شناسهٔ خبر: 75131239 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

در گفت‌وگو با ایبنا مطرح شد؛

افسانه‌های لری؛ میراثی که ادبیات مدرن از آن وام گرفته است

لرستان - نویسنده لرستانی با بیان اینکه متل‌های لرستان از پربارترین روایت‌های شفاهی ایران‌ هستند، گفت: افسانه‌های لری میراثی است که ادبیات مدرن از آن وام گرفته است.

صاحب‌خبر -

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): در قلب زاگرس، در میان تاریخ ۶۳ هزار ساله دیار لرستان، ادبیات، موسیقی و هنر در جان مردم ریشه دوانده و روایت‌های کهن سینه به سینه نقل شده‌اند، قصه‌هایی که با صدای آرام‌بخش مادران در دل شب‌ها در گوش کودکان نجوا می‌شده و دنیایشان را شکل می‌داده؛ اکنون در آستانه فراموشی قرار گرفته‌اند.

کودکان امروز بیش از هر زمان دیگری با تکنولوژی و فضای مجازی پیوند دارند و میراث ارزشمند افسانه‌های کهن و مَتَل‌ها بیش از همیشه نیازمند نگهداری و بازآفرینی است.

مینا شکیباراد، شاعر، نویسنده، کارگردان و مدرس نمایش خلاق کودک و نوجوان لرستانی، کسی است که هنر خود را همچون پلی میان این روایت‌های کهن و نسل‌های جدید قرار داده و تلاش دارد شعله افسانه‌های کهن لرستان را همچنان زنده نگه دارد.

در ادامه گفت‌وگویی با وی درباره نقش افسانه‌ها و متل‌های لرستان در فرهنگ مردم این دیار و اهمیت حفظ این میراث و راهکارهای انتقال آن به نسل‌های جدید می‌خوانید؛

به عنوان پژوهشگر و علاقه‌مند به فرهنگ بومی، افسانه‌ها و متل‌های لرستان را چقدر در فرهنگ منطقه تأثیرگذار می‌دانید؟

از دیرباز ادبیات، موسیقی و هنر در جان مردم زاگرس‌نشین، به‌ویژه مردم استان لرستان، رخنه کرده است. افسانه‌ها و داستان‌های قدیمی که به آن‌ها «متل» یا «بی‌بی» گفته می‌شود، نمونه‌ای از ادبیات شفاهی است که زنان لر با زبانی مادرانه در گوش فرزندانشان زمزمه می‌کردند. مادرانی که از صبح در مدبه (مطبخ)، (محل پخت نان)، همه کارهای خانه و مزرعه را با عشق انجام می‌دادند و شب‌هنگام با وجود همه خستگی‌ها، قصه‌گویی را از یاد نمی‌بردند.

«دا» (مادر) نجیبانه خستگی‌اش را پشت لبخندی محو می‌کرد و شروع به قصه گفتن می‌کرد و گاهی وسط قصه، خواب چشمان خسته‌اش را می‌ربود و کودکان ناشکیبانه صدایش می‌کردند: «دا دا بقیه‌ش بو....» (مادر، مادر بقیه‌اش را بگو)

این روایت‌ها نه فقط سرگرم‌کننده؛ بلکه راهنمای اخلاقی و تربیتی کودکان بودند؛ شخصیت‌هایی مثل دیو یا عجوزه در مقابل حور و پری و فرشته، به بچه‌ها مفاهیم نیکی و بدی را می‌آموخت.

در دوران کودکی خودتان، این متل‌ها و افسانه‌ها تا چه میزان نقل می‌شد؟ آیا هنوز این سنت در خانواده‌ها و محافل ادامه دارد؟

در کودکی، علاوه بر مادر، «دا ننه» و «پاپا» (پدربزرگ و مادربزرگ) همواره راوی این قصه‌ها بودند. هنوز خاطرم هست با شور و شوق منتظر تاریکی شب می‌شدم تا همراه خواهر و برادرهایم پای بی‌بی (قصه) آن‌ها بنشینیم. تأثیر این ادبیات و افسانه‌ها چنان بود که فردا همان داستان‌ها را با بچه‌های همسایه بازی می‌کردیم و هر کدام نقش شخصیت‌های داستان را می‌گرفتیم. امروزه هم، با وجود مشغله‌های زندگی، هرچه از آن متل‌ها در خاطرم مانده، پنج‌شنبه و جمعه شب‌ها برای فرزندانم زمزمه می‌کنم و برق اشتیاق را در نگاه‌شان می‌بینم.

