به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتابهای متعدد و متنوعی درباره دفاع مقدس نوشته شده است، همه از سالهایی دور سخن میگویند؛ مردمی که در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ تبدیل به مبارز، امدادگر، مجروح و شهید شدند، اما جنگ ایران و عراق آخرین جنگ نبود و مردم در سال ۱۴۰۴ جنگ را از نزدیک دیدند و در شهر ۱۲ روز با آن زندگی کردند. تجربه جنگ از نزدیک چه تاثیری بر سلیقه ادبی افراد دارد و نویسندگانی که در حوزه دفاع مقدس مینویسند از این به بعد باید به چه نکاتی بیشتر توجه کنند.
درباره تغییر دیدگاه مخاطب بعد از جنگ ۱۲ روزه و تاثیر آن بر ادبیات گفتوگویی با گلعلی آقاباباییپور معروف به گلعلی بابایی پژوهشگر و مستندنگار دفاع مقدس، یگاننویس و لشکرنویس نویسنده کتابهایی از جمله «قلب زمین مال ماست»، «ماه تمام»، «پارتیزان»، «نقطه رهایی»، «همپای صاعقه»، «غوغای غبار» و «ضربت متقابل» انجام شد که در ادامه میخوانید.

زمانی که بوی باروت ملموس شد
سلیقه مخاطبی که جنگ ۱۲ روزه را دیده چه تفاوتی با قبل کرده است و نویسندگان باید در تالیف آثار خود به چه نکاتی توجه داشته باشند؟
از قدیم گفتند «شنیدن کی بود مانند دیدن؟» تا حالا هرچه گفته میشد برای آنهایی که در مقطع زمانی هشت سال دفاع مقدس زیست نداشتند، مانند شنیدن بود و خواندن از روی مکتوباتی مانند داستان، رمان مستندنگاری، تاریخنگاری و تاریخ شفاهی و خاطرات افرادی که در جنگ رزمنده و آنانی که پشت جبهه بودند. در نتیجه آثار مختلف و متنوعی چاپ شد و مخاطبان از آنها استقبال کردند و کتابها را خواندند.
جنگ ۱۲ روزه با همه بدیها و ضرر و زیانی که برای ما داشت، موجب شد نسل جدید با واقعیتهای جنگ آشنا شوند
جنگ ۱۲ روزه زیست فیزیکی به افراد داد. یعنی با تمام وجودشان حس کردند اینکه «جنگ، جنگ و جنگ» گفته میشود یعنی چه، استرس، نگرانی و حتی ترس جنگ و وحشتی را که از جنگ، اتفاقهای جنگ و بوی باروت تا حالا برایشان ملموس نبود، قابل لمس شد.
تفاوت جنگ ۱۲ روزه و هشت سال دفاع مقدس در این بود که جنگ ۱۲ روزه برقآسا بود، جنگی نبود که سربازان دشمن از مرز زمینی شروع به آمدن کنند و بخواهند مرز و شهرهای مرزی را رد کنند و در این فاصله با رزمندگان درگیر شوند و مردم جلوی آنها را بگیرند. در جنگ هشت ساله دشمنان نتوانستند به شهرهای بزرگ برسند؛ اما در این جنگ، در ثانیه و دقایقی کوتاه مردم دیدند که جنگ در کنار و همسایه آنها است و جنگ برای آنها ملموس و حس برانگیز شد. پیش از این گفته میشد، مردم خرمشهر در بیش از ۳۰ روز چه تجربه کردند؟ مردم قصر شیرین و سرپل ذهاب در کرمانشاه بیش از یک سال در محاصره کامل بودند، در این روزها همه مردم ایران میتوانند حس آنها را بهتر درک کنند. به نظر من جنگ ۱۲ روزه با همه بدیها و ضرر و زیانی که برای ما داشت، موجب شد نسل جدید با واقعیتهای جنگ آشنا شوند.
اتحاد مردم دشمن را نابود کرد
تجربه جنگ چطور میتواند در سلیقه ادبی افراد تاثیر بگذارد؟ مردمی که جنگ و حتی موشکها را در آسمان را دیدند در کتاب به دنبال چه خواهند بود؟
جنگ شکل خاص خود را دارد. جنگ سال ۱۳۵۹ اینگونه بود که با حمله گسترده زمینی شروع شد و جنگ جدید از ابتدا به شکل برقآسا هوایی و موشکی انجام شد. ادبیات هم باید با توجه به تنوع، حقایق را انعکاس بدهد، جنگ امروز با هشت سال دفاع مقدس تفاوت دارد، شما میخواهید در مورد شخصیتهای آن جنگ صحبت کنید، رزمندگانی بودند که میرفتند، زخمی، جانباز و شهید میشدند اما امروز خانوادهای راحت در خانهاش خوابیده و موشک آنها را شهید و مجروح میکند یا ضرر و زیان دیگر به آن خانواده و افراد وارد میشود. این موارد باید به همین شکلی که اتفاق افتاده در ادبیات منعکس شود.
