شناسهٔ خبر: 75153351 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

زنگ خطر را بشنوید

وقتی با مشکلات پزشکی یا روان‌پزشکی کودکان در هر سنی روبرو می‌شویم، اغلب حس می‌کنیم چیزی درست نیست، اما دقیقا نمی‌دانیم چگونه مشکل را ارزیابی کنیم. ممکن است تغییراتی در رفتار یا احساسات آنها ببینیم که آشکارا با حالت عادی و همیشگی‌شان فرق دارد.

صاحب‌خبر -

ریحانه دوستدار - ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات| برای نمونه، کودکی ممکن است دچار جوش پوستی شود، اشتهایش کم یا بی‌حال شود. در این شرایط بیشتر ما به سراغ جستجو در اینترنت می‌رویم، کاری که در بسیاری مواقع خطرناک است. چیزی که ممکن است تنها یک گلودرد ساده با غدد لنفاوی متورم باشد، در نتیجه جستجوی اینترنتی می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از سرطان یا یک بیماری خودایمنی جلوه کند.

از نظر روانی نیز چنین است. نوجوانی ممکن است کناره‌گیر و گوشه‌گیر شود، به آسانی بترسد یا زود خشمگین گردد. جستجوی اینترنتی دوباره می‌تواند ما را با فهرستی گسترده از احتمالات روبرو کند، از اختلال اضطراب گرفته تا استرس پس از سانحه در پی یک آسیب یا افسردگی.

به بیان دیگر، برای والدین و مراقبان، چنین رویکردی اگرچه شروعی است، اما اغلب ما را نگران و سردرگم باقی می‌گذارد. پس باید به کجا رجوع کنیم؟

ما در مرکز کلی رویکردی طراحی کرده‌ایم که می‌تواند راهنمای ما باشد و مسیر درست را برای گام‌هایی که باید در حمایت و مراقبت از فرزندانمان برداریم، نشان دهد. والدین و حتی پزشکان اغلب در زمینه تشخیص و درمان مشکلات روانی آموزش کافی ندیده‌اند و به راهی نیاز دارند تا بتوانند رفتار فرزندانشان را بهتر بفهمند و برای سلامت آن‌ها پشتیبانی فراهم کنند.

چه چیزهایی را باید دید ؟ 

زمانی که متوجه تغییر در فرزند خود می‌شوید، لازم است آن را در سه حوزه زیستی، روانی و اجتماعی بررسی کنید. نکات زیر تنها نمونه‌هایی کلی هستند و همه موارد را شامل نمی‌شوند، اما نقطه شروع خوبی به شمار می‌آیند. یادتان باشد هیچ‌کس از شما انتظار ندارد در روان‌شناسی یا روان‌پزشکی متخصص باشید، اما شما به عنوان والد، بهترین شناخت را از فرزندتان دارید. اگر تغییر چشمگیری در رفتار عادی او می‌بینید، به موارد زیر توجه کنید:

تغییرات زیستی: آیا تغییری در اشتها، خواب، انرژی، ظاهر و رسیدگی به خود مانند حمام نکردن، پوشیدن لباس‌های تکراری و کثیف، رنگ پوست یا نشانه‌های بیماری، تمرکز و توجه، حرکات بدنی مانند تیک، ترسیدن ناگهانی، بی‌قراری یا بی‌حالی، رفتار گفتاری مانند کودکی که پیش‌تر پرحرف بوده و اکنون ساکت شده است، شکایت از مشکلات جسمی مانند سردرد، دل‌درد، درد مفاصل، جوش، تهوع، استفراغ یا اسهال، و تغییر وزن مشاهده می‌شود؟

تغییرات روانی: آیا در شیوه تفکر سردرگمی، بی‌نظمی یا بیان عجیب و غیرعادی وجود دارد؟ آیا برداشت‌های نادرست یا توهم دیده می‌شود؟ تغییر در عزت نفس، مشکل در هویت، خشم شدید، پرخاشگری یا تحریک‌پذیری، غم و افسردگی، فشار روانی یا رفتارهای آسیب‌زننده به خود مانند بریدن، مصرف مواد یا رفتارهای پرخطر وجود دارد؟
تغییرات اجتماعی: آیا کناره‌گیری اجتماعی، کاهش علاقه‌مندی‌ها، افت در عملکرد تحصیلی، ورزشی یا دیگر فعالیت‌ها و همچنین احساس تنهایی مشاهده می‌شود؟

چه وقت باید نگران شد ؟ 

بیشتر والدین و مراقبان اگر یکی از این تغییرات را ببینند، نگران می‌شوند. گاهی این نگرانی نشانه مشکلی جدی است و گاهی فقط به یک مرحله رشدی مربوط می‌شود.