آیا میان متل‌ها و افسانه‌های لرستان و سایر مناطق ایران شباهت یا تفاوت خاصی مشاهده کرده‌اید؟

با تحقیق و پژوهش‌هایی که درباره متل‌های استان لرستان و دیگر استان‌ها انجام داده‌ام، باید بگویم به‌دلیل قدمت، کهنگی و اصالت این داستان‌ها، و از آن‌جا که این متل‌ها از بطن مردم و ادبیات آن زمان برخاسته‌اند، دارای بار سنگینی از عناصر ادبی، واژه‌ها، ضرب‌المثل‌ها و آداب‌ورسوم مردمان آن روزگار هستند. چون این متل‌ها و افسانه‌ها نسل به نسل منتقل شده‌اند، می‌توان گفت متل‌های لری از پربارترین متل‌هایی هستند که در ایران و حتی جهان شنیده شده‌اند.

گاهی متل‌هایی وجود دارند که قدمت چندصد ساله دارند و مشاهده می‌کنیم در اروپا و حتی شرق جهان با الهام از این متل‌ها قصه‌ها و انیمیشن‌هایی ساخته می‌شود. گویی ادبیات و جهان مدرن امروز وامدار افسانه‌های لری گذشته است؛ نمونه‌هایی مانند «شاه و گدا»، «سیندرلا»، «شنگول و منگول» و...

به عنوان یک نویسنده و شاعر لرستانی، چه چیزی شما را به جمع‌آوری و بررسی متل‌ها و افسانه‌های کهن این دیار علاقه‌مند کرد؟

ریشه‌دار بودن این افسانه‌ها و قدمت کهن متل‌ها و همچنین تاثیر ژرف ادبیات بومی بر سبک زندگی امروز مرا بر آن داشت تا به تحقیق و بررسی این متل‌ها بپردازم.

نقل سینه به سینه روایت‌ها و داستان‌هایی که بی‌بی‌ها و ننه‌ها از پدران و مادران کهن این سرزمین نقل کرده‌اند و همچنین سفر به مناطق عشایرنشین که این روایت‌ها از بطن زندگی عشایری آن روزگار برخاسته‌اند، باعث شد من تصمیم بگیرم این داستان‌ها را جمع‌آوری کنم. بسیاری از داستان‌هایی که از زبان ننه‌ها شنیده بودم را در قالب کتاب «بی‌بی‌های ننه» به رشته تحریر درآورده‌ام تا در اختیار نسل جدید کودکان به ویژه کودکان لرستان قرار بگیرد.

با توجه به تغییر سبک زندگی و پیشرفت تکنولوژی، فکر می‌کنید نسل جوان چقدر با این داستان‌ها و ضرب‌المثل‌ها ارتباط برقرار می‌کند؟

اگر در خانواده‌ها به این داستان‌ها هدفمند پرداخته شود و پدر و مادرها زمانی مشخص برای شنیدن این داستان‌ها در نظر بگیرند، بی‌تردید تاثیر بسزایی در رشد و بالندگی و بینش کودکان نسبت به فضای امروزی خواهد داشت.

این ارتباط می‌تواند باعث شود که این میراث فرهنگی ارزشمند همچنان زنده بماند و نسل جدید با آن پیوند بخورد.

در میان متل‌ها و افسانه‌های لرستان، کدام یک برایتان جذاب‌تر و قابل تأمل‌تر است؟

برای من داستان‌های «دختر دال»، «ملک جمشید» و «ناری نرمه جو» بسیار جذاب و قابل تأمل بوده‌اند، تا جایی که تصمیم گرفتم داستان «دختر دال» را در قالب نمایشنامه درآورم و اشعاری که از اذهان کهنسالانمان پاک شده بود را بازسازی کنم. در نهایت، نمایش «دختر دال» سال گذشته در تالار شهید آوینی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به اجرا درآمد که با استقبال عمومی مواجه شد.

