به گزارش ایسنا، «چشمه علی» در دامنه کوه بیبی شهربانو، با قدمتی که برخی پژوهشها آن را بین ۷ تا ۱۰ هزار سال برآورد کردهاند، از مهمترین نمادهای زیست در حاشیه جنوبی تهران است. آب این چشمه در گذشته بهصورت دائمی میجوشید و نقش محوری در زندگی و آیینهای مردم ری داشت؛ از شستوشوی قالی گرفته تا مراسم محلی و گردهماییهای اجتماعی.
با اینحال، در دهههای اخیر دستدرازیهای متعدد به بافت طبیعی و تاریخی این محوطه، از احداث کارخانه سیمان و مسیر اتوبان، تا حفاریهای مترو و بهرهبرداریهای بیرویه از آبهای زیرزمینی، بهتدریج جریان حیاتی آن را تضعیف کرد. نخستین نشانههای افت دِبی در اوایل دهه ۱۳۹۰ پدیدار شد، سپس در سال ۱۳۹۶ برای مدتی چشمه خشک شد و پس از بازگشت نسبی، سرانجام از حدود سه سال پیش بهطور کامل خاموش شد.
کارشناسان دو عامل اصلی را در بروز این وضعیت برجسته میدانند؛ تغییر مسیر و انسداد مجاری طبیعی آب در نتیجۀ حفاریهای خط ۶ مترو، و همچنین افت سطح آبهای زیرزمینی بهدلیل خشکسالی و حفر چاههای عمیق. در مقابل، مدیران مترو نقش مستقیم تونلزنی در این خشکسالی را رد کرده و کاهش بارش و افت سطح سفرههای زیرزمینی را عامل اصلی این بحران دانستهاند. در کنار این مباحث، مردم محلی و فعالان میراث فرهنگی بارها نسبت به رها شدن بستر چشمه و تهدیدی که طرحهای عمرانی برای حیات آن ایجاد کردهاند، هشدار دادهاند.
اکنون، حوضچههای خالی و بستر خشکشدهٔ چشمه علی نهتنها بهمعنای از دست رفتن یک منبع آبی است، بلکه نشانه فرسایش و تحلیلِ حافظه جمعی و بخشی از هویت تاریخی ری است.


اسکندر مختاری، پژوهشگر میراث معماری و شهرسازی، همراه با خبرنگاران ایسنا در بازدید میدانی از محوطهٔ تاریخی چشمه علی، سرنوشت تلخ این چشمه کهن را بررسی کرد.
در جریان این بازدید از بسترِ کاملا خشک چشمه علی، اسکندر مختاری به ایسنا گفت: اینجا یک «مکان ـ خاطره» است؛ یعنی یک مکان خاطرهانگیز، اما نه خاطرهای وابسته به یک لحظه یا یک فرد، بلکه یادمانی از نسلها و نسلها، از انسانهای عصر نوسنگی در هزارههای دهم، هفتم و ششم پیش از میلاد، تا مردمی که امروز در همین محدوده زندگی میکنند. هر کدام از آنان از این مکان، خاطرهای در دل دارند. چشمهای که امروز خشکیده، نتیجهٔ بیلیاقتی و بیتوجهی ماست. همین چشمه، سرچشمهٔ تمدن کهن ری بود؛ تمدنی که بنا بر اسناد، از هزارهٔ هفتم پیش از میلاد آغاز شد، وقتی نخستین جوامع انسانی در کنار همین آب مأوا گرفتند و تمدنی را پایهگذاری کردند که امروز آن را با نام «تمدن چشمه علی» میشناسیم؛ تمدنی شاخص در پهنهٔ فلات مرکزی ایران، که از اواخر نوسنگی تا آغاز عصر آهن در اینجا استمرار یافت.
این کارشناس میراث فرهنگی توضیح داد: تمام این محدودهای که میبینید، روزگاری همان روستا و مجموعهای بود که انسانهای نوسنگی در آن میزیستند؛ آنان بنیانگذاران شهری شدند که بعدها «ری» نام گرفت. در دوران اشکانی و ساسانی و سپس در قرون پس از اسلام، اینجا پیوسته در معرض تپشهای اجتماعی و فرهنگی قرار داشت و این پویش تا امروز ادامه یافته است. تهرانِ امروز نیز در حقیقت وامدار همین سرچشمه است.

