شناسهٔ خبر: 74779597 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

از آزمایشگاه شلی تا کابوس هاکسلی؛

پنج رمان علمی‌تخیلی که نگاه شما به واقعیت را تغییر می‌دهند

علمی‌تخیلی تنها سرگرمی نیست؛ گاهی آینه‌ای است در برابر آینده و اکنون. از فرانکشتاین تا دنیای قشنگ نو، این پنج رمان ماندگار نه فقط روایت‌هایی شگفت‌انگیز، بلکه پرسش‌هایی بنیادین درباره انسان، علم، آزادی و معنای زندگی پیش روی ما می‌گذارند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از سایکولوژی تودی، داستان علمی‌تخیلی خوب چیزی فراتر از سرگرمی هوشمندانه است. این گونه ادبی می‌تواند خواننده را به جهان‌های شگفت‌انگیز و ماجراهای هیجان‌انگیز پرتاب کند و در عین حال او را با پرسش‌های عمیق درباره واقعیت، امکانات و خطرات پیش رو روبه‌رو سازد. پنج رمانی که در ادامه معرفی شده است، نه تنها داستان‌هایی پرکشش ارائه می‌دهند، بلکه ذهن مخاطب را به پرسش‌های فلسفی و وجودی می‌کشانند؛ پرسش‌هایی که هم شیرین‌اند و هم «آزاردهنده» چون پاسخی ساده ندارند.

۱. فرانکشتاین اثر ماری شلی ۱۸۱۸

آیا پدر علمی‌تخیلی در واقع یک زن جوان است؟ ماری شلی در هجده‌سالگی فرانکشتاین را نوشت و در بیست‌سالگی منتشر کرد. این کلاسیک قرن نوزدهم همچنان پرسش‌هایی اساسی را برمی‌انگیزد: چه کسی مرزهای اخلاقی علم را تعیین می‌کند؟ خط میان انسان و غیرانسان کجاست؟ معنای «گونه‌ای متفاوت از انسان بودن» چیست؟ اگر در آزمایشگاه حیاتی تازه خلق کنیم، آیا به مقام خدایی می‌رسیم؟ و از نگاه یک ناظر بیرونی، هوشمند یا مصنوعی، جهان ما با فقر، جنایت و تعصب چگونه جلوه می‌کند؟

بخشی از کتاب: «مدت‌ها نمی‌توانستم درک کنم چرا انسانی باید هم‌نوع خود را بکشد یا اصلاً چرا حکومت و قانون وجود دارد؛ اما وقتی از شرارت و خونریزی‌ها شنیدم، حیرتم از میان رفت و با انزجار و بیزاری روی برگرداندم.»

۲. انسان‌ها اثر مت هیگ ۲۰۱۳

این داستان زیبا و دردناک، سرگذشت یک موجود بیگانه را روایت می‌کند که از خانه خود بسیار دور افتاده است. روایت همچون یک مردم‌نگاری میان‌ستاره‌ای به زندگی عجیب‌ترین گونه کیهان انسان‌ها می‌نگرد. هیگ با ترکیب طنز و اندوه، لحظات همدلانه‌ای می‌آفریند و در عین حال خواننده را وادار می‌کند تا با نگاهی تازه و پخته‌تر به انسان بودن بیندیشد.

بخشی از کتاب: «من تنها بودم، اما در همان حال دیگر انسان‌ها را کمی بیشتر از آنچه خودشان خود را ارزش می‌دادند، دوست داشتم. به هر حال، می‌دانستم می‌توانی میلیون‌ها سال نوری سفر کنی و حتی یکی از آنها را پیدا نکنی.»

۳. فارنهایت ۴۵۱ اثر ری بردبری ۱۹۵۳

این رمان که در مدارس آمریکا هنوز هم به اجبار تدریس می‌شود و البته گاه در معرض سانسور و ممنوعیت قرار دارد هشداری جاودانه درباره خطر نابودی اندیشه است. اگر در نوجوانی آن را با بی‌میلی خوانده‌اید، اکنون زمان بازگشت به آن است. پیام بردبری درباره ارزش کتاب‌ها در عصری که فناوری و تبلیغات می‌توانند ذهن ما را ببلعند، در دوران هوش مصنوعی و پروپاگاندای دیجیتال از همیشه زنده‌تر است.

بخشی از کتاب: «آنانی که نمی‌سازند، می‌سوزانند.»

۴. ماشین زمان اثر اچ. جی. ولز ۱۸۹۵

ولز با این اثر نه تنها ژانر سفر در زمان را آفرید، بلکه اندیشه‌ای ناممکن را به قلمرو جدی علم وارد کرد. حتی استیون هاوکینگ تأکید کرده بود که حتی اگر سفر در زمان غیرممکن باشد، باید بفهمیم چرا نمی‌توانیم آن را انجام دهیم. این داستان علاوه بر ایده‌ی زمان، خواننده را به اندیشیدن به نابرابری طبقاتی، جنگ و آینده تکاملی بشر فرا می‌خواند.

بخشی از کتاب: «مسافر زمان گفت در حالی که چراغ را بالا گرفته بود، قصد دارم زمان را بکاوم.»

۵. دنیای قشنگ نو اثر آلدوس هاکسلی ۱۹۳۲

این رمان درخشان تصویری پیشگویانه از جهانی ارائه می‌دهد که در آن انسان‌ها با تبلیغات، الگوریتم‌ها، لذت‌های سطحی و داروهای قانونی رام می‌شوند. هاکسلی هشدار می‌دهد که شاید برای تبدیل شدن به برده نیازی به زور و خشونت نباشد؛ کافی است انسان‌ها به بندهای شیرین سرگرمی و مصرف خو کنند.

از هوش مصنوعی و مهندسی ژنتیک گرفته تا معامله آزادی در برابر امنیت و آسایش، همه‌ی مسائل امروز را می‌توان در این اثر دید. هاکسلی ما را با پرسش‌های تلخی تنها می‌گذارد: چرا کتاب بخوانیم وقتی بی‌پایان سرویس پخش داریم؟ چرا خلاق باشیم وقتی خرید آسان‌تر است؟ چرا گفت‌وگو کنیم وقتی اپلیکیشنی برای یافتن هم‌صحبت وجود دارد؟

بخشی از کتاب:

«یک دولت تمامیت‌خواه واقعاً کارآمد آن است که در آن مدیران و سیاستمداران بر جمعیتی از بردگان فرمان می‌رانند، اما بردگانی که نیازی به اجبار ندارند، چون عاشق بندگی خود هستند.»