چه راهکارهایی را برای حفظ و انتقال افسانه‌ها و متل‌های لرستان پیشنهاد می‌کنید؟

به نظر من، مهم‌ترین راه حفظ و انتقال این افسانه‌ها و متل‌ها، آموزش و آگاه‌سازی نسل جدید است. باید هرآنچه از گذشته و داستان‌های پدران و مادرانمان به یاد داریم، به کودکان و نوجوانان منتقل کنیم؛ چراکه اگر این زنجیره قطع شود، بخشی از هویت فرهنگی ما به دست فراموشی سپرده خواهد شد.

پیشنهاد من این است که افسانه‌ها و متل‌هایی که سینه به سینه نقل شده‌اند را در قالب فایل صوتی، کتاب و اجراهای نمایشی زنده و خیابانی ثبت و ارائه کنیم تا به شکلی ماندگار و ملموس در دسترس نسل‌های بعدی قرار گیرد.

علاوه بر این حضور این آثار در فضای مجازی و رسانه‌ها هم می‌تواند تأثیر شایانی در گسترش و دیده‌شدن آن‌ها داشته باشد.

شما تا امروز چگونه تلاش کرده‌اید تا این میراث گرانبها را در آثار خود زنده نگه دارید؟

من در این سال‌ها سعی کرده‌ام با تألیف کتاب متل‌های لری و نگارش چندین مقاله پژوهشی درباره ادبیات شفاهی قوم لر، سهم کوچکی در این عرصه داشته باشم.

همچنین نمایشنامه‌هایی بر اساس افسانه‌ها و مثل‌های لری نوشته و بر روی صحنه اجرا کرده‌ام. حتی در اشعارم نیز ضرب‌المثل‌ها و روایت‌های لری را ثبت کرده‌ام و همواره دغدغه مستندسازی این عناصر فرهنگ عامه را داشته‌ام.

معتقدم ثبت کتبی و تصویری این میراث می‌تواند مانع فراموشی آن‌ها شود. علاوه بر این، مصاحبه با سالمندان و گردآوری روایت‌ها و ضرب‌المثل‌های شفاهی آن‌ها از دیگر کارهایی بوده که انجام داده‌ام.

آیا مخاطبان غیر لر نسبت به این عناصر فرهنگی در آثار شما واکنش خاصی نشان داده‌اند؟

بله، واکنش مخاطبان غیر لر بسیار جالب و قابل توجه است. بسیاری از آن‌ها وقتی برای نخستین بار با این افسانه‌ها و روایت‌ها آشنا می‌شوند، همواره از قدمت و اصالت قابل توجه فرهنگ و ادبیات قوم لر شگفت‌زده می‌شوند. آن‌ها معمولاً با اشتیاق درباره معنا و زمینه پیدایش این متل‌ها و ضرب‌المثل‌ها سؤال می‌پرسند و این، نشانه تأثیرگذاری و جذابیت این عناصر فرهنگی بر افراد با پیشینه‌های مختلف است.

فرهنگ لری غنایی دارد که برای هر ایرانی و حتی مخاطبان فراتر از مرزهای کشور شگفتی‌آور است.

به نظر شما نقش زبان لری در حفظ اصالت این روایت‌ها تا چه حد مهم و تأثیرگذار است؟

زبان لری، با پیشینه چند هزار ساله‌اش، نقشی اساسی در اصالت و هویت این روایت‌ها دارد. بسیاری از واژه‌ها، اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های لری بار معنایی و تاریخی خاصی دارند که در هیچ زبان دیگری قابل ترجمه کامل نیست. این افسانه‌ها و متل‌ها عمیقاً ریشه در زبان لری دارند و هویت فرهنگی قوم لر را از طریق زبان به نسل‌های آینده منتقل می‌کنند. حفظ زبان لری به معنای حفظ داستان‌ها و قصه‌هایش است.

امیدوارم با پیگیری این مسیر و اقبال نسل جدید به میراث فرهنگی گذشتگان، بتوانیم گام مؤثری در حفظ اصالت و هویت خود برداریم. از رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی هم انتظار دارم حمایت بیشتری از تلاش‌های هنرمندان و پژوهشگران بومی داشته باشند و به حفظ و ترویج زبان و ادبیات لری کمک کنند.