ابراهیم سیری، محقق جوان حوزهٔ فیزیک نظری که بهتازگی رسالهٔ دکتری خود را در دانشگاه صنعتی شریف دفاع کرده است، در پاسخ به این پرسش که چرا تعداد متقاضیان ورود به رشتههای علوم پایه روندی کاهشی داشته است، گفت: شاید بهتر باشد این سؤال را با نگاهی به آمار جهانی پاسخ دهم. در کشورهایی مانند فرانسه، آلمان و آمریکا نیز این روند کاهشی در علاقه به علوم پایه دیده شده و این پدیده تنها مختص ایران نیست.
وی ادامه داد: اما چرا تمایل دانشآموزان به انتخاب علوم پایه کمتر شده است؟ یکی از مهمترین دلایل، کیفیت آموزش در دبیرستانهای ایران است. بسیاری از دانشآموزان هنگام انتخاب رشته، بیشتر به این فکر میکنند که در کدام رشته شانس قبولی بیشتری دارند یا چه رشتهای درآمد مالی بیشتری برایشان بههمراه خواهد داشت. در نتیجه، شاهد این هستیم که بسیاری از دانشجویان نه بهخاطر علاقه، بلکه بهدلیل کمبودن شانس پذیرش در رشتههای پرطرفدار مانند علوم کامپیوتر یا مهندسی، به سمت علوم پایه سوق داده میشوند.
سیری در همین راستا افزود: این ورود بیرویه به یک رشته — چه افزایشی و چه کاهشی — پیامدهای جدی دارد؛ از جمله کاهش کیفیت خروجی و فارغالتحصیلان. تصور کنید در رشتهای مانند فیزیک که بهراحتی با سایر رشتهها پیوند میخورد، اگر فارغالتحصیلانی با کیفیت پایین تربیت شوند، چه اتفاقی برای صنعت و سایر بخشهای تخصصی کشور خواهد افتاد؟ همسر من، بهعنوان فارغالتحصیل رشتهٔ فیزیک، در مقاطع تحصیلات تکمیلی به سمت مهندسی عمران رفت و امروز در حوزهٔ سازهها فعالیت میکند.
این محقق جوان دربارهٔ آمار جهانی ورود به رشتههای علوم پایه نیز اطلاعاتی ارائه کرد و گفت: بر اساس آمارهای منتشرشده، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰، تعداد فارغالتحصیلان رشتههای علوم پایه کاهش چشمگیری داشته است. مهمترین دلیل این روند، جذابیت روزافزون بازارهای فناوری و رشتههای فنی-مهندسی نسبت به علوم پایه است. بر اساس گزارش موسسهٔ بینالمللی فیزیک (AIP) در کالیفرنیا، تعداد دانشآموزان علاقهمند به فیزیک در دبیرستانها در این بازهٔ زمانی حدود ۳ درصد کاهش یافته است. این آمار نشان میدهد که اُفول علوم پایه دیگر یک مسئلهٔ محلی نیست، بلکه جهانی شده است.
در پاسخ به این پرسش که چرا علوم پایه به یک چالش جهانی تبدیل شدهاند، سیری توضیح داد: اولین و مهمترین عامل، عدم آگاهی است. دانشآموزان رشتهٔ ریاضی-فیزیک باید از آیندهٔ شغلی رشتهشان و اینکه با تخصص خود چه کاری میتوانند انجام دهند، آگاه باشند. همچنین باید بدانند که چرا فردی که در ایران دکتری فیزیک میگیرد، جایگاهی متفاوتی نسبت به همتای خارجیاش دارد. اگر بخواهم شفاف صحبت کنم: در فیزیک نظری، مهمترین مسیر، پژوهش و تحقیق است و پس از اخذ مدرک دکتری، معمولاً فرد به سمت دورهٔ پسادکتری حرکت میکند. اما در فیزیک تجربی، وضعیت متفاوت است؛ در این شاخه، کارهای آزمایشگاهی و اجرایی شبیه به رشتههای فنی-مهندسی در اولویت قرار میگیرند.
در پایان، سیری به راهکارهای عملی برای احیای علوم پایه در ایران اشاره کرد و گفت: بهنظر من، اولین و مهمترین اقدام، توجه به نیازهای دانشجویان دکتری در رشتههای علوم پایه است. این نیازها چیست؟ از تأمین هزینههای معیشتی و مالی گرفته تا دسترسی به تجهیزات آزمایشگاهی و مواد اولیهٔ مناسب. تصور کنید یک دانشجوی دکتری برای انجام پروژهٔ رسالهاش به چه منابعی نیاز دارد! دانشجویان دکتری در دانشگاههای سطح یک کشور که در رشتههای علوم پایه تحصیل میکنند، بهشدت به ارتباط با صنعت نیاز دارند. در رشتههایی مانند برق یا کامپیوتر، این ارتباط بهصورت طبیعی و خودکار شکل میگیرد، اما علوم پایه نیازمند توجه و برنامهریزی هدفمندتری هستند.
وی در ادامه به سایر راهکارها پرداخت و افزود: تجهیزات آزمایشگاهی و مواد اولیهٔ مرغوب برای انجام تحقیقات، از اهمیت بالایی برخوردارند. علاوه بر این، باید حقوق ماهانه یا کمکهزینههای مناسبی برای دانشجویان دکتری و محققان در نظر گرفته شود — چه از سوی دانشگاهها، چه وزارت علوم و چه بنیاد ملی نخبگان. البته بنیاد ملی نخبگان هم کمکهزینههایی برای دانشجویان نخبه یا پروژههای برتر در نظر گرفته است، اما این تسهیلات معمولاً محدود به گروه خاصی است. اگر بتوانیم چنین حمایتهایی را بهصورت گستردهتر و برای عموم دانشجویان علوم پایه فراهم کنیم، قطعاً شاهد بازگشت علاقه و احیای این حوزه خواهیم بود.
انتهای پیام/