به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، کمتر اندیشمندی درجهان است که حضرت علی(علیه السلام) را نشناسد. سخن گفتن درباب امام علی(علیه السلام) کاری بس مشکل است. اما هر کسی میتواند به اندزه ی درک و فهم خود او را بستاید. این شخصیت بزرگ تربیت شده ی مکتب اسلام است. سخنان او نیز برگرفته از منبع وحی است بنا براین شکی در درستی سخنان او نیست. معانی و مفاهیم قرآن در عمق جان او رسوخ داشته و تمام علوم دنیا و آخرت را می دانسته است. برای همین خود گفته است اگر پرده ها از دیدگان کنار رود هیچ به علم من افزوده نگردد.
بنابر روایت مجمع جهانی شیعه شناسی، نهج البلاغه کتابی است که سخنان ارزشمند آن حضرت در قالب خطبه ها، نامه ها و سخنان قصار توسط مرحوم سید رضی، گرداوری شده است.در این کتاب حضرت علی (علیه السلام) در زمینه های مختلف، از جمله در قسمتی از خطبه اول، در باره چگونگی خلقت جهان سخن گفته است. البته در خطبه نود و دویست و دو نیز اشاره کوتاه به جریان خلقت نموده است. اما خطبه اول مشروح تر بیان شده است.
تا کنون از خطبه ی اول در مورد آفرینش جهان تفاسیر زیادی صورت گرفته است. اما این تفاسیر نتوانسته اند که واقعیت سخنان علی(علیه السلام) را بخوبی نشان دهند.چون چگونگی خلقت آسمان ها و زمین ارتباط تنگاتنگی با علم نجوم و فیزیک دارد. اما پیشرفت علم نجوم و ارائه نظریه های جدید و موفقیت نسبی آن ها قدرت ما را در درک سخنان آن حضرت زیادتر کرده است.
بشر در طول تاریخ همیشه تلاش کرده است تا بفهمد که جهان چگونه بوجود آمده است .تا بدینوسیله بتواند در جهانی که در آن زندگی می کند به آن معنی و مفهوم ببخشد. برای همین نظریه های زیادی تا کنون عنوان شده است این نظریه ها تلاش کرده اند، تا توضیح دهند که جهان از چه وچگونه بوجود آمده است ؟ و چگونه در حال تداوم است؟ و چه قوانینی بر آن حاکم است؟ و بالاخره سرنوشت این جهان چیست؟
در این رابطه از نظریه های مهمی که امروز بر جهان علم حکمفرمایی می کنند، نظریه ی متعارف ا نفجار بزرگ است. و نظریه ی دیگر موسم به جهان تورّمی است. این دو نظریه گرچه بسیاری از حوادث جهان را بادقت توضیح و تبیین می کنند. اما از جهاتی دچار تناقضات و کاستی هایی هستند. که هنوز برای آن ها پاسخی پیدا نشده است. سخنان حضرت علی(علیه السلام) در باره ی خلقت جهان در نهج البلاغه گر چه منحصراً با نظریه انفجار بزرگ و مدل تورّمی جهان انطباق کامل ندارد، اما هر دو را در بر دارد. گویا این دو نظریه گوشه ای از حقیقت را، نه همه آن را بیان دشته اند.
دقت و تأمل در سخنان حضرت علی(علیه السلام) نشان میدهد که جهان دو انفجار گونه ی متفاوت را تجربه کرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحریک نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پی چنین تو ضیحاتی خواننده ی محترم باید بداند که نویسنده در این مجموعه تلاش نموده است که با بهره گرفتن از منابع مختلف درک جدیدی را از سخنان امام علی(علیه السلام) در باره ی خلقت جهان که در خطبه ی اول آمده است، ارائه دهد.
این مجموعه در دو بخش تقدیم شده است که بخش اول پیش زمینه ای برای بهتر فهمیدن بخش دوم است. برای همین بخش اول بطور خلاصه آورده شده است .امید است که این نوشته دریچه ای باشد تا ما از طریق آن افق تازه ای را در باره ی خلقت جهان پیش روی خود ببینیم.
بخش اول ساختار ماده
هر آنچه در جهان مشاهده می کنیم نمودهایی از ماده هستند. از زمان های بسیار گذشته همیشه انسان می خواسته است تا بداند ماهیت ماده چیست؟ آیا ماده تا بی نهایت تقسیم می شود؟ و یا سنگ بنایی دارد که پس از آن تقسیم پذیر نیست؟
در این باره عقاید مختلفی در طول تاریخ عنوان شده است. ظاهراً دموکریتوس یونانی اولین فردی بوده است که اتم را مطرح کرده و گفته است که ماده از اجزای غیر قابل تقسیمی به نام اتم ساخته شده است. اما از آن زمان به بعد بشر پیشرفت های زیادی نموده و توانسته است در باره ی ماهیت ماده اسرار زیادی را بیان کند.
اما هر چقدر در پیچیدگیهای ماده فرو رفته، با مسائل پیچیده ای روبرو شده است، که آخرین آن ها پیدایش مکانیک کوانتوم می باشد.
از نظر مرحوم ملاصدرا دانشمند بزرگ اسلامی واقعیت ماده مبهم و مقرون به نابودی است. و ماده در خود هر لحظه تجدد وجود پیدا می کند و هر آن هستی ونابودی را تجربه می کند همچنین وی بیان می کند که ماده سر تا سر حرکت است. امروزه در مکانیک کوانتوم موجی بودن ذرات ماده به اثبات رسیده است. و همچنین نظریات کوانتومی عقاید گیج کننده ای از ماهیت ماده را برای ما ارائه میدهد. چیزی که عقل بعضاً در توجیه و تفسیر آن عاجز مانده است. برای همین برخی می پندارند که فیریک کوانتومی به طور ضمنی اشاراتی به ماوراءالطبیعه دارد.
مولکول ها از چه چیزی تشکیل یافته اند؟
ماده از واحدهایی بنام مولکول تشکیل یافته است. مولکول هم از اتم تشکیل یافته است. کوچکتربن مولکول ها از دو اتم شکل گرفته است. اگر اتم های تشکیل دهنده مولکول ها یکسان باشند عنصر و اگر مختلف باشند ترکیب می گویند.
اتم ها از چه چیزی ساخته شده اند؟
هر اتم دارای هسته ای است که بشترین جرم آن در آنجا متمرکز شده است و دور هسته ذره ای بنام الکترون در حال چرخش و ارتعاش است.اتم ها کوچک، هسته کوچک و الکترون های کمی دارند اما اتم های بزگتر هسته های بزرگ و الکترون های زیادتری دارند که در دور هسته پرواز می کنند.هسته بار مثبت دارد و الکترون بار منفی دارد.
هسته اتم ها از چه چیزی ساخته شده اند ؟
هسته از دو ذره بنام پرتون و نوترون تشکیل شده است. پرتون بار مثبت دارد اما نوترون هیچ باری ندارد. در هسته اتم ها هر دو ذره وجود دارد. اما برخی از هسته های ئیدروژن نوترون ندارد وبه تعداد هر پروتون باید یک الکترونی در اطراف آن وجود داشته باشد. پروتون ۲۸۵۶ برابر الکترون است. بیشتر فضای اتم ها خالی است.این فضای خالی فاصله ای است که بین الکترون ها و هسته وجود دارد. و اگر الکترون ها به هسته سقوط کنند. ما دنیای کوچک اما بسیار چگال خواهیم داشت.
پروتون ها و نوترون ها از چه چیزی ساخته شده اند؟
پروتون ها و نوترون ها خود از ذراتی بنام کوارک تشکیل یافته اند. کوارک ها انواع مختلفی دارند. تا کنون شش نوع کوارک شناسائی شده اند. با این همه، دونوع آن در تشکیل مواد پایدار معمولی نقش مهمی دارند. که آن دو یکی کوارک بالا ودیگری کوارک پایین است. یک پروتون از دو کوارک بالا ویک کوارک پایین تشکیل یافته است.وبرای همین بار مثبت دارد. اما نوترون دارای دو کوارک پایین ویک کوارک بالا است که باری ندارد. ظاهرًا تمام طبیعت در اصل وریشه از سه ذره تشکیل یافته است. کوارک بالا وکوارک پایین و الکترون.
آیا کوارک ها نیز سنگ بنای دارند؟
تصور بر این است که کوارک ها اجزائی نداشته باشند وخود سنگ بنای ماده هستند و علاوه بر شش نوع کوارکی که گفته شد دیگر قابل تجزیه نیستند شش نوع لپتون نیز وجود دارد که قابل تجزیه نیستند و از جمله ذرات بنیادین هستند. کشف وشناسایی ذرات بنیادی توسط دانشمندان ادامه دارد و دقیقًا مشخص نیست که چه تعداد ذرات بنیادی در جهان هستی وجود دارد .همچنین تصور می رود که ذراتی وچود دارند که جرم ندارند، اما در تعاملات ماده شرکت می کنند.
نور چیست؟
نور ذراتی از گسیل فوتون هاست که در خلاء با سرعت تقریبی سیصد هزار کیلومتر بر ثانیه حرکت می کنند. البته سرعت نور در محیط های مختلف مقداری متفاوت است. زمانی تصور می شد که نور ماهیت موجی دارد، اما امروز ازبسته های موجی شکل که فوتون ها را بوجود آورده است صحبت می شود. امو اج نوری تنها چیزی هستند که ما طبق آن می توانیم جهان دور دست را مشاهده کنیم.
نیروهای طبیعت:
در طبیعت چهار نوع نیرو وجود دارد که باعث پیوستگی و انسجام ماده در جهان می شود. و اگر این نیروها نبود جهان هرگز شکل نمی گرفت. و همچنین اگر اندازه ی این نیروها با اندازه ی کنونی آن ها متفاوت بود. جهان ما گونه ای دیگر بود.این نیروها عبارتند از:
۱ـ نیروی قوی:
این نیرو کوارک ها را کنار هم نگه می دارد. واجازه نمی دهد که کوارک ها از هم دور شوند. عامل ایجاد این نیرو ذراتی بنام گلو ئون ها می باشند که در بین کوارک ها در حال مبادله هستند. از کوارک ها نیروی دیگری نیز حاصل می شود که پروتون ها و نوترون ها را کنار هم نگه می دارد تا هسته اتم ها از هم نپاشد.
