شناسهٔ خبر: 74738192 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: الف | لینک خبر

گستاخی‌های ناتمام فائزه هاشمی/ چه لزومی دارد در ان.پی‌.تی بمانیم؟

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

صاحب‌خبر -

سیگنالهایی برای اسرائیل

مهدی محمدی، مشاور امور راهبردی رئیس‌ مجلس شورای‌اسلامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:

«مهم نیست که حسن روحانی نمی داند با ترامپ یا با بایدن، با توافق یا بدون توافق، در هر حال قرار بوده در سال دهم بازی به هم بخورد و غرب تصمیم خود در این باره را از همان روز اول گرفته بود؛ مهم این است که روحانی می داند ادبیات فعلی او چه سیگنالی به اسراییل میفرستد و باز هم ادامه می دهد».

گفتنی است، روحانی با تکرار ادعاهای متوهمانه خود مدعی شده مجلس با تصویب قانون قانون اقدام راهبردی در سال ۹۹، جلوی احیای برجام را گرفت و در مسیر بازگشت دولت بایدن به توافق هسته‌ای، سنگ‌اندازی کرد!

******

شرقی که می‌خواهیم، شرقی که هست

روزنامه قدس نوشت:

سیاست جمهوری اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب، رویکرد نه شرقی، نه غربی بوده است؛ سیاستی که به ‌ویژه با حمایت آمریکا از رژیم شاه و حمایت شوروی سابق از رژیم بعث، چهره‌ای متوازن داشت اما این سیاست با فروپاشی بلوک شرق و برپا شدن نظام تک‌قطبی، تعریف به‌روزی پیدا نکرد و هنوز بر سردر وزارت خارجه نقش بسته است. خلأ قدرت در شرق اما، به فشار بیشتر بلوک غرب بر ایران انجامید؛ فشارهایی که غرب را در کانون توجهات دیپلماتیک ایران قرار داد تا از مسیر اعتمادسازی، به تنش‌زدایی بپردازد؛ از گفت‌وگوهای انتقادی با اروپا در دهه ۷۰ تا مذاکرات هسته‌ای با تروئیکای اروپایی در دهه ۸۰ و نهایتاً گفت‌وگوهای مستقیم با آمریکا در دهه ۹۰، بخشی از گام‌هایی بود که طی سه دهه اخیر برای اعتمادسازی با غرب و آب کردن یخ‌های رابطه با اروپا و آمریکا انجام شد. این در حالی بود که غرب هیچ‌ گاه به ایران روی خوش نشان نداده و از ابتدای انقلاب اسلامی با ابزارهای متنوعی درصدد مهار، سرکوب و براندازی نظام سیاسی کشورمان بوده است؛ از کارشکنی در برابر پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران تا مصادره اموال و تحریم‌هایی که از نخستین سال‌ها بر مردم تحمیل شد و سرانجام کمک به کودتاها، جدایی‌طلبی‌ها، ترورها، اغتشاش‌ها و جنگ تحمیلی رژیم بعث و نهایتاً حمله مستقیم به کشور.

حالا پس از شکست‌های متعدد در رابطه با غرب و خیانت‌ها و بدعهدی‌های طرف‌های غربی، رویکرد به شرق به عنوان جایگزین یا دست‌کم در کنار اعتمادسازی با غرب قرار است ما را از بن‌بست دیپلماتیک با جهان خارج کند و منافع ملی را از این طریق رقم بزند. اما انتظارات از این رویکرد از همان ابتدا بسیار بالا بوده و با وجود توقف همکاری‌های شرقی در مراحل ابتدایی، افکار عمومی و حتی تحلیلگران انتظاراتی در حد حمایت کامل سیاسی، امنیتی و نظامی چین و روسیه از کشورمان را داشته‌اند. جدای از اینکه انتظار چتر امنیتی سایر قدرت‌ها، اساساً برخلاف عزت ملی و اصول سیاست خارجی ماست، انتظار همکاری معقول نیز مستلزم اعتماد متقابل و اثبات واقعی بودن این رابطه است.

