شناسهٔ خبر: 74732344 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر

چرا ترامپ اکنون تصمیم گرفت نام وزارت دفاع آمریکا را به جنگ تغییر دهد؟/تغییری با پیامدهای خطرناک و پرهزینه

انتظار می‌رود که صورتحساب تغییر نام کل وزارت دفاع به یک میلیارد دلار برسد.

صاحب‌خبر -

به گزارش جماران، پروژه "آمریکا 2025" در مورد اهمیت پنتاگون، که بودجه آن در زمان ترامپ افزایش یافت و به حدود 1.01 تریلیون دلار در سال مالی 2026 رسید، تأکید می کند: "وزارت دفاع بزرگترین بخش دولت فدرال آمریکا است؛ تقریباً 3 میلیون نفر در ارتش یا مشاغل غیرنظامی خدمت می کنند و تقریباً 850 میلیارد دلار در سال، یعنی بیش از 50 درصد از هزینه های دولتی، نیاز دارد."

حدود 8 دهه پیش، قانونگذاران آمریکایی -به طور مشخص در سال 1947- برای بحث در مورد پیش نویس قانونی برای بازسازی نیروهای مسلح پس از پایان جنگ جهانی دوم، گرد هم آمدند و به این نتیجه رسیدند که نام "وزارت جنگ" را به نامی کم سر و صداتر، یعنی "وزارت دفاع"، تغییر دهند، این اشاره ای بود به اینکه ایالات متحده از منافع خود و نظام بین المللی جدیدی که رهبری آن را بر عهده دارد، دفاع خواهد کرد.

اکنون، پس از هشت دهه، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، همان دفتر را بازگشایی کرده است، اما با دیدگاهی متفاوت که معتقد است کلمه "دفاع" تصویر کشورش را تضعیف کرده است و استفاده از کلمه "جنگ" با رویکردی همخوانی دارد که شکوه دوران قدرت را احیا می کند.

با ورود ترامپ به کاخ سفید در اوایل سال 2025، او یک سلسلسه تصمیمات را صادر کرد که بر اسامی و تاریخ هایی متمرکز بود که آنها را بخشی از دوران پیروزی های آمریکا می دانست، بنابراین نام "خلیج مکزیک" را به "خلیج آمریکا" تغییر داد و نام پایگاه های نظامی را که قبلاً توسط بایدن، رئیس جمهور سابق، تغییر یافته بود، دوباره تغییر داد و در نهایت در 5 سپتامبر جاری، فرمانی اجرایی برای تغییر نام وزارت دفاع به وزارت جنگ صادر کرد، در یک سخنرانی رسمی که لحنی تهاجمی نسبت به رقبا داشت.

 

اشاره قبلی و قید قانونی

ترامپ -در جریان سخنرانی خود در دفتر بیضی در 25 اوت گذشته- به تمایل خود برای بازگرداندن نام سابق وزارت دفاع به "وزارت جنگ" که به سال 1789 باز می گردد، اشاره کرده بود. او معتقد بود که نام فعلی به اندازه کافی خوب نیست و لحن "جنگ" را ترجیح می دهد زیرا قوی تر است و در ذهنش با پیروزی های ایالات متحده در جنگ های جهانی اول و دوم مرتبط است.

ترامپ توضیح داد که اکتفا به دفاع شایسته کشوری نیست که -به گفته او- عادت کرده است "در تمام جنگ ها پیروز شود" و تاکید کرد که این نام باید بازتاب دهنده گرایش تهاجمی باشد. ترامپ خطاب به پیت هیگسث، وزیر دفاع، گفت: "اگر می خواهید آن را دوباره به همان چیزی که بود، زمانی که ما همیشه در جنگ ها پیروز می شدیم، تغییر دهید، مشکلی نیست."

پس از صدور فرمان اجرایی از سوی رئیس جمهور، ارتش به سرعت و به طرز چشمگیری وارد اجرای این تصمیم شد. حساب رسمی پنتاگون در پلتفرم ایکس تغییر نام داد، در حالی که هگست از عنوان "وزیر جنگ" در مکاتبات رسمی استفاده کرد.

هگست  تاکید کرد که این گام فراتر از یک تغییر شکلی در الفاظ است، بلکه "مربوط به تقویت روحیه جنگجو در پنتاگون" و همسو با شعارهای دولت ترامپ "اول آمریکا، صلح از طریق قدرت" است، در حالی که شان بارنل، سخنگوی پنتاگون، تاکید کرد که این تغییر ضروری است به این بهانه که "پیروزی در جنگ ها جوهر ماموریت اصلی ارتش است و دفاع به تنهایی کافی نیست، بلکه باید برای حمله به دشمنان خود و تسلط بر آنها آماده بود."