۲ـ نیروی الکترو مغناطیسی:
این نیرو زمانی مطرح می شود که بارهای مثبت ومنفی در میان باشد، بنابراین عامل نگه داری الکترون ها در دور هسته، نیروی الکترو مغناطیسی می باشد. عامل ایجاد این نیرو فوتون ها یا ذرات نوری هستند که مسئول رانش الکترون ها از هم وهمچنین پروتون ها از هم می باشد.
۳ـ نیروی ضعیف:
این نیرو بر بیشتر ذرات بنیادی تا ثیر دارد.ومسئول رادیواکتیو عناصر سنگین می باشد که طبق آن هسته ی بعضی از اتم های سنگین وبزرگ فرو می پاشند وبه هسته های سبکتر تبدیل می شوند. گفته می شود، که این نیرو توسط ویکون ها انتقال پیدا می کنند.
۴ـ نیروی گرانش:
این نیرو، نیروی است عالم گیر یعنی ،هر ذره ای بر حسب جرم و انرژی آن را حس می کند. نیروی گرانش بردی دور و دراز دارد و نسبت به نیرو های دیگر ضعیف است. اما وقتی نیروی گرانش ستارگان و سیارات دست به دست هم میدهند و به هم افزوده میشوند نیروی سترگی را بوجود می آورند. این نیرو همیشه بصورت جاذبه عمل میکند. اما نیروهای دیگر گاه بصورت جاذبه و گاه بصورت دافعه عمل میکنند ، و بردی کوتاه دارند. ذره ای که این نیرو را منتقل می کند گراویتون نام دارد که جرمی ندارد. همین نیرو است که باعث شده است که زمین پروانه وار به دور خورشید بگردد و کهکشان ها با انبوهی از ستارگان آرایش خود را حفظ کنند و اگر نیروی گرانش نبود، جهان به این صورت حیرت انگیز هرگز شکل نمی گرفت.
ستارگان و کهکشان ها
زمانیکه توده های بزرگی از مواد به صورت گازها و گردوغبارها توسط نیروی گرانش منقبض می شوند و بر اثر آن واکنش های هسته ای در دل این توده منقبض شونده شروع به فعالیت میکند ستاره ها متولد میشوند .ستاره ها انواع مختلفی دارند برخی از آن ها کوچک، برخی متوسط، برخی نیز غول پیکرند. ستارگان غول پیکر خیلی سریع سوخت خود را به اتمام می رسانند. و منفجر می شوند .اما ستارگانی مانند خورشید عمر زیادتری دارند. و میلیاردها سال با قدرت زندگی می کنند. سوخت عمده ستارگان ئیدروژن است.وقتی که در مرکز ستارگان هسته های ئیدروژن به هم پیوند می خورند و هسته های هلیم را می سازند ستاره ملتهب شده و می درخشد. در جهان میلیاردها، میلیارد ستاره وجود دارد. اما این ستاره گان مجموعه های عظیمی را تشکیل داده اند.ه به آن ها کهکشان می گویند.کهکشان ها انواع مختلفی دارند ما در کهکشان راه شیری بسر می بریم وقتی شب به آسمان نگاه می کنیم در واقع از پهلو کهکشان راه شیری را می بینیم برای همین بصورت راه روشن بنظر می رسد. کهکشان راه شیری از نوع کهکشان های مار پیچی است. چون بصورت قرص تخت می باشد که بازوهای به صورت مارپیچ از آن خارج شده است.
منظومه شمسی ما در یکی از بازوهای آن قرار دارد. طول کهکشان راه شیری صد هزار سال نوری و ضخامت آن بیست هزار سال نوری است.و بیش از صدو بیست میلیارد ستاره به گرد مرکز آن در حال چرخش هستند.
کهکشان راه شیری در آسمان تنها نیست بلکه میلیاردها کهکشان در مجموعه هایی به گرد هم می گردند. کهکشان ما هم در مجموعه ی ۲۴ تایی به نام کهکشان های گروه محلی به گرد یکدیگر می گردند اما این خوشه های کهکشانی یک اجتماع بزرگ کهکشانی را بوجود آوردند که به آن ابر خوشه ی کهکشانی میگویند.این ابر کهکشانی در حال انبساط است.
سیاهچاله چیست؟
ستارگانی که از خورشید ما بزرگتر هستند مثلاً ۵ / ۲ برابر خورشید جرم دارند خیلی زود عمر خود را سپری می کنند و بر اثر گرانش به سختی فشرده می شوند. و سپس با یک انفجار شدید مقداری از ماده ی خارجی خود را به بیرون پرتاب می کنند. اما نیروی گرانش باقی مانده ی ستاره را همچنان فشرده تر می کند، بحدی که نه تنها اتم ها درهم فرو می ریزند.بلکه هسته ی اتم ها نیزدرهم می شکنند وآن وقت چیزی نمی تواند از در هم پیچیدن این ستاره توسط گرانش جلوگیری کند. در نتیجه ، این ستاره به یک نقطه ی فوق چگال فرو می رود. و هر چیز یکه حتی نور به دام آن بیافتد دیگر قادر نیست از آن بگریزد . چنین خصوصیتی باعث میشودکه سیاهچاله ها در آسمان دیده نشوند.
نظریه ی انفجار بزرگ
این نظریه در جواب این سئوال که جهان چگونه بوجود آمده است و بعد از آن چگونه تاکنون تداوم پیدا کرده است? می گوید: جهان از یک نقطه ی که حجمی برابر صفر داشت, و بی نهایت داغ و بی نهایت چگال بود شکل کرفته است . بدین صورت که این نقطه با یک انفجار بزرگ شروع به ا نبساط نموده فضا، زمان وماده را بوجود آورد.
با آغاز انفجار انبوهی از ذرات وضد ذرات از فوتون های پر انرژی بوجود آمدند وقتی دما به قدر کافی سقوط کرد برخی ازذرات مثل کوارک ها والکترون ها توانستند موجودیت حفظ کنند سپس پروتون هاونوترون ها از کوارک ها شکل گرفتند چون دما به هزار میلیون درجه کلوین نزول کرد بسیاری از پروتون ها ونوترون ها باهم گداختند و هسته های هلیوم را بوجود آوردندوقتی بیشتر نوترون ها مصرف شدند پروتون های باقی مانده هسته های ئیدروژن را بوجود آوردند پس از گذشت ۷۰۰هزار از آغاز انفجار دما به ۵۰هزار درجه کلوین رسید این فرصتی بود که الکترون ها بتوانند دور هسته های هلیوم و ئیدروژن به پرواز در بیایند تا اتم های هلیوم و ئیدروژن را بوجود بیاورند .اما بنا بر دلایلی در شرایط اولیه جهان بجز اتم های هلیم و ئیدروژن اتم های دیگر نمی توانستند بوجود بیایند فقط مقدار نا چیزی از اتم های لیتیم ،برلیم و بور بوجود آمدند عناصر سنگین تر به مرور زمان در دل ستارگان غول پیکر شکل گرفتند و بعد از انفجار این ستارگان عناصر سنگین تر در فضا پراکنده شدند تا مقدمه تشکیل ستارگان و سیارات دیگر را فراهم آورند. بدین صورت حیاتی مثل حیات کره زمین شکل بگیرد.
جهان اولیه توانست ۷۵ درصد ئیدروژن و ۲۵ درصد هلیم را بصورت ابرهای از گاز بوجود آورد که این ابر ها در گستره فضا انبساط پیدا کرده و جهان را پر کرده بودند اما پس از گذشت هزار میلیون سال از آغاز انفجار نیروی گرانش این ابرها را در انبوهه هایی گرد هم میآورده تا باعث شکل گیری ستارگان و کهکشان ها شود این نظریه گرچه می تواند بسیاری از مسائل مربوط به کیهان را بخوبی توضیح دهد، اما خود با مشکلات عدیده ای روبرو شده است که برخی از آن ها عبارتند از :
۱ـ تئوری انفجار بزرگ نمی تواند توضیح منطقی در باره چگونگی بوجود آمدن کهکشان ها و ستارگان ارائه دهد زیرا انفجار اولیه باید با چنان سرعتی ماده را بخارج پرتاب کرده باشد که کهکشان ها و ستارگان فرصت تشکیل نداشته باشند، بلکه منشاْ کهکشان ها می تواند انبوهه هائی از یک سوپ داغ اولیه برگردد که اجزای آن از ذرات زیر اتمی مانند کوارک ها تشکیل یافته باشد.
۲ـ چرا جهان با این وسعت و فراخی جلوه یکسان دارد و از همه جهات و از تمام نقاط فضا یکجور دیده میشود این در حالی است که گفته میشود عمر جهان ۱۵ تا ۱۸ میلیارد سال است پس در این مدت طبق نظریه انفجار بزرگ کهکشان ها چگونه توانستند با هم تبادل گرمایی ایجاد کنند.
نظریه جهان متورّم
این نظریه را دانشمندی بنام آلن گوث فیزیکدان نظری از امریکا در پاسخ به مشکلات نظریه انفجار بزرگ در سال ۱۹۸۱ ارائه کرد. طبق این نظریه در ابتدای جهان نقاط پر انرژی با گرمای بسیار شدید وجود داشته است که در کسری از ثانیه دچار انبساط عظیمی شدند که اندازه جهان در این مدت ناچیز ۱۰۳۰ برابر شد. و سپس به سرعت دمای آن افت کرد و در آن تغییر حالت رخ داد این تغییر حالت با بر خاستن حباب ها همراه بوده است که هر کدام از این حباب ها مثل بادکنک رشد کردند و به انبساط خود ادامه دادند و حباب های متعددی را بوجود آوردند. مانند ، کتری پر از آب که می جوشد و در روی آن حباب تشکیل می شود این تشکیل حباب ها (گذر از مایه به گاز ) تغییر حالتی نظیر حالت گوث است. زمانیکه این تغییر حالت در جهان اولیه با بر خاستن حباب ها رخ داد جهان در حالت انفجار بزرگ با انبساطی نسبتاً یکنواخت قرار گرفت.
