شناسهٔ خبر: 75157276 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

نگاهی به ریشه‌ها و روند دولت‌سازی در فلسطین (بخش اول)

پیمان‌شکنی اسرائیل و دیگر موانع تاریخی تاسیس دولت فلسطینی

تهران- ایرنا- پیش از آن که طرح ترامپ برای غزه و پاسخ حماس به آن در صدر اخبار منطقه قرار گیرد، روند شناسایی دولت فلسطین خصوصا حمایت‌های اروپا از این روند، نگاه بسیاری را متوجه ریشه‌های دولت‌سازی در فلسطین اشغالی کرد.

صاحب‌خبر -

مساله شناسایی فلسطین به‌عنوان یک دولت مستقل یکی از پیچیده‌ترین موضوعات سیاسی در تاریخ معاصر خاورمیانه است. این موضوع نه‌تنها در حوزه دیپلماسی، بلکه در ابعاد انسانی، حقوقی، فرهنگی و تاریخی نیز اهمیت دارد.

از یوم النکبه سال ۱۹۴۸ که منجر به آوارگی صدها هزار فلسطینی شد تا امضای توافق‌نامه‌های اسلو در دهه ۱۹۹۰، مسیر مبارزات فلسطینیان برای کسب استقلال و شناسایی جهانی پر از فراز و نشیب بوده است.

این نوشتار به بررسی ریشه‌های تاریخی مساله فلسطین، تأسیس سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف)، اعلام دولت فلسطین در سال ۱۹۸۸ و توافق‌های کلیدی مانند اسلو می‌پردازد.

یوم النکبه ۱۹۴۸؛ رویدادی که فلسطینیان را ناچار به شروع مبارزه کرد

نکبه یا فاجعه سال ۱۹۴۸ نقطه عطفی در تاریخ فلسطین بود که هویت ملی فلسطینیان را به شکلی عمیق تحت تأثیر قرار داد. در ۱۴ مه ۱۹۴۸ پس از پایان قیمومیت انگلیس بر فلسطین، «دیوید بن‌گوریون» رئیس شورای ملی یهود، استقلال رژیم اسرائیل را اعلام کرد.

این اقدام ریشه در «اعلامیه بالفور» (۱۹۱۷) داشت؛ سندی که توسط «آرتور جیمز بالفور» وزیر امور خارجه انگلیس صادر شد و از تأسیس یک «وطن ملی برای یهودیان» در فلسطین حمایت می‌کرد. این وعده بدون در نظر گرفتن خواست ساکنان بومی فلسطین که با اکثریت بالا عرب بودند داده شد و تنش‌های بعدی را پایه‌ریزی کرد.

واقعه نکبه به کوچ اجباری بیش از ۷۰۰ هزار فلسطینی منجر شد که به مناطق همجوار مانند اردن، لبنان، سوریه و مصر پناه بردند. این آوارگی که در تاریخ فلسطین به‌عنوان یک فاجعه ملی ثبت شده است، نه‌تنها به از دست رفتن خانه‌ها و زمین‌های فلسطینیان منجر شد، بلکه هویت ملی آن‌ها را در معرض خطر قرار داد. شهرها و روستاهای فلسطینی مانند یافا، حیفا و عکا تخلیه و بسیاری از آن‌ها توسط نیروهای صهیونیستی تخریب شدند.

پیمان‌شکنی اسرائیل و دیگر موانع تاریخی تاسیس دولت فلسطینی

این رویداد به ایجاد یک دیاسپورای فلسطینی منجر شد که تا امروز یکی از بزرگ‌ترین جمعیت‌های آواره جهان را تشکیل می‌دهد. در پاسخ به این فاجعه، کمیته عالی عربی که نمایندگی فلسطینیان را بر عهده داشت، در سپتامبر ۱۹۴۸ حکومت فلسطین را در غزه اعلام کرد. این دولت توسط کشورهای عربی مانند مصر، سوریه، عراق و اردن به رسمیت شناخته شد، اما به دلیل نبود زیرساخت‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی و همچنین اشغال بخش‌های وسیعی از سرزمین فلسطین توسط رژیم صهیونیستی در جریان جنگ ۱۹۴۸ عملا ناکام ماند. این تلاش اولیه هرچند ناموفق، نشان‌دهنده عزم فلسطینیان برای حفظ هویت ملی و ایجاد یک دولت مستقل بود.