نگاه ما به شرق از ابتدا با نوسان‌های زیادی مواجه بوده که ممکن است تصور استفاده ابزاری از این رویکرد را متبادر کند. نگاهی که رابطه با شرق را صرفاً به عنوان اهرمی برای تعامل و امتیازگیری در برابر قدرت‌های غربی می‌پندارد و در صورت توافق احتمالی با کشورهای غربی، موضوعیتش را از دست می‌دهد.
واقعیت این است که نگاه به قدرت‌های شرقی همواره طلبکارانه بوده و در عرصه عمومی و حتی نخبگانی، توقعاتی فراتر از روابط معمول و منطقی برای آن‌ها تعریف شده است. با وجود حقایق انکارناپذیر در خصومت دامنه‌دار و تحریم‌های گسترده غرب علیه ایران و تعرض نظامی مستقیم و غیرمستقیم به کشور، همچنان نوعی خوش‌بینی مفرط به غرب احساس می‌شود. در حالی‌ که حتی اندک سکوت یا عدم همراهی و کمک قدرت‌های نوظهور شرقی به ما برای مقابله با تعرضات غرب، به دشمنی و خیانت آن‌ها تعبیر شده و راهکاری هم که بلافاصله تجویز می‌شود، چیزی جز پناه بردن بیشتر به غرب نیست!

طبیعی است که چنین نگاهی نمی‌تواند اعتماد طرف‌های متقابل را برای همکاری پایدار برانگیزاند و چه‌بسا این رویکرد صرفاً در مرحله امتیازدهی متوقف شود و نتواند منافعی را جلب کند. سیاستی که در دوره قاجار هم به شکلی وجود داشت و توازن در سیاست خارجی را به امتیازدهی متوازن به قدرت‌ها تعبیر می‌کرد و نتایج فاجعه‌باری آفرید. از این‌ رو لازم است تنوع در سیاست خارجی و نگاه متوازن به قدرت‌ها و تحصیل منافع ملی از طریق همکاری‌های بین‌المللی، فارغ از مناسبات ما با اروپا و جنگ و صلح با آمریکا و بر پایه منافع واقعی و منتج به نتایج عینی تعریف شود و این سیاست در کنش‌های رسمی بین‌المللی نیز ظهور و بروز بیشتری داشته باشد.

******

آقایان! در ماجرای حجاب فریب خورده‌اید 

حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:

روی سخن با مسئولان محترم در دولت، قوه قضائیه، مجلس و سایر دست‌اندرکاران نظام است و این پرسش در میان است که مگر جوانان این مرز و بوم مقدس را فرزندان خود نمی‌دانید؟ اگر پاسخ مثبت است که بی‌تردید چنین است، پرسش دیگر آن است که چرا برای نجات شماری از آنان که به بلای خانمانسوز بی‌حجابی گرفتار شده‌اند کاری نمی‌کنید؟! مگر کشف حجاب حرام شرعی و ممنوع قانونی نیست؟! و مگر این حرمت از سوی خداوند مهربان برای حفظ حریم خانواده و منزلت زنان و دختران وضع نشده است؟! و مگر پایکوبی دشمنان بیرونی و پادوهای داخلی آنها را از گسترش این پدیده پلشت نمی‌بینید؟!

