شناسهٔ خبر: 75159616 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

پاسخ مشروط حماس به طرح ترامپ؛ انتقال میدان از غزه به میز واشنگتن

در حالی که طرح ۲۰‌ بندی دونالد ترامپ برای پایان جنگ غزه، با دستور توقف بمباران همراه شد، پاسخ حساب‌شده حماس برخی بندها را پذیرفت و شروطی کلیدی را اضافه کرد؛ رویکردی که میدان تصمیم‌گیری را از غزه بیرون برده و واشنگتن و تل‌آویو را در موقعیتی قرار داده که هر انتخابشان هزینه‌ساز خواهد بود.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری آنا؛ طرح آتش‌بس پیشنهادی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، برای پایان جنگ حدودا دو ساله در غزه، با واکنشی حساب‌شده و چندلایه از سوی جنبش مقاومت اسلامی حماس همراه شد؛ واکنشی که به‌زعم بسیاری از ناظران، بیش از آنکه صرفاً موضعی اصولی باشد، یک مانور استراتژیک پیچیده در عرصه دیپلماسی و رسانه است. این پاسخ، ضمن حفظ خطوط قرمز حماس، به شکلی طراحی شده که دقیقاً در لحظه‌ای که فضای افکار عمومی جهانی برای شنیدن پیام «توقف جنگ» آماده شده است؛ فشار تصمیم‌گیری را از غزه برداشته و به زمین اسرائیل و آمریکا بیندازد.

زمینه و نقطه شروع

پس از انتشار طرح ۲۰ بندی ترامپ، که شامل عناصر کلیدی همچون آتش‌بس فوری، تبادل اسرا، تشکیل دولت انتقالی با مدیریت یک هیأت بین‌المللی موسوم به «هیأت صلح» و خلع سلاح کامل حماس می‌شد، این گروه تا ضرب‌الاجل تعیین‌شده توسط واشنگتن (یکشنبه آینده) فرصت داشت تا پاسخ دهد.

در همان روز، ترامپ به‌طور علنی و بی‌سابقه خواستار توقف فوری بمباران غزه توسط اسرائیل شد؛ جمله‌ای که نه تنها تل‌آویو را غافلگیر کرد، بلکه نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو را نیز آن‌گونه که رسانه‌های اسرائیلی گزارش کردند. «شوک‌زده» نشان داد.

حماس، در پاسخ رسمی خود که از مسیر قطر و مصر به واشنگتن رسید، چند اصل از طرح ترامپ را پذیرفت، اما شروط و اصلاحاتی را مطرح نمود که عملاً معادله را به یک بازی پیچیده دیپلماتیک تبدیل کرد.

تاکتیک «پذیرش مشروط»؛ مانور روی زمین حریف

برخلاف بسیاری از طرح‌های بین‌المللی که توسط گروه‌های مقاومت به سرعت رد می‌شود، حماس این بار رویکرد متفاوتی برگزید: پذیرش بخش‌هایی از طرح با لحنی مثبت و تشکرآمیز و افزودن شروطی که نه‌تنها بر مواضع اصولی خود تأکید دارد، بلکه طرف مقابل را در تنگنای انتخابی دشوار قرار می‌دهد.

در متن خروجی حماس، این اصول مشهود بود

• آتش‌بس کامل و بلافاصله با تضمین‌های میدانی برای هرگونه تبادل اسرا یا عقب‌نشینی نیرو‌های اشغالگر

• تبادل اسرا در دو سطح: آزادسازی همه اسرای اسرائیلی، چه زنده و چه اجساد، در قبال آزادی کامل همه اسرای فلسطینی از زندان‌های اسرائیل، بر اساس فرمول پیشنهادی ترامپ، اما تحت شرایط میدانی مناسب که امنیت و سلامت طرفین را تضمین کند.

• انتقال مدیریت غزه به یک هیأت فلسطینی مستقل از تکنوکرات‌ها، مورد توافق ملی و با پشتیبانی عربی و اسلامی؛ در تضاد آشکار با ایده «هیأت صلح» ترامپ که تحت مدیریت خودش و تونی بلر اجرا می‌شد.