این نظریه اولین اندیشه نو در کیهان شناسی در چند دهه اخیر است. ظهور این نظریه مسائلی را به میان کشید که برخی از آن ها هنوز بدرستی حل نشده است.
نظریه ی حالت پایدار
طرفداران این نظریه عقیده دارند که جهان هم در زمان بی تغییر است وهم در فضا یکنواخت و نوعی حالت پایدار بر جهان حکمفرماست.در عین حال جهان در حال انبساط است ،وماده هرلحظه خلق میشود وجای خالی کهکشان های درحال انبساط را اشغال می کند.در واقع کهکشان ها شکل میگیرند،دور میشوند و می میرند وجای خالی آن ها دوباره توسط کهکشان های دیگر اشغال می شود و این روند همیشه برقرار است .چنین جهانی تا ابد ادامه دارد. اما این نظریه ی امروز توجه کمتر کسی را به خود جلب می کند چون شواهد و مدارک موجود چنین جهانی را رد می کند.و ما در جهان در حال توسعه بسر می بریم.
جهان باز یا بسته
همه دلایل و شواهد نشان می دهد که جهان بسرعت در حال انبساط است در این زمینه فرقی نمی کند که ما نظریه متعارف انفجار بزرگ را بپذیریم ویا نظریه جهان تورمی را اما این انبساط تا کی ادامه خواهد یافت؟ آیا روزی متوقف خواهد شد؟ یا تا ابد ادامه خواهد یافت؟ اینها سئوالاتی هستند که در صورتی ما قادر به جواب دادن آن هستیم که اولاً میزان ماده را در جهان هستی بدانیم ثانیاً سرعت گریز یا سرعت دور شدن کهکشان ها را بتوانیم محاسبه کنیم. چنین حالتی شبیه موشکی است که از زمین پرتاب می شود اگر سرعت موشک پائین تر از سرعت بحرانی باشد بالاخره با کَنده شدن سرعت به طرف زمین برمی گردد و اگر سرعت موشک بیشتر ازسرعت بحرانی باشد از قید جاذبه ی زمین خارج می شود و دیگر به زمین بر نمی گردد سرعت گریز نیز به اندازه جرم سیاره بستگی دارد هر جرم سیاره بیشتر باشد باید سرعت گریز یا دور شدن نیز بیشتر شود تا بتواند از گرانش سیاره فرار کند.
اگر جرم جهان به اندازه ای باشد که بتواند نیروی گرانشی تولید کند که سرعت فرار کهکشان ها را متوقف سازد جهان ما بسته است. در این صورت تمام جهان هستی بعد از توقفی کوتاه حرکت به سوی هم را آغاز می کنند. بالاخره با گذشت زمان، اجرام هستی لحظه به لحظه به هم نزدیکتر شده و روی هم انباشته می شود وبر اثر گرانش در یک نقطه ی بسیارفشرده، در هم می پیچند.
بدین صورت جهان هستی در یک آوار بزرگ خاموش می شود اما آیا این نقطه ی بسیار چگال دوباره منفجر می شود تا جهان دیگر شکل بگیرد یا خیر؟ برخی از دانشمندان مثل فریدمن ( ۱۹۲۲ ) معتقد هستند که جهان سیکل انبساط و انقباض را به طور مداوم طی می کند اما چنین نظری حرف وحدیث های زیادی را در پی داشته است. اما اگر جرم (ماده) جهان پائین تر از چگالی بحرانی باشد در این صورت جهان الی ا لابد منبسط خواهد شد کهکشان ها آنقدر از هم دور می شوند که مشاهده ی آن ها ازهمدیگر غیر ممکن است .همانطور که کهکشان ها از هم دور می شوند ستارگان یکی پس از دیگری عمر خود را سپری کرده وخاموش می شود و در مرکزکهکشان ها روی هم انباشته شده و بصورت سیاهچاله های پرجرم در می آیند و با گذشت زمان بسیار طولانی ( ۲۹ ۱۰) ما دیگر در فضای بسیارگسترده بجز سیاهچاله های پر جرم چیزی نخواهیم داشت که آن ها هم پس از حدود ( ۱۰۱۰۰ ) سال با تشعشع انرژی بصورت امواج کم کم کوچکتر شده و محو می شوند ودر نهایت چیزی جز فضای پر از امواج بی نهایت منبسط و سرد نخواهیم داشت .به چنین جهانی، جهان باز می گویند. در این که آیا جهان بسته است یا باز، دانشمندان دچار مشکلات و مسائل زیادی هستند که تاکنون بدون جواب مانده است. گرچه زمانی تصور می شد که جهان ممکن است بسته باشد. اما امروز مدارک و شواهد برای یک جهان باز بیشتر است و در آینده این وضعیت ممکن است تغییر کند.
بخش دوم:جهان چگونه خلق شد
متن قسمتی از خطبه اول نهج البلاغه که در این مجموعه به شرح آن پرداخته میشود ابتدا تمام متن با ترجمه آورده شده سپس در ادامه هرکدام از جملات بصورت مجزا توضیح داده شده است. حضرت علی (علیه السلام) در خطبه اول بعد از اینکه به اجمال در مورد شناخت و نحوه خلقت خداوند سخن گفته است، در ادامه بطور تفصیل به خلقت جهان هستی توسط خداوند پرداخته و فرموده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
… ثم انشا سبحانه، فتق الاجواء، و شقّ الارجاء، و سکائک الهواء ، فاجری فیها ماءا متلاطما تیّاره، متراکما زخّاره، حمله علی متن الرّیح العاصفه، و الزعزع الغاصفه، فامرها بردّه، و سلّطها علی شدّه، و قرنها الی حدّه، الهواء من تحتها فتیق، والماء من فوقها دفیق، ثمّ انشا سبحانه ریحا اعتقم مهبّها، و ادام مربّها ، واعصف مجریها، و ابعد منشاها، فامرها بتصفیق الماء الزّخّار و اثاره موج البحار، فمخضته مخض السّقاء، و اعصفت به عصفها بالفضاء، تردّ اوّله الی آخره و ساجیه الی مائره، حتی عبّ عبابه و رمی بالزّبد رکامه، فرفعه فی هواء منفتق و جوّ منفهق، فسوّی منه سبع سموات، جعل سفلاهنّ موجا مکفو فا، و علیاهنّ سقفا محفوظا و سمکا مرفوعا، بغیر عمد یدعمها، ولا دسار ینظمها، ثم زیّنها بزینه الکواکب، و ضیاء الثواقب، واجری فیها سراجا مستطیرا، و قمرا منیرا، فی فلک دائر، و سقف سائر، و رقیم مائر …….
«ترجـمه»
…..پس خداوند شکافت جوهای لایتناهی را ، اطراف و گوشه های آنرا باز نموده بالای فضا هوا و جای خالی را بیافرید، پس در آن ، آب که موجهایش متلاطم و پی در پی بود و از بسیاری روی هم می غلطید جاری کرد.آن آب را بر پشت باد تندی که قوی و با صدای بلند بود برنشاند. پس به باد فرمان داد تا آن آب را باز گرداند و محکم نگاهش دارد .و باد را تا سر حد آب نگاه داشت و در جایگاه آن آب قرا داد . هوا در زیر آن باد بازو گشاده و از بالایش آب ریخه شد. آنگاه باد دیگری را آفرید و جای وزیدن آنرا عقیم گردانید. و قرار داد آنرا که همیشه ملازم تحریک آب باشد. و وزیدن آنرا تند کرد و مبدا تکوینش را دور دست گردانید. پس آنرا به حرکت دادن و بر هم زدن آن آب فراوان و برانگیختن و بلند کردن موج دریاها فرمان داد . پس آن باد، آن آب را، مانند مشک جنبانید و به هم زد به آن تند وزید، مانند وزیدنش در جای خالی و وسیع. اول آنرا به آخرش باز میگرداند و ساکنش را به متحرک آن . تا آنکه انبوهی از آب بالا آمد و آن قسمتی که متراکم و بر روی هم جمع شده بود کف کرد. خداوند آن کف ها را در جای خالی و وسیع فضای گشاده بالا برد. هفت آسمان را از آن کفها پدید آورد ، زیر آن آسمان ها موجی را قرار داد از سیلان و ریزش ممنوع باشد. و بالای آنها سقفی را که محفوظ است و بلند، بدون ستون هایی که نگه دارد و بی میخ و یا ریسمانی که آنها را منظم داشته باشد.آنگاه آن آسمان ها را به زینت ستاره ها و روشنی نور افکن ها آرایش داد و در آنها چراغ نور افشان خورشید و ماه درخشان را به جریان انداخت. در حالیکه هر یک در فلکی است دور زننده، و سقفی سیر کننده، و لوحی متحرک. ‹‹ترجمه از حاج سید علی نقی فیض الاسلام››
۱ـ شکافت فضاها
قبل از پرداختن به اصل موضوع باید گفت که جهان مادی مجموعه ی کلیه موجوداتی است که در ظرف فضا وجود دارد. البته فضا هم جزیی از جهان هستی است که خلق شده است. تصور این مسئله که قبل از خلقت هیچ چیزی حتی فضا هم وجود نداشته است ، برای ما مشکل است. برای همین حضرت علی (علیه السلام) به شکافت فضا اشاره نموده و فرموده است:
ثم انشا سبحانه فتق الاجوا ، وشق الارجا ، و سکائک الهوا ، «پس ( از اینکه به اجمال خدا را شنا ختی و به نحوه خلقت خداوند برخورد نمودی در ادامه بدان که) خداوند شکافت فضاها را ، اطراف ونواحی آنرا باز نمود، و در بالای فضا هوا را خلق نمود.»
فتق: یعنی شکافتن ، گشودن و باز کردن است.
مرحوم علامه طباطبائی مفسر بزرگ اسلامی می فرماید: فتق یعنی انشقاق جزها از کل ها، جدا کردن موجودات و نشر و زیاد کردن آن ها، گسترش جهان به سبب خلقت جدید.