در سال ۱۹۷۴، ساف به موفقیت بزرگی دست یافت؛ وقتی که مجمع عمومی سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه ۳۲۳۶، این سازمان را به‌عنوان «نماینده مشروع و یگانه» مردم فلسطین به رسمیت شناخت. این قطعنامه همچنین به ساف جایگاه «ناظر غیر عضو» در سازمان ملل اعطا کرد که به آن اجازه داد در جلسات مجمع عمومی و دیگر نهادهای بین‌المللی مشارکت کند

تأسیس سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف)

در سال ۱۹۶۴ در نشست اتحادیه عرب در قاهره، سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) تأسیس شد تا به‌عنوان نماینده رسمی مردم فلسطین عمل کند. این سازمان که ابتدا توسط «احمد شقیری» رهبری می‌شد و از سال ۱۹۶۹ تحت هدایت «یاسر عرفات» قرار گرفت، هدف خود را بازپس‌گیری حقوق فلسطینیان از جمله حق بازگشت آوارگان، حق تعیین سرنوشت و تأسیس دولت مستقل قرار داد.

تأسیس ساف نقطه عطفی در سازماندهی مبارزات فلسطینیان بود، زیرا برای اولین بار یک نهاد سیاسی متمرکز برای نمایندگی از این مردم در سطح بین‌المللی شکل گرفت. ساف در ابتدا بر مبارزه مسلحانه علیه رژیم اشغالگر تمرکز داشت و گروه‌های مختلفی مانند فتح، جبهه خلق برای آزادی فلسطین و جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین را در بر می‌گرفت.

این سازمان در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ عملیات نظامی متعددی از جمله حملات به اهداف اسرائیلی در خارج از فلسطین انجام داد. این اقدامات اگرچه توجه جهانی را به قضیه فلسطین جلب کرد، اما به دلیل برچسب «تروریسم» از سوی برخی کشورهای غربی، جایگاه دیپلماتیک ساف را در غرب تضعیف کرد. با این حال این سازمان در میان کشورهای غیرمتعهد و بلوک شرق حمایت گسترده‌ای کسب کرد.

در سال ۱۹۷۴، ساف به موفقیت بزرگی دست یافت؛ وقتی که مجمع عمومی سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه ۳۲۳۶، این سازمان را به‌عنوان «نماینده مشروع و یگانه» مردم فلسطین به رسمیت شناخت. این قطعنامه همچنین به ساف جایگاه «ناظر غیر عضو» در سازمان ملل اعطا کرد که به آن اجازه داد در جلسات مجمع عمومی و دیگر نهادهای بین‌المللی مشارکت کند.

سخنرانی تاریخی یاسر عرفات در ۱۳ نوامبر ۱۹۷۴ در مجمع عمومی که در آن از جهان خواست بین «شاخه زیتون» (صلح) و «تفنگ» (مبارزه مسلحانه) یکی را انتخاب کند نقطه عطفی در جلب توجه جهانی به قضیه فلسطین بود. این سخنرانی که با استقبال گسترده‌ای مواجه شد، به ساف مشروعیت بین‌المللی بخشید و زمینه را برای شناسایی گسترده‌تر فلسطین فراهم کرد.

اعلام دولت فلسطین در سال ۱۹۸۸

یکی از مهم‌ترین لحظات در تاریخ مبارزات فلسطینیان، اعلام دولت فلسطین در ۱۵ نوامبر ۱۹۸۸ بود. این اقدام توسط یاسر عرفات، رئیس ساف در جریان نشست شورای ملی فلسطین در الجزایر انجام شد. در این نشست فلسطینیان دولت فلسطین را با پایتختی قدس شرقی اعلام کردند و بر اساس قطعنامه‌های ۱۸۱ (۱۹۴۷) و ۲۴۲ (۱۹۶۷) سازمان ملل، خواستار تشکیل دولت مستقل در مرزهای ۱۹۶۷ شدند. این اعلامیه در بحبوحه انتفاضه اول (۱۹۸۷-۱۹۹۳) رخ داد؛ قیامی مردمی علیه اشغالگری اسرائیل که توجه جهانی را به وضعیت فلسطینیان جلب کرد.

