به گزارش ایرنا، در ۲ هفته اخیر، شهرهای مازندران به ویژه در غرب استان میزبان انبوه مسافران از سراسر کشور بودند. هوای سرد و بارانی و فرار از گرمای دیگر مناطق کشور، این شهرها را در صدر مقاصد سفر قرار داد. نتیجه؟ جادههای پرترافیک، صفهای طولانی و زمان سفر ۱۵ تا ۱۸ ساعت. اما این بخش ساده ماجراست. بخش پیچیدهتر فشار بر مردم محلی است که این روزها صدای اعتراض و نگرانیشان در شبکههای اجتماعی بلند شده است. به خاطر اینکه جاذبههای گردشگری در نبود ضوابط مشخص، زیر پای انبوه مسافران در حال نابودی هستند. جنگلها و دریا در معرض تهدید، و بافت تاریخی شهرهایی مثل رامسر و زیرساختهای عمومی و گردشگری در معرض تخریب هستند. مردم میگویند: این دیگر سفر نیست؛ حمله به شهر و امنیت روانی و اجتماعی جامعه میزبان است.
چادرخوابیهای پرتعداد زیر تابلوهای چادرخوابی ممنوع، شنا در مناطق غیرمجاز و مرگهای پیدر پی و آشفتگی در فضاهای عمومی، اگرچه بخشی ناشی از کمبود زیرساختهای مناسب و ارزان است، اما بخش پررنگ ماجرا ناشی از گردشگری غیرمسئولانه هم هست و نمیتوان این حجم از بیتفاوتی برخی مسافران نسبت به محیط زیست شر میزبان نادیده گرفت. دست کم شهرهایی مانند رامسر، با اکوسیستم طبیعی حساس و بافت تاریخی شکننده، مناسب این حجم گردشگری انبوه نیستند. به همین دلیل کارشناسان این معتقدند تعدیل این وضعیت نیاز به طرح و برنامه مشخص برای مدیریت مسافر دارد، در غیر این صورت در کفه سود و زیان، تهدیدها و زیان این سبک از مسافرپذیری از درامدزایی آن بیشتر خواهد شد و در نهایت با مقاصدی بحران زده مواجه خواهیم شد.
کارشناسان معتقد هستند که تجربه ونیز در ایتالیا میتواند درس خوبی برای تعدیل این وضعیت باشد؛ در این شهر گردگشری، کنترل روزانه تعداد گردشگران، وضع عوارض ورودی و مدیریت مسیرها تا اندازهای فشار گردشگری را کاهش داده و از تخریب بافت تاریخی جلوگیری میکند. اگر غرب مازندران بخواهد گردشگری پایدار داشته باشد، باید همین مسیر را دنبال کند: کمیت کمتر، کیفیت بیشتر و زیرساخت مناسب برای مسافران و آرامش برای مردم محلی.
البته فارغ از ترافیک سنگین، تعطیلات امسال در مقایسه با تعطیلات مشابه سالهای گذشته یک تفاوت مشخص داشت که به چشم آمد، مسافران و جامعه محلی در شهرهای مازندران، به ویژه غرب استان، با صفهای طولانی در جایگاههای سوخت یا برای تأمین آرد و مایحتاج ضروری مواجه نبودند، اما فشار جمعیت و چهره نامرتب و ناخوشایند شهر ناشی از گردشگری انبوه برای آنها رضایتبخش نیست و خواهان مدیریت و اتخاذ راهکاری برای رهایی از این وضعیت هستند.
برای مثال یک کاربر در فضای مجازی در کلاردشت با انتشار متنی که دست به دست شده، نسبت به سبک سفر برخی مسافران به شهرهای شمالی انتقاد کرده و نوشته است: این سبک سفر کردن را عادی نکنیم؛ این شایسته مردم ایران نیست. ما در حال نزدیک شدن به شرایط اجتماعی هند و پاکستان هستیم و نظم اجتماعی خود را از دست میدهیم. کسی نمیتواند بگوید که فقر اجازه میدهد در پیادهروها تشک پهن کنیم و راه شهروندان را سد کنیم یا لباس و وسایل شخصی را جلوی چشم همه پهن کنیم.
