شناسهٔ خبر: 75190243 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایمنا | لینک خبر

روزنامه‌های امروز در یک نگاه؛

توپ علیه تانک؛ راه قوی شدن ایران چیست؟

مهم‌ترین عناوین روزنامه‌های امروز _دوشنبه چهاردهم مهر_ را در ادامه می‌خوانید.‌

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانه‌های آزاد، روزنامه‌ها و مطبوعات در هر جامعه‌ای از ارکان توسعه و دموکراسی به‌شمار می‌آید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را به‌صورت روزانه در دستور کار خود دارد.

روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «راه قوی شدن ایران چیست؟» نوشت: «قوی شدن به عنوان راه علاج پیشرفت کشور از تأکیدات همیشگی رهبر معظم انقلاب است که در آخرین سخنرانی ایشان در مهرماه امسال هم بار دیگر بر آن تأکید شد. ایشان با اشاره به ضرورت تقویت همه‌جانبه، از قدرت علمی و اقتصادی تا انسجام مدیریتی و فرهنگی، مسیر آینده کشور را در یک واژه خلاصه کردند: «قوّت». اما «قوی شدن» صرفاً یک شعار سیاسی نیست؛ مفهومی چندبُعدی است که می‌تواند در صورت اجرا، موتور محرک توسعه پایدار در ایران باشد. پرسش اصلی این است که قوی شدن چطور و چگونه می‌تواند ساختارهای کشور را متحول کند؟ ابتدا باید توجه داشت که قوی شدن چند مؤلفه دارد. اولین مؤلفه آن استقلال و تکیه بر توان داخلی است. زیرا در جهان امروز، کشوری قوی است که بتواند مسیر توسعه خود را بدون وابستگی خارجی طی کند. اما این مسیر ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد؛ قوی شدن اقتصادی یعنی اتکا بر تولید داخلی، دانش بومی و مدیریت هوشمند منابع. ایران با برخورداری از ظرفیت‌های عظیم طبیعی و انسانی، اگر بتواند ساختارهای اقتصادی و مدیریتی خود را اصلاح کند، بخش بزرگی از قدرت ملی خود را بالفعل خواهد کرد. اما براساس گزارش‌های مرکز پژوهش‌های مجلس در سال ۱۴۰۳، بیش از نیمی از مشکلات اقتصادی کشور ناشی از ضعف کارآیی و تصمیم‌گیری‌های غیرمنسجم است؛ نه کمبود منابع. این آمار نشان می‌دهد قدرت ملی پیش از هر چیز از درون سازمان‌ها و نهادهای کارآمد آغاز می‌شود. از این رو، شاید بتوان گفت گام اول اصلاح ساختارهاست. گام دوم تبدیل علم به فناوری و صنعت است که نمونه‌های بارز این امر کشورهایی چون کره جنوبی و هند هستند که با تکیه بر علم، به قدرت اقتصادی و سیاسی رسیده‌اند؛ تجربه‌ای که مسیر ایران نیز می‌تواند از آن عبور کند. اما همه اینها در گرو بنیان اقتصادی محکم است. زیرا اقتصاد قوی، ستون فقرات استقلال سیاسی و رفاه اجتماعی است. به گونه‌ای که بسیاری از کارشناسان بر این باورند راه قدرت اقتصادی در ایران از سه محور کاهش وابستگی به نفت، افزایش بهره‌وری تولید و شفاف‌سازی ساختارها می‌گذرد و از آنجا که قدرت اقتصادی به طور مستقیم به انسجام اجتماعی منتهی می‌شود، این امر اعتماد اجتماعی و امید به آینده را در جامعه افزایش می‌دهد. به دیگر سخن، «قوی شدن» یک پروژه دولتی نیست، حرکتی جمعی است که از مردم، نخبگان، مدیران و کارآفرینان آغاز می‌شود و به امنیت، عدالت و رفاه منتهی خواهد شد. بیانات اخیر رهبر انقلاب درباره لزوم قوی شدن کشور، نقطه آغاز گفت‌وگویی ملی درباره مفهوم قدرت در عصر جدید است؛ موضوعی که کارشناسان نیز بر ضرورت آن تأکید دارند.

راه قوی شدن کشوری مانند ایران نیازمند درک عمیق واقعیت‌ها و تجربه‌های تاریخی است. اولین گام در این مسیر آن است که جامعه بویژه جوانان به درستی آگاه شوند که کسانی در بیرون یا درون کشور ما وجود دارند که تمایل ندارند ایران ما قوی و پیشرفته شود.

به عبارت دیگر، پشت این مخالفت‌ها تلاش کشورهای سرمایه‌داری و قدرت‌های جهانی است که می‌خواهند کشورهایی مانند ایران در جایگاه مصرف کننده باقی بمانند و مانع رشد تولید مولد و توسعه صنعتی آنها شوند. تجارب تاریخ ایران نشان داده است که حتی در دوره‌هایی که دولت مرکزی با قدرت‌های غربی همکاری یا نرمش نشان داده اجازه پیشرفت واقعی به کشور داده نشده است. نمونه روشن آن، دوران حکومت پهلوی است که علی‌رغم رفتار نرمش‌آمیز با غرب، پروژه‌های زیربنایی حیاتی مانند متروی تهران با مخالفت شدید آمریکا مواجه شد و سرمایه‌گذاری‌های عمده به سمت پروژه‌های نظامی رفت تا توان عمرانی و رفاهی مردم ضعیف نگه داشته شود.