انتفاضه اول، که به «انتفاضه سنگ» معروف شد، به دلیل استفاده گسترده فلسطینیان از سنگ و ابزارهای ساده در برابر نیروهای نظامی اسرائیل، نمادی از مقاومت غیرنظامی شد. این قیام که از کودکان تا بزرگسالان را در بر گرفت، نه‌تنها فشار بر رژیم را افزایش داد، بلکه افکار عمومی جهانی را به سمت حمایت از فلسطینیان سوق داد.

تصاویر کودکان فلسطینی در برابر تانک‌های اسرائیلی به نمادی جهانی از مقاومت تبدیل شد و باعث شد بسیاری از کشورها به مساله فلسطین توجه بیشتری نشان دهند. الجزایر اولین کشوری بود که بلافاصله دولت فلسطین را به رسمیت شناخت. در عرض یک هفته، ۴۰ کشور دیگر از جمله چین، هند، ترکیه، مصر، اردن و اکثر کشورهای عربی به این قافله پیوستند.

تا پایان سال ۱۹۸۸ میلادی، ۷۸ کشور دولت فلسطین را به رسمیت شناخته بودند که نشان‌دهنده یک موج گسترده حمایت بین‌المللی بود. این شناسایی‌ها به‌ویژه از سوی کشورهای آفریقایی، آسیایی و بلوک شوروی سابق، به فلسطین جایگاه حقوقی و سیاسی قابل‌توجهی در صحنه جهانی بخشید. با این حال، کشورهای غربی مانند آمریکا، انگلیس و اکثر کشورهای اروپایی در آن زمان از به رسمیت شناختن فلسطین خودداری کردند که نشان‌دهنده نفوذ سیاسی اسرائیل و حمایت غرب از صهیونیست‌ها بود.

توافق‌نامه‌های اسلو و پیمان‌‍شکنی‌های صهیونیستی

توافق‌نامه‌های اسلو که در سال‌های ۱۹۹۳ و ۱۹۹۵ بین سازمان آزادیبخش فلسطین و اسرائیل با میانجی‌گری نروژ امضا شد، یکی از مهم‌ترین تلاش‌های دیپلماتیک برای حل منازعه فلسطینی-اسرائیلی بود. این توافق‌ها با هدف ایجاد صلح پایدار و تأسیس دولت فلسطینی از طریق مذاکرات طراحی شدند و در زمان خود به‌عنوان گامی تاریخی در مسیر صلح تلقی شدند.

پیمان‌شکنی اسرائیل و دیگر موانع تاریخی تاسیس دولت فلسطینی

اسلو ۱ (۱۹۹۳): این توافق‌نامه که به «اعلامیه اصول» معروف است در ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳ در کاخ سفید با حضور یاسر عرفات، و نیز «اسحاق رابین» نخست‌وزیر وقت اسرائیل و «بیل کلینتون» رئیس‌جمهور آمریکا امضا شد. این توافق شامل به رسمیت شناختن متقابل بین ساف و اسرائیل بود. سازمان آزادیبخش فلسطین، اسرائیل را به‌عنوان یک دولت به رسمیت شناخت و در مقابل، اسرائیل نیز ساف را به‌عنوان نماینده مشروع فلسطینیان پذیرفت. این توافق نقشه راهی برای خودمختاری محدود فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه ارائه کرد و قرار بود مذاکرات نهایی در مورد مسائل کلیدی مانند مرزها، قدس، آوارگان و شهرک‌ها ظرف پنج سال به نتیجه برسد. البته با بدعهدی اسرائیل این مساله به نتیجه نرسید.

توافق سال ۱۹۹۳ نقشه راهی برای خودمختاری محدود فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه ارائه کرد و قرار بود مذاکرات نهایی در مورد مسائل کلیدی مانند مرزها، قدس، آوارگان و شهرک‌ها ظرف پنج سال به نتیجه برسد. با بدعهدی اسرائیل این روند به نتیجه‌ای نرسید

اسلو ۲ (۱۹۹۵): این توافق که در ۲۸ سپتامبر ۱۹۹۵ امضا شد، کرانه باختری را به سه منطقه تقسیم کرد:

منطقه: A تحت کنترل کامل فلسطینیان برای امور امنیتی و اداری، شامل شهرهای اصلی مانند رام‌الله، نابلس و بیت‌لحم (حدود ۱۸درصدکرانه باختری).

