شناسهٔ خبر: 75172067 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

گزارش|

پیمان صلح ترامپ: آرامش در غزه یا راه نفس برای اروپا؟

طرح صلح ترامپ برای غزه با حمایت کشورهای اروپایی روبرو شده است؛ حمایت‌هایی که بیشتر بر مبنای منافع اقتصادی، امنیتی و مدیریت بحران‌های داخلی اروپا شکل گرفته است تا دغدغه‌های انسانی منطقه.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، طرح ترامپ برای صلح در غزه واکنش‌های زیادی را متوجه خود ساخته است. واکنش‌های توام با استقبال کشور‌های اروپایی در این میان از جهات مختلفی قابل بررسی است. جدای از اینکه این طرح چه پیامد‌هایی را برای منطقه خواهد داشت، می‌توان به پیامد‌های آن برای دولت‌های اروپایی به شکل مستقل پرداخت. در این گزارش سعی خواهد شد به عمده‌‎ترین مسائلی که باعث این استقبال شده است، پرداخته شود.

با نگاهی کوتاه به سیاست خارجی ترامپ می‌توان به این نتیجه رسید که طرح وی برای صلح در غزه تابع همان الگوی میانجی‌گرایانه برای صلح جهانی است. ترامپ بیشتر به دنبال اثبات توانایی خود در حل منازعات بین‌المللی است تا تمرکز بر حل ریشه‌ای آنها. این بار نیز طرح وی همان جنبه‌ی تاکتیکی‌ای را دارد که سایر طرح‌های مطرح شده توسط او برای سایر مناطق داشتند. حمایت‌ها و استقبال کشور‌های اروپایی نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. شاخص‌های اصلی این استقبال را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

هم‌سویی با اهداف واشنگتن: اروپا طبق معمول ترجیح می‌دهد در مسائل عمده‌ی سیاست خارجی تابع واشنگتن باشد. این همسویی در مسائل مربوط به خاورمیانه وجهه‌ی شدیدتری به خود می‌گیرند. طی سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم، دولت‌های اروپایی ثابت کرده‌اند که همواره تابع تصمیمات کلان آمریکا در سطح سیاست خارجی هستند.

حفظ وجهه‌ی انسانی: دولت‌های کشور‌های اروپایی شدیدا تحت فشار افکار عمومی جوامعشان هستند. این دولت‌ها برای حفط آرای رای‌دهندگانشان برای انتخابات بعدی، افکار مربوط به صلح جهانی و حقوق بشر را به شدت تحت نظر دارند. برای مثال در انگستان حزب کارگر، که کابینه‌ی فعلی بریتانیا را در دست دارد، به شدت به دنبال کم کردن تنش‌های موجود و بحران انسانی در غزه است. فرانسه نیز از این امر مستثنی نیست؛ ایمانوئل مکرون با مطرح کردن طرح به رسمیت شناختن دولت فلسطین توانست افکار عمومی مثبتی را به سمت خود جلب کند. در این میان کشور آلمان به شدت با معترضان داخلی درگیر است. یکی از همین درگیری‌ها مربوط به تجمع معترضان آلمانی در واکنش به محاصره و اشغال کاروان صمود توسط رژیم صهیونیستی بود که به شدت توسط نیرو‌های پلیس سرکوب شد.

مهار بحران امنیتی و مهاجرتی: کشور‌های اروپایی به شدت نگران بحران‌های ناشی از مهاجرت مردم جنگ‌زده هستند. حجم بالایی از این انتقال جمعیت ممکن است به مناطق اروپایی گسیل شوند. تجربه آلمان در پذیرفتن مهاجران سوری باعث تشدید نگرانی سایر کشور‌هایی اروپایی شده است. دولت‌های مذکور در تلاش‌اند تا با حمایت از صلح و طرح ترامپ، مانع خروج شهروندان غزه، از سرزمین خودشان شوند.

بازی سیاسی دوگانه: اروپا سعی دارد با اتخاذ سیاستی دوگانه روابط خود را با هر دو طرف فلسطینی و صهیونیستی حفظ کند. به رسمیت شناخته شدن فلسطین از طرف آنها را نیز می‌توان در همین راستا ارزیابی کرد. این کشور‌ها بنا بر ارتباطی که طی سال‌ها با رژیم صهیونیستی داشته‌اند، به نوعی جزوی از همپیمانان آن رژیم محسوب می‌شوند. از طرفی با توجه به مواردی که در شاخص حفظ وجهه‌ی انسانی مطرح شد، نمی‌توانند نسبت به خواسته‌های طرف فلسطینی نیز بی‌تفاوت بمانند. در این میان رابطه‌ی این کشور‌ها با آمریکا است که نقش مهمی را در این معادله ایفا می‌کند. اروپا با توجه به موقعیت خود در سطح سیاست بین‌الملل، مجبور است طرف آمریکایی را نیز راضی نگه دارد. این حفظ توازن اروپا را مجبور می‌کند در مقابل سکوت آمریکا در فقره‌ی به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی از طرف برخی کشور‌های اروپایی، آنها نیز با اعلام حمایت همه جانبه از پیشنهاد ترامپ، از پیروی کنند.