همچنین روندی که در کشاورزی کشور دیده شد نیز مؤید همین سیاست‌هاست یعنی با هدایت عوامل خارجی و همراهی برخی عوامل داخلی، سیستم‌های کارآمدی مانند قنات‌ها نابود شدند و کشاورزی که می‌توانست خودکفایی کشور را تأمین کند، به سوی وابستگی شدید به واردات کشانده شد. این روند موجب نابودی صنایع کشاورزی و معکوس شدن وضعیت خودکفایی کشور شد.

اگر بخواهیم این مسیر دشوار را معکوس کنیم، چند نکته اساسی قابل طرح است. اولاً دولت به‌عنوان بخش ایجابی جمهوری اسلامی ایران باید تقویت شود. زیرا سایر بخش‌ها مانند قوه مقننه و قوه قضائیه کارکرد ایجابی و خلقی ندارند اگر دولت بخواهد قوی شود، باید اول ایده مرکزی روشنی داشته باشد که معمولاً این ایده قبل از انتخابات از سوی افراد مؤثر در دولت برای اجماع انتخاب می‌شود. با توجه به نبود چنین ایده‌ای، دولت باید یکی از ایده‌های مرکزی موجود را انتخاب کند. دوم اینکه، انتخاب افراد نیز باید متناسب با این ایده‌ها صورت گیرد. کسانی که در چهارچوب این ایده‌ها تربیت یا زندگی نکرده‌اند، نمی‌توانند روی آن تمرکز کنند یا آن را به عنوان اولویت در نظر بگیرند. برنامه‌داشتن یعنی «دانستن اینکه کدام کارهای خوب را باید کنار گذاشت»؛ زیرا نمی‌توان همه کارهای خوب را به طور همزمان انجام داد.

دست چنین دولتی را باید باز گذاشت. این یعنی نظارت فعلی نمایندگان محترم مجلس که به صورت سؤال و استیضاح انجام می‌شود باید به حداقل ممکن کاهش یابد. توان نمایندگان برای استیضاح باید محدود شود و به صورت داوطلبانه و به روش‌های جایگزین، امکان سؤال از وزیر تقلیل یابد. همچنین فشارهای ناشی از نهادهای نظارتی بر دولت باید به شکل چشمگیری کاهش یابد. در شرایطی که هم فعل و هم ترک فعل جرم‌انگاری شده‌اند، تصور اینکه بتوان کار مؤثری انجام داد، مخصوصاً بدون وجود ایده، بسیار دور از واقعیت است.»

توپ علیه تانک؛ راه قوی شدن ایران چیست؟

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «اشک تمساح برای غزه یا نسخه تسلیم برای ایران» نوشت: «در حالی که جنبش حماس با پاسخی هوشمندانه، طرح صهیونیستی ترامپ برای «تسلیم غزه» را نقش بر آب کرد، در داخل کشور، همان جریان غربگرایی که ده سال پیش با توافقی خسارت‌بار، کشور را با برجام در تله‌ای حقوقی و سیاسی گرفتار ساخت، امروز با اشک‌ تمساح برای غزه و لب‌هایی خندان برای غرب، بار دیگر نسخه «تسلیم» را برای ایران تجویز می‌کند.

بیش از یک دهه از آن روزها می‌گذرد که عده‌ای با ژست عقلانیت و شعار «تعامل سازنده با جهان» کشور را پای توافقی نشاندند که نتیجه‌اش نه رفع تحریم بود و نه رونق اقتصادی، بلکه تبدیل شدن ایران به کشوری «متعهد بی‌دستاورد» در برابر غرب بود. همان توافقی که به تعبیر کارشناسان حقوق بین‌الملل، یک سند الزام‌آور یک‌طرفه بود و به‌جای شکستن زنجیر تحریم، به‌دست خودمان قفل تازه‌ای بر توان کشور زد و نهایتا با مکانیسم ماشه، مرگ آن نیز فرا رسید.

بانیان آن توافق خسارت‌بار، که یک دهه اقتصاد، صنعت و دیپلماسی ایران را در تله وعده‌های پوچ غربی‌ها حبس کردند، اکنون نیز با فرار رو به جلو و بدون ذره‌ای شرمندگی، بار دیگر نسخه‌ای تازه از همان «الگوی تسلیم» را برای ایران می‌نویسند. آنان می‌گویند باید از تجربه غزه عبرت بگیریم؛ اما از چه؟ از مقاومت یا از ویرانی؟ گویا در قاموس غربگرایان، درس گرفتن از تاریخ به معنای تکرار اشتباهات گذشته است، نه تصحیح آن‌ها.

روزنامه سازندگی و تیتر «توافق پس از ویرانی»

تکرار همان روایت شکست‌طلبی

در همین چارچوب، روزنامه‌ زنجیره‌ای سازندگی با انتخاب تیتر عجیب و البته معنادار «توافق پس از ویرانی»، بار دیگر نشان داد که چشم امیدش نه به مقاومت مردم غزه بلکه به لبخند آمریکا و اروپا دوخته شده است.