مختاری با ابراز تأسف و تأثر نسبت به وضعیت فعلی چشمه علی، گفت: بیایید نگاه کنیم؛ میبینید؟ حتی یک قطره آب در آن نمانده. سالهاست که چشمه خشکیده است. این را «توسعه» مینامند؟ توسعهای که چشمهای ۱۰ هزارساله، آفرینندهٔ تمدن را به خشکی میکشاند و هیچکس مسئولیتش را بر عهده نمیگیرد. نه شورای شهر، نه میراث فرهنگی، نه شهرداری، و نه حتی مردم ری، که چرا بیتفاوت ماندهاند!؟ چند سال پیش، هنوز اینجا برکهای از آب بود. بچهها در حاشیه آن بازی میکردند، و فضای شهری در کنار نعمت و برکت طبیعی، زندگی میبخشید. امروز اما این موهبت از میان رفته است. من از این اتفاق عمیقاً متأسفم، نمیدانم چه میتوان کرد، اما میدانم نباید بیتفاوت بود. همانقدر که نهادهای مسئول باید پاسخگو باشند، ما نیز وظیفه داریم تا هر کاری از دستمان برمیآید انجام دهیم.
این پژوهشگر میراث معماری با مرور تاریخچه این مکان، اظهار کرد: نام این چشمه در متون تاریخی با عنوان «سورن» آمده است. این نام با خاندان سورن یا سورنا پیوند دارد؛ خاندانی نامدار در دوران اشکانیان و نیز ساسانیان که وظیفه قرار دادن تاج بر سر پادشاهان را هنگام مراسم تاجگذاری برعهده داشتند. جایگاه آنان در دربار بهقدری مهم بود که برخی معتقد بودند پس از مقام سلطنت، در رتبه دوم اهمیت قرار داشتند. ازاینرو، چشمهای که به نام یکی از بزرگان این خاندان نامگذاری شده، نشاندهنده عظمت و شأن والای آنان است.
او اضافه کرد: نهری که از این چشمه جاری میشد، «نهر سورن» نام داشت و این نام نیز برگرفته از نام سرداری بود که بارها در تاریخ تکرار شده است. در متون دوره اسلامی، همین نهر را «روده» نیز خواندهاند؛ واژهای که به معنای «رود کوچک» است. در امتداد این نهر، بازاری شکل گرفته بود که «بازار روده» نام داشت و نام خود را از همین نهر گرفته بود. همانگونه که میدانید، این ناحیه در طول قرون متمادی، چه در دوران پیش از اسلام و چه در دوران اسلامی، محل حیات شهری و تمدنی بوده است.
مختاری با طرح این پرسش که از چه زمانی نام «چشمه علی» بر این مکان نهاده شد؟ توضیح داد: پاسخ روشن نیست. تنها چند روایت تاریخی وجود دارد که بیان میکند اسامی پیش از اسلام در این مکان به دلایلی، ناخوشایند تلقی میشده است. از جمله گفتهاند قاتل «یحیی بن زید» هنگامی که به سوی دمشق میرفت، در این مکان شمشیر خود را شستوشو داد و از این رو، نام آن تغییر کرد و به «چشمه علی» شهرت یافت. این را میتوان مرحله نخست در دگرگونی هویت تاریخی این چشمه دانست.
این پژوهشگر درباره مجموعهای تاریخی که چشمه علی را در برمیگیرد نیز گفت: نباید تصور کرد اهمیت چشمه تنها به خود آن محدود میشده است. این مکان مجموعهای تاریخی بهشمار میرود. یکی از عناصر مهم آن، کتیبهای است که در دوران فتحعلیشاه بر دیوارهای ایوانمانند آن حجاری شده است. همانطور که میدانید، فتحعلیشاه قاجار علاقهمند به ساخت کتیبههای سنگی در اطراف تهران بود. نمونهای از این آثار در کوه بیبی شهربانو و تنگ واشی وجود داشت که یکی از آنها از میان رفته، اما هنوز بقایای آن بر جاست. دیگر عنصر این مجموعه، آبگیری است که در مقابل چشمه شکل گرفته بود. نهری از این آبگیر منشعب میشد و باغهای پاییندست را سیراب میکرد. آن محدوده، یعنی از حوالی خیابان امروزی به پایین، سراسر باغ بود؛ باغ ظهیرالدوله و دیگر باغهای بزرگ ری. این منطقه در دورهای از تاریخ، محل تجارت و شکوفایی اقتصادی نیز به شمار میرفت.

او ادامه داد: بخش دیگر مجموعه، صخرهای است که امتداد کوه بیبی شهربانو به شمار میآید. همان جایی که امروز اتوبان امام علی از آن عبور کرده است. این صخره بخشی از رودخانه دربند را در خود پنهان میسازد، به گونهای که آب در زیرزمین جریان مییابد و دوباره در محدوده چشمه ظاهر میشود. بالادست چشمه نیز محلی قرار دارد که آب حدود یکصد متر پایینتر ناپدید میشود. افزون بر این، صخره مذکور همواره بهعنوان بخشی از دیوار شهر کهن ری به شمار میرفت و مرز شمالی شهر را در دوران پیش از اسلام و پس از آن مشخص میکرد. دلیل اصلی این استمرار نیز وجود همین چشمه بود که به درون شهر میریخت و حیات آن را تضمین میکرد.
