شناسهٔ خبر: 75110411 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: انتخاب | لینک خبر

در گفت‌و‌گو با «انتخاب»؛

ویدیو / ناگفته امیر سرتیپ خلبان عطایی از علت اصلی سقوط هواپیمای شهید ستاری، فرمانده نیروی هوایی در سال ۷۳: همه چیز از فراموشی خلبان‌های هواپیما برای بستن پنجره بغل هواپیما به دلیل گرما شروع شد

 امیر سرتیپ خلبان عطایی در گفت‌و‌گو با «انتخاب» گفت: من و رئیس عملیات، شهید اردستانی همیشه با شهید ستاری بودیم. معمولا شب آخر وقت خانه ما زنگ می‌زدند که فردا دم در منتظر باش، ماشین می‌آمد من سوار می‌شدم بعد می‌رفتیم شهید اردستانی را برمیداشتیم بعد می‌رفتیم در خانه شهید ستاری. آن روز [روز شهادت ستاری] من از خانه سازمانی به خانه شخصی نقل مکان کردم، اینها قرار بود فردا بروند کیش، شب که زنگ می‌زنند خانه سازمانی من نبودم، من را پیدا نمی‌کنند.

صاحب‌خبر -
 امیر سرتیپ خلبان عطایی در گفت‌و‌گو با «انتخاب» گفت: من و رئیس عملیات، شهید اردستانی همیشه با شهید ستاری بودیم. معمولا شب آخر وقت خانه ما زنگ می‌زدند که فردا دم در منتظر باش، ماشین می‌آمد من سوار می‌شدم بعد می‌رفتیم شهید اردستانی را برمیداشتیم بعد می‌رفتیم در خانه شهید ستاری. آن روز [روز شهادت ستاری] من از خانه سازمانی به خانه شخصی نقل مکان کردم، اینها قرار بود فردا بروند کیش، شب که زنگ می‌زنند خانه سازمانی من نبودم، من را پیدا نمی‌کنند.
 
وی افزود: رفته بودند کیش، معمولا خلبان‌ها وقتی با ستاری می‌رفتیم در کیش چون خرید هست و زیاد گمرک سخت‌ نمی‌گرفت خلبان‌ها به جای اینکه استراحت کنند می‌روند دنبال خرید. با همان خستگی ظهر برمی‌گردند اصفهان، شهید می‌گوید اصفهان هم یک بازدید انجام بدهیم و برویم، آنجا شهید می‌گوید من زود می‌آیم، خلبان‌ها دیگر نمی‌روند استراحت کنند در همان کابین می‌مانند. بازدید شهید ستاری تا شب طول می‌کشد.
 
او در ادامه بیان کرد:  خلبان‌ها چون هوا گرم بوده شیشه‌ی بغل را باز کرده بودند یادشان می‌رود ببندند، تیک‌آف که می‌کنند باد خیلی شدیدی می‌زند و صدای وحشتناکی هم دارد، اذیت می‌کند خلبان را و نمی‌شود هم بست، باد نمی‌گذارد. خلبان به برج می‌گوید که برمی‌گردم می‌نشینم و شیشه را ببندم و بروم ارتفاع را کم می‌کنند به ۵ هزار پا، برج هم حواسش نبوده می‌گوید ارتفاع را کم کنید. این تجزیه تحلیل من است، خلبان چون خسته بوده حواسش نبوده که دارد اصفهان می‌نشیند، اصفهان ارتفاعش ۵ هزار و ۷۰ پا است، این با مهرآباد اشتباه می‌گیرد، مهرآباد ارتفاعش ۴ هزار پا ست، این باید بیاید هزار پا بالای زمین یک دور بزند بعد بنشیند، این با مهرآباد اشتباه می‌گیرد، ارتفاعش را کم می‌کند ۵ هزار پا و گردشی که می‌کند و ارتفاعش را کم می‌کند که بنشیند، از طرف شرق داشته مینشسته که آنجا کویر است و هیچ چراغی نبوده که ببیند، به ۵ هزار پا که می‌رسد بالش به زمین می‌گیرد و شهید می‌شوند.
ویدیوی کامل گفتگو را در لینک زیر ببینید