شناسهٔ خبر: 74944220 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

کودکان و «سرمایه‌گذاری فرهنگی والدین»؛ وقتی آموزش مهارت و برند شخصی از کودکی آغاز می‌شود

در جهان امروز، کودکی بیش از هر زمان دیگری به میدان رقابت بدل شده است. اگر تا دیروز کودکان فرصت داشتند در دنیای خیال، بازی و تجربه‌های آزاد رشد کنند، امروز بسیاری از والدین با نگاهی ابزاری به کودکان، آنها را به پروژه‌ای برای «سرمایه‌گذاری فرهنگی و اقتصادی» تبدیل کرده‌اند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، محمدمهدی سیدناصری  حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بین‌الملل کودکان یادداشتی با عنوان «کودکان و «سرمایه‌گذاری فرهنگی والدین»؛ وقتی آموزش مهارت و برند شخصی از کودکی آغاز می‌شود» را بدین شرح در اختیار خبرگزاری آنا قرار داد:

در جهان امروز، کودکی بیش از هر زمان دیگری به میدان رقابت بدل شده است. اگر تا دیروز کودکان فرصت داشتند در دنیای خیال، بازی و تجربه‌های آزاد رشد کنند، امروز بسیاری از والدین با نگاهی ابزاری به کودکان، آنها را به پروژه‌ای برای «سرمایه‌گذاری فرهنگی و اقتصادی» تبدیل کرده‌اند. کلاس‌های فوق‌برنامه پیاپی، آموزش مهارت‌های شغلی در سنین پایین، و حتی تبدیل کودک به «اینفلوئنسر» در شبکه‌های اجتماعی، همه و همه نشانه‌هایی است از روندی نگران‌کننده که در آن کودکان، به‌جای آنکه سوژه‌ای مستقل با حق بر رشد آزادانه باشند، به ابزاری برای موفقیت اقتصادی و برندینگ خانوادگی تبدیل می‌شوند. این پدیده، پرسش‌های عمیق حقوقی، فرهنگی و اجتماعی را برمی‌انگیزد: آیا والدین حق دارند آینده فرزندانشان را این‌گونه مدیریت و هدایت کنند؟ و جامعه چگونه باید میان حمایت از شکوفایی استعداد‌ها و صیانت از حق کودکی تعادل برقرار کند؟

سرمایه‌گذاری والدین بر آموزش فرزندان پدیده‌ای تازه نیست. از دیرباز، خانواده‌ها تلاش کرده‌اند بهترین امکانات آموزشی، فرهنگی و اجتماعی را برای کودکان فراهم کنند. اما آنچه امروز رخ می‌دهد، تفاوتی بنیادین دارد: آموزش و مهارت‌آموزی نه به‌عنوان بستری برای رشد همه‌جانبه کودک، بلکه به‌عنوان سرمایه‌ای اقتصادی و برند شخصی برای والدین تلقی می‌شود.

۱. کلاس‌های فشرده و رقابت‌محور: کودکان بسیاری از ساعات روز خود را در کلاس‌های زبان، موسیقی، ریاضیات و مهارت‌های گوناگون می‌گذرانند، بی‌آنکه فرصتی برای بازی آزاد یا تجربه‌های خودانگیخته داشته باشند.

۲. برندسازی شخصی از کودکی: در شبکه‌های اجتماعی، کودکان به‌عنوان «چهره» و «سرمایه تبلیغاتی» والدین معرفی می‌شوند. آنها کاراکتری نمایشی پیدا می‌کنند که با نیاز‌های روانی و هویت شخصی‌شان فاصله دارد.

۳. رقابت والدین با یکدیگر: این روند گاه به رقابتی اجتماعی بدل می‌شود؛ والدین ارزش خود را در موفقیت تحصیلی، هنری یا حتی شهرت مجازی فرزندانشان می‌جویند.

چالش‌های حقوقی: کودک، موضوع حق یا ابزار سرمایه؟

از منظر حقوق بین‌الملل کودک، این پدیده را می‌توان در پرتو چند اصل کلیدی بررسی نمود:

۱. اصل مصالح عالیه کودک (Best Interests of the Child): کنوانسیون حقوق کودک تأکید می‌نماید که کلیه تصمیمات درباره کودکان باید بر اساس منافع عالیه آنان اتخاذ شود. وقتی کودک به ابزار موفقیت اقتصادی والدین بدل می‌شود، این اصل نقض می‌گردد.