مختاری با بیان اینکه کاربریهای این مکان در دوران متأخر نیز شایان توجه است، اظهار کرد: در تمام عکسهای تاریخیِ سدۀ اخیر میتوان دید که این محل، جایگاه شستوشوی قالی بوده است. قالیشویان تهران، آب جاری این چشمه را میشناختند و قالیها را در آن شستوشو میدادند و بر صخرههای تمیز اطراف آن پهن میکردند تا خشک شود. افزون بر این، تصاویر تاریخی نشان میدهد همواره مردم، بهویژه کودکان، در این آب شنا میکردند. بنابراین، چشمه علی نهتنها منبعی حیاتی بلکه مکانی برای تفریح و تفرج نیز بوده است.
این پژوهشگر میراث فرهنگی سپس در نقد فضاسازیهای پیرامون این چشمه کهن که هویت آن را مخدوش کرده است، گفت: آنچه امروز در پیرامون چشمه مشاهده میکنیم، چون پلکانهای مصنوعی و نردههایی به شکل سربازان هخامنشی، در حقیقت نشانهای از «ناآگاهی» نسبت به تاریخ این مکان است. اینجا نظمی طبیعی و ارگانیک داشته است، اما در طراحیهای جدید با تحمیل نظمی هندسی و بیگانه، ماهیت آن دگرگون شده است. چنین اقداماتی نشان میدهد که ما به درستی درنیافتهایم این مکان چه جایگاهی در تاریخ دارد.
مختاری درباره تمدنهای باستانی و کاوشهای انجام شده در «چشمه علی» توضیح داد: بر اساس پژوهشهای باستانشناسی، سکونت در این ناحیه به اواخر هزاره هشتم و اوایل هزاره هفتم پیش از میلاد بازمیگردد. در واقع، اینجا یکی از کهنترین زیستگاههای دوره نوسنگی بوده و تداوم آن تا هزاره پنجم و سپس عصر آهن ادامه یافته است. پس از آن نیز، در دورههای تاریخی اشکانی، ساسانی و اسلامی رونق داشته است. برای نخستین بار در سال ۱۹۱۲ میلادی (دوران احمدشاه قاجار) فردی به نام «دمورگان»، باستانشناس فرانسویِ موزه لوور، در این محوطه دو فصل کاوش کرد. او و همکارانش از محوطههای باستانی ایران امتیاز حفاری میگرفتند و اشیای ارزشمند را به کشور خود منتقل میکردند. دمورگان دو فصل در اینجا حفاری انجام داد اما آثاری که مدنظرش بود، به دست نیاورد. حدود سالهای ۱۹۳۴ و ۱۹۳۵، باستانشناسی آمریکایی به نام «اریک اشمیت» از طرف دانشگاه شیکاگو به ایران آمد و کاوشهایی در این منطقه انجام داد. تصور کنید تمامی فضایی که امروز بهعنوان محوطه باز دیده میشود، در تصاویر تاریخی آکنده از صدها کارگری بود که مشغول کاوش و بیرون آوردن مجموعهای زیستی از دل خاک، متعلق به دوران نوسنگی بودند. نکته جالب آن است که از این کاوشها گزارشهایی موجود و در دسترس نیست.
او ادامه داد: پس از انقلاب، در سال ۱۳۷۵، آقای دکتر حسن فاضلی نشلی از طرف دانشگاه برادفورد به همراه استاد خود برای انجام پایاننامه دکتری به این محل آمد و حفاریهایی انجام داد. حدود ۱۰ سال بعد نیز حفاری دیگری در اینجا صورت گرفت. هرچند گزارش این کاوشها چندان روشن و مشخص نیست. البته باید دانست که حفاریهای پس از انقلاب بیشتر محدود و در قالب ترانشههای کوچک بودهاند، اما حفاریهای دانشگاه شیکاگو در گذشته بسیار وسیع و پرهزینه صورت گرفته بود. از مهمترین یافتههای این محوطه، سفالی است که به «سفال چشمه علی» شهرت دارد. این سفال، قرمز رنگ و دستساز است و به دوران پیش از اختراع چرخ سفالگری بازمیگردد. نقوش هندسی، گیاهی و جانوری بر آن دیده میشود که از زیبایی و ظرافتی شگفتانگیز بهرهمند است. همین ویژگیها سبب شده که سفال «چشمه علی» بهعنوان شاخصی در تمدنهای پیش از تاریخ فلات مرکزی ایران شناخته شود. تا حدود دو دهه پیش، باستانشناسان برای سنجش و نسبتگذاری تمدنهای کهن، لایههای فرهنگی مناطق دیگر را با لایههای اول و دوم چشمه علی مقایسه میکردند. بعدها با حفاریهای علمیتر در محوطههایی چون سیلک، معیارهای تازهای پدید آمد، اما همچنان سفال چشمه علی بهسبب زیبایی و نقشهای منحصربهفرد خود، جایگاهی ممتاز دارد. اگر به موزه ملی ایران سر بزنید، خواهید دید که سفالهای چشمه علی از حیث رنگ و نقش و زیبایی تفاوتی آشکار با نمونههای دیگر دارند.