دو سال قبل، وقتی در یادداشتی با عنوان «‌لایحه ‌عفاف یا گسترش بی‌حجابی؟!‌» به ارزیابی این لایحه پرداختیم و با بررسی مستند برخی از مواد آن نتیجه گرفتیم که «‌این لایحه نه فقط از پدیده پلشت بی‌حجابی جلوگیری نمی‌کند، بلکه به گسترش بی‌حجابی نیز دامن می‌زند‌»! و تاکید کردیم که اساساً طرح این موضوع مشکوک به نظر می‌رسد‌، شماری از مسئولان و دوستان دلسوز گلایه کردند که تند رفته‌اید! و حال آن که یادداشت مورد ‌اشاره با استناد به متن لایحه عفاف نوشته شده بود. متنی که در تصویب آن نیز تغییر چندانی نیافته است، ضمن آن‌که اساسا طرح موضوع مشکوک بوده و هست‌. امروزه اما، اگرچه لایحه یاد‌شده بعد از تصویب در دولت زندانی شده است و بین دستگاه قضائی و دولت و مجلس و شورای نگهبان چرخ می‌خورد و سرگردان است، ولی با توجه به گسترش بدون مانع پدیده خانمانسوز کشف حجاب، این احتمال قوت بیشتری گرفته است که انگار هدف نهایی - و البته پنهان- لایحه یاد شده همان‌گونه که پیش‌بینی شده بود گسترش بی‌حجابی و برداشته شدن موانع پیش روی این پدیده پلشت بوده است!‌... اگر این‌گونه نیست، وضعیت کنونی حجاب برای چیست؟! با عرض پوزش از برخی مسئولان محترم در دولت، قوه قضائیه و مجلس و شماری دیگر از دست‌اندر‌کاران، باید گفت که متاسفانه این عزیزان در ماجرای مورد اشاره فریب خورده‌اند! همان هنگام نیز در یادداشتی با عنوان «مسئولان محترم باور بفرمائید فریبتان داده‌اند‌»! به این نکته پرداخته بودیم.

این نکته نیز گفتنی است که وقتی پای نقد مصلحانه از پدیده پلشت بی‌حجابی به میان کشیده می‌شود، برخی از سر نا‌آگاهی و شماری نیز از روی بد‌اندیشی اصرار دارند که منتقدان را به طرفداری از بگیر و ببند و برخوردهای سخت متهم کنند و حال آن‌که به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب؛ «‌خیلی از کسانی که کشف حجاب می‌کنند توجه ندارند که چه کسی پشت این سیاست رفع حجاب و مبارزه با حجاب است -‌جاسوس‌های دشمن، دستگاه‌های جاسوسی دشمن دنبال این قضیه هستند- اگر بدانند حتماً نمی‌کنند‌» بنابراین، سخن از یک‌سو، برخورد سخت و پشیمان‌کننده با ماموران پشت‌صحنه است که ‌اندک و کم‌شمارند و از سوی دیگر نجات کسانی است که از واقعیت ماجرا بی‌خبرند و نمی‌دانند که امروزه کشف حجاب علاوه ‌بر حرام شرعی، بخشی از جنگ ترکیبی دشمن علیه ایران و ایرانیان است. 

******

انتقادو حمله اصلاح‌طلبان به عراقچی

روزنامه شرق نوشت:

 تقریبا یک سال از عمر دولت چهاردهم و سکانداری عباس عراقچی بر سیاست خارجی این دولت می‌گذرد. در روزها و هفته‌های آغاز به کار او (عراقچی) تصور می‌شد که عراقچی می‌تواند نفس تازه‌ای بر دیپلماسی ایران بدمد و تعاملات بین‌المللی را به سمت ثبات و توافق هدایت کند. اما اکنون، کارنامه او مورد انتقاد بسیاری از چهره‌های دیپلمات، سیاسیون و اهل قلم است. انتقادها متنوع و چندوجهی‌ هستند؛ از ضعف در تحلیل حقوق بین‌الملل گرفته تا بی‌توجهی به اصول دیپلماتیک و فقدان رویکرد راهبردی میان‌مدت و حتی وادادگی سیاسی در برابر برخی جریان‌های داخلی. در یک سال اخیر، اقدام‌ها و برخی سکوت‌ها یا انفعال‌های وزارت خارجه زیر ذره‌بین کارشناسان قرار گرفته است و این انتقادات بیش از آنکه جنبه شخصی داشته باشد، به پیامدهای عملیاتی و اثرات بلندمدت سیاست خارجی ایران مربوط می‌شوند. نقدها نشان می‌دهد که عراقچی در مواجهه با چالش‌های کلان بین‌المللی، گاهی به اقدامات اقتضائی و واکنشی اکتفا کرده و جایگاه ایران در معادلات جهانی را به مخاطره انداخته است.

