وی افزود:طبیعتاً با توجه به شرایط سنی ما، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دانشآموز بودیم. در شهرستانی که زندگی میکردیم، با شخصیتهای انقلابی آشنا شدیم و با تظاهرات علیه رژیم طاغوت ارتباط گرفتیم. چون ما به اصفهان زیاد رفتوآمد داشتیم و نزدیک آنجا بودیم، همان سال ۱۳۵۶ وقتی شبها به اصفهان میرفتیم، مردم در خیابانها تظاهرات میکردند. چون رژیم طاغوت روزها سخت برخورد میکرد، مردم شبها به خیابان میآمدند. از همانجا متوجه شدیم که یک حرکت جدی در کشور شروع شده.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین خاطراتش را این گونه ادامه داد: یواشیواش در استان چهارمحال و بختیاری هم این حرکت آغاز شد، بهویژه در شهر ما، فارسان. آن موقع ما ۱۴ ساله بودیم. در ماه مبارک رمضان، در لیالی قدر، در مسجد جامع فارسان، اولین اعلامهای رسمی در تبعیت از امام راحل و مخالفت با رژیم طاغوت شروع شد. بعد با بازگشایی مدارس، اولین راهپیماییهای علنی علیه رژیم طاغوت شکل گرفت. ما هم توفیق حضور داشتیم.
سردار سلیمانی در ادامه عنوان کرد:در اولین روزی که دانشآموزهای دبیرستان ما راهپیمایی کردند، ما هم در خیابان انتهای میادین شهرمان توسط ژاندارمری فارسان دستگیر شدیم. سابقه دستگیری داریم از همان دوران. وقتی دو نفر از نیروهای ژاندارمری ما را گرفتند، یکی از رفقایمان که بعدها شهید شد، شهید جهانبخش بهرامی بود که از کوچهای با یک سنگ بزرگ حمله کرد به یکی از آنها. سنگ به آن نفر برخورد کرد. نفر دوم او را تعقیب کرد، اما شهید بهرامی توانست همکلاسی ما را نجات دهد و ما هم توانستیم فرار کنیم. آن روز، نه فقط خاطرهای از یک فرار، بلکه لحظهای بود که نشان داد نسل نوجوان آن روز، با تمام وجود برای آزادی و انقلاب ایستاده بود. و آن سنگ، شاید نماد کوچکی بود از ارادهای بزرگ که بعدها در میدانهای نبرد، با خون شهیدان به ثمر نشست.