مراحل رشدی: همه کودکان دوره‌هایی از رشد را پشت سر می‌گذارند. برای نمونه، در حدود ۹ ماهگی بیشتر کودکان دچار اضطراب از غریبه می‌شوند. پیشتر می‌شد آنها را بدون مشکل در آغوش افراد گوناگون گذاشت، اما ناگهان با گریه به والد یا مراقب آشنا پناه می‌برند. دلیلش این است که توانایی تشخیص چهره‌های آشنا از ناآشنا را پیدا کرده‌اند. این حالت کوتاه‌مدت است و معمولا تا یکسالگی برطرف می‌شود. یا کودکی که در یکسالگی مستقل و خوش‌خلق به نظر می‌رسد، ممکن است در دو سالگی بدقلق و وابسته شود و حاضر نباشد از کنار والدش دور شود. این دوره که به آن دوسالگی دشوار می‌گویند، نتیجه آگاهی کودک از دنیای بیرون و خطرات احتمالی آن است. او در مسیر استقلال، احساس ناامنی می‌کند و به عقب بازمی‌گردد. این حالت نیز گذراست و با مدیریت والدین از میان می‌رود.
 

نشانه‌های مشکل روانی: نگرانی زمانی جدی می‌شود که تغییرات رفتاری از حد مراحل رشدی معمول فراتر روند و مدت زیادی ادامه داشته باشند یا بدتر شوند، حالت‌هایی شدید، اغراق‌آمیز یا فزاینده پیدا کنند، در کارکرد روزانه مانند تحصیل، روابط اجتماعی و فعالیت‌های تفریحی اختلال ایجاد کنند، در برابر تلاش‌های شما برای کمک مقاوم باشند یا از سوی دیگران مانند اعضای خانواده، معلمان، مربیان، رهبران اجتماعی یا همسالان هم تائید شوند و نشان دهند مشکل در محیط‌های مختلف وجود دارد.

چه باید کرد ؟ 

وقتی تغییرها چشمگیر و پایدار باشند و دیگر فقط بخشی از یک مرحله رشدی نباشند: گفتگوهای کوتاه و مکرر با فرزندتان داشته باشید. آنچه را مشاهده کرده‌اید بیان کنید و بپرسید چه تجربه‌ای دارد. انتظار نداشته باشید همان ابتدا پاسخ روشن و کامل بدهد، ممکن است به چند گفتگوی کوتاه نیاز باشد. با دقت گوش کنید و حرف‌های او را جدی بگیرید. حتی اگر توضیحاتش کامل یا دقیق نبود، آنها را بپذیرید و نشان دهید که مایلید بیشتر بشنوید.

از قضاوت یا انتقاد بپرهیزید. نخست باید بفهمید چه می‌گذرد، پیش از آنکه به راهکار فکر کنید. آرامش خود را حفظ کنید. وقتی آرام و مسلط باشید، بهتر می‌توانید صحبت کنید. از روش‌های مراقبت شخصی مانند تغذیه سالم، ورزش، خواب کافی، مدیتیشن یا یوگا کمک بگیرید. عشق و نگرانی خود را آشکارا بیان کنید. پرسش‌های مشخص درباره افسردگی، اضطراب، فشار روانی، تنهایی و حتی خودکشی مطرح کنید.

برخلاف تصور رایج، پرسیدن در این زمینه باعث اقدام به خودکشی نمی‌شود، بلکه ممکن است برای فرزندتان آسودگی و سبک‌باری به همراه داشته باشد. از منابع معتبر درباره نشانه‌ها و علائم اختلالات روانی مطالعه کنید. از او بپرسید غیر از شما با چه کسی راحت‌تر است صحبت کند. گاهی یک بزرگسال دیگر مانند پدربزرگ یا مادربزرگ، خواهر یا برادر بزرگ‌تر، معلم، مربی یا فرد مذهبی شنونده بهتری خواهد بود.

از او بپرسید فکر می‌کند شما چه کاری می‌توانید برای کمک انجام دهید. نگاهی به فعالیت‌های او در شبکه‌های اجتماعی داشته باشید تا ببینید آیا درگیر مسائلی مانند قلدری، فشار یا طرد شدن است. در صورت نیاز به ارزیابی حرفه‌ای بیندیشید. همیشه مهم است که به دنبال کمک تخصصی باشید. از پزشک کودک شروع کنید و در صورت لزوم از متخصصان سلامت روان بهره بگیرید.