این معمار در ادامه به پیدایش و توسعه شهری در این ناحیه اشاره کرد و افزود: شهری که تا امروز آثار و نشانههای آن پابرجاست و پیشینهاش به دوران اشکانیان بازمیگردد؛ حد شمالی شهر بود که بر فراز صخره و باروی مستحکم آن قرار داشت. حد جنوبی تا حوالی دروازه بقعه حضرت عبدالعظیم امتداد مییافت. از سمت غرب، حصار شهر به ناحیه «جوانمرد قصاب» میرسید و از سمت شرق تا «دژ رشکان» ادامه پیدا میکرد. این محدوده در دوران اسلامی گسترش یافت و شهر ری لقب «امّ البلاد» یعنی مادر شهرهای ایرانی را به خود گرفت. چنان اعتباری داشت که حاکم ری در حقیقت، اعتباری معادل حاکم ایران داشت و در قلمرو وسیع امپراتوری اسلامی نقشی تعیینکننده ایفا میکرد. اهمیت این شهر تا آنجا بود که در روایات تاریخی آمده است به یزید وعده داده بودند اگر به جنگ امام حسین (ع) برود، فرمانروای ری خواهد شد.

مختاری ادامه داد: ری در دوره اسلامی از محلات متعدد تشکیل میشد و تا زمان هجوم مغولان، جایگاهی والا داشت. در قرون چهارم و پنجم هجری، شهر به اوج شکوفایی علمی و فرهنگی رسید. چهرههای بزرگی چون زکریای رازی در این شهر میزیستند. بیمارستانها و کتابخانههای متعددی در آن فعال بود. حتی درباره «صاحب بن عباد»، یکی از اهالی ری، گفتهاند کتابخانهاش ۴٠٠ بارِ شتر کتاب بوده است. ری در این دوران کانون تولید علم، فرهنگ، صنعت و تجارت بود و ارتباط شرق و غرب عالم اسلام را به هم پیوند میداد. با این حال، مجموعهای از حوادث طبیعی و انسانی، سرنوشت ری را دگرگون کرد. در سده ششم و اوایل سده هفتم هجری، نزاعها و درگیریهای داخلی میان مردم شهر شدت یافت. محلات دوازدهگانه ری به حدی با یکدیگر در ستیز بودند که میانشان دیوارهایی بهعنوان حصار کشیده شد تا امنیت هر محله جداگانه حفظ شود. سپس، زلزلهای ویرانگر رخ داد و در فاصله سالهای ۶۱۷ تا ۶۲۴ هجری، حمله مغول تیر خلاص را بر پیکر این تمدن زد. شهر خاموش شد و مردم آنجا را ترک کردند. پس از فروپاشی ری، ورامین در دوره ایلخانان مورد توجه حکومت قرار گرفت و بهعنوان جایگزین آن انتخاب شد. در شمال، تهرانِ کنونی بهتدریج با حضور شیعیان رونق یافت و از همانجا روند توسعهاش آغاز شد، تا سرانجام به شهری مهم بدل شد.
پژوهشگر میراث معماری و شهرسازی ادامه داد: با رشد تهران در دورههای واپسین، از جمله در دوران صفویه و سپس در عهد قاجار، که تهران پایتخت شد، اهمیت ری همچنان پابرجا بود. این اهمیت هم به سبب موقعیت جغرافیایی ری در شاهراه فلات مرکزی بود و هم به سبب قداست مذهبی آن. راه ری هم مسیر تجاری بود و هم راه زیارتی؛ مردمان برای زیارت امامزادگان و بهویژه حضرت عبدالعظیم به این شهر میآمدند. همچنین، باغها و مزارع ری تأمینکننده محصولات کشاورزی پایتخت بودند. اما با آغاز دوره صنعتی در ایران، از حدود سال ۱۳۰۰ هجری شمسی به بعد، ری به قطب صنعتی تهران تبدیل شد. پیش از آن، قطب مذهبی بود، اما بعد، صنایع در کنار راههای تجاری و زیارتی شکل گرفتند و حیات تازهای به این منطقه بخشیدند. این حیاتِ مجدد، اگرچه رونق اقتصادی و اجتماعی به همراه داشت، اما بهتدریج سبب محو نشانههای باستانی شد. لایهای تازه از زندگی شهری روی لایههای کهن قرار گرفت. همانگونه که در شوش لایهلایه تمدنها بر هم انباشته شدهاند، در ری نیز هر جا زمین را بشکافید، با آثار دورهای پیشین مواجه میشوید تا آنجا که به بقایای دوران بسیار کهن میرسید.
