جوان آنلاین: فیلم سینمایی «ناتور دشت» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا خردمندان به تازگی روی پرده سینماهای کشور رفته است. این فیلم روایتگر واقعهای حقیقی، در روستای کلالهی استان گلستان است و به داستان دختری چهار ساله به نام «یسنا» میپردازد که یک روز هنگام بازی ناگهان ناپدید میشود؛ فیلمی که با فیلمبرداریها و نورپردازیهای مناسب در کنار موسیقیای که با صداهای دلهرهآور محیط ترکیب شده، احساس هیجان و انتظاری نگرانکننده را در دل بیننده بیدار میکند.
«ناتور دشت» روایت اتفاقی در منطقهای روستانشین است که طراحی لباس، صحنهپردازی و بازی شخصیتها به خوبی توانسته است، حسِ واقعگرایانه فیلم را تقویت کند. خانه افراد روستایی با دقت در طراحی صحنه و لباس احساس زندگی در ترکمن صحرا را ملموس و قابل باور میکند.
دقت در طراحی لباس شخصیتهای زن
این فیلم داستانی با شخصیتهای خاکستری است که هرکدام به نحوی و به مقداری، در وجود خود سیاهی دارند. این نماد و نشانها را ما در پالتهای ساده، خاکستری و خاکی رنگ لباسِ شخصیتها هم میبینیم، اما در عین حال از رنگ پردازیهای گرم، قرمز، آبی و بنفش تیره که پوشاک مردمان این مناطق است هم نمیشود چشمپوشی کرد.
در تمام طول فیلم شاهد جزئیات ظریف و دقیقی از پوشاک محلی ترکمنها هستیم. برای مثال لباسهایی که شبنم قربانی به عنوان نقش اصلی زن به تن دارد، لباسی بلند است که به آن «کوینک» میگویند؛ پیراهنی ساده، اغلب در رنگهای زرشکی، بنفش یا حتی گلدارهای ریز، البته که تشابه پارچهپیراهنهای این مادر و دختر هم که نشان از یکی بودن و همبستگی آنهاست، قابل توجه است، حتی شلواری هم که اکثراً بانوان ترکمن در زیر پیراهنهای خود تن میکنند و «بالاق» نام دارد و در قسمت بالا گشاد است و به سمت زانو باریک میشود. روسریهای بزرگ مربعی شکل «چارقد» که زنان ترکمن هنگام بیرون رفتن سر میکنند و معمولاً رنگهایی گرم یا پارچههایی طرح دار و گلدار دارد و جنسشان از ابریشم یا پشم است.
توجه به این جزئیات در طراحی لباس، مواردی است که به خوبی رعایت شده. عنصر دیگری که به وفور در پوشاک بانوان ترکمن دیده میشود، زیورآلات مخصوص و سوزندوزیهای محلی و پر از جزئیات است. طرحهای سوزندوزی هندسی و ذهنی، جواهرات سنگین و بزرگ که معمولاً از جنس نقره هستند نیز در این میان به چشم میخورد، اما کارگردان به نکته مهمی توجه کرده و به دلیل واقعبینی سریال در خلق شخصیتها، ما به مراتب کمتر شاهد این زرق و برقهای زیورآلات و تجملات پوشاک مردم محلی هستیم.
«احمد پیران» معلق میان سیاهی و سفیدی.
اما قهرمان داستان «احمد پیران» با نقشآفرینی هادی حجازیفر؛ شخصیتی که در طول فیلم بیشتر اوقات با یک اورکت برزنتی خاکی رنگ دیده میشود؛ لباسی که بیآنکه اغراق کند، درست مثل شخصیت او میان سفیدی و سیاهی در نوسان است. رنگ خاکی لباس، ظاهری از همان خاکستری درونی اوست؛ مردی که خیرخواهی امروز و خطاهای گذشتهاش، هر دو در چهره و پوششاش بازتاب یافتهاند.
در صحنهای دیگر هادی حجازیفر با بارانی پلاستیکی آبی تیره رنگ که در پسزمینهای تیره و مهآلود قرار دارد، ناامیدانه زیر باران ایستاده است، ما در این صحنه اوج تنهایی و ناامیدی او را احساس میکنیم و همچنین کلاه زرد رنگی هم بر سر گذاشته که در تضاد با رنگ آبی است، درست مثل درون شخصیت، میان امید و ناامیدی در نوسان است؛ تضادی که نشان میدهد لباس در این فیلم تنها پوشش نیست، بلکه بخشی از روایت درونی شخصیت است.
