در میانه گرداب جدیدی از مذاکرات که جامعه بینالمللی را درگیر خود کرده، جنبش مقاومت فلسطین بار دیگر با عمق استراتژیک و درایت عملیاتی خود، نقشه راهی ترسیم میکند که بر دو پایه اساسی استوار است: هوشمندی در عرصه دیپلماسی و پایداری در میدان نبرد.
این رویکرد، فراتر از یک واکنش کوتاهمدت، بیانگر درکی عمیق از پویاییهای قدرت و بازی پیچیده سیاسی است. مقاومت به وضوح اعلام میکند که هر توافقی تنها در صورتی ارزش امضا خواهد داشت که منجر به تغییر واقعی در معادلات به نفع مردم فلسطین شود، نه آنکه تنها نقشهای برای نجات رژیم صهیونیستی از بنبست استراتژیک و بحرانهای داخلیاش باشد.
طرح اخیر آمریکا که با نام ترامپ گره خورده، در تحلیل نهایی، یک مانور نمایشی با اهدافی از پیش تعیینشده به نظر میرسد. اولویت اصلی واشنگتن، نجات متحد صهیونیستی خود از باتلاق امنیتی و بینالمللی است که خود را در آن غرق یافته است. در پشت پرده این نمایش، آرزوی شخصی برای کسب جایزه نوبل صلح به بهای نادیده گرفتن حقوق اساسی فلسطینیان نهفته است. این تلاش یکجانبه در پی تحمیل شرایطی است که واقعیتهای میدانی را تحریف و تصویری مخدوش از خواستههای مشروع مقاومت ارائه میدهد.
در مقابل، مقاومت با هوشمندی تمام، از دام این بازی دیپلماتیک عبور میکند. استراتژی آن بر اصولی غیرقابل مذاکره متمرکز است: توقف دائم و قابل نظارت جنگ، پیششرطی اساسی برای هرگونه گفتوگو درباره تبادل اسرا است. این موضع، برگرفته از تجربه تاریخی از پیمانشکنیهای مکرر رژیم صهیونیستی است.
مقاومت در پی آن است که مقاومت و ایستادگی میدانی را به دستاوردهای سیاسی ملموس و پایداری تبدیل کند، دستاوردهایی که آزادی اسرا را نه به عنوان یک معامله موقت، بلکه به عنوان دریچهای برای شکستن محاصره و تحقق خواستههای اساسی مردم گشوده نگه دارد.
اما پرسش بنیادین و قلب تپنده این مذاکرات، مسئله تضمینهای اجرایی است. مقاومت با واکاوی نقاط ضعف توافقهای پیشین، این سؤال سرنوشتساز را مطرح میکند که چه مکانیزم قدرتمندی میتواند از بازگشت رژیم صهیونیستی به جنگ، پس از تحقق خواسته اولیهاش یعنی آزادی اسرا، جلوگیری کند؟
تاریخ پر از وعدههای شکسته این رژیم است. آیا خروج نیروهای اشغالگر از محلهها و شهرهای غزه به طور کامل محقق خواهد شد؟ آیا آمریکا به عنوان حامی بیقید و شرط اسرائیل، حاضر است برای وادار کردن آن به اجرای تعهداتش، آن را تحت فشار واقعی قرار دهد؟ تجربه نشان داده که پاسخ به این پرسش منفی است. در نبود چنین تضمینهایی، هر توافقی تنها یک مُسکِن موقت خواهد بود که به دشمن فرصت تجدید قوا برای درگیری بعدی را میدهد.
مقاومت فلسطین، با درسگیری از گذشته و تکیه بر قدرت بازدارندهای که در میدان ساخته، به میز مذاکره قدم گذاشته است. هدف نهایی، پذیرش یک آتشبس شکننده نیست، بلکه تحمیل یک توافق پایدار است که دستاوردهای قهرمانانه مردم را تضمین کند.
هوشمندی مقاومت در درک این حقیقت نهفته است که «آتشبس» پایان راه نیست، بلکه فصلی است برای تجدید قوا و تثبیت مواضع در مسیر آزادی کامل سرزمینهای اشغالی. بنابراین، هر طرحی که نتواند تضمینهای عملی و بینالمللی غیرقابل بازگشتی برای توقف کامل جنگ، لغو محاصره و خروج کامل نیروهای اشغالگر ارائه دهد، در نگاه مقاومت فلسطین فاقد اعتبار اساسی خواهد بود.