به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان از ۲۴ به ۳۰ سال در مرحله تصویب نهایی قرار دارد. اوایل شهریور ۱۴۰۴ بود که شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی این تغییر را تصویب کرد و مقرر شد که پس از دو هفته، رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را امضا کند تا اجرایی شود.
این تصمیم در پاسخ به درخواستهای داوطلبانی اتخاذ شد که خواهان افزایش سقف سنی برای ورود به دانشگاه فرهنگیان بودند. برخی نمایندگان مجلس و مسئولان وزارت آموزش و پرورش با این تغییر مخالف هستند و آن را با اصول تربیت معلم و سیاستهای آموزشی کشور در تضاد میدانند.
افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان، غیرکارشناسانه است
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی که اخیرا در مورد افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان منتشر کرده، این اقدام را غیرکارشناسی و خلاف روح حاکم بر دانشگاههای تربیت معلم دانسته است. در این گزارش آمده است که افزایش سن ورود به دانشگاههای تربیت معلم به نوعی یکسان انگاری در فریاند تربیت معلم و فرایند استخدام معلم میانجامد. از آنجایی که در حال حاضر بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری، سقف سنی استخدام در وزارت آموزش و پرورش از طریق آزمونهای استخدامی ۴۰ سالگی است که در برخی موارد تا ۴۵ سال هم میرسد. تفاوت سقف سنی استخدام و سقف سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان نشان میدهد که سقف ورود به دانشگاه فرهنگیان فقط یک محدودیت سنی بدون پشتوانه نیست؛ بلکه کارکردی تربیتی و هویتی دارد.
دانشگاه فرهنگیان فقط مرجعی برای آموزش مهارتهای معلمی و استخدام معلم نیست. این دانشگاه محیطی هویتساز است. به همین دلیل، بهتر است دانشجو-معلمی که وارد دانشگاه میشود، در سن شکلگیری هویت قرار داشته باشد که طبیعتا افراد ۳۰ ساله از این دوره گذر کردهاند و با هویتهای شکلیافته وارد دانشگاه میشوند.
موافقان افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان معتقدند که با افزایش سن، ارزیابی و گزینش بهینه داوطلبان از طیف سنی گستردهتری انجام میشود؛ اما کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس معتقدند که گزینش بهینه داوطلبان الزاما به افزایش تعداد متقاضیان آزمون برنمیگردد، بلکه به سازوکارهای گزینش مرتبط است. از سوی دیگر، اگر نیاز به طیف گستردهتری از داوطلبان است، میتوان بیش از ۳ برابر ظرفیت دانشگاهها افراد را دعوت به مصاحبه کرد و نیاز به سقف سنی نیست. در نتیجه، افزایش سن راهکار مناسبی برای بهینه شدن سنجش متقاضیان نیست چرا که دانشگاه اغلب در سالهای گذشته ترجیح داده است ۱.۵ برابر ظرفیت، افراد را به مصاحبه دعوت کند.
مقایسه سقف سنی معلمان در ایران و جهان
یکی از دلایل موافقان افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان، استناد به مطالعه تطبیقی کمی درباره سن معلمان در کشورهای دیگر است. در مقابل، مخالفان افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان معتقدند که استناد به این مطالعه تطبیقی بدون توجه به تفاوت زیرساختهای آموزشی، اقتصادی و اجتماعی میتواند به خطای در تصمیمگیری منجر شود. برای مثال وضعیت مدارس در ایران شامل تراکم کلاسی، نسبت معلم به دانشآموز، تجهیز کلاسها به فناوریهای آموزشی، سطح رفاه اجتماعی و معیشتی معلمان، اشتغال معلمان به شغل دوم و سوم در اشتغال سنین مختلف به شغل معلمی تفاوت ایجاد میکند.
جدول زیر درصد معلمان بالای ۵۰ سال در ۲ کشور را با تراکم کلاسی آنها مقایسه میکند؛
بر اساس این جدول، درست است که تعداد معلمان بالای ۵۰ سال در مقطع ابتدایی ایتالیا و آلمان بالا است؛ اما تراکم کلاسی در این کشورها در بیشترین حالت ۲۲ نفر است؛ درحالی که میانگین تراکم کلاسی مقطع ابتدایی در ایران ۲۸ نفر است.