این نحوه پاسخ، فشار را به سمت اسرائیل و ایالات متحده سوق داده است. پذیرش مشروط، به معنای این است که اگر طرح رد شود، مسئولیت به دوش واشنگتن و تل‌آویو خواهد افتاد؛ و اگر پذیرفته شود، حماس بسیاری از خواسته‌هایش را محقق می‌بیند.

رد قاطع خلع سلاح

یکی از بند‌های اصلی طرح ترامپ، خلع سلاح کامل حماس بود که از دید این گروه، یعنی پایان یافتن توان دفاعی‌شان و باز کردن راه برای تداوم اشغال با ابزار‌های دیگر. «موسی ابو مرزوق» عضو دفتر سیاسی حماس، در واکنشی رسمی گفت: «سلاح ابزار مقاومت در برابر اشغال است؛ اگر اشغال پایان یابد و فلسطینی‌ها خود حکومت کنند، نیازی به سلاح نخواهد بود.»

این موضع دو پیام استراتژیک دارد:

۱. «بازتعریف جایگاه حماس» به عنوان نیروی آزادی‌بخش ملی و زدودن برچسب «تروریست» از سوی حامیان اسرائیل

۲. «مشروط کردن تحویل سلاح» به تشکیل دولت مستقل فلسطینی و پایان واقعی اشغال، نه به نهاد‌های بین‌المللی تحت نفوذ یا مستقیم اسرائیل و آمریکا

به‌عبارت دیگر، حماس از یک سو بر ادامه مقاومت مسلحانه تا تحقق اهداف ملی تأکید می‌کند و از سوی دیگر، خود را به‌عنوان نیرویی مسئول و در چارچوب مشروعیت داخلی معرفی می‌نماید.

پیشنهاد واگذاری قدرت و بازی دوسر برد

شاید مهم‌ترین بخش پاسخ حماس، اعلام آمادگی برای کنار رفتن از مدیریت غزه باشد، به شرط آنکه اداره این منطقه از طریق انتخابات آزاد، با مشارکت مستقیم مردم فلسطین، تعیین گردد. این پیشنهاد، از نظر تاکتیکی یک بازی دوسر برد است:

• اگر اسرائیل و آمریکا این خواسته را رد کنند، حماس در افکار عمومی جهانی و داخلى، به عنوان نیرویی طرفدار حق تعیین سرنوشت معرفی خواهد شد، و طرف مقابل به‌عنوان مخالف دموکراسی دیده می‌شود.

• اگر بپذیرند، حماس شانس بازگشت از مسیر انتخابات را خواهد داشت، با پشتوانه پایگاه مردمی که طی جنگ و محاصره نه‌تنها حفظ شده، بلکه تقویت گردیده است.

در هر دو حالت، ساختار مشروعیت حماس تثبیت می‌شود و پیام به جهان مخابره می‌گردد که مقاومت می‌تواند همزمان مدافع سلاح و طرفدار رأی باشد.

پیامد‌های چندلایه در صحنه سیاسی

پاسخ حماس پیامد‌های مستقیم و غیرمستقیم دارد:

برای ترامپ: او که تلاش می‌کند خود را به عنوان «صلح‌ساز» معرفی کند و حتی در خیال دریافت جایزه صلح نوبل است، حال باید بین دو مسیر دشوار انتخاب کند؛ یا اسرائیل را برای پذیرش شروط حماس تحت فشار قرار دهد و با خشم لابی صهیونیستی روبه‌رو شود، یا با رد شروط، اعتبار خود را به‌عنوان طرفدار صلح از دست بدهد.

برای اسرائیل: پذیرش شروط حماس به معنای شکست کامل اهداف جنگی و عقب‌نشینی از مواضع قبلی است؛ رد آن نیز جز انزوای بین‌المللی و افزایش فشار افکار عمومی جهانی نتیجه‌ای نخواهد داشت.

برای محور مقاومت: فرصتی است برای برتری گفتمانی و اثبات اینکه مقاومت نه‌تنها بر زمین نبرد، بلکه بر میز مذاکره نیز می‌تواند ابتکار عمل را در دست بگیرد و دیپلماسی را با تاکتیک‌های میدانی پیوند دهد.

