گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، عباس عربی تاریخ نویس و تهران پژوه - چهاردهم مهرماه هر سال، بهانهای است برای نگاهی دوباره به شهری که حالا قلب تپنده ایران شده است؛ شهری که روزگاری قریهای خوش آبوهوا در دامنههای رشته کوه البرز و شمال شهر تاریخی ری بود و امروز یکی از کلانشهرهای پرجمعیت آسیا و جهان به شمار میرود.
روز تهران، فرصتی است برای بازخوانی تاریخ پرفرازونشیب این شهر که علی رغم اینکه پایتخت ایران عزیز است، اما تا حد زیادی تاریخ آن و به تبع آن آثار تاریخی این شهر، کمتر بدان پرداخته شده یا حتی مغفول واقع شده است.
به بهانه این روز که در تقویم رسمی کشور به عنوان روز تهران نامیده شده است، اندکی به تاریخ و پیشینه این کلانشهر میپردازیم.
در خصوص ریشه واژه «تهران» دیدگاههای مختلفی وجود دارد؛ اما یکی از مشهورترین روایتها، تهران را ترکیبی از دو جزء «ته» به معنای پایین و «ران» یا «رانَه» به معنای دامنه یاشیب میداند؛ بنابراین تهران را میتوان «جای پاییندست» یا «دامنه» تعبیر کرد. این معنا با موقعیت جغرافیایی تهران –در دامنه جنوبی رشتهکوه البرز – نیز همخوانی دارد. برخی دیگرتهران را به معنای منطقه گرم در مقابل «شمیران» به معنایمنطقه سرد در نظر گرفتند.
نام این منطقه تا پیش از دوران صفوی بارها در کتب جغرافیای تاریخی ذکر شده، قدیمیترین سندی که اشاره به نام تهران دارد، در بیان شرح حال محدثی به نام ابوحافظ محمدبن حماد تهرانی رازی و در کتاب تاریخ بغداد خطیب بغدادی است.
شکی نیست که تهران هنگامی که پایتخت ایران شد (عهد قاجار)، بر اهمیتش افزوده شد، اما باید توجه داشته باشیم که این شهر پیش از این نیز اهمیت داشته و حتی قبل از آنکه این روستا مبدل به شهر شود (دوران صفوی) با توجه به اینکه در جوار ری باستانی بود، منطقهای تاریخی به حساب میآید که تاریخ کهن آن را ذیل تاریخ شهرری، قصران باستانی و یافتههای باستانشناسی (همچون بانوی هفت هزار ساله یا آثار تاریخی چند هزار ساله مکشوف در منطقه قیطریه) باید جستوجو کرد. با حمله ویرانگر مغول به ایران، شهرری ویران شد و دیگر هیچگاه اهمیت سابق خود را بازنیافت، به همین خاطر بخش زیادی از مردمانی که در ری زندگی میکردند مجبور به مهاجرت به شمال (تهران) و جنوب (ورامین) ری شدند که روند گسترش تهران نیز از همین زمان آغاز شد.
رفته رفته تهران به دست صفویها مبدل به یکی از شهرهای ایران شد و در ادامه این منطقه با پایتخت شدنش در مسیر تحولات بزرگتری قرار گرفت که آن را از یک شهر کوچک با برج و بارو، به مرکز تحولات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور بدل کرد. در همین دوران بود که شاه تهماسب صفوی در میانه قرن دهم هجری قمری، دستور داد گرداگرد قریه تهران حصاری بکشند.
این حصار که بعدها به «حصار شاه تهماسبی» یا «حصار صفوی» شهرت یافت، در واقع اولین اقدام رسمی برای تبدیل تهران به یک شهر سازمانیافته بود. شاه تهماسب به دلایل سیاسی، نظامی و حتی مذهبی – از جمله نزدیکی تهران به قزوین، پایتخت آن زمان – تصمیم گرفت تهران را تقویت کند. حصار صفوی با ۱۱۴ برج که اشارهای نمادین به تعداد سورههای قرآن کریم داشت، به همراه چهار دروازه در شمال، جنوب، شرق و غرب آن ساخته شد.
در آن زمان، حصار نه فقط یک دیوار دفاعی که نمادی از هویت شهری به شمار میرفت. با ساخت این حصار، تهران دیگر صرفاً یک منطقه روستایی نبود؛ تبدیل به شهری با ساختاری مشخص و امنیتی نسبی شد.
