به گزارش ایرنا، کارشناسان هشدار میدهند که بدون مداخله فوری و جامع، گلستان ممکن است بخش اعظمی از میراث طبیعی خود را از دست بدهد؛ میراثی که پایه اقتصاد محلی، گردشگری و کشاورزی است. زمان محدود است و تأخیر در اقدام میتواند به معنای از دست رفتن غیرقابل جبران جنگلها و مراتع باشد.
جنگلهای هیرکانی گلستان که بخشی از قدیمیترین اکوسیستمهای جنگلی جهان هستند، طی سالهای اخیر با هجوم بیماریهایی مواجه شدهاند که در شرایط خشکسالی تشدید میشوند.
بیماری زغالی بلوط، یک قارچ مرگبار که از طریق ریشهها و تنه درختان نفوذ میکند، اکنون به کانون اصلی بحران تبدیل شده است. این بیماری باعث پوسیدگی داخلی درختان میشود، رشد را متوقف میکند و در نهایت منجر به مرگ دستهجمعی میگردد.
بر اساس گزارشهای ادارهکل منابع طبیعی گلستان، این بیماری در کنار پوسیدگی فتیله نارنجی ممرز که درختان ممرز را هدف قرار میدهد و باعث زرد شدن برگها و ریزش زودرس میشود، سلامت کل جنگل را زیر سؤال برده است.
آفات نیز نقش ویرانگری ایفا میکنند. پروانه برگخوار که لاروهای آن برگها را به طور کامل میخورند، پوشش گیاهی را لخت کرده و درختان را در برابر باد و خشکی آسیبپذیر میسازد. ابریشمباف ناجور با ایجاد تارهای ابریشمی روی شاخهها، تنفس درختان را مختل میکند و تخمهای آن در فصل بهار به سرعت تکثیر میشود.
شبپره شمشاد، یک آفت مهاجم که از طریق واردات گیاهان وارد شده، بوتههای شمشاد را نابود کرده و تنوع زیستی را کاهش میدهد. ملخها نیز در مراتع شمالی گلستان، به ویژه در گنبدکاووس، مراوهتپه و آققلا، علفزارها را میبلعند و خاک را برای فرسایش آماده میکنند.
مریم یوسفی، کارشناس مسئول گیاهپزشکی ادارهکل منابع طبیعی و آبخیزداری گلستان، به ایرنا گفت: این آفات و بیماریها نه تنها رشد گیاهان را کاهش میدهند، بلکه مرگ پوشش گیاهی را تسریع کرده، هزینههای مدیریت را افزایش میدهند و زیستگاه حیات وحش را تخریب میکنند.
بهرهبرداری غیرمجاز نیز زخم دیگری بر پیکره طبیعت گلستان است. قارچ ترافل که با ریشه درختان بلوط و ممرز همزیستی دارد و نقش کلیدی در جذب مواد مغذی ایفا میکند، توسط افراد سودجو و دلالان به طور بیرویه برداشت میشود. قیمت بالای این قارچ در بازارهای جهانی (تا چند صد دلار به ازای هر کیلوگرم) انگیزهای برای تخریب شده و منجر به کندن خاک، آسیب به ریشهها و کاهش حاصلخیزی جنگلها گردیده است.
این عمل نه تنها اکوسیستم را مختل میکند، بلکه جوامع محلی را از منابع پایدار محروم میسازد و چرخهای از فقر و تخریب بیشتر ایجاد میکند.
کاهش بارشها که در دهه اخیر تا ۳۰ درصد گزارش شده و افزایش دما، شرایط ایدهآلی برای گسترش این تهدیدات فراهم کرده است. تغییرات اقلیمی باعث ضعیف شدن درختان میشود و آنها را در برابر بیماریها آسیبپذیرتر میکند.
یوسفی عوامل دیگری را نیز برمیشمارد: واردات گونههای مهاجم گیاهی، جنگلزدایی برای توسعه کشاورزی یا صنعتی، آلودگی هوا و آب، کوبیدگی خاک ناشی از تردد غیرمجاز، و انتقال عوامل بیماریزا توسط باد، حشرات و حتی گردشگران، همه در این بحران نقش دارند و این عوامل ترکیبی، هزینههای اقتصادی را سرسامآور کردهاند برای مثال، سمپاشی و عملیات بیولوژیکی سالانه میلیونها تومان اعتبار نیاز دارد، در حالی که تأخیر در تخصیص آنها کارایی را به صفر میرساند.