مختاری گفت: البته، نشانهها هنوز تا اندازهای باقی است. اگر بگویم اینجا سرشار از نشانههای تاریخی است، گزاف نگفتهام. از دوره پیش از تاریخ، همین چشمه علی و تمدن باستانی پیرامون آن را داریم که به چشم میآید و میتوان آن را دید. از دوره ساسانی، آثار فراوانی باقی مانده است، استودانهایی در کوه بیبی شهربانو و مکانهای مقدس که نشان از باورهای دینی آن دوران دارند. همچنین قلعهها و دژهایی در پاییندست و آتشکدهای که وجودش گواهی دیگر بر حیات مذهبی آن عصر است. افزون بر این، دیواری که از اینجا آغاز میشود، امتداد مییابد و تا رشکان ادامه پیدا میکند، خود بخشی از همان میراث ساسانی است. از دوره اسلامی نیز نشانههای پرشماری بهجا مانده است. شهری با مساجد جامع متعدد؛ زیرا فرق و مذاهب مختلف اسلامی در اینجا سکونت داشتند، جایگاه دقیق یکی از این مساجد جامع، در پایین دژ رشکان مشخص است. برجهای آرامگاهی نیز از یادگارهای این دوران به شمار میروند که برج طغرل شاخصترین و شناختهشدهترین آنهاست. همچنین مجموعه حضرت عبدالعظیم حسنی، با قدمتی بازگشتپذیر به قرون چهارم و پنجم هجری، و نیز امامزاده عبدالله، از جمله نشانههای آشکار استمرار حیات شهری در این سرزمین است.

مختاری اظهار کرد: این نشانهها پیوسته و مداوم در کنار هم حضور داشتهاند و همگی حول یک نقطه آغازین شکل گرفتهاند؛ چشمهای که میتوان آن را «مادر تمدنهای فلات مرکزی ایران» دانست اما افسوس که ما با سهلانگاری و بیتوجهی خود، این سرچشمه را خشکاندیم. تاریخی که بر ما خواهد گذشت، هرگز این بیتوجهی را نخواهد بخشید؛ زیرا نسل ما بود که اجازه داد این چشمه از کار بیفتد و حیاتش پایان گیرد. این چشمه در یک کلام، محور و علت اصلی پدید آمدن مجموعهای از نشانههای تاریخی در بستر ری کهن بوده است؛ نشانههایی از دورههای گوناگون، از پیش از تاریخ تا اسلامی. اما اکنون، همۀ این آثار بهسبب توسعه شهری، یکییکی در حال نابودیاند. اگر بیشتر بیتوجهی کنیم، همین اندک نشانههای بازمانده نیز از میان خواهد رفت.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه منابع آب چشمه علی عمدتاً از کوه بیبی شهربانو سرچشمه میگیرد، گفت: در آنجا تعدادی رود کوچک و فصلی جریان دارد که آب را به پای کوه میآورد و در گودالی کاسهمانند جمع میکند. این کاسه در امتداد اتوبان امام علی تا جادۀ خراسان کشیده میشود. چند نهر بزرگ، در قالب رود دربند به این مسیر میریزند و سپس با گذر از خطالقَر به سوی ورامین روان میشوند. رودخانۀ دربند، همراه با دیگر رودخانهها مانند رود دارآباد، امامزاده قاسم و … در مسیر خود به رودخانۀ سرخهحصار میپیوندد و در نهایت، نهرهای ابوذر و مجیدیه را تشکیل میدهد و به صفاییه میریزند. این آبها در گذشته، چون بستری سیمانی وجود نداشت، به درون زمین نفوذ کرده و در همان کاسه طبیعی جمع میشدند. در دورههای تاریخی گوناگون، برای بهرهبرداری بهتر از این منابع، قناتهایی نیز حفر شده بود. برخی قناتها از شرق چشمه علی عبور میکردند و برخی دیگر از شمال به صخره برخورد کرده، دور میزدند و از غرب خارج میشدند. اما با احداث مترو، درست از میان این کاسه طبیعی، مقطع عرضی آن قطع شد. اگر این مسیر موازی با رود دربند طراحی میشد، چنین آسیبی پدید نمیآمد. ولی متاسفانه خط مترو بهصورت طولی از کوه بیبی شهربانو و کوه چشمه علی گذر کرده، ترانشهای زده و از غرب چشمه تا جوانمرد قصاب امتداد یافته است. این همان خط ۶ متروست. روشن است که چنین اقدامی چه پیامدهایی برای منابع آب اینجا بهبار آورد.