شرایط میدانی و آتش‌بس نسبی

معمولاً هرگونه تحول سیاسی فوری، در صحنه جنگ بالافاصله محک زده می‌شود. پس از سخنان ترامپ و پاسخ رسمی حماس، شدت حملات اسرائیل کاهش محسوس یافت؛ شبانه‌روز پس از این تبادل پیام، صدای پهپاد‌ها که همیشه بر فراز غزه شنیده می‌شد، خاموش شد و بمباران‌ها از نظر حجم آتش کاهش یافت. بااین‌حال، یک حمله پهپادی به اردوگاهی در جنوب غزه دو کودک را کشت و چندین نفر را مجروح کرد؛ اولین تلفات ثبت‌شده پس از دستور ترامپ برای توقف بمباران.

هرچند این نوع حملات نشان می‌دهد میدان هنوز آرام نگرفته، اما از منظر رسانه‌ای، این «کاهش نسبی» با پیام‌های سیاسی همزمان شده و امکان بهره‌برداری در میز مذاکره را افزایش داده است.

خط گفتمانی حماس از میدان به دیپلماسی

پاسخ حماس، به وضوح ادامه همان روایت چندساله است؛ مقاومت نه صرفاً نظامی، بلکه گفتمانی و سیاسی نیز هست. این گروه، اکنون توانسته است بهره‌برداری رسانه‌ای از فشار افکار عمومی جهانی علیه اسرائیل را به بالاترین سطح برساند؛ پذیرش مشروط طرح ترامپ، هم پیام «ما اهل مذاکره‌ایم» را منتقل می‌کند، هم در نهایت کنترل نتیجه را به دست خود نگه می‌دارد.

این خط گفتمانی، اگرچه جدید نیست، اما در اوج بحران انسانی غزه، با شدت و ظرافت بیشتری اجرا شده؛ گویی حماس می‌خواهد ثابت کند که توان ترکیب میدان و میز مذاکره را دارد، و نمی‌گذارد روایت صهیونیستی «حماس شکست خورده و منزوی است» در افکار عمومی دست بالا پیدا کند.

چشم‌انداز آینده

با توجه به زمان‌بندی ضرب‌الاجل ترامپ، دو روز آینده می‌تواند شاهد نوسانات جدی در مواضع طرفین باشد. اسرائیل، هم تحت فشار واشنگتن و خانواده‌های گروگان‌های خود است، هم درگیر محاسبات داخلی پیچیده‌ای که ممکن است منجر به پیشنهاد دولت وحدت ملی شود، تنها برای عبور از مانع پذیرش شروط حماس.

در سوی دیگر، حماس می‌داند که ارائه تصویر «نیرویی مثبت در مسیر صلح» در این بازه زمانی می‌تواند جایگاهش را در افکار عمومی و نزد میانجی‌ها تثبیت کند. این فشار زمان، شاید ما را به مشاهده دور جدیدی از معامله اسرا یا توافقات امنیتی میانجامد، یا برعکس، به شکست علنی طرح ترامپ و واکنش نظامی دوباره اسرائیل ختم شود.

فرجام سخن

پاسخ حماس به طرح ترامپ، نمونه‌ای برجسته از دیپلماسی مقاومتی است؛ جایی که عقلانیت سیاسی با تاکتیک رسانه‌ای و توان نظامی ترکیب شده تا بحران، نه با حذف طرف ضعیف، بلکه با انتقال فشار به زمین حریف بازتعریف شود. این مانور، به وضوح موقعیت حماس را هم در صحنه نبرد و هم در میز مذاکره حفظ کرده، و واشنگتن و تل‌آویو را در موقعیتی قرار داده که هر انتخابی برایشان هزینه‌ساز خواهد بود.

پیام نهایی که این پاسخ به جهان مخابره می‌کند، ساده، اما قدرتمند است: مقاومت، اگر هوشمندانه عمل کند، می‌تواند نه تنها در میدان جنگ، بلکه در میدان دیپلماسی نیز پیروز باشد.

انتهای پیام/