به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یادداشت از مسعود براتی/// رهبر انقلاب در سخنان مهم خویش در سهشنبه شب، همزمان با حضور رئیس جمهور پزشکیان در نیویورک، موضوع بسیار مهم و راهبردی در حوزه سیاست خارجی را تبیین نمودند. ایشان در تبیین دلایل مضر بودن مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی بر پدیده خطرناک «تهدیدپذیری» ایران اسلامی تاکید کردند.
تهدیدپذیری به معنای آن است که یک کشور در عرصه خارجی و در مواجهه با تهدیدات ناشی از سایر بازیگران، تغییر رفتار داده و برای بهبود وضعیت به امتیازدهی روی آورد. این نشانهای از «تهدیدپذیری» آن کشور خواهد بود. در ادبیات سیاست خارجی مفهوم «تنشزدایی» همسنگ تهدیدپذیری است. تنشزدایی پس از پایان جنگ یکی از مولفههای اصلی شکلدهی به سیاست خارجی ایران بوده است. نقطه اوج این سیاست را میتوان در دولت خاتمی و دولت روحانی مشاهده کرد.
تنشزدایی به این معنا است که اولویت در سیاست خارجی جلوگیری از ایجاد تنش و یا کاهش تنشهای ایجاد شده است. این سیاست همیشه همراه با ارایه امتیاز به طرف مقابل است. هرچند تنشزدایی ظاهری زیبا دارد و کسی موافق تنش نیست و همه دوست دارند وضعیت بدون تنش باشد، اما باید توجه داشت که تنش به عنوان معلول تهدید امری همیشگی در صحنه بینالملل بوده و خصوصا کشوری که در نظم کنونی بینالملل به دنبال استقلال و پیشرفت باشد، ناگزیر با تنش از سوی قدرتهای سلطهگر مواجه خواهد شد. لذا اگر به دنبال تنشزدایی برود وارد یک مسیر بدون انتها خواهد شد.
تنشزدایی یا همان تهدیدپذیری، مسیر بدون انتهایی برای ایران اسلامی است. وقتی ادراک دشمنان از ایران، بازیگری تهدیدپذیر و فراری از مواجهه با تنش باشد، به صورت مستمر به تهدید کردن و تنشزایی رو آورده و از این مسیر به دنبال امتیازگیری مستمر خواهند بود. خصوصا با توجه به اینکه تهدید کردن و تنشزایی با هزینه بسیار کم صورت گرفته و طبیعی خواهد بود که مورد استقبال دشمن قرار گیرد. در طول ۲۲ سال گذشته که سیاست تنشزدایی در برابر دشمنان دنبال شده است، تجربیات متعددی اثبات کننده این حقیقت صورت گرفته است. دشمنان با بدعهدی نسبت به تعهدات خود در برابر ایران، همیشه تنش را حفظ کرده و حاضر به پایان تنش نبوده بودند. پرونده هستهای ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی از مهمترین مصادیق این موضوع است.
این موضوع در زمانی که تحولات اساسی در معادلات قدرت و نظم بینالملل در حال رقم خوردن است، اهمیت مضاعف پیدا میکند. بازیگرانی در این مقطع بزنگاهی بهتر میتوانند منافع ملی خود را تامین کنند و در جایگاه بالاتری قرار بگیرند که به صورت فعال و مستقل بتوانند طراحی بازی و کنشگری داشته باشند. برای مثال کشورهای اروپایی به دلیل آنکه نسبت به تهدیدات نشات گرفته از دولت آمریکا، پذیرش جدی دارند، در این لحظات به اجبار رفتارهای دیکته شده از سوی آمریکا را دنبال میکنند. چه در موضوع جنگ روسیه و اوکراین و چه در موضوع رقابت با چین، به جای توجه به منافع ملی خود از تصمیمهای آمریکا که مبتنی بر منافع آمریکا است، تبعیت میکنند.
مسیر درست در سیاست خارجی «تهدیدزدایی» است. این هدف با اتخاذ تصمیمهای درست در لحظات حساس حاصل میشود. در حال حاضر آمریکا با تهدید ایران میخواهد ایران را به میز مذاکره بیاورد. اگر ایران مذاکره با آمریکا را بپذیرد، برای آمریکا و سایر بازیگران این ادراک ایجاد و تثبیت میشود که ایران با تهدید حاضر به انجام رفتاری مغایر با منافع ملی خود میشود. در نتیجه تهدید کردن و تنشزایی کردن علیه ایران افزایش مییابد. دامنه آن نیز به موضوعات متنوعی نیز گسترش مییابد.
این را به خوبی میتوان در روابط آمریکا با متحدان خود مشاهده کرد. تا آنجا که نسبت به روابط کشورهای اروپایی با چین نیز مداخله کرده و برای آنها تعیین تکلیف میکند. برای آنکه سیاست «تهدیدزدایی» عملیاتی شود ابتدا باید نشان داده شود که ایران برای تامین منافع ملی خود از مواجهه با تنش و تهدید دشمن نمیترسد و حتی در صورت نیاز حاضر به افزایش تنش نیز هست.
رهبر انقلاب در ابتدای روی کار آمدن ترامپ در سال گذشته به روشنی تاکید کردند که در صورت تهدید، تهدید متقابل و در صورت عمل به تهدید، اقدام متقابل از سوی ایران انجام خواهد شد. این بیان در راستای سیاست تهدیدزدایی بود هرچند عدم انسجام نظری در سطح سیاستمداران ایرانی از اثرات این بیانات کاست. تصریح رهبر انقلاب بر ضررهای مذاکره زیر سایه تهدید، فرصتی است برای تثبیت سیاست تهدیدزدایی در سیاست خارجی کشور که موجب کاهش هزینهها و استفاده بیشتر از فرصتها خواهد شد.
@m_barati1