مختاری اظهار کرد: منابع آب چشمه علی تا همین دیروز نیز کار میکردند. حتی اگر مترو نیز بر آن رحم نکرده باشد، باز ما وظیفه داشتیم دنبالش برویم و بررسی کنیم که مسیر آب چگونه بوده است. این مسئله به همگان مربوط است، به شورای شهر، شهرداری، میراث فرهنگی، مردم شهر، مورخان، و بهطور کلی به تمام کسانی که پاسدار فرهنگ و هویت این سرزمیناند. همگان در این سرنوشت سهیماند. راه حل این مشکل، تنها درک دقیق موضوع و انجام مطالعات زیستمحیطی همراه با باستانشناسان است. تنها از این مسیر میتوان حقیقت را آشکار ساخت.
او درباره پیشنهاد اینکه آبنمایی مصنوعی در چشمه علی ساخته شود، گفت: اینکه آبنمایی مصنوعی را جایگزین چشمهای دانست که تمدنی ۱۰ هزار ساله پیرامون آن شکل گرفته است، مقایسه این دو، خود نشاندهندۀ عمق فاجعه است. این همان توسعهای است که از آن دم میزنند! توسعهای که تنها در معنای ترافیکیاش نمود یافته است، یکی با اتوبان امام علی که تمام منظر فرهنگی ری را تحت تأثیر قرار داده، و دیگری با مترو که شاهرگ حیاتی چشمه را قطع کرده است. سپس نام این کارها را «توسعه» گذاشتهاند. دستاورد این توسعه چیست؟ نابودی تمدنی ۱۰ هزار ساله. آیا این همان چیزی است که باید به آن افتخار کنیم؟
مختاری بیان کرد: سالهاست که درباره این موضوع سخن گفته میشود، اما اقدام مؤثری صورت نگرفته است. هرکسی به اندازه خود مسئولیتی دارد؛ از شما کاری برمیآید، از من کاری، و از مسئولان نیز باید کاری ساخته باشد. بهیاد دارم که آقای سعادتی ـ مدیرکل میراث فرهنگی ری ـ از جمله کسانی بود که عرصه اینجا را تعریف کرد، تنها به این دلیل که بتواند در برابر هجمه ساختوسازها و تعرضها به میراث فرهنگی، سدّی ایجاد کند.
این پژوهشگر میراث فرهنگی به گورستانهای تاریخی محوطه چشمه علی نیز اشاره کرد و افزود: به گمانم پس از حفاریهای اشمیت، در همین حوالی چند گورستان خانوادگی ایجاد کردند؛ مجموعههایی که محل دفن خانوادههای مشخصی بود. برای نمونه، در «باغ ثمین» چنین محوطهای وجود دارد و خانوادههای دیگری نیز در اینجا مدفون شدهاند. اما متاسفانه این گورستانها نیز از آسیب مصون نماندهاند. برخی سرایداران، مقابر خانوادگی را به کارگاه ساختمانی و صنعتی بدل کردهاند. این همان فاجعهای است که رخ داده است؛ تبدیل آرامگاههای تاریخی و خانوادگی به مراکز تولید و ساختوساز.
در ادامه بازدید از چشمه علی، با محسن سعادتی، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ری، درحالی که دفتر کارش دقیقا روبروی چشمه علی واقع شده است، درباره اقدامات اخیر برای احیای این چشمه کهن گفتوگو کردیم.
سعادتی به ایسنا گفت: اکنون بحث اصلی این نیست که چه کسانی تاکنون در موضوع ورود کردهاند، مسأله این است که آیا اساساً میتوان این قنات را احیا کرد یا نه. منتظریم جلسهای برگزار شود. به دنبال برگزاری جلسهای با کارشناسان بودم تا بتوانیم علمیتر درباره مسئله گفتوگو کنیم. ما در پی آن نیستیم که دنبال مقصر بگردیم؛ نمیخواهیم بگوییم این نهاد کوتاهی کرده یا آن دستگاه. مسئله اصلی این است که آیا امکان احیا وجود دارد یا نه. بهنظرم، هم چاههایی که در این محدوده ایجاد شده و هم احداث مترو، در سرنوشت حال حاضر این چشمه دخالت داشته و تأثیر گذاشته است. اگر نگاه کنید، خواهید دید که جریان آب در سه سال اخیر متوقف و چشمه خشک شده است. سه سال پیش مقدارش کم شد، چهار سال پیش باز هم کمتر شد و ناگهان کلاً قطع شد. این نشان میدهد که بستر بسته شده است.
