به گزارش مشرق، کانال تلگرامی نواصولگرا در مطلبی نوشت:
از دیشب که حماس پاسخی مبسوط به پیشنهاد ترامپ درباره جنگ غزه داده است، متنهای بسیاری درباره هوشمندی حماس در اینباره نوشته شده. دوستان تحلیلگر اشاره درستی به موضوعاتی مانند عدم رد توافق برای جلوگیری از بازی مقصرنمایی و گسترش جنگ و کشتار یا احاله اجرای توافق به بعد از مذاکره درباره جزئیات کردهاند.
در این متن کمتر به اهمیت و چرایی این موضوع میپردازیم، چراکه مسئله واضح شده. اما آنچه سوال اصلی پساپاسخ است، نوع رفتار ترامپ در نسبت به این بیانیه میباشد. انتظار این بود که ترامپ هم متوجه بازی خوب و مطلوب حماس شود و در همین نقطه آغازین مقابل آن بایستد. اما او از بیانیه استقبال کردو مراحل بعدی گفتگو را خواستار شد.
گرچه برخی جملات او در متن و فیلم توضیحاتش نشان میدهد که بازهم برداشت خود مبتنی بر نزدیک بودن آزادی اسرا را غلبه داده؛ حال اینکه بیانیهی حماس صراحتا میگوید مسئله اسرا پس از گفتگو درباره جزئیات از جمله خروج نیروهای رژیم از نوار حل خواهد شد. اما همینکه ترامپ در این مرحله وارد درگیری با حماس نشده قابل توجه است.
از یک طرف باید بدانیم که اجبار نتانیاهو به تماس با طرف قطری و پذیرفتن خواسته ترامپ، موضوعی فراتر از شخص رئیس جمهور آمریکا است، گرچه علاقه ترامپ به مرد صلح بودن در آن موثر است اما اصل ماجرا نیست. بنظر میرسد لابی صهیونی در داخل آمریکا به این نتیجه رسیده که باید ترمز نتانیاهو در این مرحله کشیده شود، چراکه مسئله مشروعیت رژیم در فضای غربی جدا به چالش کشیده شده و دولت راست افراطی رژیم، قصدی برای کوتاه آمدن و انعطاف ندارد. همین امر باعث شده تا لابیها به شکلی فعال شود که رژیم از گوشه رینگ فضای سیاسی-رسانهای بیرون بیاید. گرچه چنین سیاستی، موقتی است و بعد از فروکش فشارهای رسانهای، دوباره جنگ شعلهور خواهد شد.
طرح ترامپ قرار بود به شکلی تنظیم شود تا یا حماس را در پشت میز دیپلماسی شکست دهد یا اینکه حماس را مقصر ادامه جنگ و تداوم نسلکشی رژیم قرار دهد. آزادی اسرا در سه روز اول، خلع سلاح، یک گروه حاکم غیر فلسطینی در غزه، خروج مرحله به مرحله رژیم از غزه و امکان بازگشت رژیم در هر زمان که خواست، در این متن گنجانده شده بود. چیزهایی که رژیم نتوانسته در دو سال جنگ و خونریزی به دست آورد.
حماس اما تمام این موارد را رد کرده و صرفا همان امری که سابقا پذیرفته بود را تکرار کرده است. اینکه خودش از مدیریت مدنی غزه کنار برود و گروهی فلسطینی با رای مردم حاکم شود. چیزی که در کنار تونلها و قدرت نظامی حماس در زیر غزه به معنای حیات سیاسی و نظامی بعد از رخ دادن این مسئله است.
با این توصیفات، واضح است که ترامپ سعی دارد زمان بخرد و خود را حامی فرایندی که مصطلحا صلح مینامد، معرفی کند. از طرف دیگر، با گذر زمان، رژیم را از وضعیت کنونی سیاسی-رسانهای بیرون بیاورد. مشکل فوری برای هر دو طرف، مذاکره قبل از آزادسازی اسرا یا آزادی اسرا قبل از مذاکره است. ترامپ سعی دارد تا اسرا را آزاد و سپس مذاکره درباره جزئیات را انجام دهد. امری که هیچ انسان عاقلی نمیپذیرد چراکه بعد از آزادی اسرا، مذاکره دیگر معنایی نخواهد داشت.
احتمالا در مراحل بعدی و صحبت درباره جزئیات، درست در زمانیکه موضوع به نتیجه نمیرسد، ترامپ حماس را مقصر اعلام خواهد کرد. به ویژه آنکه برخی مسائل فیمابین طرفین از جمله مواردی که در بالا ذکر شد، اساسا قابل حل نیست و هرکدام، نظر طرف مقابل را بپذیرند، شکست را پذیرفتهاند. اگر حماس، خلع سلاح و مدیریت مدنی غیر فلسطینی را بپذیرد، مسئله فلسطین را از بین برده است. اگر نتانیاهو وجود سلاح در غزه و مدیریت فلسطینی مستقل در غزه و انتهای جنگ را بپذیرد، دولتش سقوط کرده و خودش هم به قهقرای سیاسی خواهد رفت.
ینها یعنی مسئله، عمیقتر از آن است که ترامپ بخواهد با راهبرد صلح از طریق قدرت حلشان کند یا رژیم را از چاه فشار سیاسی بیرون بکشد. احتمالا در مرحله بعد، زمانیکه ترامپ حماس را مقصر نماید، جامعه جهانی چندان نپذیرد و آنانکه تا به امروز علیه جنگ و رژیم بودند، بازهم اقدامات خود را ادامه دهند. با این توصیفات باید گفت که جنگ اصلی امروز، جنگ مقصرنمایی است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.