اعلانی بر روی صفحه موبایل نمایش داده میشود، در تیتر آن لینک نوشته است «هوش مصنوعی در ۲۰ سال آینده چه شغلهایی را نابود میکند؟»، یا چند روز قبل دوستی تعریف میکرد که پدرش میگوید «انسانها در نهایت بهدست هوش مصنوعی کشته خواهند شد»، کاربری نیز در پستی بحث برانگیز در توییتر از دیگر کاربران پرسیده بود «آیا نگران از دست دادن خلاقیت و حافظه خود به خاطر استفاده مداوم از هوش مصنوعی نیستید؟» ما هر روز با چنین پیامها و گفتوگوهایی مواجه میشویم.
در بحبوحه همین ترسها در سالهای اخیر، واژه قدیمی نئولادیسم دوباره در رسانهها پررنگ شده است. این اصطلاح، ریشه در جنبشی تاریخی دارد که دو قرن پیش در بریتانیا شکل گرفت؛ زمانی که کارگران صنعت نساجی در دهه ۱۸۱۰ میلادی به مقابله با ماشینهای بافندگی برخاستند و آنها را میشکستند. آن کارگران «لادیستها» نام گرفتند و نماد اعتراض به فناوریهایی شدند که معیشت و استقلالشان را تهدید میکرد. امروز، در آغاز دهه ۲۰۲۰، روایت تازهای از همان روحیه شکل گرفته است: مخالفت با هوش مصنوعی، نظارت دیجیتال، مصرفگرایی فناورانه و سلطه غولهای تکنولوژی.
ریشههای تاریخی
لادیستها در بریتانیا گروهی پراکنده از کارگران بودند که معتقد بودند ماشینآلات جدید، کار دستدوزی و مهارت انسانیشان را بیارزش کرده و آنان را به حاشیه میراند. هرچند جنبش آنها در نهایت سرکوب شد، اما «لادیسم» بهعنوان یک مفهوم سیاسی و اجتماعی ماندگار شد؛ و نمادی از شک و مقاومت در برابر فناوریهای نو است. در قرن بیستویکم، «نئولادیسم» یا «لادیسم نو» همین نگاه را در بستری متفاوت بازآفرینی میکند.
دغدغههای مخالفان فناوری
حامیان نئولادیسم تاکید میکنند که این جنبش «ضد فناوری» نیست. آنها خواهان فناوریهایی هستند که در خدمت عدالت اجتماعی، سلامت روان و حفاظت از محیط زیست باشند. از نگاه آنان، توسعه بیمهار فناوری بدون توجه به پیامدها، خطری جدی برای آزادی و کرامت انسانی است
نئولادیستهای معاصر طیف متنوعی را در بر میگیرند: از فعالان زیستمحیطی و منتقدان سرمایهداری دیجیتال گرفته تا والدینی که نگران اعتیاد فرزندانشان به شبکههای اجتماعیاند. آنچه آنها را به هم پیوند میدهد، بیاعتمادی به وعدههای صنعت فناوری است.
یکی از جدیترین محورهای نگرانی، گسترش هوش مصنوعی است. گزارش گاردین (The Guardian) در سال ۲۰۲۴ نقل میکند که برخی پژوهشگران و فعالان هشدار میدهند «انسانیت تنها پنج سال فرصت دارد» پیش از آنکه ماشینهای هوشمند، کنترل بسیاری از جنبههای زندگی را در دست گیرند. بیکاری گسترده، نظارت متمرکز و حتی خطر شورش ماشینها از جمله نگرانیهای مطرحشدهاند.
تلفنهای هوشمند و شبکههای اجتماعی به بخش جداییناپذیر زندگی روزمره بدل شدهاند. نئولادیستها میگویند این وابستگی سلامت روان، روابط انسانی و کیفیت زندگی را تخریب میکند. در نیویورک، گروهی از نوجوانان با تشکیل «باشگاه لادیستها» گوشیهای هوشمند را کنار گذاشته و به استفاده از موبایلهای ساده، کتابهای کاغذی و دیدارهای چهرهبهچهره روی آوردهاند. رسانه ویامال (VML Intelligence) از این گروه بهعنوان «نماد نسلی تازه که میخواهد دوباره آفلاین زندگی کند» یاد کرده است.
امروز، مرز میان کار و زندگی شخصی با فناوریهای ارتباطی از میان رفته است. ایمیلها و پیامهای کاری خارج از ساعت اداری به امری عادی بدل شدهاند. نئولادیستها خواستار تصویب قوانینی هستند که به کارکنان حق بدهد، «ارتباط کاری را پس از پایان ساعت کاری رد کنند.»
بسیاری از فناوریهای نوین آثار زیستمحیطی سنگینی دارند؛ از مصرف عظیم انرژی مراکز داده گرفته تا استخراج معادن برای تولید باتریها. جنبش نئولادیسم به این بعد نیز توجه دارد و از فناوریهای پایدار و عادلانه دفاع میکند. همزمان، تمرکز قدرت و ثروت در دست شرکتهایی مانند گوگل، متا و آمازون نیز بهعنوان تهدیدی برای دموکراسی و عدالت اجتماعی معرفی میشود.
حامیان در برابر منتقدان
حامیان نئولادیسم تاکید میکنند که این جنبش «ضد فناوری» نیست. آنها خواهان فناوریهایی هستند که در خدمت عدالت اجتماعی، سلامت روان و حفاظت از محیط زیست باشند. از نگاه آنان، توسعه بیمهار فناوری بدون توجه به پیامدها، خطری جدی برای آزادی و کرامت انسانی است.
منتقدان، اما برعکس، نئولادیستها را متهم به بدبینی افراطی و واپسگرایی میکنند. آنها میگویند همانطور که لادیستهای قرن نوزدهم نتوانستند از موج انقلاب صنعتی جلوگیری کنند، نئولادیستهای امروز هم نمیتوانند پیشرفت فناوری را متوقف سازند. به باور این گروه، راهحل مشکلات فناوری نه در رد آن، بلکه در تنظیم مقررات، آموزش و نوآوری مسئولانه است.
نئولادیسم امروز پژواکی است از نگرانیهای عمیق نسبت به آیندهای که فناوری رقم میزند. اگرچه برخی تحلیلگران این جریان را «صدای ترس» میدانند، اما واقعیت این است که طرح چنین پرسشهایی درباره هوش مصنوعی، نظارت دیجیتال، عدالت اجتماعی و سلامت روان ضروری است. همانطور که گاردین در گزارش خود اشاره میکند: «ما هنوز شانس اندکی برای بقا داریم، به شرط آنکه این بار برخلاف گذشته، هشدارها را جدی بگیریم.»
اینک پرسش اساسی این است: آیا با این هشدارها میتوان مسیر توسعه فناوری را تغییر داد؟ یا اینکه قدرت و سرعت پیشرفت فناوری آنقدر زیاد است که مخالفتها تنها نقش نمادین خواهند داشت؟
انتهای پیام/