به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا؛ «ازدواج»، روزگاری مهمترین نقطه عطف زندگی جوانان ایرانی و نماد آغاز استقلال، آرامش و تشکیل خانواده بود؛ اما امروز، آمارها تصویری نگرانکننده از فاصله گرفتن نسل جوان از این انتخاب سرنوشتساز نشان میدهد. کاهش ۳۰۰ هزار ازدواج تنها در یک دهه، افزایش سن ازدواج، رشد طلاق و موج تجردگرایی، زنگ خطری است که آینده جمعیت، خانواده و حتی هویت فرهنگی جامعه را تهدید میکند. جامعهای که روزی خانواده را «محور سبک زندگی» میدانست، حالا با پرسش جدی روبهروست: چرا جوانان کمتر ازدواج میکنند و چه چیزی جایگزین این سنت دیرینه شده است؟ زهرا رشیدی کارشناس ارشد مطالعات زنان و خانواده در یادداشتی به تحلیل این موضوع پرداخته است که در ادامه میخوانید:
کاهش نرخ ازدواج در ایران؛ علل و زمینهها
خانواده، در سبک زندگی ایرانیان همیشه اهمیت محوری داشته و ارزشهای اجتماعی و مذهبی رایج در جامعه، پیوسته بر قداست این نهاد و اهمیت تشکیل و حفظ و استحکام آن تأکید زیادی داشتهاند. با این حال، چند سالی است که زنگ خطر کاهش نرخ ازدواج به صدا در آمده است. شاخصهایی که با استفاده از آمارهای ثبتی ازدواج و طلاق و آمارهای جمعیتی به دست میآید، نشانگر بروز تحولاتی در وضعیت زناشویی جمعیت کشور است این امر که معلول تغییرات ساختار جمعیتی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی است، به تبع خود برساختار جامعه از ابعاد مختلف تاثیر خواهد گذارد.
میزان خالص ازدواج در کشور رو به کاهش و میزان خالص طلاق به خصوص در ۵ سال اخیر رو به افزایش گزارده است کاهش میزان ازدواج در بین روستائیان و افزایش نرخ طلاق درمناطق شهری و افزایش میزان تجرد در بین زنان مشهودتر است.
بر اساس اطلاعات سازمان ثبت احوال کشور نرخ ازدواج از ۷۹۵ هزار در سال ۱۳۹۲ به ۵۲۵ هزار ازدواج در سال ۱۴۰۱ کاهش یافته است. همچنین میانگین سن مناسب برای ازدواج در سال ۱۳۹۲ برای پسران ۲۷. ۳ و برای دختران ۲۳. ۱ بوده، اما در سال ۱۴۰۱ به ترتیب به ۲۸ و ۲۳. ۹ افزایش یافته است. اما روند کاهشی ازدواج در سال گذشته نیز ادامه پیدا کرد. سال ۱۴۰۲ تعداد ۴۸۱ هزار و ۲۶ ازدواج به ثبت رسید که نسبت به ۱۴۰۱ حدود ۸ درصد کاهش را نشان میدهد.
در سال ۱۳۹۵ نسبت طلاق به ازدواج به بیشترین میزان خود یعنی ۲۵/۳ در هر ۱٠٠ ازدواج رسیده است، عواملی همچون ضعف مهارت و سواد همسرداری، تغییر شیوههای همسر گزینی، افزایش فردگرایی و منفعت طلبی، بیکاری، اعتیادو تبلیغات فضای مجازی از مهمترین علل طلاق و کاهش ازدواج گزارش شده است.
عوامل اصلی کاهش نرخ ازدواج
از نظر جامعه شناسان اصلیترین علت کاهش نرخ ازدواج، «مشکلات درون خانواده» است، زندگی خانوادههای ایرانی اعم از مذهبی، غیر مذهبی، مرفه و طبقات پایین جامعه آسان نیست و در آن تعارضات بسیار وجود دارد. امروزه مردم ایران چنان درگیر فشارها و درگیریهای اقتصادی هستند که دیگر فرصت رسیدگی در جهت امور خانوادگی و حل مشکلات و تعارضات دورن آن همچنین روابط بین زوجین در جهت حفظ آرامش و افرایش محبت، احترام، صمیمیت بین تمام اعضای خانواده نمیکنند.
کاهش نرخ ازدواج در کشور در حال تبدیل شدن به یک چالش و بحران است؛ بحرانی که اگر در مورد آن اقدامات اساسی صورت نگیرد در آینده جبران آن بسیار سخت یا امکانناپذیر خواهد بود یکی از دلایلی که جوانان امروز تمایل به ازدواج ندارند این است بسیاری از افرادی که ازدواج کردن در خانوادههایشان فغان وجود دارد، آدمها در خانههای خود آرامش ندارند. مشکل این است که در نظام اجتماعی و در خانواده ایرانی یک به همریختی بنیادی وجود دارد و ما در جهت اصلاح آن عمل نمیکنیم و آشوبها را بیشتر میکنیم، لذا دختران و پسرانی که در خانه هستند، تصمیم میگیرند ازدواج نکنند؛ بنابراین علت اساسی کاهش نرخ ازدواج «مشکلات درون خانواده» و سخت شدن زندگی است. دلیل دیگر برخی از خانوادههای فعلی یا مجردین زندگی مطلوبی ندارند و این مسئله بر روی نسل جوان تأثیر گذاشته و باعث شده که نرخ ازدواج کاهش پیدا کند. حال اگر مشکلات اقتصادی به این حد دشوار و مهریه، جهیزیه سنگین نبود و دیگر مسایلی که در آغاز هر زندگی مشترکی وجود دارد آسانتر و قابل دسترسی بهتر بود احتمالاً آمار ازدواج بهتری داشتیم.
