به گزارش سرویس بینالملل جماران، اکونومیست نوشت: ولادیمیر پوتین در حال اجرای یک کمپین «منطقه خاکستری» علیه ناتو است: مجموعهای از اقدامات دقیق، قابلانکار و کمهزینه که هدفش متزلزلکردن اروپا است، بدون آنکه به درگیری نظامی مستقیم بینجامد. این اقدامات شامل پرواز پهپادها بر فراز لهستان، عبور جنگندههای میگ از آسمان استونی، آسیبرسانی به کابلهای مخابراتی در عمق دریای بالتیک، فلجکردن فرودگاهها با حملات سایبری و پهپادهای کوچک، انفجارها و ترورها، و انتشار پروپاگاندا از طریق رباتها برای اختلال در انتخابات است. هیچیک از این اقدامات بهتنهایی «موجبات اعلان جنگ» نیست، اما در کنار هم پدیدهای جدید و خطرناک را شکل میدهند. همانطور که صدر اعظم آلمان، فریدریش مرز، گفته است: «ما در جنگ نیستیم، اما دیگر در صلح هم نیستیم.»
نخستین هدف پوتین تضعیف اتحاد ناتو است. او میکوشد اروپاییها را نسبت به یکدیگر و بهویژه نسبت به تعهد آمریکا به بند ۵ ناتو — که حمله به یک عضو را حمله به همه میداند — دچار تردید کند و در نهایت واشنگتن را از اروپا دور سازد. پوتین بارها تأکید کرده است که ناتو با هدف تکهتکهکردن روسیه شکل گرفته و لذا باید از درون تضعیف شود.
این فشارها همچنین اهداف ویژهای در اروپا دارند: اوکراین و کشورهایی که از ارتش آن حمایت میکنند. با شکست عملیات تابستانی پوتین در اوکراین، کمپین «منطقه خاکستری» تلاش میکند هزینه حمایت اروپاییها از کییف را بالا ببرد. لهستان، استونی و دانمارک شاهد حملات پهپادی، اخلال در GPS و خرابکاری بودهاند. آلمان با حملات سایبری به شرکتهای دفاعی و لجستیکی روبهرو شده و مولداوی و رومانی، کشورهای خط مقدم، مداخلات انتخاباتی را تجربه کردهاند — هرچند این مداخلات لزوماً موفق نبودهاند، اما نشان میدهند که پوتین همیشه به هدف خود نمیرسد. پیام او برای رأیدهندگان و سیاستمداران روشن است: بهجای ارسال تسلیحات به اوکراین، بر مصالحه با روسیه یا تقویت دفاع داخلی تمرکز کنید.
انگیزه سوم این کمپین ریشهایتر است: پوتین با دموکراسیهای لیبرال کلاسیک دشمن است، زیرا ثروت و مقاومت آنها شکستها و سرکوبهای او را نمایان میکند. اقتصاد روسیه از بسیاری کشورها کوچکتر است — اقتصادی کمتر از ایتالیا — در حالی که جمعیتش بیش از دو برابر است. هرچه او بتواند تفرقه و سردرگمی در غرب ایجاد کند، خود را قدرتمندتر نشان میدهد و دولتهای میانهرو را تضعیف میکند؛ نتیجهای که به نفع جریانهای پوپولیست و ملیگرای مشکوک به اتحاد اروپاست.
متحدان غربی باید سه اقدام اصلی را در پیش بگیرند. نخست، تمام اقدامات روسیه باید افشا و مستند شود. وسوسهٔ نادیدهگرفتن تحریکات کوچک یا صبر کردن تا اثبات مسئولیت روسیه، به معنای پذیرش «منطقه خاکستری» و گسترش آن است. هر خرابکاری، حمله سایبری و مداخله انتخاباتی باید با شواهد مشخص و بهسرعت افشا شود تا روسیه از قابلیت انکار خود محروم شود و رأیدهندگان اروپایی بدانند که هدف یک کمپین هماهنگ قرار گرفتهاند.
دوم، ناتو و اتحادیه اروپا باید تابآوری خود را افزایش دهند. دفاع در برابر اقدامات «منطقه خاکستری» شامل تأمین قطعات یدکی و تیمهای تعمیر کابلها و خطوط لوله، تیمهای واکنش سریع سایبری و تقویت کمیسیونهای انتخاباتی است. اروپا همچنین باید دفاع فیزیکیاش را تقویت کند: گشتهای مداوم در دریای بالتیک، نصب سنسورهای بیشتر و توسعهٔ سیستمهای ارزانقیمت برای مقابله با پهپادهای روسیه. استفاده از جنگندههای میلیوندلاری و موشکها علیه پهپادهای چندهزاردلاری در بلندمدت منابع دفاعی اروپا را تحلیل خواهد برد.
سوم، اعمال هزینهٔ روشن برای روسیه ضروری است. پرواز پهپادها باید با تحریم علیه تأمینکنندگان و شرکتهای صوری همراه شود؛ حملات سایبری باید با اقدامات متقابل سایبری پاسخ داده شود. زمان آن رسیده که از داراییهای مسدودشدهٔ روسیه برای دفاع از اوکراین و بهطور کلی اروپا استفاده شود. این دفاع ممکن است شامل سرنگونکردن یک جنگنده روسی باشد که تهدیدی برای جان یا دارایی ایجاد میکند. نگرانی از تشدید تنش وجود دارد، اما اقدام نکردن خطر تشدیدی دیگر را بهدنبال دارد؛ زیرا اگر روسیه احساس کند اقدامات محدود خود را بدون هزینه میتواند انجام دهد، ممکن است روزی اقدام خطرناکتری انجام دهد — مانند تصرف بخشی از خاک در نزدیکی ناروا در استونی، شهری با جمعیت روسزبان که حقوق آنها گاهی بهانهٔ دخالت روسیه شده است.