فرهیختگان: در روزهایی که سکوت باشگاه استقلال درباره بسته شدن پنجره نقل و انتقالاتی، اعصاب هوادار را به هم ریخته است، پیگیریهای «فرهیختگان» پرده از یک حقیقت تلخ و باورنکردنی برداشته است: محرومیت استقلال، نه نتیجه یک اشتباه حقوقی پیچیده، بلکه حاصل یک فراموشی عجیب و اولویتبندی فاجعهآمیز در جریان امور اداری است.
باشگاه در برههای حساس، همزمان با دو پرونده خارجی مهم مواجه بود: یامگا و منتظر محمد. اما در کمال ناباوری، تصمیم بر این شد که تنها به پروندهای رسیدگی شود که از نظر مالی، رقم بالاتری داشت؛ و این آغاز یک خودزنی تاریخی بود.
معادله تلخ: «جان» حقوقی نادیده گرفته شد
در اتاقهای تصمیمگیری استقلال، یک معادله سرد و بیروح حاکم بود: یامگا چون پول بیشتری میخواهد، مهمتر است. در نتیجه، پرونده او پیگیری شد. اما پرونده منتظر محمد، به دلیل مبلغ پایینتر، عملاً از اولویت خارج شد و به دلیل حجم بالای کارها، در میان انبوه پروندهها نادیده گرفته شد. این نادیده گرفتن، در حالی رخ داد که معاونت حقوقی باشگاه طی یک نامه رسمی، عواقب پیگیری نکردن این پرونده را به بخشهای دیگر متذکر شده بود. اما گویی صدای قانون، زیر سایه سنگین امور جاری و فوریتهای دیگر، شنیده نشد.
تاوان «فراموشی عجیب»؛ حکمی که روح تیم را کشت
نتیجه این سهلانگاری عجیب، تبدیل یک هشدار حقوقی به یک حکم قطعی بود. این فراموشی تا آنجا پیش رفت که نتیجه حکم نهایی منتظر محمد از فیفا اعلام شد: محرومیت استقلال از دو پنجره نقل و انتقالاتی. این اتفاقی بود که به سادگی قابل پیشگیری بود، اما تبدیل به یک اتفاق عجیبتر شد؛ تاوانی که امروز باشگاه باید بپردازد، بسیار سنگینتر از مبلغی است که باید برای حل پرونده منتظر محمد هزینه میشد.
استقلالِ پیر، محکوم به سکون
این حکم، در بدترین زمان ممکن صادر شده است. استقلال امروز طبق نظر اکثر کارشناسان، شدیداً نیاز به تغییرات زیاد، تزریق خون جدید و جذب بازیکنان جوانتر و باانگیزهتر دارد تا از بحران خارج شود. اما حالا، تیم حداقل تا دو سال از خرید بازیکن جدید محروم است.
اگر این دست فرمان ادامه پیدا کند و استقلال بخواهد با همین بازیکنان بعضا پیر، پرحاشیه و ضعیف به حیات خود ادامه دهد، معلوم نیست چه بلایی سر این تیم خواهد آمد. این مدیریت، با بیتوجهی خود به یک نامه حقوقی، استقلال را به سکون و درجا زدن محکوم کرده است. این تیم که قلب میلیونها هوادار است، به پای یک فراموشی ساده، آیندهای مبهم و تلخ پیدا کرده است.
∎