از سوی دیگر، دان کالدوول، دستیار سابق هگست، توضیح داد که ایالات متحده از سال 1947 از جنگ و مداخله دست نکشیده است، اینکه بازگشت به نام قدیمی صرفاً اعتراف به واقعیت نقش واقعی وزارت دفاع در طول هشتاد سال گذشته است، ایالات متحده از جنگ دست نکشیده است.

علیرغم هیاهویی که اقدام ترامپ به پا کرد، این اقدام به خودی خود از قدرت قانونی الزام آوری برخوردار نیست، زیرا تغییر نام رسمی وزارت دفاع منوط به تصمیم کنگره است، زیرا نام فعلی همچنان در قانون تصریح شده است.

به نظر نمی رسد ترامپ به اندازه ای که بر بعد نمادین و سیاسی اقدام خود متمرکز است، به محدودیت های قانونی اهمیت دهد، در حالی که برخی از متحدانش در کنگره برای هموار کردن زمینه قانونی در برابر او وارد عمل شده اند، به طوری که جیمز کومر، رئیس کمیته نظارت در مجلس نمایندگان، پیش نویس قانونی را ارائه کرده است که سازماندهی مجدد آژانس های دولتی و تغییر نام آنها را برای رئیس جمهور تسهیل می کند، و دیگر جمهوری خواهان -مانند ریک اسکات و مایک لی- برای حمایت از این تغییر، به ارائه قوانینی مبادرت کرده اند، تلاشی برای پوشش قانونی دادن به آنچه که آنها بازگرداندن وضوح و قدرت به زبان دولت آمریکا توصیف می کنند.

 

نقش هگست

تصمیم ترامپ با گرایش های  هگست وزیر دفاع آمریکا همخوانی دارد که -در چندین کتابی که قبل از تصدی وزارت منتشر کرد- اظهار داشت که ارتش آمریکا در چنگال چپ گرایان گرفتار شده و از روح اصلی خود مبتنی بر قدرت و وفاداری به قانون اساسی به نفع فلسفه های مارکسیستی ضد آمریکایی دست کشیده است.

از این رو، او با شعار "بازگرداندن ارتش" از طریق یک حمله متقابل سریع برای اخراج فرماندهان عالی رتبه نظامی و تعیین نسل جدیدی از رهبران قادر به اجرای دیدگاهی ظالمانه تر و خصمانه تر، فراخوان داد.

هگست، که به پیشینه رسانه ای و عوام گرایانه خود به عنوان مجری سابق برنامه ها در شبکه فاکس نیوز مشهور است، دیدگاهی را اتخاذ می کند که خلاصه آن این است که پیروزی در جنگ مستلزم رهایی سربازان از محدودیت های حقوق بین الملل و قواعد درگیری و رها کردن آنها برای اینکه به تعبیر او بی رحم ترین و مرگبارترین باشند.

او می گوید: «من می توانم 5 هزار کلمه درباره فلسفه جنگ، حماقت حقوق بین الملل و هزارتوی دیوانه وار قواعد درگیری بنویسم... اما اگر قرار است جوانان خود را برای جنگ بفرستیم، باید آنها را رها کنیم تا پیروز شوند. آنها باید بی رحم ترین، سخت گیرترین و مرگبارترین باشند... جنگ زمینی، همانطور که از لحاظ تاریخی درک می شود، با تعداد افرادی که می توانید در یک مکان و در یک زمان ذبح کنید، شناخته می شود، که اراده و توانایی دشمن برای جنگ را محدود می کند.»

این تصور از فراخوانی نسل جنگ جهانی دوم به عنوان الگوی عالی عظمت تغذیه می شود، زیرا هگست در کتاب خود می افزاید که «تاریخ به بزرگترین نسل ها بر اساس موهایشان، تلاش های هنری یا مهارتشان در آشپزی نمی نگرد. بلکه این لقب به این دلیل به آنها داده شد که قهرمانان جنگ جهانی دوم بودند. آنها بزرگ بودند، زیرا فهمیدند که در حال جنگ هستند و از دست دادن جنگ منجر به نابودی خواهد شد. آنها دشمن را کشتند، دو بمب اتمی به جنگی پایان داد که می توانست سال ها ادامه یابد و جان میلیون ها آمریکایی را بگیرد.»

این پیشینه نشان می دهد که نام "وزارت جنگ" با اعتقادی عمیق در وزیر مطابقت دارد که خشونت و خونریزی را وسیله ای برای احیای نقش ارتش آمریکا در سطح جهان می داند.