مسافرت با کرامت، با کیفیت و با استانداردهای متوسط، حق همه ماست. چرا از حقوق و استانداردهای خود پایین میآییم؟ اگر نظم اجتماعی و استانداردها را از دست بدهیم، زندگی فقط به معنای زنده بودن خواهد بود، نه زندگی واقعی. به حداقلها عادت نکنیم؛ این شرایط هرچه باشد، سفر نیست.
یک شهروند رامسری در همین ارتباط به خبرنگار ایرنا گفت: در هر تعطیلات، تمام باغ ۳۳ هکتاری رامسر مملو از چادر و منقل است؛ تصویری شبیه هند و پاکستان. این سبک گردشگری یعنی از بین رفتن استانداردها، بیاحترامی به جامعه میزبان و نابودی جاذبههای گردشگری که خود عامل جذب مسافر هستند.
یک شهروند دیگر رامسری در توضیح نگرانیاش افزود: این نوع مسافرپذیری چیزی جز ضرر و از بین رفتن استانداردها نیست. هر صبح، چهره شهر و وجه عروس شهرهای ایران با آوزاه جهانی آسیب میبیند. یعنی هیچ سازوکاری برای کنترل این وضعیت وجود ندارد؟
و یک رامسری دیگر این وضعیت را مصداق رها شدن مدیریت شهری و گردشگری برشمرد و تأکید کرد: شهرداری باید دستکم در ایام تعطیلات چند پارکبان یا میراثبان در بافت تاریخی رامسر، مثل باغها و بلوارها، مستقر کند تا از آسیب به این منطقه جلوگیری شود.
نقش اردوگاهها در مدیریت گردشگری انبوه
یک پژوهشگر برنامهریزی گردشگری در گفتوگو با خبرنگار ایرنا با اشاره به ظرفیتهای کمتر دیدهشده اردوگاههای دولتی و نیمهفعال در شهرهای غرب استان، مثل اردوگاه میرزاکوچکخان، چمران، هفتم تیر … گفت: امروز یکی از معضلات جدی شهرهای مازندران، اشغال پیادهروها و پارکهای شهری توسط مسافران است. این پدیده نه با فرهنگ شهرنشینی سازگار است و نه چهرهای مطلوب از گردشگری به نمایش میگذارد. در حالی که ما در سطح استان دهها اردوگاه مجهز متعلق به دستگاههای دولتی داریم که عملاً بخش عمده سال بلااستفاده رها شدهاند.
مهدی رستمی افزود:اردوگاهها ظرفیتهای بسیار مناسبی برای مدیریت گردشگری انبوه دارند. بسیاری از آنها سالن غذاخوری، خوابگاه، سرویس بهداشتی و محوطههای باز دارند و میتوانند در تعطیلات رسمی و ایام اوج سفر بهعنوان اقامتگاه موقت مورد استفاده قرار گیرند. این اقدام هم به بهداشت و ایمنی مسافران کمک میکند و هم فشار بر فضاهای عمومی شهرها را کاهش میدهد.
این پژوهشگر تأکید کرد که استفاده از اردوگاهها نیازمند یک عزم مدیریتی و هماهنگی بین دستگاههاست، نیاز است با انعقاد تفاهمنامه بین استانداری، آموزش و پرورش و سایر نهادهای صاحب اردوگاه، این فضاها را به روی گردشگران باز شود. تعرفه اقامت باید ارزان باشد تا خانوادهها ترجیح دهند به جای چادر در معابر، به اردوگاهها بروند. همچنین بخش خصوصی میتواند برای تجهیز و نگهداری اردوگاهها وارد میدان شود.
رستمی تصریح کرد: بازگرداندن اردوگاهها به چرخه گردشگری نه تنها معضل چادرخوابی را حل میکند، بلکه فرصتی برای ایجاد اشتغال محلی و درآمد پایدار خواهد بود. این یک ظرفیت مغفول است که اگر فعال شود، چهره گردشگری شمال تغییر میکند.