معنای «فتق الاجواء» نشان می دهد که جهان یکپارچه ودر یک جا جمع شده بود چون در این صورت است که شکافتن و گسترش دادن معنی پیدا می کند. تا چیزی در یک جا جمع نباشد نیازی به سخن گفتن ، از شکافتن وگشودن نیست.
علاوه بر آن طبق نظر بعضی از مفسران آیه ی ۳۰ سوره ی انبیاء به یکپارچگی آسمان وزمین اشاره نموده است. این یکپارچگی به معنی این است که جهان در یک جا جمع شده بود و خداوند آن ها را از هم گشوده است.
در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) وارد شده است که خداوند قبل از خلقت جهان جرثومه ای را خلق نمود که این جرثومه سر آغاز جهان هستی شد. از آنجایی که اصل وریشه ی هر چیزی را جرثومه می گویند پس باید اصل و ریشه جهان هستی یک چیز و در یک جا جمع بوده باشد. سپس خداوند به شکافتن آن پرداخته است.
سخن حضرت علی (علیه السلام) که می فرماید: شق الارجاء،وسکائک الهواء، نشان میدهد زمانیکه فضاها شکافته می شود جهان بسرعت از هر طرف به انبساط می پردازد تا جای خالی برای خلقت فراهم آید. اما جای خالی به معنی این نیست که چیزی در آن نبوده است، بلکه این فضای خالی باید پراز ذراتی بوده باشد که در حال ایجاد و گریختن از مرکز خلقت بوده باشد. شاید برای همین باشد که حضرت در ادامه می فرماید، خداوند آب را بر پشت باد سخت وزنده قرار داد.
همچنین شکافتن فضاها به طور ضمنی به ما می گوید، که جهان برای گسترش از یک نقطه خیز برداشته است و این خیز باعث بادی سهمگین شده که حضرت در ادامه به آن اشاره نموده است. اما آیا حضرت علی (علیه السلام) هم در اینجا از یک انفجارگونه آغازین سخن گفته است؟ (همانند نظریه انفجار بزرگ) برای پاسخ باید سخنان حضرت علی (علیه السلام) را بدقت بررسی کنیم.
۲ـ جاری شدن آب در فضا
فاجری فیها ماءا متلاطما تیاره، مترا کما زخاره، حمله علی متن الریح العاصفه، والزعزع القاصفه « پس جاری ساخت خداوند آبی پر جنب وجوش و موّاج را که بسیار متراکم و روی هم انباشته بود بر پشت بادی سخت وزنده و در هم کوبنده قرار داد.»
فعل اجری ، نشان می دهد که این آب به سرعت در فضا در حال رفتن و انبساط بوده است و میل داشته که پراکنده شود. وهر چیزی باید قبل از پراکنده شدن در یک جا جمع باشد تا انبساط و پراکندگی معنا پیدا کند. از طرف دیگر این آب بر پشت باد سخت وزنده و پر سر وصدا قرار داشته است. یعنی باد وآب هردو در حال انبساط بوده اند واین انبساط نشان می دهد که آب وباد هر دو حرکتشان را از یک نقطه شروع کرده اند. بیش از یک نقطه هم در جهان اولیه نباید وجود داشته باشد چون هیچ مکانی قبل از جاری شدن آب و باد که با شکافت فضا آغاز شد وجود نداشته است بلکه تصور می رود وزیدن باد و جاری شدن آب بعد از مدت زمانی خیلی کم از شکافت فضا صورت گرفته باشد این مدت زمان احتمالا کسری از ثانیه باید بوده باشد.یعنی زمانی که فضاها شکافته شد بی درنگ باد وزید وهمزمان آب را حمل نمود.۱
وجود این باد پر سر صدا وسریع که آب را حمل می کرد به ما تلقین می کند که انفجار ناگهانی در میان بوده است که ازیک نقطه شروع شده و در حال دور شدن از مبدا تکوینش بوده است. فلذا بررسی دقیق سخنان حضرت نشان میدهد، که گریزی از قبول یک حالت انفجار گونه در جهان آغازین نیست و همچنین گریزی از قبول آغاز جهان از یک نقطه نیست، زیرا هیچ چیزی حتی فضا قبل از آغازجهان وجود نداشته است. حالا فرض کنید اگر جهان بخواهد بصورت تدریجی شکل بگیرد لاجرم باید از یک نقطه شروع شده و گسترش پیدا کند.چنین سخنانی نشان می دهد که در جهان اولیه یک نقطه بسیار پر انرژی بسرعت برای انبساط وگسترش خیز بر داشته است وپس از اندکی از آغاز جهان باد حاصل از انفجار ،انبوه آب در حال خلق شدن را حمل نموده است.
اما چنین برداشتی از سخنان حضرت علی(علیه السلام) با نظریه انفجار بزرگ تفاوت هایی وجود دارد، و آن این است که در نظریه انفجار بزرگ جهان و تحولات آن باید تنها از یک انفجار ناشی شده باشد و این انفجار به تنهایی جهان را بوجود آورده و مسئول تمام پیامدهای تکاملی آن است.
اگر از سخنان امام علی(علیه السلام) یک حالت انفجار گونه را استنباط کنیم، آن وقت باید بگوئیم که حضرت علی(علیه السلام) یک انفجار را برای گسترش و ایجاد خلقت کافی نمی دانسته است. برای همین بعد از اینکه در باره ی انفجار گونه اولیه و حوادث بعد از آن سخن گفته، انفجار گونه ی دومی را مطرح نموده است و اختلاف ایندو را نیز از جملات آن حضرت بخوبی می توانیم درک کنیم که بزودی شرح آن خواهد آمد.
سخن حضرت که می فرماید: فاجری فیها ماء … پس جاری ساخت در آن آبی …
ماهیت این آب چه بوده است؟
این آب چند خصوصیت داشته است:
۱ـ بسیار پر جنب وجوش بود .این نشان میدهد که انرژی جنبشی این آب بسیار بالا بوده است . دلیل حتمی آن هم باید این باشد که این آب بسیار داغ بوده و دمای آن به میلیاردها درجه می رسیده است.
۲ـ این آب بسیار متراکم بوده است. این تراکم فشردگی ذرات آب را نشان میدهد. یعنی در واحد حجم چگالی این آب بسیار بالا بوده است.شاید این آب نسبت به آب آشامیدنی ما میلیاردها بار فشرده تر بوده است.(چون در همه ی این موارد صیغه ی مبالغه بکار رفته است.)
۳ـ از این آب جهان هستی شکل گرفته است. این خصوصیات نشان میدهد ، آبی که حضرت علی(علیه السلام) از آن سخن گفته است ،آبی با خصوصیات عجیب بوده است، که ما در روی زمین آن را هرگز تجربه نکرده ایم و بسیار ساده لوحانه خواهد بود که ما فکر کنیم این آب همانند آبی بوده است که ما آن را میاشامیم ویا به تجربه در زمین آن را دیده ایم.
این سخن حضرت علی(علیه السلام) مارا متوجه سخن امام صادق(علیه السلام) میکند، که به یکی از منکران خداوند در حالیکه به سنگی اشاره کرده بود ، فرمود ، این سنگ از آب ساخته شده است .اما آن شخص این سخن را نپذیرفته بود و سخن حضرت را به سخره گرفته و گفته بود ، چگونه ممکن است آبی که من میاشامم روزی چنین سنگی را بوجود آورده باشد.حضرت درجواب فرموده بود منظور ما این آب نیست.
امروزه ما میدانیم که چگونه در درون زمین ماگما وجود دارد و از دهانه آتشفشان ها بیرون می آید سپس سرد شده و به سنگ تبدیل میشود .این ماگما که بصورت مایع گداخته با دمای بالاست،بصورت آب، روان است .
اما ساختار این آب چگونه باید بوده باشد ؟
از آنجائیکه به علت دمای بسیار بالا هیچ اتمی نمی توانسته در شرایط اولیه جهان موجودیت خود را حفظ کند و همچنین اجزای اتم نیز در چنین دمایی متلاشی میشدند باید این آب از اجزای بنیادینی که میتوانسته چنین دمایی را تحمل کند، تشکیل یافته باشد. این اجزا احتمالًا کوارک ها میتوانند باشند . چون طبیعتی که ما میشناسیم در اصل و ریشه از سه ذره تشکیل یافته است . کوارک بالا ، کوارک پائین و الکترون. در حقیقت این سه ذره قوام دهنده اتمی هستند که جهان از آن ساخته شده است.
پس باید آب انبوهی که در جهان آغازین وجود داشت دریای جوشانی بوده باشد که عمدتًا از کوارک ها ساخته شده بود. در واقع دریای اولیه دریای کوارک ها بوده است. آن وقت علم به ما میگوید که این دریا چقدر باید داغ و متراکم باشد. اما وسعت و حجم این دریا چقدر بوده است؟
از سخنان حضرت علی(علیه السلام) فهمیده میشود که این دریا بسیار عظیم بوده باشد آنقدر عظیم، که توانسته هفت آسمان را بوجود آورد. و طبق آیه ای از قرآن کریم تمام آنچه که ما بصورت ستاره می بینیم جزء آسمان اول است، همچنان که حضرت نیز در ادامه سحنان خود بیان داشته است که خداوند آسمان اول را از ستاره پر کرد.طبق این، تمام آنچه که ما امروزه با قویترین تلسکوپ ها از میلیون ها سال نوری به کهکشان ها نظاره میکنیم جزء آسمان اول است.
پس باید بگوئیم که ما مقدار نا چیزی از ماده را در جهان هستی در تیر رس داریم شاید بیش از ۹۵ درصد ماده موجود در دریای اولیه از تیررس ما خارج هستند و ما به عللی قادر نیستیم به وجود آن پی ببریم.
در اینکه جهان هستی از آب (مایع ) بوجود آمده است و یا در جهان آغازین دریا وجود داشته است، در منابع اسلامی بسیار آمده است. که به عنوان مثال دو نمونه آورده میشود.