او ادامه داد: نکته جالب این است که همزمان در خیابانهای اطراف، وقتی ساختوساز انجام میشود، آب از زمین میجوشد و بیرون میزند. بهظاهر عجیب است، اما درواقع عجیب نیست، چون سفره آب زیرزمینی راه خروجی ندارد. مثل یک بادکنک است؛ وقتی مسیر اصلی بسته شود، آب از نقطه دیگری سر باز میکند. خود من چهار سال پیش شاهد بودم که در خیابانی، آب تا بالای خانهها بالا زد. بعد ناگهان ناپدید شد؛ زیرا بستر اصلی در اینجا قطع شده بود. نمونه دیگر در محدوده ابنبابویه شمالی اتفاق افتاد، سال گذشته هنگام ساختوساز، ناگهان حجم زیادی آب بیرون زد. آنقدر آب بود که مردم موتور برق گذاشته بودند و سه چهار روز آب به بیرون میآمد. این نشان میدهد سفره آب چشمه علی هنوز زنده است، اما مسیرش بسته شده و باید یافت که از کجا بیرون میزند.
سعادتی در عین حال گفت: نگاه پروژهای صرف و مهندسیِ مقطعی همهچیز را به سود مترو رقم زده است. مشاورانی از دانشگاهها، شاید امیرکبیر یا جایی دیگر، مطالعاتی ارائه کردهاند که همگی نتیجهاش به نفع مترو تمام شده است. میگویند عامل اصلی قطع آب برداشتهای زیرزمینی است، در حالی که هیچگاه نگاه کلان حاکمیتی به موضوع نشده است. دادستانی اخیراً مستقیم وارد ماجرا شده و دستور بررسی داده که چرا آب چشمه قطع شده است. یک متخصص آب بهعنوان مشاور معرفی شده تا روی موضوع نظارت کند. این اقدام امیدی است که شاید به نتیجه برسیم.
مدیرکل میراث فرهنگی ری درباره اقدامات اخیری که برای چشمه علی انجام شده است، توضیح داد: یکی از معضلات، سکویی بود که در این محل ساخته بودند. همین سکو باعث شد اتوبوس نتواند وارد شود. اگر اختیار با من بود، میگفتم کل اینجا باید سنگفرش شود، نه اینکه در نقطهای بیربط سکویی ساخته شود. طرح اولیه قرار بود باغی باشد برای مردم، تا مردم نتوانند با ماشین به اینجا بیایند. پارکینگی در پشت احداث میشد و مردم خودروهایشان را آنجا میگذاشتند. اما سرانجام همهچیز به همین سکوی بیمعنا ختم شد.
او ادامه داد: درباره گورستانها نیز وضعیتی چنین داریم. همینجا، در کوچه «باغچهبان»، یکی از قبرستانها در دست متولی است. دیگری همانطور متروک مانده. حتی کارگاههای مبلسازی در آن برپا شده است. یکی دیگر از محوطهها هم حسینیهای است که حالا خرابه شده و تنها برای مراسم محدود استفاده میشود. ما نامه زدیم که ببینیم میتوانیم اختیار این محوطهها را بگیریم. چون همگی در عرصه آثار تاریخی قرار دارند. اما متأسفانه رها شدهاند تا ویران شوند. در حالی که برخی خیال میکنند اگر اینگونه به حال خود رها بمانند، راحتتر میتوانند بعداً روی آنها ساختوساز چندطبقه کنند.
سعادتی اظهار کرد: یادم هست آب چشمه کاملاً سالم و زلال بود. در تابستانها وقتی به اینجا میآمدیم، جا برای نشستن نبود. مردم ازدحام میکردند و آنقدر شلوغ میشد که برای گذاشتن پا در آب باید تنه میزدید. حتی خودروها را هم تا وسط آب جلو میآوردند. حالا دیدن چنین وضعی برای آدم اشکآور است. ما حداقل میدانیم هفتاد تا هشتاد درصد موضوع قطعی اینجاست و به مترو مربوط است. اما مترو هیچگاه زیر بار نمیرود. هر بار که میرویم دنبال کار، پولی میدهند به یک شرکت مشاور و به نفع مترو نظر کارشناسی میدهد. دادگستری هم میداند. کارشناس رسمی هم ۱۸۰ میلیون تومان میگیرد و بعد به ضرر میراث رأی میدهد. مثل این است که من پولی بدهم و کسی بیاید بگوید «تختجمشید، تختجمشید نیست»! بله، من هم با پنجاه میلیون میتوانم کسی را بیاورم که همین را توجیه کند.