گردشگری غیرمسئولانه فشار روانی بر جامعه میزبان
کارشناسان معقتد هستند که گردشگری پایدار تنها زمانی امکانپذیر است که هم کمیت کنترل شود و هم کیفیت تجربه گردشگران و آرامش روانی جامعه میزبان حفظ شود. درواقع بدون مدیریت هوشمند و برنامهریزی جامع، نه تنها جاذبههای طبیعی و تاریخی را تخریب میشود، بلکه سلامت روان و انسجام اجتماعی جامعه محلی را نیز تحت تأثیر قرار میگیرد.
خشایار معتمدی، روانشناس اجتماعی، میگوید گردشگری انبوه و بیبرنامه نه تنها آرامش مردم محلی را تهدید میکند، بلکه سلامت روان و تعلق آنها به شهر و محیط زیست را کاهش میدهد. در بسیاری از موارد ما شاهد درگیریهای منجر به قتل یا اسیب میان گردشگران و جامعه محلی هستیم.
وی توضیح داد: ازدحام شدید در خیابانها، پارکها و پیادهروها، رفتارهای ناپسند گردشگران مانند چادرخوابی و ریختن زباله و بیتوجهی به قوانین محلی باعث استرس، اضطراب و نارضایتی اجتماعی شده است. این وضعیت میتواند به فرسودگی روانی و کاهش کیفیت زندگی مردم محلی منجر شود.
معتمدی مدیریت کمیت گردشگران با تعیین سقف ورود و سامانههای رزرو الکترونیک، معرفی جاذبههای کمتر شناختهشده و توزیع سفر در طول سال، توسعه زیرساختهای اقامتی و فضاهای عمومی استاندارد، مدیریت حملونقل و محیط زیست، و فرهنگسازی برای سفر مسئولانه راهکارهای تعدیل این وضعیت برشمرد و ادامه داد: غرب مازندران تنها زمانی از دام گردشگری انبوه رها میشود که کمیت جای خود را به کیفیت بدهد و برنامهای جامع و بلندمدت برای مدیریت گردشگری پیاده شود.
او درباره کاهش فشار گردشگران در مقاصد محبوب مازندران گفت: تمرکز گردشگران بر شهرهایی مثل متلقو و چالوس باعث فرسایش سریع زیرساختها و طبیعت میشود. یکی از راهکارهای مؤثر، معرفی و توسعه مقاصد کمتر شناختهشده است که ظرفیت مشابهی برای گردشگری دارند اما هنوز تحت فشار انبوه نیستند.
او افزود:برای مثال، شهرهای کوچکی مثل عباسآباد، مرزنآباد و روستاهای ییلاقی مثل هزارجریب و بلده میتوانند تجربهای مشابه با رامسر یا متلقو ارائه دهند؛ با این تفاوت که ازدحام کمتر و فرصت تعامل با طبیعت و فرهنگ محلی بیشتر است. معرفی این مقاصد از طریق کمپینهای اطلاعرسانی، شبکههای اجتماعی و بستههای گردشگری هدفمند میتواند فشار گردشگران را توزیع کند و سفر به این مناطق را جذابتر و پایدارتر کند.
به گزارش ایرنا، تجربه چند هفته اخیر نشان میدهد گردشگری انبوه و غیرمسئولانه در غرب مازندران فشار شدیدی بر زیرساختها، جاذبههای طبیعی و تاریخی و آرامش روانی جامعه محلی وارد کرده و به عبارتی طاقت جامعه محلی و جاذبههای طبیعی و تاریخی این شهرها، زیرساختها و دستگاههای خدمات رسان رو به پایان است. کارشناسان تأکید دارند که مدیریت هوشمند کمیت گردشگران، توسعه زیرساختهای اقامتی و عمومی استاندارد، فعالسازی اردوگاهها، معرفی مقاصد کمتر شناختهشده استان و فرهنگسازی برای سفر مسئولانه میتواند ازدحام در شهرهای محبوب مانند رامسر را کاهش دهد و تجربهای پایدار و باکیفیت برای گردشگران و آرامش و بهرهمندی پایدار برای مردم محلی فراهم کند.