به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، میراث فرهنگی ناملموس (ICH) به مجموعهای از سنتها، آدابورسوم، دانشها، مهارتها و شیوههای زندگی اطلاق میشود که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و برای جوامع مختلف هویت فرهنگی و معنای خاصی دارد. یونسکو میراث فرهنگی ناملموس را بهعنوان بخشی از فرهنگ زنده مردم تعریف کرده که موسیقی، رقص، زبانهای بومی، آیینها و دانش سنتی درباره طبیعت را شامل میشود.
جشن مهرگان، معمولا برابر با ۱۰ مهر و نیمه سال خورشیدی برگزار میشود و پس از نوروز، مهمترین جشن ایرانیان باستان و در تمام گستره فرهنگی ایران زمین بوده است. مهرگان به ایزد مهر (میترا) اختصاص دارد و از دیدگاه اسطورهای یادآور پیروزی فریدون بر ضحاک است. مهرگان در سال ۲۰۲۴ به طور مشترک میان ایران و تاجیکستان به عنوان میراث ناملموس جهانی به ثبت رسید.
بهار مختاریان، اسطورهشناس، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی و عضو بازنشسته هیات علمی دانشگاه هنر اصفهان، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا، با اشاره به اهمیت جهانی «جشن مهرگان» از دیرباز گفت: روشن است که جشن مهرگان با ایزد میترا در ایران باستان مربوط است و از دیرباز کیش و آیینهای مهری بر دیگر فرهنگها و ادیان از جمله مسیحیت تاثیر چشمگیری گذاشته است.
او افزود: گستره کیش مهری تا پیش از چیرگی و رواج دین مسیحی، با شواهد بسیاری در اروپا قابل استناد است. از تاثیر نمادپردازیهای گوناگون در بناهای تاریخی و کلیساها گرفته تا جشنهایی چون کریسمس و حتی انجمنهای رازآمیز در اروپا میتوان ردپای این کیش و آیین را دنبال کرد. با این همه، کوششی عمدی نزد برخی دینپژوهان باختر در انکار خاستگاه ایرانی آن دیده میشود و کوشیدهاند این همه استناد تصویری، تجسمی، آیینی و اعتقادی را به «مهرِ رومی شده»، یعنی ایزد خورشید، مربوط کنند.
این اسطورهشناس اظهار داشت: اکنون که جشن مهرگان از سوی ایران در میراث ناملموس جهانی به ثبت رسیده است، اتفاقی بسیار خجسته است و باید ما ایرانیان نه تنها به آن افتخار کنیم که توجه خود را در حوزههای علمی به بازنویسی تاریخ فرهنگ ایران، معطوف کنیم.
مختاریان با تأکید بر لزوم حفط آیینهای ایرانی بیان کرد: باید در نظر گرفت که میراث فرهنگی چه ملموس و چه ناملموس که بیشتر به آیینها و گویش ها اطلاق می شود، میراثی خودبهخود ماندگار نیستند و حفظ و نگهداشت آنها کوششی همه جانبه، هم در سطح علمی و هم در سطح عمومی، نیاز دارد.
او ادامه داد: آیینها به ویژه به دلیل همین ناملموس بودن ممکن است به کلی نادیده گرفته شده و بیاهمیت تلقی شوند، اما با ثبت جهانی، آنها دوباره یادآوری شده و پیوندهای پیوندهای هویتی، ملی و فراملی را نیز زنده میکنند. جشن مهرگان که به نام خاص «میثرَ» اوستایی بازمی گردد و زبان شناسان آن را به دو ریشه و دو معنای «پیمان» و «دوستی/مهر» مربوط می کنند، یکی از کیش های کهن ایرانی است که زمینههای هستیشناختی و زیباییشناختی ژرفی دارد و بالقوه پیام صلح، نظم و پیمان پایدار را برای جهان به ارمغان آورده و میآورد.
این استاد دانشگاه افزود: من همواره در هرجا که امکان داشته به این جنبه مهم در آیینهای ایرانی که از پس هزارهها هنوز هم امکان گسترش مفاهیم اخلاقی و فلسفی دارند، اشاره کرده ام و امیدوارم این اتفاق نیک، مسیر تازهای در توجه به آیینهای ایرانی برانگیزاند.
مهرگان با آغاز اعتدال پاییزی و ضعف خورشید پیوند دارد
مختاریان با اشاره به ریشهشناسی واژه مهر در مهرگان گفت: واژه «مهر» در اصل به واژه مشترک هند و ایرانی miθra/mitra برمی گردد و نام یکی از ایزدان مهم این فرهنگ باستانی است. نباید فراموش کرد ایزدان جهان باستان ویژگیهایی چندجنبه از خاستگاههای اولیه فرهنگی و پیشاعلمی را با خود در ادوار گوناگون حمل کرده و در هر دوره به اقتضای تجارب علمی و فرهنگی جدید ویژگیهایی به آنها افزوده یا کاسته شده است. بنابر این، مهرگان اسم خاصی است منسوب به ایزد مهر و از سویی ویژگی های جشنی فصلی و بسیار کهن از باورها و آیین های پایان فصل درو را در خود نگاه داشته و از سوی دیگر، ویژگی هایی از نجوم باستان در ارتباط با حرکت خورشید به دور زمین در اعتدال پاییزی. زیرا، نجوم باستان یکی از جنبه های بارز کیش مهری به شمار می رفته و نمادپردازیهای بسیاری در این رابطه از آن موجود است.