این تیتر، تلاشی آشکار برای همانندسازی ایران مقتدر با غزه بی‌دفاع بود؛ گویی نویسندگانش فراموش کرده‌اند که ایران بارها مچ اسرائیل و حامیانش که تا بن دندان مسلح بوده‌اند را خوابانده است و در جنگ 12 روزه اخیر نیز اسرائیل را مجبور به التماس برای آتش بس کرد. آنان به‌جای تحلیل واقعیت‌های میدان، به دنبال القای یک تصویر شکست‌خورده از کشور هستند تا مسیر «تسلیم‌نامه‌ای تازه» را باز کنند.

در این تیتر به شکلی پنهان و ناخودآگاه همه چیز وارونه نمایش داده می‌شود: مقاومت، عامل ویرانی معرفی می‌شود و سازش، کلید بازسازی! درست همان منطقی که واشنگتن و تل‌آویو سال‌هاست با آن به ملت‌های منطقه می‌گویند «اگر می‌خواهید زنده بمانید، تسلیم شوید». و حالا همان منطق از زبان رسانه‌های مدعی اصلاحات در تهران بازگو می‌شود.

اشک تمساح برای غزه، نسخه تسلیم برای ایران

در شبکه‌های اجتماعی نیز، هم‌صدا با این رسانه‌ها، اکانت‌های شناخته‌شده اپوزیسیون و برخی چهره‌های منتسب به جریان غربگرا در داخل، با ذلّت و بی‌شرمی مثال‌زدنی، وضعیت کشور را «بحرانی» توصیف کرده و راه‌حل را «تسلیم بی‌قید و شرط» در برابر غرب می‌دانند.

برای آنان، مقاومت نه افتخار بلکه گناه است؛ عزت ملی، نه سرمایه بلکه بار اضافی؛ و استقلال، نه آرمان بلکه مانع پیشرفت! در حالی‌که همین تفکر ذلیلانه، طی سال‌های گذشته، بزرگ‌ترین خسارت‌ها را بر ملت ایران تحمیل کرد. آنان از غزه اشک می‌ریزند، اما نه از سر انسانیت بلکه از آن جهت که پذیرش مشروط آتش‌بس از سوی حماس را شکست معرفی کرده و از آن بهانه‌ای برای تجویز تسلیم ایران بسازند.

سؤال اساسی این است: این حجم از احساس حقارت و خودکم‌بینی در برابر غرب از کجا ریشه می‌گیرد؟ آیا حاصل مطالعه و تجربه است، یا نتیجه سال‌ها تغذیه فکری از رسانه‌ها و نهادهای غرب‌زده؟ چگونه است که در جهانی که نظم غربی در فاز نزولی خود قرار گرفته و بلوک جدیدی از قدرت‌های غیرغربی سر برآورده، هنوز گروهی در داخل ایران آرزو دارند با لبخند غربی‌ها احساس موجودیت کنند؟

جهان امروز دیگر جهان تک‌قطبی دهه ۹۰ میلادی نیست. ائتلاف‌های نوظهور، قدرت‌های غیرغربی، و اقتصادهای مستقل در آسیا به خصوص چین‌، آمریکای لاتین و آفریقا نشان می‌دهند که دوران سلطه بلامنازع غرب در اقتصاد و عرصه نظامی به پایان رسیده است. از شانگهای تا بریکس، از پیمان‌های ارزی مستقل تا افزایش تجارت بدون دلار، همه نشانه‌هایی هستند از تولد نظمی نو.

اما برای جریان غربگرا، هنوز «پاریس» و «واشنگتن» مرکز عالم‌اند. آنان از بلوک غیر غربی و جنوب جهانی حرفی نمی‌زنند، چون با ذهنیتی استعماری به جهان نگاه می‌کنند. برایشان، غرب هنوز «معلم» است و دیگران «شاگرد». و به همین دلیل، نمی‌توانند بپذیرند که جهان در حال عبور از غرب است.

اگر واقعاً عقلانیتی در کار بود، آنان باید امروز می‌پرسیدند که چرا چین، روسیه، هند و حتی کشورهای آمریکای لاتین بدون نیاز به تأیید غرب در حال پیشرفت‌اند. اما آنان به جای دیدن واقعیت، هنوز در رؤیای امضای توافقی با آمریکا خواب می‌بینند که به قول خودشان «همه چیز را حل می‌کند»!

غربگرایی؛ بیماری مزمن سیاست ایرانی

غربگرایی در ایران، نه یک مکتب فکری که نوعی «بیماری مزمن سیاسی» است. بیماری‌ای که علائم آن در تمام رفتارهای سیاسی این جریان آشکار است: از بی‌اعتمادی به توان داخلی تا شیفتگی نسبت به لبخند غربی‌ها. از تحقیر مقاومت تا تمجید از سازش. از حمله به سیاست‌های استقلال‌طلبانه تا تمجید از دیکته‌های بانک جهانی.

در دوران افول غرب، این بیماری به مرحله توهم رسیده است. غربگرایان هنوز خیال می‌کنند اگر به‌جای مقاومت، تسلیم شویم، غرب دست از دشمنی برمی‌دارد. اما تاریخ صدها بار خلاف آن را ثابت کرده است. غرب تا زمانی که هویت و استقلال کشوری از بین نرفته، راضی نمی‌شود. در چنین شرایطی، هر سخن از سازش، در واقع ترجمه دیگر واژه تسلیم است؛ همان تسلیمی که از غزه تا تهران، نتیجه‌اش فقط ویرانی بیشتر همچون عراق و افغانستان خواهد بود.

