شناسهٔ خبر: 74946092 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

محمد قربانی شیراز؛

مکانیسم ماشه؛ ابزار فشار یا عملیات روانی

در فضای سیاسی کشور نیز این موضوع بازتاب گسترده‌ای داشته و دیدگاه‌های متفاوتی را برانگیخته است. برخی تحلیلگران بر این باورند که اثر روانی و رسانه‌ایِ فعال‌سازی مکانیسم ماشه، ممکن است از خود تحریم‌ها نیز مخرب‌تر باشد؛ چنان‌که پیش از هرگونه اقدام رسمی، شاهد نوسانات اقتصادی و افزایش نگرانی‌ها در بازار داخلی بوده‌ایم.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار تشکل‌های دانشجویی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ محمد قربانی شیراز/// پس از 12 سال گفت وگو درباره فعالیت های هسته‌ای و غیره ایران با اعضای گروه 5+1، در تاریخ 23 تیرماه 1394، توافقی بین ایران و این گروه حاصل شد.این توافق سپس در شورای امنیت سازمان ملل به رای گذاشته شد و با تصویب آن، شش قطعنامه ای که پیشتر علیه ایران صادر شده و منجر به اعمال تحریم های گسترده هسته ای شده بود، لغو گردید.

با این حال، در جریان مذاکرات و به پیشنهاد آمریکا، سازوکاری به متن توافق افزوده شد که بر اساس آن، اگر یکی از طرف‌های توافق ادعا کند که ایران به تعهدات خود پایبند نیست، روندی برای بازگرداندن تحریم‌های لغو‌شده آغاز شود. این سازوکار که به «مکانیسم ماشه» مشهور شد، عملاً ابزاری برای اعمال مجدد فشارهای بین‌المللی علیه ایران فراهم می‌کرد.

این توافق و سازوکار ضمیمه آن، توسط تیم مذاکره‌کننده ایران به ریاست محمدجواد ظریف، وزیر وقت امور خارجه، امضا شد. برخی کارشناسان، درج این مکانیسم را اشتباهی استراتژیک ارزیابی کرده‌اند؛ چرا که آن را نه در راستای تسهیل پیشرفت هسته‌ای کشور، بلکه به‌عنوان ابزاری برای مهار و فشار سیاسی-اقتصادی علیه ایران می‌دانند.

اکنون، با گذشت نزدیک به ۱۰ سال از آن توافق، و پس از شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲روزه علیه ایران، زمزمه‌هایی مبنی بر تلاش مجدد برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه شنیده می‌شود. گفته می‌شود آمریکا با فشار بر کشورهای اروپایی سعی دارد تحریم‌ها و قطعنامه‌های گذشته را احیا کند تا از این طریق، علاوه بر فشار روانی بر افکار عمومی ایران، زمینه تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده و واگذاری امتیازات بیشتر از سوی مقامات کشور را فراهم کند.

در فضای سیاسی کشور نیز این موضوع بازتاب گسترده‌ای داشته و دیدگاه‌های متفاوتی را برانگیخته است. برخی تحلیلگران بر این باورند که اثر روانی و رسانه‌ایِ فعال‌سازی مکانیسم ماشه، ممکن است از خود تحریم‌ها نیز مخرب‌تر باشد؛ چنان‌که پیش از هرگونه اقدام رسمی، شاهد نوسانات اقتصادی و افزایش نگرانی‌ها در بازار داخلی بوده‌ایم.

این تأثیرپذیری پیش‌دستانه را می‌توان ناشی از نقش عوامل نفوذی و رسانه‌ای در داخل کشور دانست که با دامن‌زدن به این فضا، به‌گونه‌ای عمل می‌کنند که گویا چاره‌ای جز اعطای امتیازات بیشتر به دشمن برای جلوگیری از فعال شدن ماشه وجود ندارد. در حالی‌که لازم است تصمیم‌گیران کشور با درایت، از تبدیل تهدید روانی به بحران واقعی جلوگیری کنند.

مکانیسم ماشه، دیگر صرفا یک بند در قطعنامه 2231 نیست؛ بلکه امروز به ابزاری برای عملیات روانی و فشار ترکیبی علیه ایران تبدیل شده است. دشمن، با بهرهگیری از شبکه های رسانه ای، محاسبات سیاسی و برخی شکاف های درون سیستمی، تلاش دارد تا ترس از تحریم را جایگزین خود تحریم کند. و این دقیقا همان نقطه ای است که ضعف تصمیم گیری و فقدان انسجام، میتواند بیشترین آسیب را وارد کند.

در چنین شرایطی، اگر محاسبه‌گری سیاسی جای خود را به تصمیم‌های واکنشی، هیجانی یا منفعلانه بدهد، آن‌چه در ظاهر «تهدید احتمالی» به نظر می‌رسد، می‌تواند به بحران واقعی تبدیل شود. تجربه‌های پیشین نشان داده‌اند که اعطای امتیاز در مقابل فشار، نه‌تنها طرف مقابل را راضی نمی‌کند، بلکه او را برای طرح مطالبات گسترده‌تر و عمیق‌تر، جسورتر می‌سازد.

بیش از هر زمان، نیاز به حفظ آرامش ملی، بازآفرینی اعتماد عمومی، مدیریت افکار در برابر جنگ روانی و تکیه بر ظرفیت‌های دیپلماسی چندجانبه، ضروری به نظر می‌رسد. بازی با مکانیسم ماشه، یک نبرد حقوقی-رسانه‌ای پیچیده است که پیروزی در آن، نه با عقب‌نشینی حاصل می‌شود و نه با شعار. این نبرد، نیازمند درایت، انسجام درونی، و هوشیاری مداوم در برابر سیگنال‌های جعلی دشمن است.

در نهایت، این ایران است که باید تعیین کند تهدید ماشه، تا چه اندازه واقعی باشد؛ نه آنها که از بیرون، سعی در دامن‌زدن به هراس دارند.