اما به طور کلی لباسها بیشتر روزانه و کاربردی بود. مردانی که سر زمینها کار میکنند و بیل میزنند و لباسهایی ساده به تن دارند، اما به نظر میرسد توجه و تمرکز بیشتر کارگردان و طراح لباس فیلم بر لباس زنان بوده است و بیننده ردی از پوشاک مردان ترکمن را کمتر در فیلم میبیند و حس میکند!
مواردی، چون کلاههای معروف ترکمنها که «تلپک» نام دارد و از خز طبیعی تهیه شده یا رداهای بلند محلی مخصوص و سرخ رنگ مردان در فیلم به چشم نمیخورد و اگر رد ریزی از اینها در فیلم دیده میشد، برای مخاطب جذابیت پیدا میکرد، اما در دل آن هیاهو، شلوغی و تیرگی، وجود قابهایی ساده، گرم و روستایی هرچه بیشتر بر درک شخصیتهای انسانی با درونی متناقض افزوده است؛ شخصیتهایی که لحظهای گرفتار و لحظهای آزاد و رها، لحظهای بیرحم و لحظهای با ندای وجدان درگیر هستند. در این لحظات لباسها، رنگشان و حتی جنسشان به شکلی غیرمستقیم برای بیننده، احساس پنهان خود را منتقل میکنند.
ناتور دشت قصهای از رنج یک کودک در دنیای بزرگسالان، از خلال لباسها و پوشاک نیز به ما فرصت لمس لایههای پنهان شخصیتها را میدهد و بار دیگر در جایی دیگر، لباسها همچون پلی میان واقعیت فرهنگی و بازنمایی سینمایی عمل میکنند.
طراح لباس «ناتور دشت» در گفتوگو با «جوان»:
لباسها در «ناتورِ دشت» مطابق واقعیت مردم ترکمن صحراست
آزاده قوام، طراح لباس فیلم «ناتورِ دشت» از ویژگیهای کار خود در این پروژه سخن گفت.
«ناتورِ دشت» محصول سازمان سینمایی سوره به کارگردانی محمدرضا خردمندان و تهیهکنندگی مهدی فرجی که در بخش مسابقه ایران جشنواره فیلم فجر۴۳ حاضر بود، در گفتوگو با «جوان» بیان کرد: اصلیترین چیزی که مرا برای قبول یک کار ترغیب میکند، فیلمنامه درست است که برایم بسیار اهمیت دارد. وی درباره همکاری با محمدرضا خردمندان، کارگردان «ناتورِ دشت» گفت: ایشان کارگردانی بینظیر و بلده کار است که سینما را میشناسد. مهمترین ویژگی آقای خردمندان این بود که به طراح به شدت اعتماد داشت و کاملاً بخش لباس را به طراح و گروه لباس سپرده که این برای من به شدت قابل احترام بود. باید بگویم که کار کردن با آقایان فرجی و خردمندان یک تجربه عالی را برای من و تیم لباس رقم زد و از این همکاری بسیار لذت بردیم. طراح لباس فیلم سینمایی «ناتورِ دشت» ادامه داد: ما در این اثر تمام تلاشمان را کردیم که تمام لباسها مطابق واقعیت مردم ترکمن صحرا باشد، همچنین سعی کردیم به تمام جزئیات دقیق پایبند باشیم به ویژه پوشش خانمها که خاص بود. ناگفته نماند که تمام لباسهای هنروران و بازیگران فرعی و اصلی دوخته و همگی از شهرهای ترکمن صحرا و اطراف تهیه شده بود. ذکر این نکته خالی از لطف نیست با اینکه فیلم به طور کامل در تهران فیلمبرداری شد، ما تمام تلاشمان را کردیم که شهر و مردم شهر طوری باشند که نوع پوشش و لباسها همگی مطابق ترکمن صحرا باشد. قوام درباره همکاری با طراح صحنه پروژه نیز عنوان کرد: فیلم سینمایی «ناتورِ دشت» چندمین همکاری من با آقای کرمی در مقام طراحی صحنه بود و ایشان از همکاران قدیمی و درجه یک من هستند، همچنین همیشه همکاری بینظیری هم خودشان و هم تیم صحنه با ما داشتند که طی چندین جلسه مشترک در پیشتولید اگر این هماهنگی بین لباس و صحنه نبود، ما نمیتوانستیم موفق عمل کنیم. وی در پایان خاطرنشان کرد: فیلم سینمایی «ناتورِ دشت» برای من بسیار عزیز است و به شدت دوستش دارم، همچنین این اثر به من آموخت در شرایط سختی و ناامیدی میتوان قشنگی دید و امیدوار بود.