در جدیدترین مورد از انتقادات به عراقچی، حمید ابوطالبی، دیپلمات سابق و معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور در دوره روحانی، در واکنش به گفته‌های سکاندار سیاست خارجی درباره «اسنپ‌بک» در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:‌ «اظهارات عجیب وزیر محترم خارجه درباره «اسنپ‌بک»، ساده‌انگارانه و کاملا غیرتخصصی است و با واقعیات حقوق بین‌الملل و تجربه تاریخی شورای امنیت همخوانی ندارد». پیش از انتقادات حمید ابوطالبی، محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در بخشی از مصاحبه اخیر خود که جنجالی شد، با تمرکز بر نحوه بیان و شیوه مذاکرات وزیر خارجه، عملکرد عراقچی را مورد نقد قرار داد. صدر در این گفت‌وگو تصریح کرد: «وزیر خارجه باید دیپلماتیک حرف بزند، نباید جوری حرف بزند که گویی یک آدم نظامی است. احساس می‌کنم برخی سخنان او با نگاه به سیاست داخلی است. وزیر خارجه اگر وارد مسائل سیاست داخلی شود مطمئن باشید مشکل پیدا می‌کند».

عباس عبدی هم به صورت ساختاری به عملکرد وزارت خارجه و شخص عراقچی انتقاد کرده است و در همین باره می‌نویسد: «گرچه از ابتدا به حضور آقای عراقچی در وزارت امور خارجه و نیز رویکرد و ادبیات ایشان نقدهایی داشتم ولی بنا به ملاحظات شرایط و روابط خارجی کشور و نیز امید به اینکه در مرحله عمل بهبودی حاصل خواهد شد، از بیان عمومی آنها پرهیز کردم. ولی اکنون به نظر می‌رسد که هرچه جلوتر می‌رویم مشکلات و پیچیدگی‌های مسائل خارجی کشور و نیز خطرات آن بیشتر می‌شود و در عین حال وزارت خارجه و در رأس آن شخص آقای وزیر نه‌تنها تهی از هر ابتکار و خلاقیتی است، بلکه با اظهارات نسنجیده و گاه متناقض، افزایش ناامیدی و ناکارآمدی این وزارتخانه را دامن می‌زند».

******

چه لزومی دارد در ان.پی‌.تی بمانیم؟

تعدادی از نمایندگان مجلس خواستار خروج ایران از NPT (پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای) شده اند. آن‌ها طرحی را هم در دستور کار قرار داده اند که اگر در صحن مجلس رای بیاورد دولت را موظف خواهد کرد که از این پیمان خارج شود. در این خصوص خبرآنلاین با ابوالفضل ظهره‌وند، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت و گویی انجام داده که بخش‌هایی از آن به شرح زیر است:

* ابتدا این طرح باید در کمیسیون مربوطه بررسی شود. سپس کارشناسان مرتبط در این زمینه در صحن توضیح دهند. بعد از آن، همه‌چیز به نوع توضیحات و مستنداتی که ارائه می‌کنند بستگی دارد؛ چه آن را رد و چه آن را تایید کنند. آن وقت می‌توان گفت که مجلس به آن رأی می‌دهد یا نمی‌دهد.

* کسانی که این موضوع را مطرح کرده‌اند، به هر حال آن را به‌عنوان یک ظرفیت در اختیار ایران دیده‌اند. طبق بند ۱۰ ان‌پی‌تی، اگر منافع و مسائل امنیت ملی یک کشور تهدید شود و دلیل آن هم ناشی از بودن در ان‌پی‌تی باشد، آن کشور می‌تواند با اعلام قبلی و در یک بازه زمانی مشخص، خروج خود را اعلام کند و از آن خارج شود.