افت دانشآموزان در آزمون تیمز در کشورهای با معلمان پیرتر
از طرف دیگر، بر اساس نتایج آزمون تیمز در سال ۲۰۱۹ تفاوتهایی در کیفیت تدریس ایتالیا و آلمان با ایران وجود دارد که هرچند در این آزمون ریشهیابی نشده است؛ اما میتواند مرتبط با سن معلمان باشد. نمونه ای از این شاخص «تاکید معلمان پایه چهارم ابتدایی بر کاوشگری علمی است» که رتبه ایران در بین کشورهای شرکتکننده در این آزمون دوم است؛ اما ایتالیا و آلمان به ترتیب در رتبههای ۲۲ و ۴۹ هستند.
نکته دیگری که در این مقایسه باید مورد توجه قرار گیرد، میانگین سنی جمعیت کشور است. در ادامه جدول مقایسه میانگین سنی جامعه با درصد معلمان ابتدایی چند کشور به تفکیک سن میآید؛
بر اساس جدول بالا، کشورهایی که میانگین سنی پایینتری دارند، درصد معلمان جوانتر در آنها به مراتب بالاتر است. برای مثال، میانگین سنی کشور ایتالیا که بیشترین جمعیت معلم بالای ۵۰ سال را دارد، ۴۷ سال است و در برخی مناطق جنوبی به ۵۲ میرسد. در این شرایط میانگین سنی معلمان بالای ۵۰ سال آن هم به ۵۷ درصد میرسد. این در حالی است که میانگین سنی جامعه ایران ۳۵ سال است.
یکی دیگر از استدلالهای مطرح شده موافقان افزایش سن، این است که این امر به رفع کمبود معلم در بسیاری از مناطق کمک خواهد کرد و از سوی دیگر رقابت بیشتری بین داوطلبان ورود به دانشگاه ایجاده شده، دایره انتخاب بالاتر رفته و افراد توانمند بیشتری برای معلمی انتخاب شوند. در رد این استدلال باید گفت که دانشگاههای تربیت معلم امروز با ظرفیت خالی مواجه نیستند که لازم باشد با این قبیل سیاستگذاریها متقاضیان آن افزایش پیدا کنند.
هماکنون چندین برابر ظرفیت این دانشگاهها متقاضی وجود دارد و برخی از رتبههای زیر ۳ هزار و حتی رتبههای تک رقمی و زیر هزار نیز دانشگاه فرهنگیان را انتخاب میکنند. به همین دلیل، افزایش سقف سنی بر پذیرش دانشگاههای تربیت معلم بیتاثیر است و کمکی به جبران کمبود معلم نمیکند.
نکته دیگری که سیاستگذاران باید مورد توجه قرار دهند، پایانناپذیری مطالبات اجتماعی در مورد افزایش سن ورود به دانشگاههای تربیت معلم است. همانطوری که افزایش سقف سنی از ۲۲ سال به ۲۴ سال، نتوانست تقاضای افزایش سن را کاهش دهد، افزایش سقف سنی تا ۳۰ سال هم راضیکننده نخواهد بود و باز هم افرادی هستند که خواهان تناسب سقف سنی با سن خودشان هستند.
فقط ۱.۳ درصد از ورودی تربیت معلم بالای ۲۲ سال هستند
به طور کلی، کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس معتقدند که افزایش سقف سنی ورود به دانشگاههای تربیت معلم کارشناسی شده و دقیق نیست و نمیتواند راهگشای مشکلات ورود به دانشگاههای تربیت معلم باشد. در این زمینه توجه به این نکته ضروری است که آمارهای جمعیت ورودی بالاتر از ۲۲ سال به دانشگاههای تربیت معلم به ۴۰۰ نفر از ۳۰ هزار نفر ظرفیت هم نمیرسد. یعنی فقط ۱.۳ درصد از ورودیهای تربیت معلم بالای ۲۲ سال هستند. به همین دلیل پرداخت به اینگونه مسائل، نهادهای سیاستگذار را درگیر امور غیراولویتدار میکند.
راهکار پیشنهادی برای افرادی که با سن بالاتر قصد ورود به حرفه معلمی را دارند، این است که با توجه به این که سقف سنی مجاز برای شرکت در آزمونهای استخدامی ۴۵ سال است، داوطلبان میتوانند از طریق آزمون استخدامی وارد مسیر حرفه معلمی شوند.
انتهای پیام/