۲. حق بر بازی و فراغت (ماده‌ی ۳۱ کنوانسیون حقوق کودک): غلبه آموزش و برندینگ بر زندگی کودک، فرصت او برای بازی، خلاقیت و رشد آزادانه را محدود می‌کند.

۳. حق بر حریم خصوصی و هویت (مواد ۸ و ۱۶ کنوانسیون حقوق کودک): کودکی که در فضای مجازی به‌عنوان «اینفلوئنسر» معرفی می‌شود، اغلب بدون رضایت آگاهانه، بخشی از هویت شخصی خود را از دست می‌دهد.

به بیان دیگر، سرمایه‌گذاری فرهنگی افراطی می‌تواند به شکل ساختاری ناقض حقوق بنیادین کودک باشد.

ابعاد اجتماعی و فرهنگی: بحران کودکی در جامعه سرمایه‌محور

این روند، پیامد‌هایی فراتر از سطح فردی دارد:

۱. بحران هویت: کودکانی که از سنین پایین در نقش «ابزار موفقیت» ظاهر می‌شوند، در بزرگسالی با سردرگمی هویتی مواجه خواهند شد؛ چرا که میان «خود واقعی» و «خود نمایشی» فاصله‌ای جدی شکل گرفته است.

۲. تشدید شکاف طبقاتی: تنها خانواده‌هایی که توان مالی دارند می‌توانند کودکان را در این چرخه کلاس‌ها و برندینگ قرار دهند؛ این امر شکاف آموزشی و فرهنگی میان کودکان طبقات مختلف را عمیق‌تر می‌کند.

۳. کالایی‌شدن کودکی: وقتی کودکان به «پروژه‌ای اقتصادی» بدل می‌شوند، ارزش ذاتی کودکی به حاشیه می‌رود و جای خود را به ارزش مصرفی و بازاری می‌دهد.

برای مقابله با این روند، باید نقش‌آفرینی همه‌جانبه‌ای از سوی خانواده، نهاد‌های آموزشی و دولت شکل گیرد:

۱. خانواده‌ها: باید آگاه شوند که موفقیت واقعی کودک در تجربه‌های متنوع، بازی آزاد و رشد متوازن است؛ نه در تکرار بی‌پایان کلاس‌ها یا نمایش‌های مجازی.

۲. نظام آموزشی: باید فرصت‌هایی برای رشد خلاقیت، بازی و تفکر آزاد فراهم کند؛ نه آنکه صرفاً بستر مسابقه‌ای برای دستاورد‌های کمی باشد.

۳. دولت و نهاد‌های فرهنگی: لازم است مقرراتی برای صیانت از کودکان در فضای مجازی، به‌ویژه اینفلوئنسر‌های کودک، تدوین شود؛ تا از بهره‌کشی اقتصادی و نقض حریم خصوصی جلوگیری شود.

پدیده «سرمایه‌گذاری فرهنگی والدین» اگرچه در ظاهر نشانه‌ی توجه به آینده کودک است، اما در باطن می‌تواند آزادی، شادی و هویت او را قربانی کند. کودکی که باید فرصت تجربه، خطا، بازی و خیال داشته باشد، به پروژه‌ای اقتصادی و برند خانوادگی بدل می‌شود. این روند نه تنها نقض آشکار حقوق کودک، بلکه تهدیدی برای آینده اجتماعی و فرهنگی کشور است؛ چرا که جامعه‌ای با نسل‌هایی خسته، بی‌هویت و مصرف‌زده روبه‌رو خواهد شد. جهت برون‌رفت از این چرخه، باید کودک را از ابزار به سوژه تبدیل کنیم: سوژه‌ای با حق بر شادی، حق بر بازی، حق بر انتخاب و حق بر رشد آزادانه. تنها در این صورت است که می‌توان آینده‌ای انسانی، متعادل و عادلانه برای نسل‌های نو تضمین نمود.

انتهای پیام/