در حدیثی از امام باقر(علیه السلام) آمده است که فرمود : نخستین چیزی که خداوند آفرید و همان منشأ همه موجودات شد آب بود .(التوحید ۶۷/۲۰)
پیامبر اسلام در جواب معنی آیه ، وجعلنا من الماء کل شیئ حی ، فرمود : یعنی خداوند هر چیزی را از آب آفرید.(بحار . ج ۵۴ . ص ۲۰۸)
۳ـ وزش باد نخست.
سخن حضرت علی(علیه السلام) که فرمود : پس جاری ساخت آبی را …. نشان می دهد که این آب بر پشت بادی تند در حال حرکت و گریز بود است .چنین استنباط میشود که همزمان با گشودن فضاها ،باد و آب موجودیت یافته و به سرعت از مرکز خلقت به جلو می تاختند و می خواستند منبسط شده و در فضای گشاده متفرق شوند .اما ماهیت این باد چه بوده است؟
بدون شک این باد مثل بادی نبوده است که ما به تجربه در کره زمین آنرا می شناسیم. حرکت مولکول های هوا در کره زمین را باد می نامیم. این حرکت ناشی از اختلاف فشار در دو منطقه کره زمین می باشد .به عبارتی گسیل مولکول های هوا از منطقه به منطقه ی دیگر را باد می گویند این گسیل میتواند آرام یا شدید باشد .
ما همچنین بادهای خورشیدی و بادهایی که از اعماق فضا می آید نیز می شناسیم فرق این بادها با بادهای سطح زمین این است که ذرات تشکیل دهنده ی بادهای خورشیدی و کیهانی ، بنیادی و بسیار ریز هستند و غالباً با سرعت نور حرکت می کنند با توجه به این مطالب ، پس حضرت علی(علیه السلام) از چه نوع بادی سخن گفته است؟ اجزای این باد چگونه بوده است؟
امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه از دو نوع باد سخن گفته است؟
۱ـ بادی که زایش داشته است.
۲ـ بادی که عقیم بوده است.
منظور از بادی که زایش داشته است ، بادی است که نه تنها بنیان فضا را ایجاد می کرد بلکه با انبساط خود ذرات و امواج بنیادی را در سطح خود ایجاد می کرد برای همین پس از گذشت اندک زمانی انبوهی از از ذرات و امواج خلق شده و دریای جوشان عظیمی را بوجود می آورند که در حال انبساط و حرکت سریع بوده است . برای بدست آوردن درک بهتر ما باید به توضیح دو نوع موج بپردازیم .اعتقاد به این دو نوع موج چیزی است که ما از تفکر در سخنان حضرت علی(علیه السلام) وهمچین سخنان ملا صدرا،در باب حرکت بدست می آوریم، که عبارتند از:
۱ـ اموج اصلی: که با طول موج بسیار بلند از یک نقطه بسیار پرانرژی قاهر وغالب به جولان در می آیند این امواج بعد از بوجود آمدن هرگز از بین نمی رود و گویا اجزای این امواج پیوستاری را تشکیل می دهند که در فضا در حال گسترش و انبساط هستند مثل یک طناب بزرگی که بر اثر حرکت موجی شکل امواج پشت سر هم در آن ایجاد شوند.
۲ـ امواج فرعی : این امواج وجود مستقل ندارند بلکه متکی و وابسته به امواج بزرگ هستند. همچنین این امواج لحظه ای بیش وجود را تجربه نمی کنند.( یعنی بعد اینکه خلق شدند بلافاصله از بین می روند) این امواج بعلت تراکم وقدرت انرژی امواج بزرگ در روی آن ها پدیدار شده و بعد از سیر یک طول موج کامل نابوده شده و در امواج بزرگ محو می شوند. اما محو شدن آن ها در امواج بزرگ مقدمه ای برای بوجود آوردن موجی همتراز ، با موج قبلی میشود.چنین روندی تداوم پیدا میکند و موج فرعی سیکلی از وجود و نابودی را تداوم می بخشد.گویا تمام جهان ماده از امواج فرعی تشکیل شده است.موادی که ما آنرادرطبیعت مشاهده می کنیم در هر ثانیه میلیون ها بار وجود و نابودی را در خود دارد . اما مغز ما بعلت سرعت چنین روندی آنرا احساس نمی کند، بلکه همه چیز را ثابت می انگارد.(مانند روشن و خاموش شدن سریع لامپ که ما آن را بصورت روشنائی متداوم درک می کنیم.) همچنین موادی که ما در طبیعت مشاهده می کنیم از انباشت امواج فرعی تشکیل یافته است. اما ما ماده را بصورت جامد و در غالب اتم ها مشاهده می کنیم.
وجود امواج اصلی که از یک نقطه بسیار پر قدرت به جولان می آید درک فضا را برای ما بوجود می آورد این نقطه پر قدرت همان نقطه ای می تواند باشد که خداوند فضاها را از آنجا شکافت و جهان را گسترش داد ادامه ی سخنان حضرت علی(علیه السلام) به می فهماند که این امواج و همجنان در حال جولان هستند و بطور متداوم از آن نقطه به پرواز در آمده و در سرتاسر هستی انبساط پیدا می کند.
گویا حرکت سریع این امواج بعد از آغاز خلقت به باد تند تعبیر شده است .که آب را در پشت خود حمل می کرده است . البته همانطور که گفته شد این امواج همزمان با حرکت رو به انبساط، ماده را در سطح خود خلق می کردند. یعنی این امواج زایش داشته اند، بالطبع ماده ایجاد شده همراه امواج به جلو می شتافتند . مثل اینکه باد آب را حمل می کرد . طولی نمی کشد که آنقدر ماده خلق شده زیاد می شود، که شرایط فیزیکی جدیدی بوجود می آید تا مانع انبساط ماده شود . برای همین حضرت فرموده است:
۴ـ برگشت آب
فامر بردّه ، و سلّطها علی شدّه ، و قرنـها الی حدّه. « پس امر کرد به باد که آب را باز گرداند و باد را محکم بر آن آب مسلط گردانید و به مرز و سطح آب نزدیک کرد»
از زیاد شدن میزان ماده خلق شده که بصورت دریای آتشین عظیم، درحال حرکت بود ، نیروی گرانش بتدریج بر نیروی گریز و فرار فزونی می یابد و بالاخره بر آن غلبه کرده ، حرکت دریا جوشان را متوقف می سازد و آنرا از هر سو با قدرت بر می گرداند .تا در یک نقطه گرد آورد . بدین صورت آب دریای جوشان که ذرات تشکیل دهنده آن از کوارک ها بود به سوی خاستگاه خود بر می گردد.
جمله ی ، سلّطها علی شدّه ، تسلط و فزونی یافتن نیروی گرانش بر نیروی حرکت آب بوده است که با سرعت در حال حرکت و انبساط بوده است. و جمله ، قرنها الی حدّه ، به ما می گوید که این نیرو از سطح آن دریا در حال اعمال به سوی مرکز بوده است یا ممکن است خمیدگی امواج گرانشی جهت بازگرداندن آب دریا باشد. از سخنان حضرت علی (علیه السلام)چنین بر می آید همان بادی که آب را به جلو می برده است مسئول برگرداندن آب بوده است.چنین عبارتی نشان دهنده ی این است که علت به وجود آمدن نیروی گرانش امواج اصلی وبزرگ می باشند همان امواجی که نه تنها بنیان فضا را ایجاد کردند بلکه ماده را در سطح خود خلق نمودند.
الهوا من تحتها فتیق،والماء من فوقها دفیق. (( هوا از زیر آن باد گشاده و آب از بالای آن ریخته شد))
این عبارت بیان رویدادهایی است که آب هنگام برگشت با آن روبرو شده است.گمان میرود انبوهی از آب که خلق می شد و از مرکز خلقت با گذشت زمان دور می شد وانبساط پیدا میکرد. برای همبن مرکز این کره خلقت ازآب خالی شده وتنها فضای خالی حاکم بوده است.بنابراین زمانیکه این آب توسط گرانش گرد می آمد گو اینکه فقط هوا در زیر آن وجود دارد و آب از بالا به سمت پائین در حال ریزش و انقباض بوده است.
امّا آبی که توسط باد برگردانده شد چه سرنوشتی پیدا کرد؟
این آب بعد از اینکه از حرکت بازایستاد حرکت رو به افزایشی را به سوی خاستگاه خود طی می کند وبعد از گذشت زمانی از هرسو گرد آمده ودر یک جا جمع می شود. اما نیروی گرانش نمی تواند بیش از اندازه آنرا در هم فرو ببرد وبه یک نقطه ی فوق چگال(سیاهچاله) تبدیل کند .چون ادامه سخنان حضرت علی(علیه السلام) چنین درکی را به ما نمی دهد که شرح آن خواهد آمد .
به هرحال این دریای جوشان کوارک ها با این سرگذشت بیان شده تا آغاز انفجارگونه دوم بسیار فعال و نا آرام بوده است، و مثل یک گلوله آتشین محتوای تمام جهان هستی را در خود داشته است .جایگاه این دریای آتشین باید همان جایی باشد که خلقت از آنجا شکافته شد.
۵ـ وزش باد دوم
ثمّ انشأ سبحانه ریحاً اعتقم مهبّها، و ادام مربّها ، واعصف مجریها ، و ابعد منشأها. «سپس خداوند بادی دیگری را خلق کرد که محل وزش آنرا عقیم ساخت و ملازمت آن باد با آب را دائمی کرد و خداوند محل جریان باد را محکم و قوی گردانید و محل تکوین باد را دور گردانید».
همانطور که قبلاً توضیح داده شد در نهج البلاغه از دو نوع باد سخن گفته شده است و دیگری بادی که عقیم بوده است .و ما در اینجا به توضیح باد عقیم با توجه به مطالب عنوان شده توسط حضرت می پردازیم. اما چرا به این باد عقیم گفته شده است؟
از مهمترین دلایلی که مفسران ذکر کرده اند عبارتند از :
۱ـ چون آن باد بجز تحریک آب ، مأموریت دیگری نمی توانسته داشته باشد.