او ادامه داد: مهرگان در دوره باستان تا پیش از کوچ اقوام ایرانی به مناطق غرب و جنوب غربی حتی آغاز سال نزد ایرانیان باستان به شمار می آمد و پس از تاثیر ایرانیان در دوران ماد و احتمالا در دوره هخامنشیان از تقویم مصر و میانرودان آغاز سال به بهار و «نوروز» تغییر یافت. اما همچنان بنابر نظر بسیاری از محققان این جشن باستانی در تقویم هخامنشی با نام «بغیاد» (از جز بغ=خدا و یاد= ستایش و جشن) یکی از مهمترین جشن ها به شمار می رفته است. از این نقطه اعتدال پاییزی خورشید وارد هستی شش ماهه ضعیف خود می شود و دوباره از یلدا (تولد خورشید) به سوی اعتدال بهاری و سپس انقلاب تابستانی به اوج قدرت خود برمیگردد و در این فاصله زمانی مهمترین جشنهای ایرانی یعنی مهرگان، سده، یلدا و نوروز و تیرگان اجرا می شده است.
مختاریان با اشاره به شواهد جشن مهرگان بیان کرد: بسیاری از منابع فارسی گزارش میدهند که پس از حمله فریدون به کاخ ضحاک و آزاد کردن دو دختر یا خواهر جمشید از کاخ و کشتن یا در بند کردن ضحاک به دست فریدون جشنی برگزار میشود که نام آن را مهرگان گذاشتهاند. او با برشمردن این آثار از «آثار الباقیه»، «تاریخ طبری» و «طبقات ناصری» نام برد و بیان کرد: گرچه در شاهنامه پس از ورود فریدون به کاخ ضحاک و آزاد ساختن دو خواهر جمشید، ضحاک را میگیرد و در دماوند در بند میکند، اما از جشن مهرگان پس از این رویدادها سخنی نمیگوید اما بیشتر روایات منابع اسلامی پس از این رویدادها، از جشن مهرگان یاد میکنند.
اسطورهها تنها به گذشته تعلق ندارند
این استاد اسطورهشناسی با بیان این که مطالعه آیینها همواره در طول تاریخ اجتماعی -فرهنگی اهمیت دارد، گفت: مطالعه آیینها به عنوان بخش رفتاری و زنده اسطورهها در پژوهشهای دینشناختی به ویژه در رویکردهای پدیدارشناختی دین و نیز تاریخ فرهنگی-اجتماعی جایگاه ویژهای دارد. این حوزه ها در کنار دیگر حوزه های علمی میکوشند با نظم و موضوعبندی پدیدههای اسطورهای و آیینی، بر بنیاد مطالعات تطبیقی وسیعی به چگونگی تحولات و تطورات این پدیدهها در تاریخ و جامعه بپردازند.
مختاریان افزود: پس اسطورهها یا آیین ها صرفا به گذشته تعلق ندارند و در هر حوزهای که کار کنیم، چه ادبیات، چه فلسفه و دین، چه هنر و جامعهشناسی، از درک و شناخت آنها بینیاز نیستیم. با درک اسطورههاست که میتوانیم نوری بر جنبههای گوناگون فرهنگیمان بتابانیم و خود و جامعهمان را بهتر بشناسیم و آنها را برای کاربردهای معاصر کارآمد سازیم.
این استاد اسطورهشناسی در پایان، کتاب «انجمنهای میترایی» را برای مطالعه بیشتر متخصصان و علاقهمندان معرفی کرد.
کتاب «انجمنهای میترایی» «Mithraic Societies: From Brotherhood Ideal to Religion’s Adversary» پژوهشی میانرشتهای درباره پیدایش، شکلگیری، گسترش و تحول اجتماعات میترایی، گروهها و انجمنهایی که در پیوند با آیینِ میترا قرار میگرفتند و نسبت آنها با جریانهای دینی و سیاسی در قلمروهای آسیای نزدیک و امپراتوری روم است.
ابوالعلا سودآور، نویسنده اثر، تلاش میکند نشان دهد که میترائیسم و بهویژه گونههای اجتماعی آیین میترا (مجموعههای برادری، صنفی و مخفی) گاه نقش نیروی اجتماعی و حتی رقیب دینی جریانهای رسمی را بر عهده داشتند و اینکه تحول از «برادری» به «مقابله با دین رسمی» فرایندی تاریخی و پیچیده بوده است.
کتاب چند پرسش کلیدی را دنبال میکند: چگونه «انجمنهای میترایی» شکل گرفتند و چه ساختاری داشتند؟ نقش این انجمنها در عرصههای اجتماعی و سیاسی چه بود؟ آیا میتوان آنها را صرفاً «آیینی رازآلود» یا «آیین پرستشِ میترا» دانست یا باید آن را در قالب نهادهای اجتماعی مستقل (برادریها/خُردهجماعتها) تحلیل کرد؟
سودآور میکوشد نشان دهد که این نهادها در مراحلِ گوناگون، بسته به شرایط تاریخی و منافع سیاسی-اجتماعی میتوانستند چون جنبشهای دینی یا اجتماعی نوپا، رقیب یا «مخالف» دینِ رسمی شوند.
این کتاب با بررسی متون کهن (یونانی، رومی و فارسی)، تحلیل شواهد باستانشناختی از معابد میترایی (mithraea)و بازخوانی منابع تاریخی-روایی (از جمله گزارشها درباره پیروانِ «مغان» و سرنوشت آنها)، شواهد متنی، نقشنمادها (مثل صحنه قربانی گاو) و نیز دادههای تاریخی مربوط به سازماندهی درون این انجمنها و حتی بررسی تحولاتِ مذهبی در امپراتوریها و تغییرات ساختار قدرت، تدوین شده است.