مقاومت یا تسلیم، دو راه پیشِ رو

ما امروز در نقطه‌ای تاریخی ایستاده‌ایم؛ جایی که تجربه غزه، عراق، لیبی و حتی برجام، درسی روشن پیشِ رو می‌گذارد: مقاومت، سخت است اما عزت می‌آورد؛ تسلیم، آسان است اما نابودی می‌آورد.

اشک‌های تمساح غربگرایان برای غزه، نه از سر انسان‌دوستی بلکه از سر کینه نسبت به راه مقاومت است. آنان می‌خواهند از خون کودکان غزه، نسخه‌ای برای بی‌خاصیت کردن ایران بسازند. اما ملت ایران، همان‌گونه که در برابر تحریم، تهدید، جنگ و ترور ایستاد، امروز نیز راه خود را از راه ذلت جدا می‌کند.

غربگرایان می‌توانند هر روز تیترهای کنایه‌وار همچون «توافق پس از ویرانی» بنویسند، اما ملت ایران می‌داند که ویرانی واقعی، روزی آغاز می‌شود که ایمان به توان ملی از دست برود. و این ایمان، با هیچ تحریم و هیچ فشاری از دل این ملت ریشه‌کن نخواهد شد.

طرح ترامپ برای «صلح تحمیلی» در غزه و واکنش هوشمندانه حماس بار دیگر ثابت کرد که دشمن جز با زبان قدرت سخن نمی‌فهمد. در داخل نیز، نسخه‌نویسان غربی با همان منطق شکست‌خورده برجام، در پی کشاندن ایران به همان مسیرند.»

توپ علیه تانک؛ راه قوی شدن ایران چیست؟

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «یک‌میلیون و نیم کشتی‌گیر خواهیم داشت» نوشت: «قهرمانان تیم‌های ملی کشتی آزاد و فرنگی صبح دیروز میهمان مجلس شورای اسلامی بودند. آیین تجلیل از مدال‌آوران، کادر فنی و مسئولان تیم‌های ملی کشتی آزاد و فرنگی پس از کسب قهرمانی جهان در رقابت‌های کرواسی، در نشست علنی غیررسمی مجلس شورای اسلامی با حضور دکتر قالیباف، نمایندگان مجلس، احمد دنیامالی وزیر ورزش و جوانان، علیرضا دبیر رئیس فدراسیون کشتی و مربیان تیم ملی کشتی آزاد و فرنگی برگزار شد.

رئیس مجلس شورای اسلامی در ابتدای این مراسم با تجلیل از مدیریت درست فدراسیون کشتی و زحمات قابل تقدیر کادر فنی دو تیم آزاد و فرنگی گفت: «خداوند بزرگ را شاکر هستم که امروز ما نمایندگان مردم عزیز ایران توفیق داریم در جمع خود قهرمانان و پهلوانانی را داشته باشیم که باعث غرور و افتخار ملی ما شدند و نمایندگان مردم، مثل همه مردم عزیزمان، همراه شما در زاگرب و کرواسی بودند و آن لحظه‌ای که شما روی تشک‌ها نفس می‌زدید، این مردم دعا می‌کردند؛ زمانی که شما روی تشک می‌جنگیدید و گام برمی‌داشتید، قلب‌های آنها برای شما می‌تپید و شاهد زحمات و عرق غیرت شما روی تشک‌های مبارزه بودند.»

قالیباف ادامه داد: «از مربیان با دانش و پرتلاش که خود روزی افتخارآفرین بودند و امروز با تلاش، دانش، وقت و اخلاص خود چنین بستری را فراهم کردند، تقدیر می‌کنم. آنها توانستند این استعدادها را از سطح قهرمانی به سطح غرور ملی برسانند و به طور ویژه از برادران پژمان درستکار و همچنین حسن رنگرز از مربیان خوب و متعهد، به سهم خودم تقدیر و تشکر می‌کنم. این موفقیت، پس از لطف خداوند، حاصل فرهنگ جهادی، تلاش، اخلاص، خلاقیت و هوشمندی است و از دبیر و تیم پرتلاش ایشان که با برنامه‌ریزی دقیق این مسیر را هموار کردند، صمیمانه تشکر می‌کنم.»

وی ادامه داد: «جمله‌ای زیبا از رئیس فدراسیون کشتی در رسانه‌ها دیدم که بیان کرد کشتی‌مان، مثل موشکی‌مان است، یعنی ثابت کردیم که می‌توانیم و شک نکنید که اگر با همین روحیه در هر عرصه‌ای؛ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و ورزشی وارد میدان شویم این سنت الهی است و بدون شک خدا به ما وعده داده وَأُخْرَی تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ و بدون شک، پیروزی نزدیک است.»

در ادامه احمد دنیامالی، وزیر ورزش ضمن قدردانی از مجلس شورای اسلامی بابت توجه ویژه به مقوله ورزش کشور گفت: «کشتی بخشی از هویت، تاریخ و فرهنگ ایرانیان است. این رشته در سال‌های اخیر با حمایت دولت، مجلس و همت مربیان و مدیران افتخارات بی نظیری کسب کرده است.»

