به گزارش جماران؛ نشریه American Conservative در یادداشتی با اشاره به تازهترین تحولات پرونده هستهای ایران و روابط میان تهران و واشنگتن نوشت: مشکل ایران همچنان برای دولت آمریکا در حال جدیتر شدن است. همه میدانند، اما به طور رسمی اعلام نشده، که حملات آمریکا به سایتهای هستهای ایران بسیار کمتر از «نابودی کامل» مورد ادعای دونالد ترامپ، رئیس جمهور این کشور بوده است.
نویسنده در ادامه یادداشت با طرح این ادعا که در واقع، تنها یکی از سه تاسیسات هدف گرفتهشده نزدیک به نابودی قرار گرفت و دو تاسیسات دیگر آسیب جدی ندیدند؛ می نویسد: انبار اورانیوم غنیشده ایران همچنان باقی مانده است.
در ادامه این مطلب بدون اشاره به اینکه برنامه هسته ای ایران تحت شدیدترین تدابیر نظارتی در سایه برجام قرار داشته و پس از آن نیز ایران به تعهدات پادمانی خود پایبند بوده، آمده است: با توجه به سیاست عدم اشاعه دولت آمریکا، یک توافق دیپلماتیک همراه با برنامه نظارتی، همچنان تنها راه مطمئن برای رسیدن به این هدف است.
این نشریه با طرح ادعای بی پایه و اساس تضعیف تهران در نتیجه تحولات دو سال اخیر و با اشاره به اینکه برای هر مذاکره ای به دو طرف نیاز است، می نویسد: همچنان روشن نیست که آیا آمریکاییها برای حملات ایران و سپس حملات قطر به اسرائیلیها چراغ سبز داده بودند یا نه؛ موضع رسمی این است که در اولی بله و در دومی خیر، اما گزارشها متناقضاند. در چنین شرایطی مذاکره با امریکا برای ایران بیشتر شبیه انتحاری بستن به خود آنهم در زمانی که طرف مقابل گمان می کند در موقعیت ضعیف تر قرار دارید، است. از این شرایط، زمین مناسبی برای برپا کردن میز مذاکره فراهم نخواهد شد.
نویسنده در ادامه با اشاره به بلندتر شدن صدای منتقدان مذاکره با آمریکا در داخل ایران می نویسد که رئیس جمهور ایران برای آغاز مذاکرات با آمریکا سرمایه سیاسی قابل توجهی خرج کرد اما نتیجه آن مطلوب نبود.
در ادامه این مطلب آمده است : اکنون سخن محافظه کاران در ایران که معتقدند مذاکره با غرب غیرممکن است و اساساً با هدف تضعیف یا به دام انداختن ایران صورت میگیرد، طرفداران قابل توجهی در این کشور پیدا کرده است. اگر در کشوری تماشاچی مثل ترکیه حمایت از تسلیحات هستهای در حال افزایش باشد، دشوار است تصور کنیم که احساسات مردم در کشوری که مستقیم هدف قرار گرفته، چندان خفیفتر باشد.
نویسنده با اشاره به اینکه گزینه مداخله نظامی بیشتر همچنان روی میز آمریکا است، می نویسد: حمله به ایران این بار آسانتر نخواهد بود. اگر ایران همچنان سرسخت بماند و مقاومت کند که شاهد یک الگوی تکراری خواهیم بود، هر بار بمباران پس از پیشرفت ایران در حوزه هسته ای و یا حتی تسلیحات متعارف.
نویسنده یکی از سناریوها را هم تسلیم ایران می داند اما تاکید می کند که حتی در اینصورت نیز به سختی میتوان از اجرای صلح در کشوری که تحقیر ملی در نتیجه حمله نظامی را تجربه کرده، سخن گفت.
در ادامه این مطلب با اشاره به اینکه وضعیت فعلی چیزی شبیه به بن بست به نظر می رسد، می نویسد: یک تاکتیک که ارزش بررسی دارد کاهش یکجانبه تحریمهای آمریکا علیه ایران به طور ضمنی یا آشکارا بهعنوان شرط بازگشت ایران به میز مذاکره است. این اقدام به نشانه حسن نیت، آسیب چندانی به منافع آمریکا وارد نمیکند، تحریمها در هر صورت ثابت کردهاند که در تحقق اهداف راهبردی آمریکا در ایران کاملاً بیاثر بودهاند. این گام میتواند دست دولت در ایران را برای فضادادن بیشتر به مذاکره با امریکا باز کند. شاید نتیجه این گزینه نیز موفقیت نباشد اما سایر گزینه های روز میز هم خوشایند نیستند.
جورج کنان مینویسد که یکی از ویژگیهای متمایز دیپلماسی پس از جنگ، بهویژه دیپلماسی آمریکا، مخلوط کردن اهداف نظامی با اهداف سیاسی است. عملیات بمباران یک کشور، حتی اگر بهطور کامل موفق هم باشند، خودبهخود منجر به یک توافق سیاسی نمیشوند و اغلب آن را تضعیف میکنند.
نویسنده در ادامه ادعا می کند که منافع ملی آمریکا در منطقه همچنان همانها باقی مانده است: عقبنشینی، جلوگیری از ظهور یک هژمون خاورمیانهای و سرکوب تروریسم. مگر اینکه یک برنامه عظیم برای استعمار واقعی منطقه اجرا شود، استفاده از زور باید با دیپلماسی تکمیل شود یا حتی جای خود را به آن بدهد.