بهرنگ توفیقی، کارگردان پرکار سینما و تلویزیون، در جدیدترین همکاری خود با فیلیمو، سریال «شغال» را با نویسندگی زامیاد سعدوندیان، که سابقه همکاری در مسیر انحرافی و آمین را داشت، ادامه داده است.
به گزارش عصرخبر ، با نگاهی اجمالی به کارنامه سینمایی پرتعداد بهرنگ توفیقی میتوان به میزان علاقهمندی او به کارگردانی ملودرامهای چندین قسمتی در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی پی برد. ساخت حدود شانزده اثر در بازه زمانی شانزده ساله، نشان از استمرار او در ساخت فیلمها و سریالهایی با سطح کیفی متوسط و نسبتا قابل قبولی داشته که ضمن تایید تلاش توفیقی برای گسترش فعالیت در هنرسینما، توجه و نظر علاقه مندان ملودرام را نیز به خود جلب کرده و بتواند رضایت نسبی مخاطبان عام تلویزیون و شبکه نمایش خانگی را نیز به دست آورد. همین خط نسبتا یکنواخت حرفهای توفیقی باعث شده نویسندگانی با رویکرد مشابه خط مشی فکری و فنی او (همچون حامد عنقا و سعید نعمتالله) همچنان علاقهمند و ثابت قدم در زمینه همکاری با توفیقی بوده و با حفظ این چارچوب کلی، مستعد و مهیای حفظ این شیوه سریالسازی بمانند. از این رو است که همکاری نویسندهای همچون زامیاد سعدوندیان در مسیر انحرافی آغاز شده، در آمین ادامه مییابد و در آخرین همکاری توفیقی با فیلیمو، یعنی شغال نیز استمرار مییابد.
سریالی که در تلاش است ضمن اشاره به معضلات اجتماعی و نکوهیدن مفاهیمی همچون خیانت، بزهکاری، دروغگویی، تجاوز، انتقام و ...، به عمق روابط انسانی پرسوناژهایی از طبقههای متفاوت اقتصادی وارد شود و بدون تلاش برای آشناییزدایی و به سبک و سیاق فیلمهای دهههای گذشته، ضمن برقراری پیوندی میان مردم پایین و بالای شهر، مخاطب را به همراهی با این شخصیتها وادار کند. شخصیتهایی که هرکدام در موقعیتهای مختلف انسانی و اخلاقی، رویکردهای متفاوتی از خود نشان داده و از این رو مخاطب عام را در جایگاه قاضی یا روانشناس قرار میدهند. از سویی دیگر شروع پرهیجان و غیرمنتظره سریال، مخاطب را در پیشگاه رخدادی جنون آمیز قرار داده و از آغاز، ضرباهنگی سریع و پرتنش در فضای داستان حاکم میکند. فضایی که بر احوالات شخصیتهای داستان تاثیرگذار بوده و همانند یک سونامی، زندگی آنها را دست خوش تغییراتی عظیم میکند. از این رو است که هرکدام از روابط عاطفی سریال از جمله عبدی و مارال، آوا و سیاوش، کامیار و تارا، فرهاد و سیمین و .... با وجود تفاوتهای ذاتی و همینطور ماهیت و جوهر متفاوت، در یک بستر یکسان پیش میروند و برهمکنش هر کدام بر دیگری اثرگذار میشود.
علاوه بر مضامین اجتماعی پنهان و پیدای شغال، سعدونیان و توفیقی از فرصت پیشآمده در نگارش و خلق اثری هولناک و دردناک استفاده کرده و با بهره گیری از روابط عمیق عاطفی و انسانی و حین تشریح چالشهای پیشروی شخصیتها، در تلاش هستند ضمن تلطیف فضای خشن سریال، داستانهای عاشقانه را پیشروی مخاطب قرار داده و ضمن طرح بزنگاهها و پرتگاههای روابط مطروحه (به ویژه رابطه آوا و سیاوش)، بیننده را درگیر رخدادی غیرقابل پیشبینی کنند. از سویی دیگر و تنها بعد از گذشت دو قسمت از شغال، دور شدن آوا و کامیار از یکدیگر در ادامه سریال، مخاطب را متوجه تبعات و پیامدهای رودررویی احتمالی کرده و بنابراین با افزایش عمق این فاصله، حجم طوفان قریبالوقوع در ذهن مخاطب مهیبتر میگردد.
هرچند که تلاش فیلمنامهنویس در دیالوگ نویسیهای شغال در خصوص برخی شخصیتها به حصول نتیجه نرسیده است، اما نباید از این نکته غافل شد که علاوه بر ریتم، یکی از نکات قابل تامل سریال شیوه طرح داستان و پرهیز نویسنده از تفهیم رخداد پیشآمده برای آوا در مقابل کنشها و واکنشهای متعدد و گاها نابهنجار سیاوش است. در واقع سر به مهر ماندن هتک حرمت آوا برای سیاوش، تماشاگر را درگیر سلسله اضطرابها و دل مشغولیهایی میکند و بیشک در استمرار تماشای شغال موثر واقع شده و توانسته به عامل مهمی برای گسترش ابعاد کنجکاوی مخاطب بدل شود.
اما نکته قابل تامل دیگر (که تاحدودی وابسته به فرم و محتوای سریال است)، رویکرد کلیشهای فیلمنامه در خلق کاراکترها است. در واقع با نگاهی اجمالی به مجموع قسمتهای نمایش داده شده شغال میتوان به این نکته رسید که طرح پیچیده و یا خلاقانهای در خلق کاراکترهای این مجموعه مورد توجه فیلمنامهنویس نبوده و بنا بر اقتضای داستان، نمودار شخصیتی متفاوت و در عین حال پرجزییاتی برای کاراکترها در نظر گرفته نشده است. از این رو است که مخاطب مواجهه بیپیرایه تری با شخصیتهای سریال داشته و خروجی نهایی در ذهن مخاطب، یادآور سریالهای مخاطبپسند تلویزیونی است. از این رو است که میتوان به تاثیر و اهمیت مخاطبشناسی رسانهای همچون فیلیمو در تولید و حمایت از طیف گسترده سلایق مخاطبان آگاه شد و به استمرار موفقیتهای گذشته آن امیدوار بود.