دنیامالی در ادامه با اشاره به نقش بسزای کشتی در روند مدال‌آوری ورزش ایران گفت: «۶۰ درصد مدال‌های ورزش ایران در تاریخ المپیک توسط کشتی‌گیران کسب شده است. کشتی ستون فقرات ورزش قهرمانی کشور است و باید بیشتر مورد حمایت باشد. رسالت همکاران ما در مجلس این است که با تصویب قوانین حمایتی، جایگاه رفیع کشتی ایران را در جهان مستحکم‌تر کنیم.»

علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی هم رفتار و منش کشتی‌گیران امروز را حاصل بیش از شش سال کار فرهنگی در فدراسیون عنوان کرد و گفت: «اگر به دنبال توسعه ملی و منطقه‌ای و کاهش آسیب‌های اجتماعی و شادی ملی و منطقه‌ای هستید باید از ورزش حمایت کنید. امروز ۶۷ درصد مدال‌های المپیک کشور متعلق به ورزش کشتی است و با احتساب مدال‌های رقابت‌های جهانی، ۸۲ درصد مدال‌ها متعلق به این ورزش ملی و بومی است. جمعیت کشتی ایران تا پیش از این ۳۰ هزار نفر بود و از زمان افتتاح خانه کشتی در سال گذشته از سوی دکتر قالیباف به ۵۰۰ هزار نفر رسید. افق پیش‌روی ما رسیدن این رقم به حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزارنفر کشتی‌گیر است.»

توپ علیه تانک؛ راه قوی شدن ایران چیست؟

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «توپ علیه تانک» نوشت: «در هفته‌های اخیر، ده‌ها شهر اروپا صحنه تجمعات گسترده‌ در حمایت از مردم غزه و در اعتراض به ادامه حملات ارتش صهیونیستی بوده است. این اعتراضات از فضای سیاسی - اجتماعی فراتر رفته و به ورزش نیز کشیده شده است، به‌گونه‌ای که در ایتالیا، فرانسه، اسپانیا و انگلیس، گروه‌های مختلف ورزشکاران، هواداران و اتحادیه‌های مدنی خواستار تحریم تیم‌ها و باشگاه‌های رژیم شده‌اند.

در ایتالیا، روز جمعه هزاران نفر در شهرهای رم، ناپل، میلان و تورین در اعتراض به ادامه جنگ در غزه و توقیف ناوگان امدادی موسوم به «ناوگان جهانی صمود» به خیابان‌ها آمدند. این تظاهرات بخشی از یک اعتصاب سراسری بود که بیش از ۲ میلیون نفر در آن شرکت کردند. راه‌آهن، مدارس و پروازهای هوایی برای ساعت‌هایی مختل شد و گروه‌های دانشجویی و اتحادیه‌های کارگری با پلاکاردهایی با مضمون «ورزش در خدمت صلح، نه جنگ» مقابل مراکز ورزشی تجمع کردند.

در رم، جمعی از فعالان حامی فلسطین مقابل کمپ تمرینی تیم‌ملی فوتبال ایتالیا تجمع کردند و خواستاز لغو بازی این تیم با تیم رژیم صهیونیستی در چارچوب مقدماتی جام‌جهانی ۲۰۲۶ شدند. پلیس ضدشورش با استفاده از گاز اشک‌آور معترضان را متفرق کرد اما درگیری‌ها تا نیمه‌شب ادامه داشت.

* توقیف ناوگان امدادی و آغاز اعتراضات

اعتراض‌های اخیر پس از آن آغاز شد که نیروی دریایی رژیم چند فروند کشتی حامل کمک‌های بشردوستانه را که از سواحل مدیترانه به سمت غزه در حرکت بودند، توقیف و سرنشینان صلح‌طلب حامی مردم مظلوم غزه را بازداشت کرد. این کشتی‌ها بخشی از کاروانی با عنوان «ناوگان جهانی صمود» بودند که هدف آن رساندن دارو، غذا و تجهیزات پزشکی به منطقه محاصره‌شده غزه بود.

بازداشت ده‌ها فعال اروپایی و آمریکایی در جریان این توقیف واکنش تند افکار عمومی اروپا را برانگیخت. در پی آن، گروه‌های مدافع حقوق بشر در چند کشور اروپا از دولت‌های‌شان خواستند با فشار دیپلماتیک، آزادی بازداشت‌شدگان و بازگشت کمک‌های بشردوستانه را پیگیری کنند.

در کنار اعتراضات خیابانی، فشار به نهادهای رسمی فوتبال نیز افزایش یافته است: ۵۰ ورزشکار حرفه‌ای از کشورهای مختلف اروپا و آفریقا با امضای توماری رسمی خطاب به اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) خواستار تعلیق تیم‌ها و باشگاه‌های اسرائیلی از رقابت‌های بین‌المللی شدند. در میان امضاکنندگان نام‌هایی مانند پل پوگبا (فرانسه)، حکیم زیاش (مراکش)، شیخ دوکوره (سنگال)، سام مرسی (مصر) و انور غازی (هلند) به چشم می‌خورد. این تومار ضمن اشاره به سیاست دوگانه یوفا در پرونده روسیه و اسرائیل تاکید کرد: «همان‌گونه که یوفا در قبال حمله نظامی روسیه به اوکراین به سرعت تصمیم به تعلیق تیم‌های روسی گرفت، امروز نیز نمی‌تواند در برابر قتل‌عام مردم غزه و نقض فاحش حقوق بشر سکوت کند». یکی از امضاکنندگان این تومار در گفت‌وگو با «ورلد اسپورت» گفته است: «ما از یوفا انتظار نداریم وارد سیاست شود؛ انتظار داریم به اصول انسانی پایبند بماند. فوتبال زمانی معنا دارد که جان انسان‌ها بی‌ارزش نباشد».