حدود و ثغور تهران تا اواسط عهد قاجار همان بود که شاه تهماسب صفوی آن را بنا نهاد، به عبارت بهتر حصار صفوی تا اواسط دوران قاجار پابرجا بود فقط تعداد دروازههای آن بیشتر شد. حدود دو قرن بعد، در زمان ناصرالدینشاه قاجار با توجه به اینکه تهران از آغاز دورانقاجار پایتخت شده و مهاجرپذیر بود، علاوه بر آن ناصرالدین شاه نیز یک سری طرحهای نوسازی شهر را در سر میپروراند، این شهر را گسترش داد. جمعیت رو به افزایش، گسترش بازار و خانهها، و نیاز به ایجاد نظم جدید شهری باعث شد که دیگر حصار صفوی پاسخگوی نیازها نباشد.
بدین ترتیب در سال ۱۲۸۴قمری، ناصرالدینشاه دستور ساخت حصاری جدید را صادر کرد؛ که به نام خود او حصار ناصری شناخته میشود. حصار ناصری بزرگتر، مستحکمتر و منظمتر از حصار صفوی بود. این حصار تهران را به صورت دایرهای با قطر تقریبی هفت کیلومتر دربر میگرفت و شامل ۱۲ دروازه بود که عمدتا هر یک به سوی یکی از راههای مهم کشور باز میشد.
این دوازده دروازه که نامهایی، چون دروازه شمیران، دروازه دولت، دروازه قزوین، دروازه خراسان، دروازه عبدالعظیم، دروازه باغ شاه، و... داشتند، نه تنها ورودیهای شهر بودند، بلکه محلهای رفتوآمد و حتی تبادل اقتصادی به شمار میرفتند. دروازههایی که دیگر نیستند. از دروازههای تاریخی تهران، جز معدودی تصویر و نشانه باقی نمانده است.
با توسعه شهر در دوره رضاشاه و سپس گسترش ناگهانی آن در دهههای بعد و همچنین با توجه به اینکه شهرها در دوران جدید دیگر نیازی به حصار و دروازه نداشتند، حصارها و دروازهها کارکرد خود را از دست داده و در اواسط دوران رضاشاه، به مرور تخریب شدند.
امروزه نام بسیاری از آن دروازهها هنوز در اذهان مردم و نقشه شهر زنده است؛ برخی خیابانها، محلهها و ایستگاههای مترو که به نام همان دروازههاست، همچنان یادآور آن روزگار به شمار میروند.
تهران؛ از قریهای کوچک تا پایتختی بزرگ
شاید اگر شاه تهماسب صفوی تصمیم به ساخت حصار نمیگرفت، یا اگر آقامحمدخان قاجار آن را به عنوان پایتخت انخاب نمیکرد، ممکن بود هرگز به جایگاه امروز نمیرسید، اما تاریخ مسیر دیگری را رقم زد. انتخاب آن به عنوان پایتخت، اگرچه در ابتدا به دلیل موقعیت استراتژیک و نزدیکیاش به استرآباد – زادگاه آقامحمدخان و محل استقرار ایل قاجار – بود، اما به مرور تهران نقشهای تازهای به خود گرفت.
تهران تنها محل استقرار نهادهای حکومتی نشد؛ به تدریج به مرکزی برای تجارت، آموزش و فرهنگ شد. از اوایل دوران قاجار به خصوص از دوران مشروطه به بعد نیز، خیابانهای تهران شاهد تولد جنبشهای اجتماعی و تحولات بزرگ تاریخی-سیاسی شد که یاد و خاطره آن تا امروز پابرجا مانده است.
سخن پایانی اینکه روز تهران، فرصتی است برای آنکه در هیاهوی روزمره و ازدحام خیابانها، لحظهای بایستیم و به تاریخ شهری فکر کنیم که تحولات زیادی را از سر گذرانده؛ شهری که تاریخ چند قرن اخیر آن بیشتر با تحولات دوران صفوی به بعد تعریف میشود. اکنون که دیگر نه از آن حصارها و دروازههای تهران خبری هست، شاید یادآوری تاریخی حوادث مختلف این شهر، کمک کند تا هویت تاریخی تهران را بهتر بشناسیم و ارج نهیم. تهران فقط یک شهر نیست؛ بخشی از حافظه تاریخی ایران است.
انتهای پیام/