به گزارش روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، نشست «هنر و شاهنامه فردوسی» از سلسله نشستهای ادبیات کهن سهشنبه (۱مهرماه ۱۴۰۴) با حضور رسول نجفیان، مدرس دانشگاه و کارگردان هنرهای نمایشی، حامد صلاحی، مدرس دانشگاه و یاسر موحدفر نویسنده کتاب «تاریخ ناشناخته هنر ایران» با همکاری بنیاد سعدی در سرای اهل قلم خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
موسیقی حماسی شاهنامه الهامبخش نگارش یک کتاب
در ابتدای نشست، یاسرموحدفر نویسنده کتاب «تاریخ ناشناخته هنر ایران» بیان کرد: این اثر به واکاوی فلسفه هنر ایرانی از روزگار باستان تا دوره معاصر پرداخته و تلاش دارد تصویری تازه از تاریخ هنر ایران ارائه دهد؛ تصویری که بسیاری از روایتهای رایج را به چالش میکشد. در این کتاب طیف گستردهای از هنرهای سنتی، صنایع دستی، شعر و ادب و حتی هنرهای مدرن همچون سینما و انیمیشن بررسی شده است.
این نویسنده همچنین یادآور شد که موسیقی حماسی شاهنامه با تلاش استاد شهرام ناظری پس از یک هزاره دوباره احیا شد و همین موضوع الهامبخش بخشی از پژوهش بوده است. او با اشاره به اینکه بسیاری از میراث هنری و تمدنی این سرزمین در متون رسمی و دانشگاهی جهان ناشناخته مانده است، تأکید کرد: در این کتاب کوشیدهام سرچشمههای تمدنی و هنری ایران را از دوران باستان تا معاصر بازخوانی کنم و نشان دهم که از نگارگریهای شهر سوخته و نقشهای نخستین تا اتاق تاریک ابنهیثم، همه ریشههایی برای پیدایش هنرهای نوین جهان همچون عکاسی و سینما داشتهاند. اگرچه اروپاییان این دانش را به شیوه خود ثبت و عرضه کردند، اما بسیاری از این دستاوردها خاستگاه ایرانی داشته است و هنوز در جهان ناشناخته مانده است.
خوانش شاهنامه لکی
بخش دیگری از برنامه به شاهنامهخوانی اختصاص داشت و امیر شعبانی با معرفی شاهنامه لکی و خواندن بخشهایی از آن حضار را با غنای این زبان آشنا کرد. او با اشاره به ریشههای پهلوی و اوستایی زبان لکی، نمونههایی از داستان گردآفرید و سهراب را به زبان لکی روایت کرد که با استقبال حاضران همراه شد.
صحنهای خاطرهانگیز از دیدار زال و رودابه
سپس صحنه با حضور چند کودک جلوهای متفاوت به خود گرفت. بچهها با راهنمایی مجری روی سن قرار گرفتند، خود را معرفی کردند و بخشهایی کوتاه از شاهنامه را خواندند؛ از روایت دیدار زال و رودابه گرفته تا ابیاتی درباره رزم پهلوانان. حضور این کودکان و اجرای ساده و شیرینشان، صحنهای خاطرهانگیز و پرشور برای حاضران آفرید.
همزمان، فضای نشست با اجرای دستهجمعی «به نام خداوند جان و خرد» رنگی دیگر گرفت. موحدفر نیز یادآور شدند که فردوسی در سراسر شاهنامه تنها از واژه «خدا» بهره برده و صفتهای زیبایی را برای آفریدگار برگزیده است. در این بخش، همخوانی جمعی حضار با سرآغاز شاهنامه بهسان سرودی ملی جلوهای خاص به برنامه بخشید.
غفلت قهرمان؛ بازخوانی تراژدی رستم و سهراب از نگاه رسول نجفیان
در بخش دیگر این نشست رسول نجفیان نیز نکاتی تحلیلی درباره رستم و سهراب بیان کرد و با رد این برداشت که رستم آگاهانه فرزندش را کشت، گفت: در هیچ جای شاهنامه چنین نشانی وجود ندارد و حکمت فردوسی در هر داستان بر نفی غفلت و هشدار نسبت به پیامدهای آن است. در بیت «جهان سر به سر عبرت و حکمت است / چرا بهره ما همه غفلت است» فردوسی به همین نکته اشاره دارد که حتی رستم با همه بزرگیاش، به سبب غفلت گرفتار فاجعه شد. جنبههای انسانی و ضدتبعیض شاهنامه در داستانهایی چون زال و رودابه و رستم و سهراب دیده میشود.
او با اشاره به داستان رستم و سهراب از غفلتهای پهلوان نامدار گفت و تاکید کرد: در روایت فردوسی، رستم در جریان نبرد، سهراب را نمیشناسد. سهراب در پی یافتن رستم بود و حتی در نبردها بارها از دیگران میپرسید؛ اما هیچکس حقیقت را بر زبان نیاورد. هژیر، که به دست سهراب اسیر شده بود از ترس نابودی ایران، هویت رستم را انکار کرد. سهراب بارها در گفتوگوها به شباهتها اشاره میکند و حتی رخش رستم را میشناسد، اما رستم خود را معرفی نمیکند.
