شناسهٔ خبر: 74995962 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

روایت بی‌بی‌سی از درخشش بسیجیان ایران در دفاع مقدس

شبکه جهانی بی‌بی‌سی در وصف حماسه بسیجیان می‌نویسد: در میان دود و آتش جنگ تحمیلی، بسیجیان ایران با ایمانی راسخ و قلبی سرشار از عشق به وطن و انقلاب، مرگ را نه پایان، بلکه دروازه‌ای به سوی شهادت و جاودانگی می‌دیدند؛ آنان با شجاعتی بی‌نظیر حماسه‌ای آفریدند که هنوز در قلب تاریخ می‌درخشد.

صاحب‌خبر -

گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: در قلب تاریخ معاصر، آنجا که شعله‌های تجاوز رژیم بعث عراق آسمان ایران و خاورمیانه را خون‌آلود کرد، روایت حماسه مقاومت ایران در برابر یورش صدام، چون نگینی تابناک در تاریخ این سرزمین می‌درخشد. ۳۵ سال پیش، در ۲۲ سپتامبر۱۹۸۰، نیرو‌های عراقی با خیال خام پیروزی برق‌آسا به خاک مقدس ایران هجوم بردند و جنگی ۸ ساله را رقم زدند. این گزارش که در سال ۲۰۱۵ توسط بی‌بی‌سی جهانی نوشته شده، گوشه‌ای از شکوه ایثار و پایداری ملت ایران را در برابر این تجاوز آشکار به تصویر می‌کشد.

زیبایی در دل جنگ؛ بسیجیان شهادت را در آغوش کشیدند

صدام، دیکتاتور بعثی، گمان می‌کرد که با زور اسلحه و حمایت قدرت‌های جهانی، می‌تواند انقلاب نوپای اسلامی ایران را در هم بشکند، اما او با روحیه‌ای رو‌به‌رو شد که از عمق اعتقادات ملی و مذهبی و عشق به وطن و امام خمینی (ره) سرچشمه می‌گرفت. ایرانیان، با لبخندی بر لب و قلبی پر از شور، به میدان جنگ شتافتند، اما در مقابل بسیاری از سربازان عراقی، با اکراه و ترس، به این کشتار بی‌معنا کشانده شده بودند.

یکی از این قهرمانان، مهدی طلعتی، نوجوانی ۱۵ ساله‌ای بود که با اشتیاق سلاح در دست گرفت و به بسیج، نیروی مردمی حافظ انقلاب اسلامی، پیوست. بسیجیان، جوانانی با‌ایمان، با تجهیزاتی اندک (کلاشینکف و نارنجک‌هایی که علم به استفاده از آنها را نداشتند) به جبهه رفتند. مهدی می‌گوید: «ما امام خمینی را دوست داشتیم و وقتی دستور دفاع از وطن را دادند، با خوشحالی لبیک گفتیم. نسل ما با شادی به میدان جنگ رفت.»

این کلمات، نه تنها بازتابی از عشق به رهبر است، بلکه نشان‌دهنده پیوند عمیق میان دین و وطن‌پرستی در ایران است. در حالی که لجستیک ضعیف بود و حتی نان کافی وجود نداشت، تعهد به انقلاب همه کمبود‌ها را جبران می‌کرد. بسیجیان، با فداکاری‌هایشان، خطوط دشمن را شکستند و نشان دادند که روح انسانی می‌تواند بر ماشین جنگی غلبه کند.

در طرف مقابل، داستان سربازان عراقی روایتی از اجبار و وحشت است. بسیاری از سربازان عراقی، همچون «عدنان»، که اکنون روزنامه‌نگاری در تبعید است، به اجبار به جبهه فرستاده شدند. آموزش‌های خشن ارتش بعثی که با باتوم و توهین همراه بود، روحیه آنها را در هم شکست. عدنان خاطرنشان کرد: «از ابتدا روحیه ارتش پایین بود. چگونه سربازی با روحیه شکسته می‌تواند به میدان جنگ برود؟» اعدام‌های بی‌رحمانه سربازان فراری از جنگ، فضای رعب و وحشت زیادی را حاکم کرده بود.