در کنار این نامه، شماری از باشگاه‌های کوچک اروپایی نیز به طور نمادین از بازی با تیم‌های اسرائیلی خودداری کردند. در یونان و اسپانیا، چند تیم لیگ‌ها اعلام کردند تا زمانی که شرایط انسانی در غزه بهبود نیابد، حاضر به انجام دیدار با نمایندگان اسرائیل نخواهند بود.

* موضع یوفا و فیفا

در مقابل موج اعتراضات، روسای ۲ نهاد اصلی فوتبال جهان، جیانی اینفانتینو در فیفا و الکساندر چفرین در یوفا، تاکنون از هرگونه اقدام انضباطی علیه رژیم خودداری کرده‌اند.

اینفانتینو در نشست اخیر شورای فیفا در زوریخ گفت: «فوتبال نمی‌تواند مسائل ژئوپلیتیک را حل کند. مأموریت ما ایجاد پل میان ملت‌ها از طریق ورزش است، نه تصمیم‌گیری درباره مناقشات سیاسی».

او اظهار کرد فیفا همچنان در تماس با فدراسیون‌های منطقه‌ای است تا مسابقات بین‌المللی بدون مداخله سیاسی ادامه یابد.

الکساندر چفرین، رئیس یوفا نیز موضعی مشابه اتخاذ کرده و در پاسخ به درخواست رسانه‌ها گفته است: «هیچ طرحی برای تعلیق فدراسیون اسرائیل در دستور کار نیست. ما درباره سیاست قضاوت نمی‌کنیم. اگر وارد این مسیر شویم، فوتبال به میدان منازعات سیاسی تبدیل خواهد شد».

با این حال، بسیاری از ناظران ورزشی این رویکرد را با تصمیم سریع یوفا در فوریه ۲۰۲۲ برای تعلیق تیم‌های روسیه مقایسه کرده‌اند. آن زمان، یوفا و فیفا تنها ۳ روز پس از آغاز حمله روسیه به اوکراین، عضویت فدراسیون روسیه را تعلیق کردند. اکنون منتقدان می‌پرسند: «چرا در قبال اسرائیل، چنین تصمیمی گرفته نمی‌شود؟»

اعتراضات گسترده در اروپا، تومار ورزشکاران، مواضع چهره‌هایی چون پپ گواردیولا و درخواست رسمی سازمان عفو بین‌الملل، همگی نشان می‌دهد فشار مدنی بر نهادهای فوتبال در حال افزایش است.

با این حال، فیفا و یوفا همچنان سیاست «بی‌طرفی!» را دنبال می‌کنند؛ سیاستی که در سال‌های اخیر بیش از هر زمان دیگری زیر سوال رفته است.

تجربه جنگ اوکراین، مساله روسیه و اکنون غزه، نشان می‌دهد مرز میان سیاست و ورزش دیگر به سادگی قابل ترسیم نیست.

در شرایطی که میلیون‌ها نفر در خیابان‌های اروپا خواستار واکنش اخلاقی نهادهای بین‌المللی هستند، سکوت سازمان‌های ورزشی ممکن است بیش از هر چیز، تصویر این نهادها را به ‌عنوان بازیگرانی منفعل در برابر بحران‌های انسانی تثبیت کند.»

توپ علیه تانک؛ راه قوی شدن ایران چیست؟

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تله زمان» نوشت: «پس از فعال‌شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تمامی قطع‌نامه‌های پیشین شورای امنیت علیه ایران، فضای سیاسی و دیپلماتیک میان تهران و غرب عملا به مرحله‌ای از رکود و بن‌بست رسیده است. در چنین شرایطی، اغلب ناظران و تحلیلگران بر این باورند که در هفته‌ها و حتی ماه‌های پیش‌رو، چشم‌انداز روشنی برای ازسرگیری گفت‌وگوهای هسته‌ای وجود ندارد؛ مگر آنکه رخدادی پیش‌بینی‌ناپذیر بتواند معادلات فعلی را به‌طور اساسی دگرگون کند. در این میان، مقامات کشور نیز بارها تصریح کرده‌اند که دونالد ترامپ تاکنون هیچ نشانه‌ای از تمایل واقعی برای بازگشت به میز مذاکره نشان نداده است، مگر در چارچوب شروطی که عملا ماهیتی حداکثری و غیرقابل‌ پذیرش دارند. این شروط شامل توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم، آغاز مذاکرات مستقیم و الزاما معنادار با واشنگتن، کاهش برد موشک‌های بالستیک ایران‌ و قطع حمایت از گروه‌های هم‌پیمان منطقه‌ای است. چنین پیش‌شرط‌هایی در واقع نه دعوتی به گفت‌وگو، بلکه آزمونی برای میزان فشارپذیری تهران تلقی می‌شود.

