به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، آبادان، شهر نخل و خرما، امروز در میانه بحرانی ایستاده که اگر جدی گرفته نشود، میتواند به نابودی یکی از مهمترین قطبهای کشاورزی کشور بینجامد. نخیلات آبادان این روزها زیر فشار بیامان شوری آب و تنش آبی در حال از پا افتادناند؛ بحرانی که از آمارهای خشک فراتر رفته و به زندگی هزاران خانوار گره خورده است.
شوری آب در حد دریا
اهالی منطقه در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی رکنا اینگونه از وضعیت حاکم بر نخلستان ها گفتند: شوری آب در ایستگاه طرهبخاخ آبادان در برخی روزها به «۴۰ هزار میکروزیمنس» رسیده؛ عددی که معادل شوری آب دریا است. چنین آبی نه برای کشاورزی کاربرد دارد و نه برای شرب. هرچند آبفا از کاهش شوری آب شرب شهر به حدود ۲ هزار میکروزیمنس خبر داده، اما همین نوسانات شدید نشان میدهد بحران همچنان ادامه دارد.
سقوط برداشت خرما
آبادان حدود ۱۱ هزار و ۹۳۰ هکتار سطح زیرکشت نخیلات دارد. خرمای استعمران، برحی و زاهدی محصولات اصلی آن هستند. برداشت امسال قرار بود به ۱۲۰ هزار تن برسد؛ اما بر اثر شوری آب و تنشهای پیاپی، محصول به نصف یعنی ۶۲ هزار و ۵۰۰ تن سقوط کرده است. نهفقط کمیت، که کیفیت خرما هم تنزل یافته و بیشتر محصول در ردههای درجه ۳ و ۴ قرار گرفته است.
این یعنی یک فاجعه معیشتی. درآمد کشاورزان بهشدت کاهش یافته و بازار صادراتی هم به خطر افتاده است. بسیاری از خانوادهها حالا نمیدانند زمستان را چگونه بگذرانند.
محاسبه خسارت؛ عددی که شوخی نیست
با یک حساب ساده، افت برداشت امسال معادل ۵۷ هزار و ۵۰۰ تن خرماست. اگر قیمت توافقی خرمای استعمران، یعنی ۴۹ هزار تومان برای هر کیلوگرم را ملاک بگیریم، ارزش محصول نابودشده به حدود ۲ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان میرسد.
این تنها ارزش خرمای برداشتنشده است. هزینه بازسازی نخلستانها، از دست رفتن درختان بارور، فشار اجتماعی و هزینههای محیطزیستی را اگر به آن اضافه کنیم، عدد به مراتب بزرگتر میشود. برخی برآوردها حتی رقم ۱۹ هزار میلیارد تومان را مطرح کردهاند.
ریشه بحران کجاست؟
کشاورزان و کارشناسان میگویند علت اصلی، رهاسازی بیحساب آب از پشت سدها برای تولید برق در فصول حساس است. همین تصمیم، آب شور را به سمت پاییندست روانه کرده است. به این اضافه کنید کاهش آورد رودخانهها بر اثر تغییر اقلیم و برداشتهای بیرویه در بالادست. برداشتهای غیرمجاز آب از زهکشها هم فشار نمکی را بیشتر کرده است.
در واقع، داستان آبادان فقط یک مشکل طبیعی نیست؛ محصول سالها مدیریت غلط و نبود برنامهای مشخص برای تضمین حقآبه کشاورزی است.
پیامدهای آشکار
درآمد کشاورزان نصف شده و فقر در منطقه در حال گسترش است. کیفیت محصول پایین آمده و صادرات در معرض تهدید است. بسیاری از نخلها در آستانه مرگ کامل قرار دارند و این یعنی نابودی سرمایهای چندینساله.مردم برای تأمین آب شرب مجبورند به خرید آب معدنی یا تانکرهای سیار متوسل شوند.
چه باید کرد؟
کارشناسان محلی مجموعهای از اقدامات فوری را پیشنهاد دادهاند.تضمین حقآبه کشاورزی و توقف رهاسازیهای شورکننده تا زمان یافتن جایگزین مطمئن.استقرار فوری واحدهای تصفیه سیار برای تأمین آب شرب سالم.پرداخت سریع و شفاف خسارت به کشاورزان.برنامه بازسازی نخلستانها با جدول زمانبندی و بودجه مشخص.تشکیل کمیتهای مستقل از وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، محیطزیست و دانشگاهها برای بررسی علل و ارائه راهحل.برخورد قضایی با برداشتهای غیرمجاز در بالادست.پایش آنلاین شوری آب و انتشار روزانه دادهها برای شفافیت.
پایان باز یک تراژدی
آبادان و نخلهایش امروز در برابر آزمونی بزرگ ایستادهاند. اگر تصمیمگیران کشور همچنان به مدیریت مقطعی و واکنشی بسنده کنند، چیزی جز بیابانی از نخلهای خشکیده باقی نخواهد ماند. خسارت مستقیم محصول از دسترفته، تنها هشدار اولیه است. بهای اصلی را خانوادههایی میپردازند که زندگیشان با نخل و خرما گره خورده است.
این بحران بیش از آنکه محلی باشد، زنگ خطری ملی است؛ هشداری که نشان میدهد بیتوجهی به مدیریت آب، میتواند معیشت، امنیت غذایی و حتی هویت یک منطقه را نابود کند.