اقتصاد مهم است، ولی بیش از همه معنای ازدواج، زندگی و خانواده تغییر کرده است. این صحبتهایی که در حوزه دین زده میشود و درست هم هست که تشکیل خانواده آرامش میدهد، اما خانواده امروز آرامش ندارد، پر از درد و غم است، پس چرا جوان باید ازدواج کند! ازدواج نمیکنند و این اقدام خلاف دین ا ست و کارهای بعدی هم که انجام میدهند، خلاف دین است. زمان هم که میگذرد جوانی را از دست دادهاند.
نکته دیگر اینکه فردی که مدت طولانی ازدواج نکرد، دیگر ازدواج نمیکند و مدلی میشود برای دیگران که آنها هم ازدواج نکنند. حتی کسانی که باید مدافع ازدواج باشند هم به طور اساسی و بنیادی از ازدواج دفاع نمیکنند. در جامعه ایرانی نسبت به ازدواج ضرورتها، نیازها و علایقی به لحاظ فرهنگی و سابقه تاریخی وجود دارد. ولی آنچه وجود دارد، این امر را ترویج و تسهیل و تقویت نمیکند و به آن معنا نمیدهد، به همین دلیل قصه ازدواج روی زمین مانده است.
مشکلات فراوانی هم که در امر فرزندآوری از جمله هزینههای گزاف از بدو تولد تا تربیتی و آموزشی، فرهنگی، تفریحی و ....... اشخاص را دوستان و آشنایان میبینند و تصمیم میگیرند که یا ازدواج نکنند یا اگر ازدواج کردند فرزندی نیاورند یا تنها یک فرزند داشته باشند، یک فرزند هم آن چنان تنبیه میکنند که او هم یاد بگیرد در آینده یا ازدواج نکند یا اگر ازدواج کرد هیچ فرزندی نیاورد.
راهکارها
ـ جامعه ایران باید به مسئله اجتماعی بازگردد، باید حوزه سیاست را کاهش دهد و به عرصه فرهنگ و جامعه و مناسبات اجتماعی و روابط انسانی باز گردد. عرصه اجتماع و فرهنگ از دستور کار خارج شده و نسبت به آن بیاعتنا شدند، سخنرانی مسئولان بیفایده است، باید گزارش ارائه دهند. مدیر باید امور اجرایی بداند، اما همه وعظ میکنند در صورتی که وعظ برای کلاس، درس و بحث است. متأسفانه ازدواج نکردن در حال تبدیل شدن به فرهنگ است و این امر بسیار خطرناک است.
ـ در واقعیت باید ازدواج جاری باشد، یعنی همانطور که زندگی جاری است، ازدواج هم باید جاری باشد. همانطور که باید مایحتاج ضروری مثل غذا، پوشاک، آب و اکسیژن داشته باشیم تا بتوانیم زندگی کنیم، ازدواج هم باید توقف نداشته باشد تا زندگی را به خوبی ادامه دهیم، این حقیقت تغییرناپذیر است و هیچ عاملی نباید این امر مهم را متوقف کند که اگر متوقف شد حیات متوقف میشود.
ممکن است که وقتی سکته جسمی حاصل میشود انسان را روی تخت بیمارستان بیندازد و محسوس باشد، اما گاهی سکتهای حاصل میشود و نتیجه آن بعدها پیدا میشود، پس در این شرایط بحرانی فعالان فرهنگی و مسئولان باید این امر را جدی بگیرند که اگر جدی گرفته نشود چنان بلایی رخ میدهد که قابل جبران نیست. فضای کنونی جامعه فضای مناسبی نیست.
ـ راهکار دیگر از جنبه روانشناسی است. در دل جوانان ما هراس وجود دارد. جوانان ما تمایل به ازدواج دارند، اما یک عامل قوی جلوی این تمایل را گرفته و آن هراس است. ترسهایی که جوانان ما دارند برخی واقعی و بسیاری هم وهنی است. به طور مثال اگر گرسنه باشید میوه و غذای خوب هم در دسترس داشته باشید، اما یک حادثهای رخ دهد یا خبر ناگواری به شما بدهند، اشتهای شما از بین میرود؛ بنابراین عواملی باعث هراس در میان جوانان شده است. باید این هراس را از ذهن جوانان بیرون کشید، در این صورت مجدداً اشتهای جوانان باز میگردد.
انتهای پیام/