در سطح راهبردی، کاخ سفید ظاهرا سیاستی موسوم به صبر حساب‌شده را در پیش گرفته است؛ رویکردی که هدف آن ارزیابی میزان تاب‌آوری اقتصادی و سیاسی ایران در برابر تحریم‌های فزاینده است. ترامپ با تکیه بر تصور کارآمدی فشار حداکثری، انتظار دارد تحریم‌ها، محدودیت‌های مالی و احتمال حملات مجدد اسرائیل به تأسیسات ایران، به‌ مرور تهران را به پذیرش شروط مطلوب واشنگتن سوق دهد. در واقع، او در پی آن است که از زمان به‌عنوان اهرم فشار بهره گیرد و از ثمرات سیاسی «صبر خود» در قالب امتیازگیری در آینده استفاده کند؛ صبری که هنوز روشن نیست به نتایج مدنظر ترامپ خواهد انجامید یا به تداوم بن‌بست دامن می‌زند.

گزارش تازه پولیتیکو درباره سیاست دولت دونالد ترامپ در قبال ایران نشان می‌دهد واشنگتن پس از بازگشت ترامپ به قدرت، مرحله جدیدی از راهبرد «فشار حداکثری» را آغاز کرده، اما اکنون وارد فاز تازه‌ای با عنوان «بازی صبر و انتظار» شده است. به نوشته این رسانه، کاخ سفید پس از اعمال موجی از تحریم‌ها علیه ایران، فعلا سیاست سکوت و احتیاط را در پیش گرفته و منتظر واکنش تهران است تا گام بعدی خود را تعیین کند. ترامپ در آغاز دوره جدید ریاست‌جمهوری‌ خود، تحریم‌های شدید علیه ایران را بازگرداند و از سازمان ملل نیز خواست تا به‌ دلیل عدم همکاری تهران در زمینه محدودسازی برنامه هسته‌ای، تحریم‌های بین‌المللی را دوباره فعال کند. این اقدام با حمایت برخی کشورها ازجمله ترکیه همراه شد. بااین‌حال، دولت ترامپ پس از اعمال این تحریم‌ها، درباره ادامه مسیر و راهبرد آینده در برابر ایران، عمدتا سکوت اختیار کرده است. براساس گفت‌وگوی پولیتیکو با چند تحلیلگر حوزه ایران، ازجمله مقام‌های اندیشکده‌ها و کارشناسان سیاست خارجی، برداشت غالب این است که ترامپ در حال حاضر ایران را در اولویت پایین‌تری نسبت به دیگر بحران‌های جهانی قرار داده است؛ به‌ویژه‌ جنگ در غزه و تنش‌های منطقه‌ای مرتبط با اسرائیل، تمرکز عمده دولت را به خود مشغول کرده‌اند. در نتیجه دولت آمریکا به‌جای اقدام فوری، تصمیم گرفته است ‌تحولات ایران را از نزدیک رصد کرده و منتظر بماند تا ببیند جمهوری اسلامی چه واکنشی نشان می‌دهد.

یکی از تحلیلگران بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها گفته ‌که ترامپ معتقد است ایالات متحده باید بابت «دستاوردهای اولیه» در قبال ایران به خود ببالد. بااین‌حال، او هشدار داده که این رویکرد می‌تواند خطرناک باشد؛ زیرا در صورت بی‌تفاوتی واشنگتن، تهران ممکن است دوباره قدرتمندتر بازگردد. به باور وی، آمریکا باید از وضعیت فعلی ایران ـ‌که به دلیل تحریم‌ها در شرایط اقتصادی و سیاسی دشواری قرار دارد- استفاده کند و با «موضعی مستحکم» در میز مذاکره حاضر شود. درعین‌حال، کاخ سفید تأکید کرده‌ که همچنان با شرکای اروپایی خود (E3) در اجرای تحریم‌های بازگشت خودکار (snapback) هماهنگ است و در «پاسخگو نگه‌داشتن ایران» قاطع باقی می‌ماند. با این وجود، مقامات آمریکایی از پاسخ به پرسش‌ها درباره جزئیات راهبرد بعدی یا احتمال افزایش فشارها خودداری کرده‌اند.

الیوت آبرامز، نماینده ویژه سابق ترامپ در امور ایران‌ نیز ادعا کرده است‌ که تهران به‌ دلیل تحریم‌های گسترده و خسارت به زیرساخت‌های هسته‌ای‌اش، در موقعیتی تضعیف‌شده قرار دارد. علاوه بر این، حملات اسرائیل به گروه‌های نیابتی ایران، ازجمله حزب‌الله، نفوذ منطقه‌ای تهران را محدود کرده است. به همین دلیل، به باور آبرامز، ایران در حال حاضر تهدید فوری برای واشنگتن محسوب نمی‌شود و این توجیهی برای رویکرد «صبر و انتظار» دولت است. بااین‌حال، او هشدار داده که اگر ایران تلاش برای بازسازی سریع برنامه هسته‌ای خود را شدت ببخشد، ممکن است اسرائیل، با یا بدون حمایت آمریکا دوباره اقدام نظامی انجام دهد.»

