شناسهٔ خبر: 74942134 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

گزارش|

نتانیاهو و پروژه جنگ دائمی با پشتوانه‌ توهم عظمت و حمایت آمریکا

سخنرانی اخیر نتانیاهو، بیش از یک شعار نظامی بود؛ اعلام مسیری برای اسرائیل که در آن قدرت مطلق، جنگ دائمی و حمایت بی‌قید و شرط آمریکا در هم تنیده‌اند.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، در حالی‌ که سران کشورهای عربی و اسلامی این هفته در دوحه گرد هم آمده‌اند تا در نشست اضطراری به بررسی حمله اخیر اسرائیل به مذاکره‌کنندگان ارشد حماس بپردازند، نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، در جریان کنفرانس اقتصادی در اورشلیم (بیت‌المقدس)، سخنرانی‌ای ایراد کرد که آشکارا نشان می‌داد کشورش در مسیر ورود به جنگی دائمی گام برمی‌دارد.

او در سخنرانی خود که بعدها به «سخنرانی اسپارتای فوق‌العاده» مشهور شد، پیامی تهدیدآمیز به جهان عرب و اسلام مخابره کرد: اینکه صرف‌نظر از محکومیت‌ها و تلاش‌ها برای مهار تل‌آویو یا جلوگیری از کوچ اجباری فلسطینیان از غزه، اسرائیل به عملیات نظامی خود ادامه خواهد داد و با اتکا به حمایت آمریکا، برنامه پاک‌سازی قومی را پیش خواهد برد — بدون توجه به هزینه‌های بین‌المللی، اقتصادی یا دیپلماتیک.

تنها چند ساعت پس از این سخنرانی، ارتش اسرائیل تهاجم زمینی خود به شهر غزه را آغاز کرد؛ حمله‌ای که در پی چندین موج بمباران هوایی سنگین صورت گرفت.

اعتراف کم‌سابقه

نتانیاهو برخلاف معمول، در این سخنرانی با لحنی صادقانه‌تر به تشریح وضعیت اسرائیل پرداخت. او اعتراف کرد که کشورهای اروپای غربی در حوزه‌هایی نظیر فرهنگ، ورزش و آموزش، تحریم‌های مختلفی علیه اسرائیل اعمال کرده‌اند. اما به‌جای تحلیل علل واقعی این اقدامات، نتانیاهو آن‌ها را به مهاجرت مسلمانان و اعراب به اروپا نسبت داد و مدعی شد که این جوامع بر روند تصمیم‌گیری در این کشورها تأثیر نامتناسبی داشته‌اند.

در واقع، نتانیاهو تلاش داشت با هم‌صدایی با گفتمان راست افراطی اروپا، هم مهاجران را مقصر جلوه دهد و هم تلاش‌های بین‌المللی برای پایان دادن به نسل‌کشی در غزه را بی‌اعتبار سازد.

او همچنین قطر و چین را به نشر «تبلیغات ضداسرائیلی» متهم کرد؛ گویی همه‌ی گزارش‌های سازمان ملل درباره جنایات جنگی و نسل‌کشی در غزه، بی‌اساس و تخیلی هستند. این تفسیر وارونه از واقعیت، مصداقی تمام‌عیار از ذهنیت «اورولی» است که در آن حقیقت به‌دلخواه تحریف می‌شود.

دکترین جدید نظامی: از اقتصاد آزاد تا خودکفایی نظامی

اما شاید مهم‌ترین بخش سخنرانی نتانیاهو، معرفی طرحی بود که او آن را تبدیل اسرائیل به «اسپارتای فوق‌العاده» نامید — طرحی برای ساخت یک ابرقدرت نظامی خودکفا.

او استدلال کرد که اسرائیل باید به‌جای تکیه بر واردات تسلیحات، صنعت نظامی بومی خود را توسعه دهد. این گذار به‌زعم او مستلزم ترک اقتصاد بازار آزاد و حرکت به‌سوی یک اقتصاد بسته و خودکفا بود؛ تغییری ریشه‌ای که کاهش شدید بوروکراسی و هزینه‌های عمومی را نیز در پی خواهد داشت.

با این حال، این سخنان نه‌فقط خطاب به دشمنان خارجی اسرائیل، بلکه پیامی بود برای جامعه داخلی اسرائیل. نتانیاهو با جسارت اعلام کرد که اسرائیل باید خود را برای تبدیل‌شدن به یک دولت مطرود جهانی اما نظامی‌محور آماده کند؛ کشوری که تمامی ساختار اقتصادی آن به خدمت جنگ درمی‌آید و هیچ‌گونه نظارتی بر نخست‌وزیر اعمال نمی‌شود.

تمرکز قدرت، فرار از پاسخ‌گویی

سخنان نتانیاهو تنها چند روز پس از انتشار گزارش موقت کمیسیون تحقیق در مورد «پرونده زیردریایی‌ها» منتشر شد؛ رسوایی بزرگی که نشان داد او فروش زیردریایی‌های آلمانی به مصر را از مقامات دفاعی پنهان کرده بود.