به دنبال این اظهارات، مختاری گفت: من بارها گفتهام که مقصر اصلی همه ما هستیم. اینجا بهدنبال متهم کردن شهرداری یا مترو یا هیچ نهاد دیگری نیستیم. مسئله این است که آیا این چشمه قابل احیاست یا نه؟ برخی متخصصان گفتهاند اگر از کارشناسان قناتهای تهران کمک گرفته شود، امکان دارد. اما باید محل فشردگی و انسداد را پیدا کنیم. در ژاپن با استفاده از مدلسازیهایی تا عمق صد متر زمین را بررسی میکنند. مدلها نشان میدهد کجا مسیر باز است، کجا بسته است و کدام نقاط ترک دارند. این همان چیزی است که ما هم به آن نیاز داریم، مطالعات دقیق ژئولوژیک. چون اینجا روی گسل قرار دارد و همین گسل سبب بالا آمدن آبهای زیرزمینی و پدید آمدن چشمه بوده است. اصولاً هرجا چشمهای دیدید، باید گسل را جستوجو کنید. در کویرها، همین گسلها عامل حیاتاند مثل بم یا طبس که تمدنشان به برکت گسل و آبهای زیرزمینی شکل گرفت. چشمه علی نیز چنین است؛ هدایت آب زیرزمینی توسط گسل. اما توسعهگران هرگز به این نکته توجه نکردهاند.
او تاکید کرد: راه درست این است که با مسئولان وارد گفتوگو شویم، بدون قضاوت و دنبال مقصر گشتن. بپذیریم که اتفاق افتاده و حالا باید آن را درست کرد. به باور من، هنوز هم میشود چشمه را احیا کرد، به شرط آنکه با استفاده از راهکارهای علمی و مطالعات ژئولوژیک و با همکاری متخصصان قنات و باستانشناسی جلو برویم. مشکل اصلی تاکنون این بوده که هرچه مترو آورده، فقط به نفع خودش تمام شده است. گزارشها و مشاورهها همه در همان راستا نوشته شده است.
مختاری با ارائه مستنداتی، اظهار کرد: یک اتفاق مشخص در این مسیر رخ داده و همانطور که روی نقشه با خط قرمز نشان دادهاند، دارد همان اتفاق میافتد. این سند خودِ شهرداری است؛ یعنی میدانستند و باز هم همین کار را کردند. این تولیدِ میراث نیست، این صنعت، تولیدِ پژوهشگر هم نمیکند. من میگویم همین سند کافی است، همین یک سند نشان میدهد که ایراد کجاست. اینجا رودخانه دربند است و آنسو رودخانه سرخهحصار. مسیر آمده و این جریانها را قطری قطع کرده است. وقتی راه آب را ببندید، آب از هرجا که بخواهد بیرون میزند. مسیر دورِ صخره را گرفته و از «جاده سوم» پایین آمده. بههرحال، بهنظر من قابلیت احیا وجود دارد، حتی اگر اطلاعات من ناچیز باشد. باید اطلاعات را به مرحلهای ببریم که ببینیم «قابل» هست یا نه.


او همچنین در پاسخ به سوال محسن سعادتی ـ مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ری ـ درباره ایجاد آبنمای مصنوعی، گفت: این یک راهکار بوده، اما یک اشکال دارد، زخم پوشیده میشود. اولاً، آب جاری تبدیل میشود به «گندابه»؛ یعنی جریان طبیعی آب از بین میرود. ثانیاً، جلوی بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و گردشگری گرفته میشود و مسئله احمالکاری میشود. اگر کمی فشار بیاوریم، مسئله حل میشود.
این پژوهشگر همچنین به وضعیت حفاظت «چشمه علی» و وجود زباله و خرده شیشهها در این مجموعه اعتراض کرد و گفت: این «پلازا» چیست؟ این تپه چیست؟ باید دستی بکشیم و آن را تمیز کنیم. آقایان، روی صخره باید یکی از طرف شهرداری جارو کند. مگر چقدر هزینهاش است. آن شیشهها و ضایعات را جمع کنند. ببینید، این مسئله ربطی به برجام ندارد. اگر درست مدیریت میشد، میتوانستیم اینجا را به قطب سلامت، گردشگری فرهنگی و طبیعی و حتی ورزشی تبدیل کنیم. میشد کنار آن، چند صندلی گذاشت و فضایی مناسب برای بازدیدکنندگان ایجاد کرد. الان، توریستها که میآیند، فقط به در و دیوار نگاه میکنند، اینجا هیچ راهنمایی ندارد. هر بار هم که خواستیم توجه کنیم، یک صدمه به آن زدهایم، مثل نردهها و سازهها. مشکل این است که چیزی ارگانیک و طبیعی را به یک فرم هندسی تبدیل کردهایم. باید دست از این کار برداریم و اجازه دهیم مسیر طبیعی و تاریخی حفظ شود.
انتهای پیام