در یکی از پایگاههای موشکی ۶۰ موشک زدند و در قبال آن ۴۰ نفر از افرادی که خدمه موشک بودند، شهید شدند
ضمن اینکه خیلی از مردم در این جنگ دخیل شدند و اتحاد و وحدت آنها توانست دشمن را نابود کند، این مساله یکی از برجستگیهای جنگ ۱۲ روزه است که باید بیشتر به آن پرداخته شود و توانست دشمن را نابود کند تا بعد از ۱۲ روز دستهایش را بالا ببرد و درخواست آتشبس کند. باید به این مسائل در ادبیات بیشتر پرداخته و به آن بال و پر داده شود، مسائل باید به زبان عام و برای کودکان نوجوانان و بزرگسالان بیان شود.
همچنین ما نباید فقط به بخش مظلومیت بپردازیم این درست است که مردم غافلگیر شدند و اتفاقهای ناگواری برای آنها افتاد، اما در طرف دیگر افرادی بودند که با چشم بیدار با دشمن میجنگیدند، رزمندگان هوافضا و پدافند اینطور که گفته شده، نوبتی پشت لانچر برای شلیک موشک میایستاند و نوبتی شهید میشدند؛ بعد از شهادت یکی، دیگری میرفت و شلیک میکرد؛ و شهید میشد؛ یعنی حماسه عجیبی رخ داده که متاسفانه مورد غفلت واقع شده و به آن کمتر پرداخته شده است.
گفته شده، در یکی از پایگاههای موشکی ۶۰ موشک زدند و در قبال آن ۴۰ نفر از افرادی که خدمه موشک بودند، شهید شدند، اینها در کنار شهادت نوزاد دو ماهه، کودک دو ساله و خانم خانهدار و فرماندارانی که به شهادت رسیدند و دانشمندان هستهای که گناه آنها علمشان بود، باید پرداخته شود. تنوع موضوع در این جنگ بسیار است و نویسندگان و هنرمندان رسالت سنگینی دارند تا بتوانند تنوع را به جامعه انتقال دهند.
هنوز برخی از زوایای جنگ برای افراد پنهان است
آیا آنطور که سزاوار است به موضوع جنگ ۱۲ روزه پرداخته میشود آیا این رویداد معاصر مستندنگاری و نوشته شد؟
یک طرف این ماجرا نویسندگان هستند و طرف دیگر متولیانی هستند که باید این راه را باز کنند و شرایط را مهیا کنند تا پدیدآورندگان بتوانند کار خوب تولید کنند
باید توجه داشته باشید، هر چیزی موقعیتی دارد و باید به بالندگی برسد. این روزها آثاری به شکل کاملا تعجیلی نگاشته و منتشر میشوند که شاید در حد و اندازه شهدا نباشند. کار باید شسته رفته و به خوبی ویرایش شده باشد و این در صورتی است که نویسنده اطلاعات خوبی درباره موضوع داشته باشد، اما هنوز برخی از زوایای جنگ برای افراد پنهان است و تا زمانی که اتفاقها رمز گشایی و روایت اتفاقها بازگویی نشود، در نگارش کتابها هم این اشکال پیش میآید که اطلاعات نادرست به مخاطب داده شود. بهبود این روند نیاز به مدتی زمان دارد تا به پختتگی و رشد برسد تا بتواند شاهد انتشارا آثار خوب بود.
این توقف نباید منجر به فراموشی شود، زیرا ما به سرعت مسائل را فراموش میکنیم. افرادی که متصدی این کار هستند باید برنامهریزی و شاخصگذاری کنند که در حوزه داستان، مستندنگاری و کودک و نوجوان و آثاری که همه اقشار جامعه را در بر بگیرد، چه کتابهایی منتشر شود. یک طرف این ماجرا نویسندگان هستند و طرف دیگر متولیانی هستند که باید این راه را باز کنند و شرایط را مهیا کنند تا پدیدآورندگان بتوانند کار خوب تولید کنند.