ما باور داریم پیروی از این راهنما  در نقش والدگری شما بسیار سودمند است. با تمرین این مهارت‌ها در گذر زمان، توانایی بیشتری پیدا می‌کنید و در جایگاه پدر یا مادر مهربان و حامی رشد می‌کنید. فرزندانتان نیز قدر این توجه و دل‌سوزی شما را خواهند دانست.

ریحانه دوستدار - ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات| برای نمونه، کودکی ممکن است دچار جوش پوستی شود، اشتهایش کم یا بی‌حال شود. در این شرایط بیشتر ما به سراغ جستجو در اینترنت می‌رویم، کاری که در بسیاری مواقع خطرناک است. چیزی که ممکن است تنها یک گلودرد ساده با غدد لنفاوی متورم باشد، در نتیجه جستجوی اینترنتی می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از سرطان یا یک بیماری خودایمنی جلوه کند.

از نظر روانی نیز چنین است. نوجوانی ممکن است کناره‌گیر و گوشه‌گیر شود، به آسانی بترسد یا زود خشمگین گردد. جستجوی اینترنتی دوباره می‌تواند ما را با فهرستی گسترده از احتمالات روبرو کند، از اختلال اضطراب گرفته تا استرس پس از سانحه در پی یک آسیب یا افسردگی.

به بیان دیگر، برای والدین و مراقبان، چنین رویکردی اگرچه شروعی است، اما اغلب ما را نگران و سردرگم باقی می‌گذارد. پس باید به کجا رجوع کنیم؟

ما در مرکز کلی رویکردی طراحی کرده‌ایم که می‌تواند راهنمای ما باشد و مسیر درست را برای گام‌هایی که باید در حمایت و مراقبت از فرزندانمان برداریم، نشان دهد. والدین و حتی پزشکان اغلب در زمینه تشخیص و درمان مشکلات روانی آموزش کافی ندیده‌اند و به راهی نیاز دارند تا بتوانند رفتار فرزندانشان را بهتر بفهمند و برای سلامت آن‌ها پشتیبانی فراهم کنند.

چه چیزهایی را باید دید ؟ 

زمانی که متوجه تغییر در فرزند خود می‌شوید، لازم است آن را در سه حوزه زیستی، روانی و اجتماعی بررسی کنید. نکات زیر تنها نمونه‌هایی کلی هستند و همه موارد را شامل نمی‌شوند، اما نقطه شروع خوبی به شمار می‌آیند. یادتان باشد هیچ‌کس از شما انتظار ندارد در روان‌شناسی یا روان‌پزشکی متخصص باشید، اما شما به عنوان والد، بهترین شناخت را از فرزندتان دارید. اگر تغییر چشمگیری در رفتار عادی او می‌بینید، به موارد زیر توجه کنید:

تغییرات زیستی: آیا تغییری در اشتها، خواب، انرژی، ظاهر و رسیدگی به خود مانند حمام نکردن، پوشیدن لباس‌های تکراری و کثیف، رنگ پوست یا نشانه‌های بیماری، تمرکز و توجه، حرکات بدنی مانند تیک، ترسیدن ناگهانی، بی‌قراری یا بی‌حالی، رفتار گفتاری مانند کودکی که پیش‌تر پرحرف بوده و اکنون ساکت شده است، شکایت از مشکلات جسمی مانند سردرد، دل‌درد، درد مفاصل، جوش، تهوع، استفراغ یا اسهال، و تغییر وزن مشاهده می‌شود؟

تغییرات روانی: آیا در شیوه تفکر سردرگمی، بی‌نظمی یا بیان عجیب و غیرعادی وجود دارد؟ آیا برداشت‌های نادرست یا توهم دیده می‌شود؟ تغییر در عزت نفس، مشکل در هویت، خشم شدید، پرخاشگری یا تحریک‌پذیری، غم و افسردگی، فشار روانی یا رفتارهای آسیب‌زننده به خود مانند بریدن، مصرف مواد یا رفتارهای پرخطر وجود دارد؟
تغییرات اجتماعی: آیا کناره‌گیری اجتماعی، کاهش علاقه‌مندی‌ها، افت در عملکرد تحصیلی، ورزشی یا دیگر فعالیت‌ها و همچنین احساس تنهایی مشاهده می‌شود؟

چه وقت باید نگران شد ؟ 

بیشتر والدین و مراقبان اگر یکی از این تغییرات را ببینند، نگران می‌شوند. گاهی این نگرانی نشانه مشکلی جدی است و گاهی فقط به یک مرحله رشدی مربوط می‌شود.