نجفیان با بیان ابیاتی از شاهنامه یادآور شد: غفلتهای پیدرپی رستم، از کشتن تنها شاهد ماجرا تا طلب کردن دوباره زور از خداوند به جای شعور و بینش، سرانجام به مرگ فرزند انجامید. فردوسی نشان میدهد که حتی قهرمان نامدار هم اگر غرق غرور و بیتوجه به حقیقت شود، فاجعه میآفریند. حیوان بچه خود را میشناسد، اما رستم در غفلت فرزندش را نمیشناسد. این پیام شاهنامه همچنان برای امروز نیز زنده است.
ققنوس جان؛ یادمان عارف غزلسرا رضا حاجیپور ساردویی
پس از این بخش بار دیگر یاد استاد غلامرضا حاجیپور گرامی داشته شد. خانواده ایشان با معرفی بخشی از آثار بهجامانده این شاعر، از تلاشهای او در سرودن اشعار عرفانی و دینی یاد کردند. سیمین حاجیپور با قرائت بخشی از سرودههای پدر مطرح کرد: آهنگ حیات استاد رضا حاجیپور ساردویی در فروردینماه ۱۳۳۹ آغاز شد. به برکت نام مبارک امام رضا(ع) خانواده، نام «رضا» را برای او برگزیدند؛ نامی که خود همواره میگفت: خوشنامتر از نام رضا نام ندیدم از برکت نام تو رضا نام گرفتم. رضا حاجیپور ساردویی از عارفان شیعهمذهب و غزلسرایان اهلبیت بود که تمام عمر خویش را با عشق الهی در مسیر «سیر الیالله» سپری کرد. مضمون اصلی اشعار و کتابهای او چیزی جز عشق الهی و دلدادگی به ائمه اطهار نبود.
وی ادامه داد: پدرم باور داشت که آثار بزرگانی چون فردوسی، حافظ، مولانا، سعدی و شمس، سراسر نور و جلوه عشق الهیاند. او از آغاز زندگی تا واپسین دم، کوشید در مسیر آن بزرگان گام بردارد و آثاری بیافریند که «ققنوس جان» را از میان جسم خاکی به ملکوت اعلی پرواز دهد. از مهمترین آثار منظوم ایشان میتوان به الهینامه و دیوان رضا اشاره کرد؛ مجموعههایی آکنده از عشق الهی و دلدادگی به اهلبیت، بهویژه مولا علی(ع). پدرم در عرفان، پیرو «عرفان عملی» بود. او عشق حقیقی را راه رسیدن میدانست و همواره از عشق مجازیِ صرف پرهیز میداد. از باورهای بنیادینش وحدت شهود بود.
سیمین حاجیپور در پایان سخنانش و با اشاره به اینکه یکی از ویژگیهای شگفتانگیز او حافظه خارقالعادهاش بود، اضافه کرد: تمام اشعارش را یک بار مینوشت و از آن پس بدون مراجعه به دستنوشته، از حفظ میخواند. در حالیکه ما کوچکترین متن را پس از چند روز فراموش میکنیم، او آثار منظوم و منثور خود را در حافظه نگاه میداشت.
از تئاتر بیضایی تا اپرای عروسکی؛ روایت جاودان رستم و سهراب
در ادامه حامد صلاحی رستم و سهراب را پررنگترین داستان شاهنامه در عرصه هنرهای نمایشی معرفی کرد و گفت: این اثر بارها دستمایهی تئاتر، سینما و موسیقی قرار گرفته است، برخی آثار نمایشی مانند آثار استاد بهرام بیضایی همچون سهرابکُشی و دیگر نمایشنامههای او از جمله آن هستند که پیوندی میان تاریخ کهن و روایت امروز برقرار میکنند. در این بین از هنرمندانی چون قطبالدین صادقی و پری صابری هم میتوان یاد کرد که با نمایشهایی کوشیدند شاهنامه را به صحنه بیاورند.
وی افزود: در عرصه سينما نیز، نخستین آثار بر اساس شاهنامه به اوایل دهه ۱۳۱۰ بازمیگردد؛ همچنین فیلم «رستم و سهراب» به کارگردانی شاهرخ رفیعی و مهدی رئیسفیروز، با فیلمنامه ابوالقاسم جنتی عطایی نیز در این دسته آثار قرار میگیرد. بعدها سینماگرانی چون فریدون رهنما و سیامک یاسمی هم به این حوزه پرداختند. در حوزه موسیقی نیز، اپرای عروسکی بهروز غریبپور که در سال ۱۳۸۳ با موضوع رستم و سهراب به صحنه رفت و سرآغاز مجموعهای از اپراهای عروسکی درباره شاعران بزرگ ایران شد. این اثر پیشتر بهصورت اپرای صحنهای نیز تجربه شده بود و موسیقی زورخانهای و پهلوانی نقش پررنگی در آن داشت.
صلاحی در پایان سخنان خود تأکید کرد: شاهنامه بهویژه داستان رستم و سهراب همچنان الهامبخش هنرمندان در عرصههای گوناگون است و هر گامی در این مسیر با وجود نقدها ارزشی دارد و باید ثبت و یادآوری شود. در عرصه نقاشی و نگارگری جایی که شاهنامه در طول تاریخ بارها دستمایه هنرمندان تصویرگر قرار گرفته است.
در پایان نشست «هنر و شاهنامه فردوسی»دو کتاب «تاریخ ناشناخته هنر ایران» و «شاهنامه شنیداری» معرفی و رونمایی شد.