شناسهٔ خبر: 74847396 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

دو نوبلیست پرده از پدیده پنهان «روح حیوانی» و تأثیر آن بر وضعیت اقتصادی برداشتند

پوچی منطق و محاسبه، بدون درک روح و روان اجتماعی

تهران- ایرنا- بدون شک بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ بنیان‌های فکری اقتصاد مدرن را به لرزه درآورد. ریشه بحران تنها در ابزارهای اعتباری پیچیده یا محصولات مالی جدید نبود، بلکه عمیق‌تر از آن، نقش انکارناپذیر روانشناسی جمعی در اقتصاد آشکار شد.

صاحب‌خبر -

جورج آکرلوف و رابرت شیلر دو اقتصاددان برنده جایزه نوبل اقتصاد، در کتاب «روح حیوانی: چگونه روانشناسی انسان اقتصاد را هدایت می‌کند و چرا برای سرمایه‌داری جهانی اهمیت دارد» (۲۰۰۹) استدلال کرده‌اند که رونق و رکود اقتصاد هر اندازه که از سیاست‌های اقتصادی متأثر است، به همان میزان هم از اعتماد، ترس، روایت‌ها و غرایز انسان سرچشمه می‌گیرند. آنان نشان داده‌اند که زندگی اقتصادی تنها بر پایه محاسبه و منطق و ریاضی پیش نمی‌رود و ثبات اقتصادی بدون شناخت ابعاد روانشناختی جامعه و هدایت نیروهای روانی شکل نمی‌گیرد.

آکرلوف به دلیل پژوهش‌های پیشگامانه‌اش درباره «عدم تقارن اطلاعاتی» شناخته شده است. مقاله مشهور او درباره «بازار خودروهای دست دوم» نشان داد که چگونه بازارها در غیاب اطلاعات متقارن در دستیابی به اهداف خود ناکام می‌مانند. شیلر نیز با تحقیقات اثرگذار خود در زمینه مالی - رفتاری و حباب‌های سفته‌بازانه شهرت یافت و موفق به دریافت جایزه نوبل اقتصاد شد. این دو اقتصاددان با ترکیب دیدگاه‌های خود، به نقد پیش‌فرض‌های غالب در اقتصاد کلان دهه‌های پایانی قرن بیستم پرداخته‌ و نشان دادند که بازارها نه به صورت طبیعی به تعادل بازمی‌گردند و نه بازیگران اقتصادی همیشه منطقی رفتار می‌کنند. آنان تأکید کردند که این روان انسان است که اغلب بازارها را بی‌ثبات کرده و چرخه‌های خوشبینی و بدبینی ایجاد می‌کند.

پنج نمایانگر «روح حیوانی» در اقتصاد و بازارها

در مرکز بحث آنان، پنج نمود اصلی برای «روح حیوانی» قرار دارد: اعتماد، انصاف، فساد و بدعملی، توهم پولی و روایت‌ها. اعتماد، سطح خرج‌کرد و پس‌انداز خانواده‌ها و میزان سرمایه‌گذاری شرکت‌ها را مشخص می‌کند. انصاف بر بازار کار اثر می‌گذارد، زیرا کارگران کاهش دستمزد را حتی در دوران رکود نپذیرفته و آن را ناعادلانه قلمداد می‌کنند. فساد و بدعملی اعتماد به نهادها را از بین برده و نظام مالی را تضعیف می‌کند. توهم پولی باعث می‌شود مردم میان تغییرات اسمی و واقعی (با حذف اثر تورم) تمایز قائل نشده و در نتیجه تصمیم‌هایشان دچار خطا شود. روایت‌ها نیز داستان‌هایی می‌سازند که انتظارات جمعی را شکل داده و رونق‌ها و رکودها را تشدید می‌کنند.

آکرلوف و شیلر با تأکید بر این عوامل نشان داده‌اند که اقتصاد کلان باید بر پایه رفتار انسان استوار شود نه بر فرضیه عقلانیت کامل. آنان اعتقاد دارند که نگرش بازار آزاد در آمریکا و انگلیس دهه۸۰، چه در دوره ریگان و تاچر و چه در قالب نظریه انتظارات عقلایی، به دلیل نادیده گرفتن این واقعیت‌های روانی شکست خورده است. به باور آنان، بازارها با وجود سیطره روح حیوانی، خودبه‌خود اصلاح نمی‌شوند و نیازمند نهادها و سیاست‌هایی خواهند بود که اعتماد را تقویت کنند، انصاف را پاس بدارند و فساد را مهار کنند.

مثال‌هایی از تلاطم بازارها با رفتار انسانی

این دیدگاه زمانی روشن‌تر می‌شود که به بحران‌های بزرگ معاصر نگاه کنیم. حباب مسکن در آمریکا در دهه ۲۰۰۰ تنها بر پایه محاسبه عقلانی ارزش خانه‌ها شکل نگرفت بلکه بر داستانی عمومی استوار شد: قیمت مسکن همواره صعودی خواهد ماند. این روایت اعتماد سرمایه‌گذاران را برانگیخت، وام‌دهی پرریسک را تشویق کرد و خانوارها را به پذیرش وام‌های سنگین واداشت. وقتی اعتماد فرو ریخت، سقوط سریع و گسترده رخ داد و به بازارهای اعتباری و کار نیز سرایت کرد. نمونه‌های مشابه از حباب دات‌کام در دهه ۱۹۹۰ تا حباب دارایی ژاپن در دهه ۱۹۸۰ نشان داده‌اند که ارواح حیوانی چگونه موتور محرک بازارها شده‌اند.