منطقه: B تحت کنترل مشترک با مدیریت مدنی فلسطینیان و کنترل امنیتی اسرائیل (حدود ۲۲درصد کرانه باختری).

منطقه C : تحت کنترل کامل اسرائیل، شامل شهرک‌ها، مناطق نظامی و زمین‌های کشاورزی (بیش از ۶۰درصد کرانه باختری) که قرار بود به‌تدریج به فلسطینیان واگذار شود.

با وجود امیدهای اولیه، توافق اسلو به دلایل متعددی به نتیجه کامل نرسید. ادامه شهرک‌سازی‌های اسرائیل که برخلاف روح توافق بود، اعتماد فلسطینیان را تضعیف کرد. ترور اسحاق رابین در سال ۱۹۹۵ توسط یک افراطی یهودی و روی کار آمدن کابینه‌های راست‌گرا در اسرائیل، مانند کابینه «بنیامین نتانیاهو» در سال ۱۹۹۶، مذاکرات را به بن‌بست کشاند. همچنین عدم اجرای تعهدات مربوط به واگذاری منطقه C و اختلافات داخلی فلسطینیان به شکست این فرآیند کمک کرد.

پیش و پس از مذاکراتی که به توافق‌های اسلو انجامید، گفت‌وگوهایی دیگر بین دو طرف اصلی درگیر در مساله فلسطین صورت گرفت که مهم‌ترینشان در مادرید و کمپ دیوید بود.

کنفرانس مادرید (۱۹۹۱): این کنفرانس که با حمایت آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برگزار شد، اولین تلاش بزرگ برای مذاکرات مستقیم بین اسرائیل، فلسطینیان و کشورهای عربی بود. نمایندگان فلسطینی به دلیل محدودیت‌های اسرائیل به‌صورت غیررسمی و به‌عنوان بخشی از هیات اردنی شرکت کردند. اگرچه این کنفرانس به توافق مشخصی منجر نشد اما زمینه را برای مذاکرات اسلو فراهم کرد.

کمپ دیوید (۲۰۰۰): مذاکرات بین یاسر عرفات و «ایهود باراک» نخست‌وزیر وقت اسرائیل با میانجی‌گری بیل کلینتون برگزار شد. این مذاکرات به دلیل اختلافات عمیق بر سر وضعیت قدس و حق بازگشت آوارگان به شکست انجامید. اسرائیل پیشنهاد کنترل محدود فلسطینیان بر بخش‌هایی از قدس شرقی را داد، اما فلسطینیان این پیشنهاد را ناکافی دانستند.

جمع‌بندی

از نکبت ۱۹۴۸ تا توافق اسلو، مسیر شناسایی فلسطین به‌عنوان یک دولت مستقل با تلاش‌های بی‌وقفه فلسطینیان و حمایت تدریجی جامعه جهانی شکل گرفت. تأسیس ساف، اعلام دولت فلسطین در سال ۱۹۸۸ و توافق‌های اسلو نقاط عطفی در این مسیر بودند. با این حال، توقف‌ناپذیری اشغالگری صهیونیست‌ها و نبود حمایت کامل کشورهای غربی مانع تحقق کامل این آرمان شد.

در بخش دوم این نوشتار، به بررسی چالش‌های معاصر، ابتکارات بین‌المللی اخیر و چشم‌انداز آینده شناسایی فلسطین خواهیم پرداخت.

منابع:

بی بی سی عربی: تسلسل للتاریخ الفلسطینی منذ الحرب العالمیة الأولی

المجله: المسیرة الإشکالیة والمتعرجة لفکرة الدولة الفلسطینیة

بی بی سی عربی: الذکری الـ۷۱ لقرار تقسیم فلسطین: تسلسل زمنی للأحداث

الجزیره: رئاسات فلسطین.. ما هی وکیف تتشکل؟

الجزیره: الدولة الفلسطینیة.. من منظمة التحریر إلی الاعتراف الأوروبی