حفظ نقش اروپا در دیپلماسی خاورمیانه: اروپا از نظر تاریخی همواره خود را مرتبط با مسائل غرب آسیا می‌داند. از طرفی اثربخشی تصمیمات کشور‌های اروپایی در مقابل با طرف آمریکایی اثربخشی سابق را ندارد. این اقدامات اروپایی در واقع سعی و تلاشی است که در سطح جهانی خود را هنوز موثر نشان دهند. کشور‌های اروپایی با قرار گرفتن در کنار تصمیم ترامپ، در صدد این هستند که حداقل به شکل دوژور وضعیت هژمونیک خود در سیاست جهانی را حفظ کنند.

مدیریت بحران انرژی: ادامه‌ی بحران غزه به شکل بالقوه امکان سرایت بحران به سایر مناطق را نیز دارد. این درگیری منطقه‌ای قطعاً تاثیرات مهمی در حوزه‌ی مسائل انرژی در پی خواهد داشت. اروپا سعی دارد با حمایت از طرح صلح تا جایی که می‌تواند از این امر به شدت خطرناک برای منافع خود، جلوگیری کند. بعد از جنگ اوکراین اروپا به صورت برجسته‌ای به منابع انرژی در شمال آفریقا و غرب آسیا وابسته شده است. هر نوع تنش بیشتر در منطقه می‌تواند اروپا را با بحران‌های دامنگیر ناشی از کمبود انرژی مواجه کند. در صورت کشیده شدن تنش‌های منطقه به دریای سرخ و خلیج فارس مسیر‌های ارتباطی اروپا تهدید خواهند شد. از طرف دیگر اروپا به شدت نگران بالا رفتن قیمت جهانی انرژی ناشی از این وضعیت است. از طرف دیگر واشنگتن تمایل دارد کنترل بازار انرژی را برای خود محفوظ نگه دارد. این همراستایی منافع آمریکایی با منافع دول اروپایی، نقش مهمی در تقویت حمایت کشور‌های اروپایی از طرح ترامپ دارد. به بیان دیگر اروپایی‌ها طرح ترامپ را ابزاری برای مهار بحران انرژی قلمداد می‌کنند.

مدیریت بحران‌ها اقتصادی: ادامهی جنگ در غزه باعث به وجود آمدن مشکلات مهم اقتصادی خواهد شد. اروپا به شکل عمده وابسته به اقتصاد آزاد است و این وضعیت روند چرخش سرمایه‌ی آزاد را برای اروپا سخت می‌کند. بحران‌های ناشی از بالا رفتن قیمت‌های تجارت دریایی و ناامنی در کشتیرانی، عملاً در بورس و نرخ ارز تاثیر مستقیم دارند. این بیثباتی اقتصادی به هیج وجه برای دولت‌های اروپایی مطلوب نیست. اروپا در نظر دارد تا با خاتمه دادن به جنگ غزه از این نوع بحران‌ها جلوگیری کند. از طرف دیگر جنگ غزه هزینه‌های زیادی را متوجه این کشور‌ها کرده است. مقابله‌ی با اعتراضات خیابانی و تشکل‌های مختلفی که از فلسطینیان حمایت می‌کنند، هزینه‌های امنیتی دولت‌ها را بالا برده است. مورد مهم دیگر هزینه‌های تسلیحاتی‌ای است که اروپا متحمل آن می‌شود؛ حمایت‌های تسلیحاتی کشور‌های اروپایی، علی‌الخصوص آلمان، بودجه‌های نظامی این کشور‌ها را افزایش داده است. این وضعیت طی یک چرخه امکان افزایش اعتراضات را در سطح داخلی بالا می‌برد.

با در نظر گرفتن این هفت شاخص می‌توان گفت اروپا عملاً مجبور به حمایت از طرح پیشنهادی ترامپ است. اروپا‌ی فعلی را می‌توان همچون طفیلی‌ای دانست که برای حل مشکلات داخلی‌اش به شدت تحت تاثیر تصمیمات واشنگتن است. از این رو حمایت اروپا را نمی‌توان ناشی از توجه واقعی به مسائل انسانی‌ای قلمداد کرد که طی سال‌ها غرب آسیا را با خاک و خون کشیده‌اند. اروپا سعی دارد با سیاست یکی بر نعل و یکی بر میخ زدن مانع ورود بحران‌هایی که ذکرشان در شاخص‌های فوق رفت، به سرزمین‌های خود بشود. طرح ترامپ این فرصت را در اختیار کشور‌های اروپایی قرار می‌دهد که با پنهان شدن در پشت آن به تمام اهداف خود برسد. اروپا در واقع هیچ عاملیتی در نحوه‌ی تدوین و اجرای این طرح نداشته و نخواهد داشت، چرا که ترامپ اجازه‌ی آن را به هیچ وجه به آنان نخواهد داد. اروپا فقط به دنبال ماهی‌هایی است که قرار است از این آب گل‌آلود برای خود بگیرد.