 

چرا نام وزارتخانه در گذشته تغییر کرد؟

ریشه های وزارت جنگ آمریکا به سال 1789 پس از موفقیت انقلاب علیه بریتانیا باز می گردد، زمانی که کنگره وزارت جنگ را ایجاد کرد و رئیس جمهور جورج واشنگتن آن را به عنوان دستگاه اجرایی ناظر بر ارتش جوان کشور جدید تصویب کرد. این وزارتخانه به مدت یک قرن و نیم به اداره امور نیروهای زمینی "معروف در ادبیات نظامی آمریکا به ارتش" ادامه داد، در حالی که وزارت نیروی دریایی بر فرماندهی نیروهای دریایی و تفنگداران دریایی "مارینز" نظارت داشت، در حالی که نیروی هوایی وابسته به ارتش بود.

تجربه جنگ جهانی دوم شکاف های زیادی را در ساختار نظامی آمریکا آشکار کرد، جایی که پیچیدگی های زیادی در برنامه ریزی و هماهنگی بین نیروهای زمینی، دریایی و هوایی ظاهر شد.

علیرغم ایجاد ستاد مشترک در سال 1942 با عضویت رئیس ستاد رئیس جمهور و فرماندهان نیروهای زمینی، دریایی و هوایی برای بهبود هماهنگی، ستاد مشترک صرفاً کمیته ای باقی ماند که به همکاری داوطلبانه متکی بود، بدون اینکه به عنوان یک دستگاه واحد قادر به تحمیل تصمیمات استراتژیک عمل کند.

رئیس جمهور هری ترومن در پیام معروف خود به کنگره در سال 1945 اعتراف کرد که غیبت فرماندهی نظامی واحد هزینه های گزافی را برای کشور به همراه داشته است، از جمله شکست در مقابله با حمله پرل هاربر، همچنین وحدت عملیات به دلیل اختلافات در آموزش، عقیده، سیستم های ارتباطی و سیستم های تامین و توزیع ناشی از تعدد رهبری در واشنگتن آسیب دید.

این توصیه‌ها در «قانون امنیت ملی» سال 1947 ترجمه شد که ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی تازه تأسیس را در یک نهاد نظامی واحد، زیر نظر یک وزیر، گرد هم آورد. اگرچه این قانون در ابتدا «سازمان نظامی ملی» نامیده می‌شد، اما این نام به زودی در سال 1949 به «وزارت دفاع» تغییر یافت، که نشان می‌داد هدف آن بازداشتن دشمنان و اطمینان دادن به متحدان بود که هدف واشنگتن دفاع است و نه آغاز جنگ‌های جدید.

این تغییر در سایه اتخاذ دیدگاه جامع‌تر از امنیت ملی توسط تصمیم‌گیران در واشنگتن رخ داد که هدف آن ایجاد نهادهای جدیدی متناسب با دوران پس از جنگ جهانی دوم بود، مانند تأسیس سازمان اطلاعات مرکزی و شورای امنیت ملی.

 

انتقادات شدید

با بازگشت به زمان حال، متوجه می‌شویم که تصمیم رئیس جمهور ترامپ موجی از انتقادات شدید را از سوی دموکرات‌ها برانگیخت که این اقدام را یک نمایش سیاسی با هدف منحرف کردن توجه از مسائل دفاعی اساسی توصیف کردند.

به گفته آنها، تغییر نام وزارتخانه هیچ چیزی به توانایی‌های آمریکا اضافه نمی‌کند، اتحادها را تقویت نمی‌کند و دشمنان را تضعیف نمی‌کند، و در زمانی رخ می‌دهد که ایالات متحده با چالش‌های پیچیده‌ای مانند نوسازی زرادخانه هسته‌ای خود و بازدارندگی روسیه و چین مواجه است.

این اقدام همچنین نارضایتی گسترده‌ای را در بین مقامات سابق پنتاگون برانگیخت، که هشدار دادند این امر هزینه‌های گزافی را در ازای یک تغییر شکلی به همراه خواهد داشت که زمان و تلاش زیادی را برای اصلاح مهرها و علائم در بیش از 700000 تأسیسات در 40 کشور مصرف می‌کند.

شاید مقایسه زمانی واضح‌تر شود که طرح قبلی دولت بایدن برای تغییر نام 9 پایگاه نظامی که یادآور رهبران کنفدراسیون هستند، به یاد آورده شود که هزینه آن حدود 39 میلیون دلار تخمین زده شده است. بنابراین، انتظار می‌رود که صورتحساب تغییر نام کل وزارت دفاع به یک میلیارد دلار برسد.

