به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: موشکهایی که نهم سپتامبر به دوحه اصابت کردند، حالا به نقطه آغاز مذاکرات صلح در قاهره بدل شدهاند. در مرکز این رویداد، مردی قرار دارد که هدف همان حمله بود؛ خلیل الحیه، از چهرههای ارشد حماس که زنده ماند اما پسرش را از دست داد و اکنون ریاست هیئت مذاکرهکننده را بر عهده دارد.
ظهور دوباره الحیه در تلویزیون، پس از نزدیک به یک ماه سکوت، به نمادی از سرسختی حماس تبدیل شد. او مرگ پسرش و هزاران فلسطینی کشتهشده در جنگ را «آزمایشی سخت و نشان افتخار» خواند و گفت این خونها «سوخت پیروزی در مسیر قدس» خواهند بود.
اما در ورای این نمایش، اختلافهای درونی بر حماس سایه انداخته است؛ شاخه سیاسی خارج از غزه، به رهبری الحیه، تمایل دارد طرح 20 بندی ترامپ برای پایان جنگ را با اصلاحاتی بپذیرد، اما شاخه نظامی در غزه هنوز در برابر واگذاری سلاح و آزادی گروگانها مقاومت میکند. همین دوگانگی، بزرگترین تهدید پیشروی مذاکرات امروز قاهره است. ترامپ که از بحران دوحه برای بازگرداندن ابتکار دیپلماتیک استفاده کرده، دو فرستاده ارشد خود -استیو ویتکاف و جرد کوشنر- را به مصر فرستاده تا توافق نهایی را ببندند. نمایندگان اسرائیل، حماس، قطر، ترکیه و مصر نیز در نشست حضور دارند. هدف اصلی، تعیین خطوط خروج نیروهای اسرائیلی از غزه و فهرست زندانیان فلسطینی است که در برابر آزادی ۴۸ گروگان باقیمانده مبادله خواهند شد. نتانیاهو گفته امیدوار است «تبادل زندانی و گروگان» در چند روز آینده نهایی شود؛ هرچند مقامهای عرب هشدار دادهاند که گفتوگوها احتمالا طولانیتر خواهد بود. پذیرش توافق میتواند توازن سیاسی کابینه اسرائیل را به هم بزند، اما دو وزیر تندروتر کابینه نتانیاهو هنوز تهدیدی جدی برای سقوط دولت نکردهاند. افکار عمومی اسرائیل، خسته از جنگی فرسایشی و فشارهای بینالمللی، بیش از پیش از طرح ترامپ حمایت میکند؛ همان طرحی که به گفته یکی از دیپلماتها، «از دل انفجارها زاده شد تا شاید راهی به سوی صلح باز کند». اما پیش از آنکه کاروانهای دیپلماتیک به قاهره برسند، مسیری طولانی و پرتنش طی شد؛ مسیری که با همان حمله موشکی در دوحه آغاز شد و به نقطهای رسید که ترامپ آن را «لحظه تمدن» مینامد. در پشت این نشستها، مجموعهای از بحرانهای پیاپی، چانهزنیهای فشرده و فشار متقابل میان واشنگتن، تلآویو و پایتختهای عربی قرار داشت؛ زنجیرهای از رویدادها که اکنون بنیان مذاکرات مصر را شکل داده است.
بحران دوحه و تغییر موازنهها
شلیک چند موشک از جنگندههای اسرائیل در دوحه، همه چیز را تغییر داد. حمله به دفتری در پایتخت قطر، جایی که ظاهرا مذاکرهکنندگان ارشد حماس در حال بررسی آخرین پیشنهاد صلح دونالد ترامپ بودند، نهتنها گفتوگوها را متوقف کرد، بلکه زمینهساز طرحی شد که ترامپ آن را «پایان قطعی جنگ غزه» مینامد. حملهای که به خاک یکی از مهمترین شرکای امنیتی آمریکا در خلیج فارس انجام شد، از قبل هیچ هشدار رسمیای برای قطر نداشت و حتی کاخ سفید را غافلگیر کرد. چند دقیقه بعد از اصابت موشکها، واشنگتن متوجه شد بحرانی شکل گرفته که میتواند کل مسیر دیپلماسی را نابود کند. بااینحال، ترامپ تصمیم گرفت از همین بحران، فرصتی برای پیشبرد طرح خود بسازد. خشم گسترده در میان کشورهای عربی، ازجمله قطر و امارات، دولت ترامپ را وادار کرد تا نقش میانجیگر فعالتری بگیرد. برای نخستین بار از زمان آغاز جنگ، فشار سیاسی از سمت متحدان عرب آمریکا به صورت آشکار به تلآویو منتقل شد. کشورهای خلیج فارس که از پیامدهای احتمالی گسترش درگیری در منطقه نگران بودند، اکنون خود را در موقعیتی میدیدند که باید اسرائیل را به مصالحه وادار کنند.