* در بند ۱۰ ان‌پی‌تی چنین پیش‌بینی‌ای وجود دارد. آنچه این عزیزان را به این موضوع سوق داده، این است که ما هم عضو ان‌پی‌تی هستیم، هم در آژانس حضور داریم، با بازرسان همکاری کرده‌ایم؛ روسیه و چین هم در نشست شانگهای تأیید کردند که این حق ماست و هیچ انحرافی ندیدند. آقای گوترش، دبیرکل سازمان ملل، هم تأیید کرده که فعالیت‌های ایران صلح‌آمیز بوده و حتی اقدام اروپا را در استفاده از مکانیزم اسنپ‌بک غیرسازنده ارزیابی کرده است. حالا با وجود همه اینها، سایت‌های هسته‌ای ما توسط آمریکایی بمباران شده که خود را مدعی دفاع از ان‌پی‌تی می‌داند. بنابراین این سؤال مطرح می‌شود که چه لزومی دارد در ان‌پی‌تی باقی بمانیم؟ این پرسشی است که هر فردی که به منافع ملی فکر می‌کند ممکن است برایش پیش بیاید. از همین زاویه، دوستان بحث خروج از ان‌پی‌تی را مطرح کرده‌اند؛ هرچند که تأکید می‌کنم این موضوع باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

* مسئله فقط در حد ان‌پی‌تی نیست؛ خیلی فراتر از اینهاست. موضوع موجودیت ایران مطرح است و باید بسیار دقیق‌تر و کارشناسی‌تر به آن نگاه کرد. اگر صرفاً بحث فعالیت هسته‌ای بود، شاید اصلاً نباید کار به اینجا می‌کشید.

* آنها کاری را کردند که نباید می‌کردند و بیش از این هم غلطی نمی‌توانند بکنند. مسئله اصلاً این نیست که ایران بمب بسازد یا نسازد؛ برای آنها این موضوع مطرح نیست. بحث آنها عمیق‌تر از این حرف‌هاست. به همین دلیل می‌گویم باید صبر کرد تا ببینیم ان‌شاءالله در کمیسیون چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود.

******

گستاخی‌های ناتمام فائزه هاشمی

فائزه هاشمی رفسنجانی، در گفت و گویی تصویری که اخیراً با یک رسانه اینترنتی انجام داده، اظهارات گستاخانه‌ای را مطرح کرده و خواستار تسلیم ایران، پایان برنامه موشکی، هسته‌ای، منطقه‌ای و انحلال ولایت فقیه شده است! بخش‌هایی از مصاحبه وی به شرح زیر است:

* در این جنگ فهمیدیم که ایران انقلابی ایران مبتنی بر ایدئولوژی، ایران مبتنی بر هسته‌ای، ایران مبتنی بر موشکی را فعلاً تا مدت‌ها باید کنار بگذاریم!

* کسی که الان مشکل دارد ایران است نه آمریکا و اسرئیل! اینکه ما بلاتکلیف باشیم به ضرر ماست نه به ضرر آمریکا و اسرائیل. چون ترامپ چند بار  گفت که من حمله کردم. دیگر برام مهم نیست که می‌خواهند چه کار کنند.

* می‌خواهیم غنی‌سازی را تا چند سال آینده چه کار کنیم؟ بر سر قبری گریه می‌کنیم که مرده‌ای داخلش نیست!

* من جای پزشکیان باشم، سرمایه‌هایی را که خوشبختانه دیگر نمی‌توانم وارد برنامه هسته‌ای کنم، به برنامه موشکی  و به گروه‌های نیابتی اختصاص دهم، در کشور به کار می‌گیرم!

* رفراندوم زمانی می‌تواند قابل اعتنا باشد که برگزارکننده‌اش قابل اعتماد باشد. وقتی می‌بینیم انتخابات‌ها مهندسی شده است از کجا معلوم رفراندوم‌ مهندسی نشود؟

* به ژاپن و آلمان بعد از جنگ جهانی نگاه کنیم که ببینیم آیا سلاح و ابزار جنگی داشتند؟ آن‌ها به دلیل آغاز جنگ از داشتن سلاح محروم شده بودند. این‌ها را کنار گذاشتند و شروع به ساختن کشورشان کردند. حتی داستان همکاری ژاپن و آمریکا برای ساختن ژاپن، عبرت‌انگیز است!