بیمه سپرده بانکی نمونه‌ای است که اعتماد سپرده‌گذاران را حتی در زمان هراس بانکی حفظ کرده است. بانک‌های مرکزی مستقل نیز با اعتبار خود انتظارات تورمی را کنترل کرده‌اند. در کنار این ابزارها، روایت‌های سیاسی و اقتصادی نیز اهمیت یافته‌اند، زیرا رهبران با داستان‌های امیدبخش یا هشداردهنده، رفتار اقتصادی مردم را تغییر داده‌اند.

آنها با معرفی پنج بُعد «روح حیوانی» نشان دادند که روانشناسی جمعی چگونه می‌تواند مسیر بازارها و اقتصاد کلان را تغییر دهد. برای فهم روشن‌تر این چهارچوب باید آن را در بسترهای واقعی بررسی کرد که اعتماد، روایت و رفتار توده‌ای نه در سطح نظری، بلکه در تصمیم‌های روزانه میلیون‌ها سرمایه‌گذار منعکس می‌شوند. نمونه بارز این وضعیت، بورس ایران در سال ۱۳۹۹ است. در آن سال روایت «رشد دائمی و حمایت حاکمیت» ذهنیت سرمایه‌گذاران را شکل داد و رونقی بی‌سابقه پدید آورد، اما با ترکیدن حباب، اعتماد عمومی به‌شدت آسیب دید که همچنان پس از گذشت پنج سال از آن زمان، اعتماد از دست رفته بازیابی نشده است.

اما اهمیت نظریه روح حیوانی تنها در توضیح رویداد ۱۳۹۹ خلاصه نمی‌شود. ساختار بورس ایران به گونه‌ای است که زمینه برای بروز چنین نوسان‌هایی همواره فراهم است. عمق اندک بازار، اطلاعات نامتقارن، اطلاعات نهانی و اتکای سرمایه‌گذاران به شایعات و شبکه‌های مجازی باعث می‌شود روایت‌ها بیش از واقعیت‌های اقتصادی مسیر قیمت‌ها را تعیین کنند. در چنین شرایطی، هر تغییر در داستان مسلط – خواه درباره سیاست‌های حمایتی دولت، نوسان‌های نرخ ارز یا تحولات سیاسی – می‌تواند موجی تازه از رونق یا رکود ایجاد کند.

ریشه‌های بی‌قراری بورس تهران

به بیان دیگر، بورس ایران آینه‌ای است که در آن پنج بُعد ارواح حیوانی به‌طور همزمان دیده می‌شوند: اعتماد شکننده، حساسیت شدید به عدالت و انصاف در تصمیم‌های سیاستی، گسترش فرصت‌های بدعملی و فساد در غیاب شفافیت کامل، توهم پولی ناشی از بی‌ثباتی تورم و نرخ ارز و نیز نقش پررنگ روایت‌ها در شکل‌دهی انتظارات. این ترکیب، بازار را مستعد حباب‌های مکرر و سقوط‌های پی‌درپی می‌کند.

کاربست عملی این نظریه برای بورس ایران چند نتیجه روشن به همراه دارد. اول اینکه بازسازی و تثبیت اعتماد مهم‌تر از هر سیاست مقطعی برای رشد شاخص است. دوم اینکه شفافیت اطلاعات و تقویت نهادهای نظارتی می‌تواند فرصت‌های بدعملی را کاهش دهد و از تقویت روایت‌های کاذب جلوگیری کند. سوم اینکه سیاست‌گذار باید روایت‌های معتبر و واقع‌بینانه بسازد تا انتظارات سرمایه‌گذاران بر پایه داستان‌های غیرواقعی شکل نگیرد. در نهایت، اصلاحات ساختاری تنها زمانی موفق خواهد بود که هم متغیرهای کمی و هم نیروهای روانی در نظر گرفته شوند. تجربه‌هایی نظیر مرداد ۱۳۹۹ و اردیبهشت ۱۴۰۲ نشان داد چگونه غفلت از این ابعاد می‌تواند به سرمایه اجتماعی آسیب بزند. با این حال، ارزش این تجربه فراتر از همان سال است؛ این تجربه هشداری دائمی برای بازار سرمایه ایران است تا سیاست‌گذار و سرمایه‌گذار هر دو بدانند که ثبات پایدار تنها با مدیریت هوشمندانه روح حیوانی به دست خواهد آمد.

مدیر تحقیق و توسعه کانون نهادهای سرمایه‌گذاری ایران

منبع: روزنامه ایران، ۲۴ شهریور۱۴۰۴