ترامپ این وضعیت را «هشدار الهی» توصیف کرد و به مشاورانش گفت زمان آن رسیده که از اهرم تازه بهدستآمده علیه بنیامین نتانیاهو استفاده کنند. نخستوزیر اسرائیل که تا آن زمان مسیر نظامی را بر گفتوگو ترجیح میداد، حالا با فشار فزایندهای از سوی کاخ سفید و دولتهای عرب روبهرو بود.
در هفتههای بعد، تیمی متشکل از جرد کوشنر، استیو ویتکاف و ران درمر، مأمور شدند تا مذاکراتی فشرده میان واشنگتن، تلآویو و پایتختهای عربی ترتیب دهند. سه هفته نشستهای فشرده، پرتنش و گاه محرمانه در نیویورک، میامی و دوحه گذشت تا سرانجام ترامپ در کاخ سفید، در کنار نتانیاهو، طرح صلح خود را معرفی کرد؛ طرحی 20 بندی که رئیسجمهور آمریکا روز اعلام آن را «یکی از بزرگترین روزهای تمدن بشری» و «پایاندهنده چالشی سههزارساله» خواند.
خطوط اصلی طرح ترامپ
طرح جدید شامل بندهایی بود که ریشه در پیشنهادهای چند ماه گذشته داشت؛ آزادی گروگانهای اسرائیلی، خروج تدریجی نیروهای اسرائیلی از غزه، استقرار نیروی بینالمللی عرب برای تأمین امنیت و اداره نوار غزه توسط تکنوکراتهای فلسطینی. بااینحال، هر بند آن دستکم برای یکی از طرفها چالشبرانگیز بود. نتانیاهو با هر اشارهای به تشکیل دولت فلسطین یا نقش تشکیلات خودگردان مخالفت میکرد. حماس از خلع سلاح کامل میترسید و تضمین قاطع برای عقبنشینی اسرائیل میخواست. کشورهای عربی هم نگران بودند که طرح، بیش از حد به نفع تلآویو و علیه مردم فلسطین تنظیم شده باشد. در نتیجه، هر طرف به ظاهر از طرح حمایت میکرد، اما در عمل هیچکس آن را کاملا نمیپذیرفت. به گفته منابع آمریکایی، ترامپ تصمیم گرفت «همه را سر جای خود بنشاند» و وانمود کند مخالفتی با طرح وجود ندارد. او با پذیرش ظاهری حمایتها، عملا همه را در موقعیتی قرار داد که عقبنشینی از آن پرهزینه باشد.
دوحه؛ محور جدید دیپلماسی
در پی حمله موشکی، روابط قطر و اسرائیل قطع شد. دوحه هرگونه تماس امنیتی را متوقف کرد و عذرخواهی رسمی کرد. شیخ محمد بنعبدالرحمن آلثانی، نخستوزیر قطر، شخصا به واشنگتن رفت تا با جیدی ونس، معاون رئیسجمهور و مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا دیدار کند. آن شب، او میهمان شام ترامپ در برج ترامپ بود؛ دیداری که به گفته یکی از دیپلماتهای خلیج فارس، «نقطه بازسازی اعتماد» بود. به نوشته والاستریتژورنال، قطر پیشنهادی داد که زمینه را برای نشست بزرگ بعدی فراهم کرد؛ برگزاری جلسهای با حضور رهبران عرب و مسلمان در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل برای بررسی طرح آمریکایی صلح غزه. ترامپ بلافاصله پذیرفت. تیم او بهسرعت بندهای مختلف طرحهای موجود -ازجمله طرحهای فرانسه، عربستان و حتی تونی بلر- را در قالب یک سند ۲۱بندی تلفیق کرد و نسخه خلاصهتری از آن را در نیویورک ارائه داد. در این نشست، کشورهای عربی و اسلامی برای نخستین بار به اجماع نسبی رسیدند. آنها خواهان پایان فوری جنگ، تضمین تشکیل کشور فلسطین در آینده و جلوگیری از الحاق کرانه باختری شدند. ترامپ نیز قول داد به نتانیاهو فشار بیاورد و جلوی هرگونه الحاق را بگیرد.