به‌وضوح مشخص است که نتانیاهو در حال بهره‌برداری از جنگ است تا با تمرکز قدرت در دستان خود و کاهش نظارت، از پیگردهای قضایی و سیاسی در امان بماند.

هم‌زمان، ارتش اسرائیل به بمباران بی‌وقفه غزه ادامه می‌دهد و با پیشروی زمینی، دو میلیون فلسطینی را به سوی مناطقی کوچک، غیرقابل سکونت و فاقد امنیت سوق می‌دهد.

حمله به قطر: ضربه به اصل دیپلماسی

تلاش اسرائیل برای ترور رهبران حماس در قطر، صرفاً اقدامی نظامی نبود، بلکه تلاشی بود برای نابود کردن اصل «مذاکره» در دوران جنگ. تصمیم اسرائیل برای بمباران یک کشور ثالث که میزبان گفت‌وگوها بود، اقدامی بی‌سابقه در تاریخ معاصر به شمار می‌رود.

ایالات متحده در بحبوحه جنگ با طالبان، در قطر با آن‌ها مذاکره کرد. حتی در جریان جنگ روسیه و اوکراین، طرفین در ترکیه نشست برگزار کردند. اسرائیل تنها کشوری است که این عرف دیرینه دیپلماسی را زیر پا گذاشته است.

چراغ سبز اسرائیل از سکوت منطقه و حمایت آمریکا

اسرائیل اغلب به‌عنوان بازیگری غیرمنطقی معرفی می‌شود، اما سیاست‌های آن در خلأ شکل نمی‌گیرد. این اقدامات نتیجه مستقیم امتناع کشورهای عربی از ترسیم خطوط قرمز واقعی و درک اسرائیل از حمایت بی‌قید و شرط آمریکا هستند.

بیشتر تحلیل‌گران اسرائیلی پس از حمله به دوحه، به‌جای بررسی تبعات خطرناک این تصمیم، تنها درباره موفقیت یا شکست در عملیات ترور بحث کردند. واکنش افکار عمومی اسرائیل نیز حمایت‌آمیز بود.

پذیرش مردمی یک پروژه جنگی

پذیرش گسترده سخنرانی نتانیاهو درباره «اسپارتای فوق‌العاده»، گویای آمادگی بخش زیادی از جامعه اسرائیل برای پذیرش کشوری جنگ‌محور و منزوی است — حتی در شرایطی که بحران‌های روانی، اجتماعی و فرسودگی نیروهای نظامی رو به افزایش است.

در همان روز سخنرانی، رسانه‌های اسرائیلی انفجارهای غزه را «صدای عملیات نظامی معمول» توصیف کردند تا افکار عمومی را آرام نگه دارند.

کابوسی برای منطقه

آنچه پیش‌تر رؤیای «اسرائیل بزرگ» خوانده می‌شد، اکنون به کابوسی منطقه‌ای بدل شده است.
با وجود دعوت سران عرب و مسلمان در نشست دوحه به بازگشت به مسیر صلح، اسرائیل آشکارا مسیر دیگری را انتخاب کرده — مسیری که بر اساس آن، واقعیتی جدید و تحمیلی بر خاورمیانه ایجاد خواهد شد.

اگرچه تضعیف محور مقاومت و کاهش نفوذ ایران، وزن استراتژیک برخی کشورها را افزایش داده است، اما نشست دوحه نشان داد که دولت‌های عربی، به‌ویژه کشورهای خلیج فارس، با تهدیداتی جدی مواجه‌اند که امنیت ملی آن‌ها را هدف گرفته است.

سناریویی که در آن اسرائیل کشورهای عربی را به پذیرش اجباری پناه‌جویان فلسطینی وامی‌دارد، در حالی که غزه و کرانه باختری را به قلمرو خود ضمیمه می‌کند، به‌سرعت در حال تحقق است. حتی اقدامات اروپا — از جمله تحریم تسلیحاتی، کاهش سطح روابط دیپلماتیک و تعلیق توافق‌نامه‌های تجاری — نتوانسته‌اند مانعی مؤثر بر سر راه اشغال‌گری اسرائیل باشند.

اسرائیل همه‌چیز را در مسیر این پروژه گذاشته است. نتانیاهو با غروری خودبزرگ‌بینانه، باور دارد که می‌تواند این چشم‌انداز خطرناک را به واقعیت بدل کند. اما هزینه‌های آن، بیش از هر زمان دیگر، بر دوش کشورهای عربی خواهد بود.

واقعیت این است: اسرائیل دیگر فقط تهدیدی برای مردم فلسطین نیست، بلکه به خطری بالفعل برای هر رژیم عربی تبدیل شده که حاضر نیست در برابر منافع اسرائیل سر تعظیم فرود آورد.