شناسهٔ خبر: 74762140 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: میزان | لینک خبر

نوای «ای ایران» روی ستون‌های تاریخی تخت جمشید طنین‌انداز شد/ بی‌سلیقگی مسئولان در پوشش خبری کنسرت «فیلارمونیک ارمنستان»

ارکستر «فیلارمونیک ارمنستان» به مناسبت صدمین سالگرد تاسیس خود در محوطه تاریخی تخت‌جمشید روی صحنه رفت. این اجرا شامگاه شنبه ۱۵ شهریورماه با حضور مقام‌های دو کشور ایران و ارمنستان و تعدادی از سفرا و نمایندگان خارجی ساکن ایران برگزار شد. رهبری ارکستر ارمنستان را در این اجرا ادوارد توپچیان بر عهده داشت و لیپاریت آوِدیسیان، خواننده ارمنی هم گروه را همراهی می‌کرد. در این مراسم، ارکستر ارمنستان قطعه «ای ایران» را به همراهی گروه کُر شیرازی اجرا کرد که مورد استقبال مخاطبان حاضر در این کنسرت قرار گرفت.  

صاحب‌خبر -
خبرگزاری میزان -

هنر موسیقی همواره فراتر از مرزهای ملی و سیاسی، نقش پل میان جوامع را ایفا کرده است. از آغاز قرن بیستم تاکنون، کنسرت‌های بزرگ در مکان‌های عمومی یا فضاهای تاریخی، به بخشی از سنت فرهنگی جهان تبدیل شده است. این رویدادها نه تنها تجربه جذاب شنیداری برای مخاطبان فراهم می‌کنند، بلکه حامل پیام‌های اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی هستند. به بهانه کنسرت اخیر ارکستر فیلارمونیک ملی ارمنستان در محوطه جهانی تخت‌جمشید، می‌توان به بررسی جایگاه چنین رویدادهایی در گسترش هنر، ایجاد شادی جمعی و شکل‌دهی به گفت‌وگوی فرهنگی پرداخت. 

تجربه جمعی در شنیدن موسیقی
کنسرت‌ها اساساً تجربه‌ای جمعی‌اند. در سالن‌های بسته، میدان‌های شهری یا محوطه‌های تاریخی، مخاطبان در کنار یکدیگر به شنیدن یک اجرا می‌نشینند و این اشتراک لحظه‌ای، حس تعلق برای آن‌ها ایجاد می‌کند. برخلاف شنیدن موسیقی ضبط‌شده که تجربه‌ای فردی است، حضور در کنسرت با مشارکت احساسی و جسمانی همراه است؛ نگاه‌ها، حرکات، سکوت‌ها و واکنش‌های جمعی همه بخشی از این تجربه هستند. 

در چنین فضاهایی، شادی یا اندوه ناشی از موسیقی نه صرفاً یک احساس فردی، بلکه تجربه‌ای مشترک است. همین ویژگی، کنسرت‌ها را به ابزاری برای بازتولید همبستگی اجتماعی بدل می‌کند. وقتی هزاران نفر شنیدن یک قطعه موسیقی را به طور همزمان تجربه می‌کنند، نوعی حافظه مشترک شکل می‌گیرد که می‌تواند سال‌ها در ذهن مخاطب باقی بماند. 

هنر به مثابه عرصه عمومی
کنسرت‌های بزرگ، به ویژه آن کنسرت‌هایی که در فضاهای باز یا مکان‌های تاریخی برگزار می‌شوند، در واقع هنر را از سالن‌های تخصصی بیرون آورده و به عرصه عمومی می‌کشانند. این روند از نیمه قرن بیستم شدت بیشتری گرفت؛ زمانی که دولت‌ها و نهادهای فرهنگی دریافتند که موسیقی زنده می‌تواند نه تنها مخاطب نخبه، بلکه لایه‌های گسترده جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. 

چنین رویدادهایی امکان دسترسی طیف متنوع‌تری از مردم به موسیقی را فراهم می‌آورد و موسیقی به جای محدود ماندن در تالارهای خاص و مخاطبان آشنا با موسیقی کلاسیک یا سنتی با طیف گشترده‌ای از مخاطبان ارتباط برقرار می‌کند. در کنسرت‌های عمومی زمینه مشارکت مخاطبان گوناگون را ایجاد شده و افرادی که شاید نخستین بار در زندگی خود تجربه شنیدن موسیقی زنده در مقیاس بزرگ را داشته باشند به این کنسرت‌ها می‌آیند. 

شادی جمعی به عنوان کارکرد اجتماعی
یکی از مهم‌ترین ابعاد کنسرت‌ها، نقش آن‌ها در ایجاد شادی جمعی در بین مردم است. در بسیاری از جوامع معاصر که زندگی روزمره با فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همراه است، رویدادهای هنری فرصتی برای فاصله گرفتن از دغدغه‌های روزمره و تجربه لحظات مشترک شاد محسوب می‌شوند. 

