به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ ایالات متحده آمریکا از دههها پیش تلاش کرده است تا معادلات سیاسی و امنیتی را در لبنان به نفع خود و رژیم صهیونیستی تغییر دهد. این فشارها در قالب طرحهای مختلف، آخرینبار در قالب «پیشنهاد توماس باراک»، فرستاده ویژه آمریکا به لبنان، ظاهر شد. هدف این طرح، سلب سلاح مقاومت و از بین بردن تنها منبع قدرت لبنان در برابر حملات صهیونیستی بود.
مقاومت برای لبنان نه تنها یک نیروی نظامی است بلکه هویت ملی و دفاع از حاکمیت این کشور را نمایندگی میکند. در این معادله، حتی با فشارهای خارجی، سلاح مقاومت بهعنوان تنها ابزار دفاعی لبنان در برابر تهدیدات رژیم اسرائیل و حفظ استقلال کشور در برابر سلطهگران شناخته میشود.
جالب این است که خود توماس باراک، معمار این طرح، بعدها اذعان کرد که رژیم صهیونیستی هیچگونه علاقهای به مفاد این پیشنهاد نداشت. سوال این است که چگونه میتوان چنین طرحی را در لبنان پذیرفت در حالی که طرف اصلی آن، یعنی اسرائیل، هیچ توجهی به آن نمیکند؟ این اعتراف، اساساً پیشنهاد توماس باراک را از اعتبار ساقط میکند. بنابراین، این طرح از ابتدا محکوم به شکست بود.
چالشهای داخلی لبنان؛ ارتش و فشارهای خارجی
در داخل لبنان، طرح باراک با استقبال گستردهای روبهرو نشد. ارتش لبنان آمادگی خود را برای تبدیل شدن به ابزار فشارهای خارجی نشان نداد. فرمانده ارتش لبنان به خوبی میدانست که هرگونه اقدام علیه مقاومت نه تنها اعتبار ارتش را از بین میبرد بلکه آن را در مقابل مردم لبنان قرار میدهد. ارتش لبنان نمیتواند در برابر اراده مردم مقاومت کند و این امر مانع از اجرای طرحهای خارجی شد.، فرمانده ارتش لبنان در واکنش به این فشارها گفته است: اگر کسی خواهان ریخته شدن خون لبنانیها توسط ارتش باشد، ترجیح میدهد از فرماندهی این نهاد نظامی استعفا بدهم تا اینکه چنین چیزی رخ دهد.
در سطح سیاسی، شکافها به وضوح نمایان شد. رئیسجمهور لبنان، جوزف عون، سعی کرد بهگونهای عمل کند که منافع ملی لبنان حفظ شود، اما در مقابل نواف سلام، نخستوزیر لبنان، آماده بود تا با برخی از پیشنهادات واشنگتن توافق کند، حتی اگر این به قیمت از دست دادن بخشهایی از حاکمیت ملی باشد.
حمایت مردم لبنان از محور مقاومت
آنچه که ایالات متحده و همپیمانانش حساب نکردند، موضع مردم لبنان است. نظرسنجیها نشان دادهاند که بیش از ۶۰٪ از مردم لبنان هرگونه دخالت در سلاح مقاومت را رد کرده و آن را تنها ضامن بقای لبنان در برابر حملات رژیم اسرائیل میدانند. این موضع در خیابانها نیز بازتاب داشت. مردم لبنان با تظاهرات گسترده در جنوب کشور و با اهتزاز پرچمهای فلسطین و مقاومت، پیام خود را رساندند: سلاح مقاومت خط قرمز است و به هیچوجه قابل مذاکره یا تسلیم نیست.
ایالات متحده آمریکا در تلاش بود تا با فشارهای سیاسی و اقتصادی، برخی از طرفهای لبنانی را به تسلیم وادار کند، اما آنها درس مهمی را فراموش کردند: رژیم صهیونیستی هیچگاه دست از حملات خود به لبنان نخواهد کشید، حتی اگر لبنان تسلیم شود. حملات به جنوب لبنان همچنان ادامه دارد و شدت میگیرد. این نشان میدهد که دشمن تنها زبان قدرت را میفهمد و منطق «صلح در برابر سلب سلاح» بیشتر یک توهم است که تنها هدفش تضعیف لبنان و از بین بردن قدرت آن است.
مقاومت اسلامی در لبنان به مرحله جدیدی از تثبیت معادله بازدارندگی وارد شده است. پیام این معادله روشن است: هرگونه حمله با پاسخ مناسب روبهرو خواهد شد و هر تلاشی برای تحمیل املاءات خارجی با دیوار اراده مردمی لبنان مواجه خواهد شد. امنیت و ثبات لبنان تنها از طریق قدرت بازدارندگیای که از سال ۲۰۰۰ تا پیروزی ژوئیه ۲۰۰۶ اثبات شده است، تأمین خواهد شد.
حزبالله بهطور قاطع اعلام کرد که هیچگاه سلاح خود را تسلیم نخواهد کرد، چرا که این اقدام برای آنها مانند «جدا شدن روح از آنها» است. این جنبش همچنین هشدار داد که ممکن است در صورت اجرای چنین تصمیمی با مقاومت روبهرو شود و از هرگونه درگیری با ارتش لبنان که ممکن است به «جنگ داخلی» منجر شود، جلوگیری کند. شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله، تأکید کرد که در صورت لزوم با «نبردی کربلایی» علیه «طرح آمریکایی-اسرائیلی» برای جمعآوری سلاح مقاومت مقابله خواهد کرد.