وی صحنه‌ای را توصیف می‌کند که دو سرباز به جرم ترک موقعیت، تیرباران شدند و هنوز صدای گلوله‌باران شدن آنها و در گوش وی پخش می‌شود. این جنگ برای عراقی‌ها، نه یک جنگ بر پایه ارزش، بلکه «جهنمی پوچ» بود که صدام آن را بر آنها تحمیل کرد. تخمین زده می‌شود که ۲۵۰ هزار عراقی در این جنگ کشته شدند، اما بسیاری از آنها با اکراه به میدان جنگ رفته و حتی اکنون از یادآوری آن ابا دارند.

جنگ، با پیشروی اولیه عراقی‌ها در خرمشهر، آغاز شد، اما نیرو‌های غیور ایرانی با ایثار خود، دشمن را به عقب راندند. در سال ۱۹۸۲، صدام مجبور به عقب‌نشینی شد، زیرا نیروهایش پراکنده بوده و فداکاری ایرانیان، همچون موجی خروشان، آنها را در هم می‌کوبید. جنگ به شکلی فرسایشی جلو رفته و مشابه با جنگ جهانی اول، با کشتاری عظیم برای دستاورد‌های ناچیز جلو می‌رفت.

ایرانیان، به سبب تحریم تسلیحاتی جهانی پس از انقلاب و گروگان‌گیری عناصر سفارت آمریکا، تجهیزات کمتری را در اختیار داشتند. بزرگ‌ترین سلاحشان، نیروی انسانی و ایمانی راسخ بود. حملات غافلگیرکننده سربازان روح‌الله، جایی که بسیجیان مستقیماً به سمت تیربار‌های دشمن می‌دویدند، نمادی از شجاعت در تاریخ معاصر ایران شد.

مهدی، که خود داوطلب شد تا با دویدن روی میدان مین، راه را باز کند، می‌گوید: «وقتی اسلحه نداری، با بدنت خط دشمن را می‌شکنی. حتی سیم خاردار را با بدنمان می‌پوشاندیم تا دیگران عبور کنند.» آمار شهدای نیرو‌های ایرانی بسیار بالا بود و گاهی ۷۰ تا ۹۰ درصد یگان‌ها نابود می‌شدند، اما همین فداکاری‌ها، این پیروزی را برای مردم ممکن ساخت.

با گذشت زمان، بسیج از یک نیروی نامنظم به ارتشی کارآزموده تبدیل شد. مهدی می‌گوید: «ابتدا از انفجار نارنجک می‌ترسیدم، اما بعداً صد‌ها انفجار نارنجک را نادیده می‌گرفتم. به جنگ عادت می‌کنی و حرفه‌ای می‌شوی.» تا پایان جنگ در اوت ۱۹۸۸، با پذیرش قطعنامه سازمان ملل توسط رهبر معظم انقلاب، تعداد شهدای ایران بین ۳۰۰ هزار تا یک میلیون نفر تخمین زده می‌شود. اما برای بسیجیان مؤمن، مرگ نه ترس‌آور، بلکه پلی به سوی شهادت و رستگاری بود. آنها باور داشتند که دفاع از وطن و انقلاب اسلامی، ارزش فدا کردن جان شیرین را دارد. این اعتقاد، جنگ را برایشان نه تنها تحمل‌پذیر، بلکه زیبا کرد. مهدی می‌گوید: «آن لحظه بسیار زیبا بود. ترجیح می‌دادم در آن دوران بمیرم تا اینکه بعد از جنگ به زندگی ادامه دهم.»

امروز، مهدی به عنوان یک استاد دانشگاه در یکی از کشور‌های غربی زندگی می‌کند، اما زخم‌های جنگ نظیر زانو‌های مصنوعی و گلوله‌ای در دستش، همچنان بر بدنش باقی است. حماسه دفاع مقدس، چون ستاره‌ای در آسمان تاریخ ایران می‌درخشد و یادآور روز‌هایی است که ملتی با ایمان و اراده‌ای پولادین، در برابر ظلم ایستاد.

این جنگ، فراتر از میدان نبرد، روایتی از اتحاد، ایثار و عشق به آرمان‌های والا بود که نسل‌ها را به احترام وامی‌دارد. پایداری ایرانیان در برابر تجاوز، نه تنها سرنوشت یک ملت را رقم زد، بلکه پیامی جاودان به جهانیان فرستاد: هیچ نیرویی نمی‌تواند روح ملتی متحد و مصمم را در هم بشکند.

انتهای پیام/ ۱۳۴