در این نوشته با استناد به منابع رجالی و حدیثی معتبر، به بررسی نمونههای عینی از برخوردهای آن حضرت با سه جریان انحرافی «غلات»، «مفوضه» و «واقفه» میپردازیم. یافتهها نشان میدهد امام عسکری(علیه السلام) با بهرهگیری از روشهایی چون ارسال نامههای تبیینی، مناظره و استدلال عقلی و نقلی، و تفکیک جامعه اصحاب، به مقابله با این انحرافات برخاسته و مرزهای اعتقادی ناب امامیه را به روشنی ترسیم نمودهاند.
مکتب اهل بیت(ع) در طول تاریخ، مرهون پاسداری امامان معصوم(ع) از حریم توحید و امامت در برابر اندیشههای الحادی و انحرافی بوده است. امام حسن عسکری(ع) به عنوان یازدهمین اختر تابناک ولایت، در دورهای بحرانی، بارها و به شکلی ملموس و عینی، با گروههای منحرف درگیر شدند. تبیین این مواجهات، چراغی فراروی امت برای شناخت حق از باطل است.
۱. غلات:
این فرقه با نسبت دادن مقام الوهیت به ائمه(ع)، خطرناکترین انحراف اعتقادی را رقم میزدند. امامان شیعه از جمله حضرت عسکری(ع) در برخورد با آنان کوچکترین مماشاتی روا نمیداشتند.
نمونه عینی اول: بیزاری و برائت از «ابن بابا» و پیروانش
یکی از سران غلات که ادعای ربوبیت امام عسکری(ع) را داشت، فردی به نام «ابن بابا» یا پیروانش بود. امام در واکنشی صریح و قاطع فرمودند:
«أَبْرَأُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی مِنَ الْغُلَاةِ الَّذِینَ یَقُولُونَ فِینَا مَا لَا نَقُولُهُ فِی أَنْفُسِنَا، وَ یَرْوُونَ عَنَّا مَا لَمْ نَقُلْهُ، وَ لَمْ نُحَدِّثْ بِهِ أَنْفُسَنَا... أَلْعَنُوهُمْ وَ اللَّهِ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ.»
«به خداوند متعال از غلاتی که درباره ما چیزی میگویند که ما درباره خودمان نمیگوییم، و از ما روایاتی نقل میکنند که ما هرگز نگفتهایم و به دل خود نیز نیاوردهایم، بیزاری میجویم... آنان را لعنت کنید، به خدا سوگند که خدا و رسولش آنان را لعنت کردهاند.»
این روایت با سندهای مختلف در کتابهای معتبر آمده است، از جمله در «الاختصاص» اثر شیخ مفید، ص ۲۷۸ و «رجال کشی»، ج ۲، ص ۸۰۹).
نمونه عینی دوم: هشدار به «اسحاق نخعی» درباره مفضّل بن عمر
اگرچه مفضّل بن عمر از اصحاب بلندمرتبه امام صادق(ع) بود، اما برخی غلات سعی در تحریف شخصیت و سخنان او داشتند. امام عسکری(ع) به «اسحاق بن اسماعیل نیشابوری» هشدار دادند که از کسانی که در مورد مفضّل غلو میکنند، دوری کند. این عمل امام، هم قداست واقعی مفضّل را حفظ کرد و هم مرز بین غالی و غیرغالی را مشخص نمود. («قرب الاسناد»، حمیری، ص ۳۵۸).
۲. مواجهه با مفوضه:
مفوضه قائل بودند که خداوند متعال امر آفرینش و تدبیر جهان را به ائمه(ع) واگذار(تفویض) کرده است. این اندیشه اگرچه در ظاهر، مقام ائمه را بالا میبرد، اما در حقیقت شرک در خالقیت و تدبیر بود.
امام عسکری ع در نامه مبسوطی در جواب به «اسحاق بن اسماعیل» و یارانش فرمودند:
«... تَعَالَیَ الْجَبَّارُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ، خَلَقَ مَا شَاءَ کَیْفَ شَاءَ بِقُدْرَتِهِ... لَمْ یُفَوِّضِ الْخَلْقَ وَ لَا الْأَمْرَ إِلَی أَحَدٍ مِنْ بَرِیَّتِهِ... فَتَعَالَی اللَّهُ عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوّاً کَبِیراً.»
«خداوند جبار، یکتا و قهار، که هیچ چیزی مانند او نیست، بلندمرتبه است. آنچه را خواست، به هرگونه که خواست، به قدرت خود آفرید... او نه آفرینش و نه تدبیر [جهان] را به هیچ یک از آفریدگانش واگذار نکرده است... پس خداوند از آنچه [مفوضه] میگویند، برتر و بالاتر است.» ( «الاحتجاج»، طبرسی، ج ۲، ص ۴۸۰ و «تحف العقول»، ابن شعبه حرانی، ص ۴۸۹)
۳. مواجهه با واقفه
واقفه بر امامت امام موسی کاظم(ع) توقف کرده و امامان پس از ایشان را انکار میکردند. امام عسکری(ع) محکم، استمرار امامت را اثبات میکردند.
در روایتی از «عبدالعظیم حسنی» نقل شده که او به امام عسکری(ع) عرض کرد: گروهی از واقفه در مدینه هستند و مردم را گمراه میکنند. امام در پاسخ، با اشاره به وصیتنامههای پیامبر(ص) و ائمه(ع) که نام امامان پس از خود را ذکر کردهاند، و نیز با برشمردن علوم و کراماتی که تنها در اختیار امام بر حق است، حقانیت امامت خود و پدران بزرگوارشان را ثابت کردند و بطلان عقیده واقفه را نشان دادند. («کمال الدین و تمام النعمه»، شیخ صدوق )
بررسی نمونههای عینی از سیره امام حسن عسکری(ع)نشان میدهد که آن حضرت با درک حساسیت دوران، به صورت فعال و مستقیم با جریانهای انحرافی غلات، مفوضه و واقفه درگیر شدند. ایشان با به کارگیری روشهای گوناگون چون بیزاری از غلات، «تبیین عقلی و نقلی توحید» در مقابل مفوضه، و «استدلال به نص و علم» برای ابطال واقفه، خط قرمزهای مکتب تشیع را تعیین و از اصالت آن در آستانه ورود به عصر غیبت صغری حراست نمودند. این مواضع قاطع، برای امروز امت اسلامی نیز درسآموز و راهگشاست.
۱۰ ربیع الثانی ۱۴۴۷
۱۱ مهر۱۴۰۴