* امیدوارم در آینده ما چیزی به نام ولایت فقیه نداشته باشیم!

******

بعد از جنگ و تجاوز اسراییل چه باید کرد؟ 

روزنامه خراسان نوشت:

از همان روزهای آغازین جنگ و پس از آتش‌بس با رژیم صهیونیستی، یک مسئله مهم و حیاتی برای دوره پساجنگ وجود داشت که کمتر به آن توجه شد. دشمن به جای ایجاد یک روایت پیروزی مطلق برای خودش یا شکست مطلق برای ایران، کمپینی رسانه‌ای، سیاسی و نخبگانی را در فضای غربی پیش برد که می‌گفت، «ایران ضعیف شده» و «محور مقاومت به پایان خود نزدیک می‌شود».  این تصویر با استفاده از رخدادهای نظامی سه روز اول جنگ، فضای رسانه‌های غربی مانند روی جلد تایم، فایننشال تایمز و اکونومیست را در دست گرفت و پس از پایان جنگ نیز به شدت پیگیری شد.  این بازنمایی می‌گفت که ایران دیگر در قامت یک قدرت منطقه‌ای نیست و آن چنان سرکوب شده که نه تنها هسته‌ای، بلکه در زمینه‌های دیگر منطقه‌ای نیز قابلیت اعمال قدرت ندارد. این تصویر دروغین، جبهه مقاومت به مثابه «پروکسی‌های ایران» را تقریبا تمام شده بازنمایی می‌کرد و به بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای می‌گفت «دیگر لازم نیست نگران ایران و کنش‌هایش باشید». 

در این جا باید انتقادهایی به آقایان پزشکیان و عراقچی ارائه کرد. مصاحبه با کارلسون و فاکس‌نیوز این بزرگواران که با هدف کاهش تنش طراحی شده بود، اتفاقا منجر به تقویت همین تصویر از ایران شد. معنایی که ترامپ و غربیان از این مصاحبه‌ها برداشت کردند، این نبود که ایران به دنبال کاهش تنش است، بلکه این بود که ایرانِ سرکوب شده، به دنبال جلوگیری از حملات بعدی اسرائیل و آمریکاست.  شاید برخی تبیین‌های داخلی ما درباره این که «دشمن در رسیدن به اهدافش شکست خورده» هم به این تصویر کمک کرده. چراکه ایران را آن قدر ضعیف و دشمنش را آن قدر قوی تعریف می‌کرد که هدف‌گذاری براندازی نظام اسلامی و تجزیه ایران عزیز را ممکن اما در این حمله ناکام معرفی می‌کرد. این تقویت کننده همان تصویری بود که می‌گفت ایران آن قدر ضعیف شده که ازعدم سقوط خودش مسرور است و بانگ پیروزی سر می‌دهد. حال این که تا چند سال پیش، دو کشور در منطقه را از شر داعش رهانیده بود و محورِ محور مقاومت در مقابله با طرح‌های آمریکایی بود. 

لذا باید به مسئولان امر توضیح داد که تصویر مذکور در چند عرصه به ضرر ایران عمل می‌کند. اولا ائتلاف‌سازی و قرارات متعدد ضدایرانی در منطقه را تسریع می‌کند. پس در اظهارات و موضع‌گیری‌ها باید مواردی قوی‌تر انتخاب شوند، گرچه رجزخوانی غیرواقع‌بینانه هم آثار منفی خود را دارد. ثانیا سرریز آن، روایت پیروزی داخلی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. تلاشی که در داخل کشور پی گرفته شد اما دنباله لازم در خارج از کشور را نداشت. آقای عراقچی بعد از مصاحبه با فاکس‌نیوز، چند توئیت محکم زد که نشان می‌داد از مسیر قبلی بازگشته و راهبرد جدیدی را انتخاب کرده. از طرف دیگر، باید در میدان هم اتفاقاتی بیفتد تا تمامی طرف‌ها متوجه شوند، ایران هنوز قدرت لازم برای اعمال تغییرات را دارد. یعنی مسئله صرفا رسانه‌ای یا سیاسی نیست.