۲ـ محل وزش آن باد بسته شده ، به قسمی که دیگر نمی وزد.
گروهی نیز می گویند یعنی خداوند آن باد را بنا بر مصلحت و حکمت می فرستد. ظاهراً هر دو نظر باید درست باشد. چون این باد که بسیار قوی بوده است حاصل یک انفجار گونه بسیار عظیمی بوده که در ظرف فضا صورت گرفته است . بر خلاف باد اولی که فضا را هم شکل می داد.
مجرا و منشأ این باد خصوصیاتی داشته است که برای آغاز آن باید فضا شکل گرفته باشد و اجزای منفرد این باد با تکیه بر امواج بزرگ بوجود آورنده فضا راه خود را طی کرده و به آن دریای جوشان که از ذرات بنیادی کوارک ها تشکیل یافته بود حمله ببرد. از طرفی اجزای منفرد این باد خود وابسته به اجزای باد اولی بوده است وبه کمک آن می توانسته جولان بدهدبنابراین، این باد زایشی نداشته است.بعنی هیچ ذرّه ای را بوجود نمی آورد بر خلاف باد اولی که ذرات در سطح آن ها خلق می شدند.
مجرا و منشأ این باد هم باید یک نقطه بسیار چگال و پر از انرژی بوده باشد که بعد از فراهم شدن شرایط و باگذشت زمان زیادی از شکافت فضاها بطور ناگهانی منفجر شده و راه فضاها را در پبش گرفته و باد بس پر قدرتی را ایجاد نموده و سپس ذرات برای حمله به آن دریا گسیل شده است.
چنین توضیحاتی این معنی را در انسان القاء می کند که جهان از یک جفت نقطه متضاد گونه بسیار پر انرژی و چگال آغاز شده است اما انفجار این دو نقطه با فاصله زمانی مشخص رخ داده است. اما آیا وزش باد عقیم تداوم پیدا کرده است؟
در اینجا آنچه باید دانست این است که منشاْ بوجود آورنده این باد بطور ناگهانی فعال شده و انرژی آن خیلی سریع انبساط پیدا کرده است.بنا براین برای فعالیت مجدد هیچ محتوای دیگری نداشته است بلکه کل محتوا بصورت انرژی آزاد شده است گو اینکه این باد یکبار می توانسته بوزد ومحل وزش مجدد برای آن وجود نداشته است به تعبیر دیگر ، محلی برای وزش آن وجود نداشته است وشناسایی محل وزش این باد به علت انبساط جهان قابل شناسایی نیست.
باتوجه به این نکات احتمالاً باد اولی بطور متداوم در حال وزیدن است وبه صورت یک مانع اجازه نمی دهد که جهان هستی به علت نیروی گرانش در هم فرو ریزد .عبارت ، و ادام مربها،نشان می دهد که این باد بعد از اینکه به آن دریا رسید وآن را منقلب کرد به تحریک آن ادامه داد و حتی با ذرات آن دریای جوشان وارد واکنش شد .انبساط کنونی جهان به ما می گوید که انرژی حاصل از آن باد عقیم هنوز کهکشان ها را به جلو می راند واجازه نمی دهد جهان در یک نقطه در هم فرو ریزد . عبارت ،واعصف مجراها، قدرت فوق العاده وزش این باد را نشان می دهد این مجرا که احتمالاً یک نقطه ی بسیار چگال وداغ بوده است انرژی بی نهایت زیادی داشته است بحدی که آن دریای عظیم را متفرق ساخته است و بر اثر آن هنوز هم هستی با سرعت در حال انبساط است .
وابعد منشاْها.«و دور گردانید محل تکوین آن باد را » اکثر مفسران این عبارت حضرت را از لحاظ مسافت وارتفاع بررسی نموده اند اما توضیح نداده اند که این دوری نسبت به چه نقطه ای سنجیده شده است؟ آیا محل تکوین این باد نسبت به دریای جوشان دور بوده است؟ پذیرش این اعتقاد که این دور بودن نسبت به دریای جوشان سنجیده شده حتمی است چون در پیدایش اولیه جهان بجز دریای جوشان مبداْی برای سنجش وجود نداشته است و آن دریا کل هستی بوده است.
اما چنین نظری ما را به یک نکته ظریف می رساند وآن این است که معتقد باشیم مبدا تکوین باد عقیم با مبدا تکوین فضاها بصورت دو جفت نقطه در کنار هم بوده اند یعنی خدا وند جهان هستی را از دو نقطه بسیار چگال وداغ ودر عین حال متضادگونه خلق نموده است بدین صورت که نخست نقطه ای که محل تکوین فضاها بود شروع به انبساط کرده واین انبساط نقطه دوم را که محل تکوین باد عقیم بود از محل تکوین فضاها دور کرد. آنقدر دور شد تا شرایط برای انفجار دوم آماده شد. شاید برای همین باشد که حضرت فرموده است منشاء وزش این باد را خداوند دور گردانید.چنین نظری می تواند، در جهانی که همه چیز جفت جفت آفریده شده است. همخوانی داشته باشد.
۶ـ برهم خوردن دریای جوشان.
فاْمرها، بتصفیق الماءالزخّار، و اثارهموج البحار.«پس خداوند به حرکت دادن و بر هم زدن آب انبوه و بر انگیختن موج دریاها فرمان داد.» با آغاز انفجار گونه دوم انرژی در همه جهات با سرعت نور گسیل می شود . گویا اینکه بادی پر قدرت با سرعت زیاد در حال وزش است . این باد بعد از گذشت مدت زمانی به دریای جوشان که از ذراّت بنیادی تشکیل یافته بود می رسد و آن دریا را بشدّت در هم می ریزد . و تلاطم شدیدی را در آنجا ایجاد می کند.
فمخضته مخض السّقاء.«پس (آن باد) مثل جنبانیدن مشک ، آن آب را جنبانید.» این عبارت نشان می دهد که آن دریا چگونه دچار آشوب سراسری شد.و تغییرات شدیدی در آن پدیدار گشت . و نیروی جاذبه دیگر نتوانست تقارن دریا را حفظ کند.
عصفت به ، عصفها بالفضاء.(آن باد) به آن آب مثل وزیدنش به فضا (جای خالی) وزید. عبارت بخوبی به ما توضیح می دهد که وقتی این باد به آن دریا رسید بدون هیچ گونه مانعی در آن نفوذ کرد. گو اینکه این باد به فضای خالی وزیده است.شاید بخوبی بتوانیم این نتیجه را بگیریم ، که ذرّات این باد از ذرّات بدون جرم تشکیل شده بود. چون براحتی در آن آب بسیار متراکم و انبوه نفوذ کرده است.
تردّ اوله الی آخره، وساجیه الی مائره.« (آن باد) اول آب را به آخرش و ساکنش را به متحرکش بر می گردانید.» آن باد از سمتی که به آن دریا برخورد کرد آب دریا با حالت برانگیختگی عقب نشست و برای رسیدن به آخر و سمت مخالفش سرعت می گرفت و هیچ ذرّای از ذرّات آن نبود مگر اینکه در جنب و جوش بود.
۷ـ برخاستن کفها (حباب ها)
حتی عبّ عبابه ، و رمی بالزّبد رکامه .« تا اینکه انبوهی از آب بالا کشید و آن قسمتی که متراکم و انبوه بود کف کرد.» نتیجه همه این اتفاقات باعث شد آب دریا نه تنها به جلو حرکت کند بلکه یک شرایط نا همگن در آن بوجود بیاید این شرایط نا همگن باعث شد بعضی از قسمتهای این دریا متراکم تر از بعضی قسمتهای دیگر شود. در واقع محیط این دریا ، کوهه کوهه شد .این محیط های متراکم تر انرژی بسیار عظیمی داشتند و هر کدام قادر بودند ماده میلیاردها ستاره را در خود داشته باشند.از همین نقاط کف ها شکل گرفتند و ضمن انببساط سریع به جلو پرتاب شدند و شاید برای همین باشد که حضرت علی(علیه السلام) فعل « رمی » را آورده است. چون معنی تحت الّفظی آن می شود ، « وانداخت کف را قسمت متراکم و انبوه آب».فعل انداخت حرکت ناگهانی کف ها را که از دریا جدا شدند نشان می دهد.
ما نیاز داریم که در مورد کف ها بیشتر توضیح دهیم . زبد، در عربی یعنی کف و آن چیزی است که در روی مایعات بر اثر حرارت وغیره پدید می آ ید . مانند کف های روی آب که بر اثر جوشیدن در سطح آن پدید می آید، اما اگر فرض کنیم که یکی از دانه های کف به بزرگ شدن ادامه دهد و به اندازه توپ فوتبال برسد. آنوقت ممکن است شما به آن یک کف بزرگ بگوئید و یا ممکن است اسم آن را حباب بگذارید ظاهراً ما به کف های بزرگ حباب می گوئیم و همچنین به وسیله های از جنس شیشه که کره ای مانند باشد حباب می گوئیم بر طبق این توضیحات اگر چنین قضاوت کنیم که کف ها اجتماع ریزی از حباب ها هستند اشتباه نکرده ایم.
کف هایی که حضرت ازآن سخن گفته باآنچه ما از آن تجربه داریم بسیار متفاوت است.تعبیر به کف تنها می تواند تقریب به ذهن باشد اما می دانیم که در شرایط اولیه جهان چگونه آب دریا آشوب گونه بوده است. حتی تصور دما و چگالی آن برای ما مشکل است، پس نباید تصور شبیه کف های روی آب را در شرایط اولیه جهان داشته باشیم.
کفی که حضرت از آن سخن گفته ، از نقاط متراکم آن دریا بر خاسته، اما عملکرد کف گونه داشته است. چون این نقاط مترکم ابتدا کره های کوچکی بودند ، که بسرعت، مثل بادکنک رشد کردند و توده های عظیمی از این نمونه ها از سطح دریا بر می خاست و با هم بر خورد می کرد اما هر کدام به رشد خود ادامه می داد . مثل ظاهر شدن حباب ها در سطح آب صابون ، زمانیکه با نی در آن دمیده شود با این تفاوت که حباب های آغازین ضمن ظاهر شدن پرتاب می شدند.