این شادی البته به معنای سرخوشی بی‌هدف نیست؛ بلکه نوعی انرژی اجتماعی است که می‌تواند بر کیفیت زندگی عمومی اثر بگذارد. مردم در این لحظات به جای فردگرایی، به تجربه‌ای جمعی می‌پیوندند. این تجربه مشترک می‌تواند حس همدلی و تعلق اجتماعی را تقویت کرده و حتی در برخی موارد، به کاهش تنش‌های اجتماعی کمک کند. 

نقش دیپلماسی فرهنگی
کنسرت‌های بین‌المللی، به ویژه هنگامی که توسط ارکسترها یا هنرمندان خارجی در یک کشور برگزار می‌شود، بخشی از فرآیند دیپلماسی فرهنگی است. دیپلماسی فرهنگی رویکردی است که از طریق آن کشورها تلاش می‌کنند با ابزار هنر و فرهنگ، روابط دوستانه و درک متقابل را گسترش دهند. 

وقتی یک ارکستر ملی در کشوری دیگر اجرا می‌کند، پیام ضمنی آن این است که فراتر از مرزها، اشتراکات انسانی وجود دارد. چنین رویدادهایی فرصتی برای گفت‌وگوی فرهنگی هستند، گفت‌وگویی که ممکن است حتی بیش از مذاکرات رسمی میان دولت‌ها، در ایجاد پیوند میان ملت‌ها تأثیرگذار باشد. 

پیوند هنر با میراث تاریخی
برگزاری کنسرت در مکان‌های تاریخی یا نمادین، لایه دیگری از معنا را به اجرای یه کنسرت می‌افزاید. مکان‌ها حامل حافظه تاریخی‌اند و موسیقی زنده می‌تواند این حافظه را زنده کرده یا معنای تازه‌ای به آن بیفزاید. وقتی یک ارکستر در محوطه‌ای با قدمتی چند هزارساله اجرا می‌شود، شنوندگان تنها مخاطب موسیقی نیستند؛ آن‌ها به نوعی در مواجهه با تاریخ و میراث مشترک بشری قرار می‌گیرند. 

این ترکیب می‌تواند تجربه‌ای چندوجهی خلق کرده و از یک سو لذت شنیداری و از سوی دیگر حس قرار گرفتن در پیوندی طولانی‌مدت میان گذشته و حال را برای مخاطبان فراهم کند. 

کنسرت فیلارمونیک ارمنستان در تخت‌جمشید و عدم پوشش سانه‌ای درست
در همین چارچوب، کنسرت اخیر ارکستر فیلارمونیک ملی ارمنستان در بنای باستانی تخت‌جمشید نمونه‌ای گویاست. این اجرا به مناسبت صدمین سالگرد تأسیس ارکستر ارمنستان برگزار شد و ترکیبی از موسیقی کلاسیک ارمنی و قطعه «ای ایران» با همراهی گروه کر پارسه شیراز را شامل می‌شد. فارغ از نگاه‌های موافق یا مخالف، این رویداد بار دیگر نشان داد که کنسرت‌های بزرگ در فضاهای تاریخی می‌تواند علاوه بر جنبه هنری، حامل پیام‌های اجتماعی و فرهنگی باشند. پیامی که این روزها و پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه مردم ما بیشتر به آن احتیاج دارند. 
در پایان باید به این نکته اشاره داشت که کوتاهی برخی افراد مسئول و یاعدم تجربه کافی در برگزاری این نوع مراسمات، باعث شده است تا پوشش کامل خبری از این کنسرت و ایونت‌ها انجام نگیرد. 

پوشش درست رسانه‌ای این نوع مراسم‌ها می‌تواند به اثر بخشی این شادی و اشتراکات جمعی ضریبی بیش از پیش دهد، اماعدم نگاه درست رسانه‌ای در وزارت میراث فرهنگی و وزارت ارشاد، باعث شد تا مخاطبان به درستی از این مراسم مطلع نشوند و این کنسرت باشکوه، آنگونه که باید پوشش خبری داده نشد. 

با توجه به حوادث اخیر در منطقه اجرای کنسرت ملی ارمنستان در بنای باستانی و تاریخی و چند هزارساله تخت جمشید اگر به درستی پوشش خبری داده میشد می‌توانس اثر بخشی بزرگی را در بین مخاطبان موسیقی و حتی مردم عادی در کشور داشته باشد. 

اما حیف که همیشه فرصت سوزی صورت گرفته و فرصت‌ها به تهدید بدل شده و فقط رزومه شخصی برای مدیران در این عرصه مهم بوده است. 

انتهای پیام/