چانهزنی در آخرین ساعات
اما پس از بازگشت هیئتها، اسرائیل پشت درهای بسته شروع به بازنویسی طرح کرد. بسیاری از تغییرات مدنظر کشورهای عربی حذف و بند مربوط به «کشور فلسطین» به اشارهای مبهم تبدیل شد. وقتی نمایندگان کشورهای عربی نسخه نهایی را دیدند، شوکه شدند. خواستند اعلام طرح به تعویق بیفتد، اما ترامپ بیاعتنا پیش رفت و آن را در کنار نتانیاهو در کاخ سفید رونمایی کرد. او گفت: «سطح حمایتی که از کشورهای خاورمیانه و همسایگان اسرائیل دریافت کردهام، بیسابقه است». کشورهای مسلمان بیانیهای جمعی صادر کردند تا ضمن حفظ ظاهر حمایت، تأکید کنند بر خروج کامل اسرائیل و تشکیل دولت فلسطین پافشاری دارند. با وجود ناامیدی از حذف امتیازات کلیدی، کشورهای عربی احساس کردند حمایت از طرح میتواند راهی برای توقف خونریزی و آغاز بازسازی باشد. در همین چارچوب، قطر توانست از نتانیاهو عذرخواهی رسمی دریافت کند؛ اقدامی که ترامپ آن را «برای آرامش روان» ضروری دانست.
توازن جدید و آینده مبهم
موافقت مشروط و البته مبهم حماس با طرح ترامپ، با شرط پایان کامل جنگ و عقبنشینی اسرائیل، بار دیگر همه معادلات را پیچیده کرد. ترامپ در شبکههای اجتماعی نوشت: «بیانیه حماس نشان میدهد آنها آماده صلح پایدارند». اما در پایتختهای عربی، واکنشها محتاطانهتر بود؛ بسیاری آن را «یک نه مؤدبانه» تعبیر کردند. با وجود این تردیدها، تحلیلگران معتقدند طرح ترامپ نهتنها بازگشت او به صحنه سیاست خارجی را تقویت کرد، بلکه شکافهای جدیدی در میان ائتلافهای منطقهای پدید آورد. دولتهای عربی حالا باید میان فشار افکار عمومی برای دفاع از فلسطینیها و نیاز به ثبات منطقهای و واقعیت موجود تعادل برقرار کنند.
میانجیگری یا مدیریت بحران؟
در نگاه واقعگرایانه، طرح ترامپ بیش از آنکه راهحل نهایی باشد، تلاشی برای مدیریت یک بحران چندوجهی است. او با اتکا بر روابط شخصی با نتانیاهو، کوشنر و رهبران خلیج فارس، توانست طرحی روی کاغذ بیاورد که دستکم ظاهرا همه را پای میز نگه دارد. اما واقعیت میدانی در غزه و اختلافات بنیادین میان بازیگران، مانع بزرگی در برابر هرگونه صلح پایدار باقی مانده است.
به باور برخی تحلیلگران عرب، ترامپ بهجای پاسخ به ریشههای بحران، سعی دارد با رویکردی تجارتمحور، توافقی نمایشی ارائه دهد که در کارزار انتخاباتی آیندهاش قابل استفاده باشد. از سوی دیگر، دولتهای عربی نیز با پذیرش نسبی طرح، فرصت مییابند بدون تقابل مستقیم با واشنگتن، نفوذ خود در پرونده فلسطین را حفظ کنند. اگرچه هنوز هیچ جدول زمانیای برای اجرای بندهای طرح وجود ندارد، کارشناسان میگویند صرف اعلام توافق توانسته سطح تنشها را کاهش دهد. به گفته یکی از مقامات مصری، «همین که رهبران منطقه درباره پایان جنگ حرف میزنند، یعنی گامی در مسیر درست برداشته شده است».
بااینحال، آینده واقعی غزه به میزان اعتماد متقابل میان طرفها وابسته است؛ اعتمادی که هنوز شکننده و ناقص است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.