این کف ها یا حباب ها،ظاهراً کره هایی باحجم کوچک بودند که به علت چگالی و دمای فوق العاده زیاد آن ها، بعد از بلند شدن از دریا در حالیکه با سرعت به جلو می شتافتند انبساط بسیار سریعی در آن ها به وقوع می پیوست . شاید این حباب ها ، مثل حباب های ، نظریه جهان تورمی بودند.
فرفعه فی هواء منفتق ، و جوّ منفهق.« پس خداوند آن کف ها را در هوای وسیع و فضای گشاده بالا برد.» این حباب ها از چه چیزی تشکیل یافته بودند ؟ و در درون آن ها چه اتفاقاتی رخ می داد ؟ وقتی زمان کوتاهی از عمر این حباب ها می گذشت محتوای آن ها مایع بوده است . ولی با سپری شدن زمان چون دما و فشار به علت انبساط کاسته شد این حباب ها بتدریج محتوای گازی شکل به خودگرفتند.
ذّرات تشکیل دهنده مایع داخل حباب ها نیز عمدتاً از کوارک ها ، الکترون ها و فوتون ها بوده است. اما به علت شدت دما کوارک ها نمی توانستند برای تشکیل پروتون ها و نوترون ها هسته های اتم های سبک را بوجود بیاورند. اما وقتی دما به اندازه کافی سقوط کرد این مهم تحقق پیدا می کند لذا پروتون ها و نوترون ها بوجود می آیند. و ادامه سقوط دما به الکترون ها اجازه می دهد تا در اطراف هسته ها که از پروتون ها و نوترون ها تشکیل یافته بود به پرواز در بیایند و در نتیجه اتم های ئیدروژن و هلیم شکل بگیرند زمانیکه سرنوشت حباب ها به این مرحله می رسد جهان را ابرهایی از گازهای ئیدروژن و هلیم فرا گرفته بود .در این رابطه حضرت علی(علیه السلام) در خطبه ۹۰ به مرحله گازی شکل جهان اشاره کرده و فرموده است : « وخداوند چون آسمان دود (گاز) بود فرمان داد تا قطعات آن که با هم فاصله بسیار داشتند به هم پیوسته و گرد آمدند.»
همچنین خداوند در قرآن کریم سوره ای فصلت آیه ۱۱ می فرماید: « پس خداوند پرداخت به آسمان، در حالی که دودی بود . پس به آسمان و زمین فرمود از روی میل یا کراهت بیایید» ادامه ی انبساط حباب ها باعث شد تا بیشتر آن ها با هم بر خورد کنند ودر محل برخورد نا هنجاریهایی از ماده بوجود آید و تراکم ماده را در آن قسمت ها بیشتر کند نوع، زمان ومیزان جرم حباب ها تعیین می کرد که این ناهنجارییها چگونه باشند.
امّا این برخوردها باعث نشد که این حباب ها به انبساط خود ادامه ندهند، بلکه نه تنها هر کدام به انبساط خود ادامه می دادند بلکه در یک مجمو عه ی کلی به جلو پرتاب می شدند. این زمانی بود که صدها هزار سال از عمر جهان می گذشت ولی هنوز فرصت تشکیل ستارگان و کهکشان ها فراهم نشده بود و جهان هستی یکپارچه از گاز تشکیل یافته بود و مرزهای هفت آسمان هنوز مشخص نشده بود.
۸- شکل گیری هفت آسمان
فسوّی منه سبع سموات. « پس ( خداوند) از آن کف هفت آسمان را آفرید.» امام علی(علیه السلام) در خطبه ی ۹۰ فرموده است: « و خداوند فرمان داد تا قطعات آن (دود) بود که باهم فاصله ی بسیار داشتند به هم پیوسته گرد هم آیند.»
و همچنین در خطبه ۲۰۲ می فرماید: « پس ( خداوند ) هفت آسمان را بعد از با هم بودن از هم جدا کرد.» طبق چنین سخنانی، جهان گازی شکل ابتدا بر اثر گرانش در هفت توده ای بزرگ گردهم آمد سپس در داخل این توده ها، توده های بزرگ دیگر گرد هم آمدند که مجمو عه های کهکشانی بودند . سپس کهکشان ها و ستاره و سیارات به ترتیب بوجود آمدند. تمام این توده ها ضمن استقلال ظاهری وابستگی شدید به هم داشتند. ودر نهایت سرنوشت همه آن ها به هم وابسته است با وجود همه ی این مسائل جهان هنوز در قالب حباب ها همچنان در حال انبساط و گریز است. و همه تحولات با وجود این دو خصیصه ی حباب ها صورت می گیرد وبه یک سرنوشت محتوم در حال شتاب است. سر نوشتی که واقعیت آن برای دانشمندان هنوز معلوم نیست.
از احادیثی که در مورد بزرگی آسمان ها از معصومین آمده است نشان می دهد، هنگامی که نیروی گرانش توانست جهان یکپارچه گازی را در هفت توده بزرگ از هم جدا کند. هر کدام از این تکه های بزرگ برای خود آسمان جداگانه ای را بوجود آوردند. تکّه ای که اول از همه حساب خود را جدا کرد بزرگترین بوده است. و همینطور دومی کمی کوچکتر ، وآخرین آن ها که از شش تای دیگر کوچکتر بوده است آسمان اوّل نامیده می شود که ما در آن زندگی می کنیم. ( بدین صورت هفت آسمان شکل می گیرد.)
۹ـ موج بازدارنده چست؟
جعل سفلا هنّ موجا مکفو فاً .« زیرا آن آسمان موجی را قرار داد تا از سیلان و ریزش ممنوع باشد.» همانطور که برخی از مفسران نیز بیان داشته اند خداوند در زیر آسمان ها موجی را قرار داده که موجب می شود این مجموعه ماده که در هیئت هفت آسمان در حال گسترش است روی هم ریزش نکنند. ظاهراً اگر این موج بازدارنده نبود نیروی گرانش ماده را از هر سوی گرده آوردنده و در یک نقطه متمرکز می ساخت.
برخی تحقیقات در نجوم نیز نشان دهنده این است که ماده در جهان بقدر کافی زیاد نیست تا سرعت انبساط را کم کرده و جهان را منقبض سازد برای همین امروزه اعتقاد به جهان باز، یعنی جهانی که برای همیشه می خواهد به انبساط خود ادامه دهد درنظر برخی از دانشمندان قریب به یقین است چون کمبود ماده در جهان نمی تواند نیرویی را تولید کند که بتواند سرعت انبساط را کند کرده و متوقف سازد.
استنباط نویسنده از قرآن کریم و نهج البلاغه این است که میزان ماده در جهان آنقدر زیاد است که بتواند جهان را منقبض سازد و احتمالاً بشر هنوز نتوانسته است بیش از ۹۵درصد ماده جهان را ردیابی کند و ظاهراً ما از داخل آسمان اوّل به اطراف خود می نگریم. پس اگر ماده موجود در جهان اینقدر زیاد است چرا جهان همچنان به انبساط خود ادامه می دهد؟ در این باره دو دلیل از نهج البلاغه استنباط می شود:
۱ـ وجود نیروی گریز حباب ها به سبب بادی که در نخست آفرینش به آن دریا وزید وآن دریا را بر انگیخته ساخت.
۲ـ وجود موج بازدارنده که از محل خلقت در حال جولان است.
احتمالاً نیروی گرانش قادر بوده است بر نیروی گریز حباب ها غلبه کند چون ماده موجود در جهان بسیار زیاد بوده است واین تجربه قبلًا در دریای جوشان اولیه به وقوع پیوسته بود و آب در حال فرار برگشته ودر یک جا جمع شده بود اما این موج باز دارنده در پائین آسمان ها به صورت یک نیروی ضد گرانش عمل می کند و گویا جهان با ماده ی بسیار زیاد با خیال راحت به گسترش خود ادامه می دهد .
اما ماهیت موج بازدارنده چیست؟در مطالب قبلی به زبان دیگر در مورد موج بازدارنده سخن گفته ایم در واقع این موج باز دارنده همان امواجی هستند که در آغاز شکافت فضاها بر خاستند و ضمن پایه ریزی فضا ذرات ماده را در سطح خود خلق نمودند و آب را در پشت خود به جلو می بردند .اما افزایش خلقت ماده بصورت آب نیرویی را تولید کرد که بر نیروی گریز آب غلبه نموده و آن را از هر سوی برگرداند ولی وزیدن باد عقیم این تعادل را برهم زدواین دریا را مجبور ساخت که دوباره به شکل حباب ها در پشت (سطح) امواج بزرگ به انبساط بپردازد. هم اکنون نیز تمام هستی در قالب اجرام آسمانی در پشت این امواج بزرگ در حال حمل هستند وبه یک انبساط بنیادی کشیده می شود و حتی فضا هم در حال انبساط است. البته نیروی گرانش بصورت موضعی ماده را منقبض کرده ستارگان و کهکشان ها را بوجود می آورد.آیاتی از قرآن مجید دلالت بر انبساط بسیار طولانی جهان هستی دارد . برای مثال، دو آیه از سورهْ تکویر و انفطار بر چنین امری دلالت دارند:
و اذالنجوم انتثرت.(انفطار،آیه ۲) «و زمانی که ستارگان پراکنده شوند.» واذالنجوم انکدرت.(تکویر، آیه ۲) «وزمانیکه ستارگان تاریک شوند.» تاریک شدن و پراکنده شدن ستارگان نشان می دهد که جهان آنقدر طولانی به انبساط خود ادامه خواهد داد که ستارگان از هستی ساقط شوند.
پس موج بازدانده امواجی هستند که از محل شکافت فضا که قبلاً توضیح آن گذشت به حرکت در می آیند و نه تنها ماده را در سطح خود خلق می کنند بلکه آن ماده را هم اکنون بصورت اجرام آسمانی در پشت خود حمل می کنند وجهان را به یک حرکت اجباری سوق می دهند . چنین خاصیتی باعث میشود که نیروی گرانش علیرغم ماده بسیار زیاد برای فروریزش قادر نباشد انبساط جهان را متوقف سازد.