مراحل رشدی: همه کودکان دوره‌هایی از رشد را پشت سر می‌گذارند. برای نمونه، در حدود ۹ ماهگی بیشتر کودکان دچار اضطراب از غریبه می‌شوند. پیشتر می‌شد آنها را بدون مشکل در آغوش افراد گوناگون گذاشت، اما ناگهان با گریه به والد یا مراقب آشنا پناه می‌برند. دلیلش این است که توانایی تشخیص چهره‌های آشنا از ناآشنا را پیدا کرده‌اند. این حالت کوتاه‌مدت است و معمولا تا یکسالگی برطرف می‌شود. یا کودکی که در یکسالگی مستقل و خوش‌خلق به نظر می‌رسد، ممکن است در دو سالگی بدقلق و وابسته شود و حاضر نباشد از کنار والدش دور شود. این دوره که به آن دوسالگی دشوار می‌گویند، نتیجه آگاهی کودک از دنیای بیرون و خطرات احتمالی آن است. او در مسیر استقلال، احساس ناامنی می‌کند و به عقب بازمی‌گردد. این حالت نیز گذراست و با مدیریت والدین از میان می‌رود.
 

نشانه‌های مشکل روانی: نگرانی زمانی جدی می‌شود که تغییرات رفتاری از حد مراحل رشدی معمول فراتر روند و مدت زیادی ادامه داشته باشند یا بدتر شوند، حالت‌هایی شدید، اغراق‌آمیز یا فزاینده پیدا کنند، در کارکرد روزانه مانند تحصیل، روابط اجتماعی و فعالیت‌های تفریحی اختلال ایجاد کنند، در برابر تلاش‌های شما برای کمک مقاوم باشند یا از سوی دیگران مانند اعضای خانواده، معلمان، مربیان، رهبران اجتماعی یا همسالان هم تائید شوند و نشان دهند مشکل در محیط‌های مختلف وجود دارد.

چه باید کرد ؟ 

وقتی تغییرها چشمگیر و پایدار باشند و دیگر فقط بخشی از یک مرحله رشدی نباشند: گفتگوهای کوتاه و مکرر با فرزندتان داشته باشید. آنچه را مشاهده کرده‌اید بیان کنید و بپرسید چه تجربه‌ای دارد. انتظار نداشته باشید همان ابتدا پاسخ روشن و کامل بدهد، ممکن است به چند گفتگوی کوتاه نیاز باشد. با دقت گوش کنید و حرف‌های او را جدی بگیرید. حتی اگر توضیحاتش کامل یا دقیق نبود، آنها را بپذیرید و نشان دهید که مایلید بیشتر بشنوید.

از قضاوت یا انتقاد بپرهیزید. نخست باید بفهمید چه می‌گذرد، پیش از آنکه به راهکار فکر کنید. آرامش خود را حفظ کنید. وقتی آرام و مسلط باشید، بهتر می‌توانید صحبت کنید. از روش‌های مراقبت شخصی مانند تغذیه سالم، ورزش، خواب کافی، مدیتیشن یا یوگا کمک بگیرید. عشق و نگرانی خود را آشکارا بیان کنید. پرسش‌های مشخص درباره افسردگی، اضطراب، فشار روانی، تنهایی و حتی خودکشی مطرح کنید.

برخلاف تصور رایج، پرسیدن در این زمینه باعث اقدام به خودکشی نمی‌شود، بلکه ممکن است برای فرزندتان آسودگی و سبک‌باری به همراه داشته باشد. از منابع معتبر درباره نشانه‌ها و علائم اختلالات روانی مطالعه کنید. از او بپرسید غیر از شما با چه کسی راحت‌تر است صحبت کند. گاهی یک بزرگسال دیگر مانند پدربزرگ یا مادربزرگ، خواهر یا برادر بزرگ‌تر، معلم، مربی یا فرد مذهبی شنونده بهتری خواهد بود.

از او بپرسید فکر می‌کند شما چه کاری می‌توانید برای کمک انجام دهید. نگاهی به فعالیت‌های او در شبکه‌های اجتماعی داشته باشید تا ببینید آیا درگیر مسائلی مانند قلدری، فشار یا طرد شدن است. در صورت نیاز به ارزیابی حرفه‌ای بیندیشید. همیشه مهم است که به دنبال کمک تخصصی باشید. از پزشک کودک شروع کنید و در صورت لزوم از متخصصان سلامت روان بهره بگیرید.

ما باور داریم پیروی از این راهنما  در نقش والدگری شما بسیار سودمند است. با تمرین این مهارت‌ها در گذر زمان، توانایی بیشتری پیدا می‌کنید و در جایگاه پدر یا مادر مهربان و حامی رشد می‌کنید. فرزندانتان نیز قدر این توجه و دل‌سوزی شما را خواهند دانست.