از منظر گستردهتر، این تهدیدات فراتر از محیط زیست هستند. رضا ناصری، معاون حفاظت و امور اراضی ادارهکل منابع طبیعی گلستان، در نشست کارگروه گیاهپزشکی استان تأکید کرد: آفات جنگلی آثار اقتصادی مانند کاهش تولید چوب و محصولات فرعی جنگلی، اجتماعی مانند مهاجرت جوامع محلی به دلیل از دست رفتن معیشت و حتی امنیتی مانند افزایش آتشسوزیهای طبیعی به دلیل پوشش خشکیده را به همراه دارند.
گامهای اولیه در برابر طوفان
ادارهکل منابع طبیعی گلستان تلاشهایی برای مهار بحران آغاز کرده است. در پارک جنگلی قرق گرگان و منطقه چقر کردکوی، عملیات ترکیب بیولوژیکی مانند استفاده از باکتریها و قارچهای مفید برای تقویت خاک و آبیاری پای درختان با محلولهای زیستی اجرا شده که سیستم ریشهای را تا ۲۰ درصد تقویت کرده است.
علیه شبپره شمشاد هم محلولپاشی با مواد غیرشیمیایی انجام گرفته، تخمهای ابریشمباف ناجور به صورت دستی جمعآوری شده و در شهرستانهای آزادشهر و مینودشت، سمپاشی هدفمند علیه ملخها صورت گرفته است.
با این حال، این اقدامات پراکنده و وابسته به اعتبارات هستند. یوسفی بر تخصیص بودجه حداقل سه ماه پیش از فصل ظهور آفات (معمولاً بهار) تأکید دارد و هشدار میدهد که بدون آن، تلاشها بیثمر خواهند بود.
وی گفت: مدیریت تلفیقی آفات ترکیب روشهای مکانیکی (مانند جمعآوری دستی)، بیولوژیکی (معرفی دشمنان طبیعی آفات) و شیمیایی محدود به عنوان راهکار پایدار پیشنهاد شده، که میتواند بدون آسیب به محیط زیست، کنترل بلندمدت ایجاد کند.
کارشناسان بر سرمایهگذاری در حوزههای نوین تأکید دارند.
یوسفی پیشنهاد کرد: آموزشهای مشارکتی با زبان محلی برای جوامع بومی، بهرهگیری از دانش سنتی در شناسایی آفات، ایجاد اشتغال از طریق فعالیتهای حفاظتی مانند گشتزنی و گزارشدهی، تشکیل انجمنهای مردمی برای نظارت و توسعه اپلیکیشنهای موبایلی برای گزارش سریع آفات توسط شهروندان میتوانند شناسایی را تسریع کرده و هزینهها را کاهش دهد.
همکاری بیننهادی نیز حیاتی است. ادارهکل منابع طبیعی گلستان با مراکز تحقیقاتی، دانشگاهها، اداره هواشناسی (برای پیشبینی تغییرات آبوهوایی)، حفاظت محیط زیست و مدیریت حفظ نباتات جهاد کشاورزی هماهنگ شده، اما نیاز به پروتکلهای مشترک و اشتراک دادهها بیشتر احساس میشود. برای مثال، استفاده از دادههای ماهوارهای برای نقشهبرداری کانونهای آلوده میتواند عملیات را هدفمند کند.
تهدیدات منابع طبیعی گلستان از گسترش آفات و بیماریها تا بهرهبرداریهای غیرمجاز یک بحران چندبعدی است که اگر مهار نشود، میتواند به فروپاشی اکوسیستم منجر شود: جنگلهایی خالی از درخت، مراتعی بیحاصل و اقتصادی وابسته به طبیعت که سقوط میکند.
حفظ این منابع نه تنها وظیفه زیستمحیطی، بلکه ضرورتی اقتصادی و اجتماعی برای توسعه پایدار است.
تخصیص فوری اعتبارات، تقویت آموزشهای مردمی، بهرهبرداری از فناوری و همکاریهای گسترده، کلید مبارزه هستند.