شناسهٔ خبر: 75193952 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: رکنا | لینک خبر

فریدون مجلسی مطرح کرد:

سکوت و انفعال ایران در برابر تحولات: تهدیدی برای منافع ملی

رکنا سیاسی:سکوت ایران در برابر تحولات اخیر خاورمیانه و توافقات حماس با طرح صلح آمریکا، می‌تواند زمینه‌ساز تقویت نفوذ آمریکا و اسرائیل در منطقه باشد و منافع ملی کشور را به خطر بیندازد.

صاحب‌خبر -

حماس در واپسین ساعات باقی‌مانده از ضرب‌الاجل ترامپ برای پذیرش طرح ۲۰ ماده‌ای او با انتشار بیانیه‌ای موافقت خود را با آزادسازی تمامی گروگان‌های اسرائیلی اعلام کرد، این گروه همچنین در بیانیه خود آورده است که با تحویل تمامی گروگان‌ها، چه زنده و چه کشته شده، «طبق فرمول تبادل ارائه‌شده در طرح ترامپ» و «مشروط بر این که شرایط میدانی اجرای این کار فراهم باشد» موافقت می‌کند.

به گزارش فرارو،ساعاتی پس از اعلام خبر موافقت حماس با طرح صلح پیشنهادی آمریکا، ترامپ با انتشار یک پیام ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی، ضمن تشکر از تلاش‌های قطر، ترکیه، عربستان سعودی، اردن و مصر در مذاکرات صلح گفت: «امروز روز بزرگی است، خواهیم دید که اوضاع چطور پیش می‌رود. ما باید حرف آخر را بزنیم و به شکل مشخص عمل کنیم.»

با وجود این موافقت اولیه، برخی اظهارنظرها یا تحلیل ها با نگرانی هایی همراه است و برخی تحلیلگران معتقدند در پایدار بودن این توافق یا اجرای تمامی بندهای آن جای تردید وجود دارد. فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و تحلیل‌گر روابط بین‌الملل، به بررسی وضعیت موجود پرداخته است:

جنگ غزه بیش از انتظارات حماس پیامد داشت

فریدون مجلسی گفت: «جنگی که در هفتم اکتبر دو سال پیش آغاز شد، یکی از نقاط عطف‌های مهم در منازعه تاریخی میان اسرائیل و فلسطینیان به شمار  می‌رود. آغاز این درگیری با موجی از واکنش‌ها همراه بود. گروهی از تحلیلگران و حتی بخشی از افکار عمومی در جهان عرب در روزهای ابتدایی با نوعی سهل انگاری به ماجرا نگریستند. آنها گمان می‌کردند که این اتفاق می‌تواند به انسجام داخلی فلسطینیان یا حتی به وحدت جهان عرب در برابر اسرائیل تبدیل شود. هم چنین تصور می کردند این جنگ قادر است معادلات سیاسی منطقه را دگرگون کند و فرصتی برای بازتعریف موقعیت مکانی در سطح بین‌الملل فراهم آورد.»

وی افزود: «اما واقعیت‌های میدانی و تحولات پس از آن نشان داد که این نگاه‌ها خوش‌بینانه‌ و تا حدی‌ متأثر از هیجان‌های مقطعی بود. با گذشت زمان، روشن شد که پیامدهای آغاز این جنگ به‌مراتب سنگین‌تر از عدم آغاز آن بوده است. فجایع انسانی در نوار غزه همراه با فشارهای طاقت‌فرسایی که بر غیرنظامیان تحمیل می‌شود در کنار عوامل امنیتی ناشی از ادامه درگیری‌ها، همگی اثبات می‌کنند که این جنگ بیش از آن چیزی که حماس تصور می کرد پیامد داشته است.»