توپ علیه تانک؛ راه قوی شدن ایران چیست؟

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ادامه تبادل پیام با آمریکا» نوشت: «وزیر خارجه ایران در نشست با سفرای خارجی مقیم تهران با بیان ناگفته‌هایی از مسیر دیپلماسی و مذاکره با غرب، از ادامه تبادل پیام میان ایران و آمریکا خبر داد. عراقچی با اشاره به اقدام تروئیکا در فعال کردن اسنپ‌بک تاکید کرد که با توجه به سیاست فعلی اروپا مذاکرات آینده متفاوت خواهد بود.

وزیر امور خارجه ایران روز گذشته در دیدار با سفرا، کارداران و روسای نمایندگی‌های خارجی و بین‌المللی مقیم تهران، ناگفته‌هایی را از مذاکرات با غرب و همچنین طرح‌های در دست اقدام تهران برای مقابله با آغازبه‌کار اسنپ‌بک بیان کرد. سیدعباس عراقچی در حاشیه این نشست و در پاسخ به پرسش‌های خبرنگاران درباره تبادل پیام‌ها با واشنگتن گفت: «پیام‌هایی به شکل مستقیم، غیرمستقیم یا از طریق واسطه‌ها بین ما و طرف آمریکایی تبادل شده، اما هیچ‌گاه هیچ موضوعی غیر از موضوع هسته‌ای مورد گفت‌وگو نبوده است.»

وزیر خارجه این توضیحات را در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آمریکا چهار شرط ازجمله شروط غیرهسته‌ای را برای مذاکره با ایران گذاشته است، بیان کرد. وی افزود: «شرط‌هایی که در رسانه‌ها مدعی شدند گذاشته شده، هیچ‌کدام رسما به ما گفته نشده است. ما در ماه‌های اخیر فقط درباره موضوع هسته‌ای با آمریکایی‌ها صحبت داشتیم.» چندی پیش نیز فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، درباره مذاکره با آمریکا گفته بود، ایران حتی پیشنهاد مذاکره مستقیم با ویتکاف و سه وزیر کشورهای اروپایی را داد، اما آن کسی که سر قرار نیامد، آقای ویتکاف بود. رئیس دستگاه دیپلماسی توضیح داد: «در این تبادلات، پیشنهادهای ما کاملا روشن بود و فکر می‌کنیم اگر به پیشنهاد ما توجه می‌شد و فرصت برای دیپلماسی به این شکل از بین نمی‌رفت یا محدود نمی‌شد، دستیابی به یک راه‌حل مذاکره‌شده و دیپلماتیک دور از دسترس نبود. اکنون هم چنین امکانی وجود دارد، به‌شرط آنکه طرف مقابل با حسن‌نیت وارد مذاکراتی شود که منافع متقابل طرفین را در بر داشته باشد.»

عراقچی بخش دیگری از صحبت‌هایش را به اقدام اخیر تروئیکای اروپا با همراهی آمریکا در فعال کردن مکانیسم ماشه اختصاص داد و گفت: «ایران همواره برای دستیابی به یک راه‌حل مذاکراتی منصفانه و متعادل تلاش کرده است، اما این کشورهای غربی بودند که به دلیل درخواست‌ها و مطالبات زیاده‌خواهانه و غیرمعقول خود، به این تلاش‌ها پاسخ منفی دادند.» وزیر خارجه در ادامه اظهار کرد: «تفاوت شرایط امروز با گذشته این است که یک موضوع جدید به آن اضافه شده است؛ اقدامی که در شورای امنیت انجام دادند. همان‌طور که پیش‌تر گفتم، این اقدام هرگونه مذاکره آینده را سخت‌تر و پیچیده‌تر می‌کند و دستیابی به یک راه‌حل توافق‌شده را دشوارتر خواهد ساخت.»

البته به گفته رئیس دستگاه دیپلماسی، وزارت امور خارجه به تلاش‌های خود برای پیشبرد دیپلماسی ادامه خواهد داد: از نظر ما، نقش دیپلماسی هیچ‌گاه قابل حذف یا نادیده گرفتن نیست. ما به تلاش‌های خود ادامه خواهیم داد، اما همان‌طور که گفتم، با توجه به تغییر شرایط، چه پس از تهدید و حمله نظامی و چه پس از اجرای اسنپ‌بک، مذاکرات آینده قطعا مانند گذشته نخواهد بود.

عراقچی در ادامه در پاسخ به سوالی در ارتباط با نحوه تعامل ایران با سه کشور اروپایی و آینده تعامل با این کشورها گفت: «تجربه ثابت کرده است هیچ راه‌حلی جز یک راه‌حل دیپلماتیکِ مذاکره‌شده برای موضوع برنامه هسته‌ای ایران وجود ندارد.» وی ادامه داد: «آنها در سال‌های اخیر بارها تهدید به حمله نظامی کردند و حتی امتحان هم کردند، اما دیدند که این مشکل با حمله نظامی قابل حل نیست. اروپایی‌ها نیز تهدید کردند که سازوکار اسنپ‌بک را اجرا می‌کنند و پاسخ ما این بود که همان‌طور که حمله نظامی نتوانست راه‌حل نهایی برای موضوع هسته‌ای ایران باشد، اسنپ‌بک هم به همین ترتیب نخواهد توانست راه‌حل باشد و فقط روند مذاکرات را پیچیده‌تر و سخت‌تر می‌کند.»

توپ علیه تانک؛ راه قوی شدن ایران چیست؟