و علیاهنّ سقفاً محفوظاً ، سمکاً مرفوعاً.«بالای آن آسمان ها را سقفی محفوظ و بلند قرار داد.» این جمله نشان می دهد که آسمان های بالاتر مثل چتری آسمان های دیگر را فرا گرفته اند و همچون سقف بالای آسمان های پائین تر می باشند.
بغیر عمد یدعمها ، ولا دسار ینظمها.« بدون هیچ ستونی که آسمان ها را نگه دارد و یا میخی که آن آسمان ها را نظم بخشد.» تمام اجزای آسمان ها بدون هیچ تکیه گاهی در فضادرحالت بی وزنی شناورندو نیروهای طبیعت آرایش و نظم آن ها را تاْمین میکند . گرانش نیرویی است که ماده را در فواصل دور به هم ربط می دهد و آن ها را به نظم در می آورد و نقاط دور را به تعادل در می آورد.و نیرو الکترومغناطیسی ، نیروی ضعیف و نیروی قوی در فواصل کم عمل کرده و اجزای ماده را در داخل خود ماده ، به نظم در می آورد.
۱۰ـ شکل گیری ستارگان
ثمّ زینّها بزینه الکواکب، و ضیاء الثّواقب.«سپس خداوند آسمان ها را به زینت ستاره ها و روشنی نور افکن ها آرایش داد.» وقتی که هفت آسمان از هم جدا شدند نیروی جاذبه بطور موضعی در داخل آسمان توده هایی از گازها را گرد هم آورد و با گذشت زمان فشردگی این گاز افزیش یافته و واکنش های هسته ای در مرکز آن ها آغاز شد و توده های گاز شکل با ارسال امواج نوری بصورت ستاره متولد می شدند و از دل تارکیهای بیکران می درخشیدند بدین صورت این ستاره ها بتدریج جهان سراسرتاریکی را نجات می دادند.تا موجوداتی درآینده نظاره گر زیبائی مسحور کننده آن ها باشد. تولد ستارگان نویدی برای تولد موجودات شگفت انگیزی مثل انسان ها بود.
۱۱ـ شکل گیری خوشید و ماه
و اجری فیها سراجاً مستطیراً ، و قمراً منیراً . « ودر آن ها چراغ نور افشان ، خورشید و ماه درخشان را به جریان انداخت.» یکی از آن ستارگان که پا به عرصهْ وجود نهاد خورشید نام آشنای ما بوده است البته خورشید خیلی دیرتر از ستارگان اولیه شکل گرفت چون بیشتر ستارگان نسل اول به علت جرم زیادشان منفجر شدند و عناصر سنگینی که در دل آن ها ساخته شده بود به فضا پرتاب شدند تا مقدمه شکل گیری ستارگانی را فراهم آورند . که بزودی از بقایای این ستارگان متولد خواهد شد . خورشید ما هم یکی از این ستارگان بوده است ظاهراً کل منظومه شمسی ما یک تودهْ خیلی بزرگ از ذرّات . گازها و عناصر مختلف بوده است . که با گذشت زمان بر اثر گرانش منقبض شده سپس خورشید در مرکز این توده شکل گرفته است . با تولد خورشید تحولات بعدی متاْثر از آن منظومه شمسی را طی میلیاردها سال به شکل کنونی در آورده است. که زمین و ماه در بطن این تحولات فیزیکی و شیمیایی بوده اند.
۱۲- سه نوع حرکت برای خورشید و ماه
فی فلک دائر ، و سقف سائر ، و رقیم مائر.«در حالیکه ( هر یک از خورشید و ماه ) در فلکی است دور زننده و سقفی سیر کننده و لوحی متحرک.»
حضرت فرموده است که خورشید و ماه هر کدام در مداری در حال دور زدن هستند و ما بخوبی می دانیم که ماه بدور زمین در حال گردش است و هر دو همزمان بدور خورشید می گردند. و خورشید نیز در مدار خود بدور کهکشان راه شیری در حال گردش است . همچنین حضرت فرموده است خورشید و ماه در سقفی سیر کننده قرار دارد از آنجائیکه سقفی که در بالای سر ما بنظر می رسد مجموعه کهکشان راه شیری است پس باید به حرکت کهکشان راه شیری اشاره کرده باشد که خورشید و ماه و مجموعه همه اجرامی که با چشم در آسمان بصورت سقف دیده می شود در حال حرکت سریع می باشد و این همان گردش کهکشان ما بدور کهکشان های گروه محلی است. اشاره حضرت به لوح متحرک احتمالاً حرکت مجموعه تمام کهکشان ها را در جهان هستی نشان می دهد. که خورشید و ماه جزء کوچکی از آن مجموعه عظیم می باشند.
نتیجه گیری
از سخنان حضرت علی(علیه السلام) درمورد خلقت جهان نتیجه گرفته می شود که ،دو انفجارگونه ی آغازین باعث شکل گیری جهان شده است:
۱ـ انفجارگونه ی اوّل: که فضا، زمان وماده بوجود آورد. سپس ماده خلق شده به صورت آب انبساط پیدا کرد. امّا نیروی گرانش پس از مدتی آن آب را از هر سو گرد آورده و به صورت دریای جوشان در یک جا جمع کرد.
۲ـ انفجار گونه ی دوم: که بعداز گذشت زمان زیادی از انفجارگونه ی اوّل در ظرف فضا رخ داد باعث تولید باد شدیدی شد که به دریای جوشان وزید و ماده ی آن دریا را تحریک کرده و متحول ساخت. این تحول باعث پرتاب حباب ها از این دریا شد. این حباب ها ضمن حرکت به جلو در فضا به انبساط پرداختند. وبعد از گذشت میلیون ها سال باعث بوجود آمدن هفت آسمان شدند.
منابع:
۱ـ ترجمه و شرح نهج البلا غه ، حاج سید علی نقی فیض الاسلام، مؤ سسه انتشارات فقیه، ۱۳۷۸٫
۲ـ ترجمه نهج البلاغه ، محمد علی انصاری قمی، انتشارات نوین ۱۳۴۵٫
۳ـ ترجمه نهج البلاغه ، دکترسید جعفر شهیدی، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۸٫
۴ـ ترجمه نهج البلاغه ، عبد المحمدآیتی ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بنیاد نهج البلاغه ،۱۳۷۷٫
۵ـ ترجمه و شرح نهج البلاغه ، مولی فتح اله کاشانی، انتشارات میقات،۱۳۴۰٫
۶ـ تفسیر عمومی نهج البلاغه ،استاد محمد تقی جعفری ، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی،۱۳۵۷٫
۷ـ کتاب آئینه حریم درتفسیرخطبه اول نهج البلاغه، آیت الله عباس ایزدی، مؤسسه فرهنگی هنری ضریح،۱۳۷۳
۸ـ شرح نهج البلاغه ، کمال الدین میثم بن علی بن میثم، نشر مؤسسه النصر ، ۱۳۷۸٫
۹ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار الکتب العلمیه ، بیروت ۱۴۱۸٫ هـ ق .
۱۰ـ شرح نهج البلاغه، آیه الله سید محمد شیرازی، مؤسسه الفکر الاسلامی ،۱۴۱۰٫هـ ق.
۱۱ـ مفتاح االسعاده فی شرح نهج البلاغه ، محمد تقی التقوی قا ئنی خراسانی، مکتبه المصطفی.
۱۲ـ میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، نشر دار الحدیث،۱۳۷۷،هـ ش
۱۳ـ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، جاویدان، ۱۳۶۲٫ج ۵۴ ،۵۶
۱۴ـ مغز متفکر جهان شیعه امام محمد صادق (علیه السلام)، مرکز مطالعه اسلامی استراسبورگ، مترجم ذبیح اله منصوری، انتشارات اهل بیت قم ،۱۳۷۰ .
۱۵ـ نظری به فلسفه صدرالدین شیرازی ، دکتر عبدالمحسن مشکوه الدینی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران ،۱۳۴۶٫
۱۶ـ حرکت وتحول از دیدگاه قرآن ، استاد محمد تقی جعفری ، انتشارات بنیاد قرآن ۱۳۶۰٫
۱۷ـ تاریخچه زمان، استفن، هاوکینگ، مترجم، حبیب اله داد فرما و زهره داد فرما، انتشارات بنیاد قران ۱۳۶۰
۱۸ـ انفجار بزرگ، ج گریبین و دیگران، مترجم محمد رضا خواجه پور ، انتشارات کیهان ،۱۳۶۹٫
۱۹ـ ستارگان و سیارات ، پاتریشیالوبر، مترجم جواد مددی، انتشارات میر، ۱۳۴۳٫
۲۰ـ سیاهچاله ها ، آیزاک آسیموف، علی نوری، نشردنیای نو، ۱۳۶۹٫
۲۱ـ جهان استیون هاوکینگ، جان بازلو، ترجمه حبیب اله داد فرما، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی،۱۳۷۲٫
۲۲ـ فیزیک نوین، دکتر اریک ، اوبلاکر، مترجم بهروز بیضاوی، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی ، ۱۳۷۲٫
۲۳ـ انبساط جهان ، استیون واینبرگر، محمدرضا خواجه پور انتشارات دنا ، ۱۳۶۲٫
۲۴ـ سرنوشت جهان ، ریچارد موریس، ترجمه ابو الفضل حقیری ، انتشارات آسیا، ۱۳۶۴٫
۲۵ـ فلسفه فیزیک کوانتمی، سون ارتلی وژان پی یر، مترجم مهران مصطفوی ، نشر کلام ۱۳۷۲٫
۲۶ـ سرگذشت شگفت انگیزکوانتم ، نبش هوفمان ، مترجم بهرام معلمی، شرکت علمی وفرهنگی آموزش عالی، ۱۳۶۹٫
۲۷ـ ماهنانه علمی و فرهنگی دانشمند، ویژه نامه دانشمند، ویژه نامه جهان فیزیک، ۴۵- ۴۶،سال بیست ونهم آبان ۱۳۷۰٫