حتی حماس نیز ادامه درگیری را به صلاح نمی‌بیند

این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی در ادامه گفت: «محاسبات حماس در ابتدای کار نیز، دست‌کم در برخی جهات اشتباهاتی را به همراه داشت. تصور اولیه این بود که آغاز یک جنگ خونبار می‌تواند به تغییر فوری معادلات قدرت یا حمایت و بی‌قید و شرط جهان عرب بیانجامد، اما در عمل این فرض، درست از آب درنیامد. با این حال نباید از رفتار اسرائیل چشم‌پوشی کرد. اسرائیل با شدت عمل خارج از قاعده در پاسخ دهی و تداوم حملات مرگبار،  به گسترش بحران دامن زد و هزینه‌های انسانی آن را چند برابر کرد. بیانیه اخیر حماس، که در آن بر توقف تجاوز و جنگ ویرانگر تاکید شده است، نشانه‌ای روشن از تغییر نگاه این گروه نسبت به واقعیت‌های میدانی است. جمله‌هایی مانند «مطابق با مسئولیت ملی» و «به منظور حفظ اصول، حقوق و استفاده عالی از مردممان» بیانگر آن است که حتی خود حماس نیز ادامه درگیری را به صلاح نمی داند و درک کرده که ادامه این وضعیت، نه تنها به هدفش کمکی نمی‌کند، بلکه فرسایش داخلی و فشار مضاعفی بر مردم غزه وارد خواهد کرد. در واقع، این موضع گیری بیانگر یک چرخش سیاسی مهم است.»

وی افزود: «در طول این جنگ چند موضوع اساسی مورد توجه قرار گرفت. نخست، واکنش‌های متفاوت کشورهای عربی بود. برخی از دولت‌ها کوشیدند با میانجی‌گری دست‌کم، طرح‌هایی را برای کاهش تنش ارائه و نقش برقرار کننده صلح را ایفا کنند. این تلاش‌ها به نتیجه‌ای فوری و ملموس تبدیل نشد، اما از منظر دیپلماسی منطقه‌ای تا حدودی قابل قبول بود. در نقطه مقابل، برخی دیگر از دولت‌های عربی و نیز برخی از کشورهای اروپایی با بی اعتنایی آشکار، نسبت به فجایع انسانی غزه، تصویری متناقض از سیاست خارجی خود را به نمایش گذاشتند. این دوگانگی، بار دیگر این پرسش را پیش کشید که چرا اصول حقوق بشری و انسانی با معیار های سیاسی و کنترلگری قدرت های بزرگ سنجیده می شود؟ از سوی دیگر، آنچه پس از اعلام آتش‌بس یا توافق احتمالی در غزه دیده می شود شامل شادی و پایکوبی مردم و بازگشت آرامش به خیابان‌های غزه است و این تصویر گویای این حقیقت است که افکار عمومی منطقه بیش از هر چیز تشنه ثبات، امنیت و پایان جنگ است. این نیاز عمومی به صلح و آرامش، پیامی جدی برای سیاستمداران منطقه دارد: ادامه جنگ‌ها و درگیری‌های بی‌پایان، صرفنظر از هر توجیه یا ایدئولوژیک، در نهایت زیان اساسی را متوجه مردم عادی می‌کند.»

سکوت و انفعال در برابر تحولات به نفع ایران نیست

دیپلمات با سابقه ایران در ادامه گفت: «در چنین فضایی، ایران نیز می‌تواند نقشی کلیدی ایفا کند. تجربه‌های گذشته نشان داده است که دیپلماسی فعال و عقلانی قادر است حتی در شرایط پیچیده، مسیرهایی تازه را برای کاهش فشارها و باز کردن کانال‌های گفت‌وگو ایجاد کند. بهره‌گیری از اصول کلاسیک دیپلماسی، از جمله گفت‌وگو، اعتمادسازی و یافتن نقاط مشترک، می‌تواند برای ایران هم در سطح منطقه‌ای و هم در سطح بین‌المللی فرصتی تازه بیافریند. بدیهی است که سکوت یا انفعال در برابر تحولات به سود ایران نخواهد بود. برعکس، باز گذاشتن مسیرهای ارتباطی با جهان، حتی در شرایط اختلاف، می‌تواند برای کاهش فشارها و جلوگیری از انزوای بیشتر موثرباشد.»

وی افزود: «آمریکا و اسرائیل به عنوان متحدان دیرینه، سال‌هاست در پی گسترش نفوذ خود در خاورمیانه هستند. آنها می خواهند با استفاده از هر ابزار ممکن، از تحریم‌های اقتصادی تا فشارهای سیاسی استفاده کرده و جایگاه خود را تحکیم کنند. اگر ایران در راه دیپلماسی متوقف شود یا در دام تحریم‌ها گرفتار شود، عملاً مسیر پیشبرد اهداف آنها هموارتر خواهد شد. اما اگر ایران با نگاهی واقع‌گرایانه و بر پایه منافع ملی، از فرصت‌ها برای گفت‌وگو استفاده کند، می‌تواند برخی از تهدیدها را خنثی کند. تجربه‌های تاریخی به‌خوبی نشان دادند که جنگ و خشونت هیچ‌گاه راه‌حل پایدار برای بحران‌های منطقه نبوده‌اند.»