انتقادات تنها به داخل آمریکا محدود نشد، بلکه انتقاداتی از سوی متحدان نیز مطرح شد، مانند والترد لادویج که در مقاله‌ای که در مؤسسه سلطنتی بریتانیا منتشر کرد، نوشت: «خطرناک‌تر این است که نام جدید پیام‌های خصمانه‌ای را منتقل می‌کند که متحدان را نگران می‌کند و دشمنان را تشویق می‌کند، و به تبلیغات چین و روسیه ماده رایگانی برای به تصویر کشیدن آمریکا به عنوان یک نیروی تهدیدکننده ثبات جهانی می‌دهد... متحدان ایالات متحده از اصطلاح وزارت جنگ استفاده نمی‌کنند، مانند وزارت دفاع بریتانیا، وزارت نیروهای مسلح فرانسه، وزارت دفاع ملی کانادا و وزارت دفاع استرالیا. دشمنان آمریکا نیز همین کار را می‌کنند، از وزارت دفاع ملی چین و وزارت دفاع روسیه، تا وزارت دفاع ملی در کره شمالی و وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ایران.»

این نام‌گذاری‌ها نشان‌دهنده تمایل به پایبندی به مشروعیت بازدارندگی است و با منشور سازمان ملل متحد که از سال 1945 جنگ را به عنوان ابزاری برای سیاست ممنوع کرده است، مطابقت دارد.

 

واقعیتی که نام جدید آن را تقویت می‌کند

در حالی که ترامپ در مقابل پایگاه انتخاباتی خود تکرار می‌کند که «مخالف جنگ» است و به درگیری‌های باز از غزه تا اوکراین پایان خواهد داد، سیاست‌های واقعی او دقیقا برعکس بوده است.

از همان ماه‌های اول بازگشتش به کاخ سفید، دولت او در عملیات‌های جنگی تجاوزکارانه متعددی شرکت کرد که برجسته‌ترین آنها عملیات «سوار خشن» در یمن بود که ۵۳ روز (۱۵ مارس تا ۶ مه ۲۰۲۵) به طول انجامید و زیرساخت‌های نظامی حوثی‌ها، از انبارها و فرودگاه‌ها گرفته تا مراکز فرماندهی و ارتباطات را هدف قرار داد، علاوه بر تلاش برای از بین بردن رهبران میدانی، که نشان‌دهنده یک رویکرد تهاجمی یکپارچه است که با روایت رئیس جمهور در مورد «پایان دادن به جنگ‌ها» در تضاد است.

همچنین نیروهای آمریکایی عملیات تجاوزکارانه «چکش نیمه‌شب» را علیه ایران آغاز کردند و ۱۲۵ هواپیمای نظامی از جمله ۷ بمب افکن رادارگریز «بی-۲» (B-2) در این عملیات شرکت کردند و در این تجاوز ۳ تأسیسات هسته‌ای اصلی فردو، نطنز و اصفهان را هدف قرار دادند.

حملات ترامپ تنها به خاورمیانه محدود نشد، بلکه به نیمکره غربی نیز گسترش یافت. در اوت گذشته، یک نیروی ضربت دریایی آمریکا به جنوب دریای کارائیب اعزام شد که شامل ۳ ناوشکن، یک زیردریایی هسته‌ای و یک گروه حمله دوزیستی با ۴۵۰۰ پرسنل، از جمله ۲۵۰۰ تفنگدار دریایی بود. چند روز بعد، ترامپ از یک «ضربه مرگبار» علیه یک کشتی خبر داد که گفت متعلق به یک سازمان قاچاق مواد مخدر به رهبری نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا است که منجر به کشته شدن ۱۱ نفر شد.

این مثال‌ها یک تناقض را برجسته می‌کند: رئیس‌جمهوری که وعده پایان دادن به جنگ‌ها را می‌دهد، در حالی که در گشودن جنگ های نظامی از یمن و ایران تا کارائیب شرکت می‌کند. در حالی که نام «وزارت دفاع» پس از جنگ جهانی دوم، ثمره آگاهی از ضرورت ایجاد یک نظام امنیتی جهانی مبتنی بر بازدارندگی و ائتلاف‌ها بود، احیای نام «وزارت جنگ» در لحظه‌ای کاملاً متفاوت رخ می‌دهد؛ لحظه‌ای که واشنگتن در سودمندی ائتلاف‌ها تردید می‌کند، در آن تعرفه‌های گمرکی را بر دوستان قبل از دشمنان تحمیل می‌کند و شعار «اول آمریکا» را سر می‌دهد.

در مجموع، بحث بر سر تغییر نام وزارت دفاع به وزارت جنگ، بیانگر درگیری عمیق‌تر در داخل ایالات متحده بر سر مفهوم قدرت و نقش آن در جهان است. طرفداران ترامپ این تغییر را احیای روح پیروزی‌های قاطع و پیامی بازدارنده و بدون ابهام می‌دانند، در حالی که مخالفانش آن را گامی پرهزینه و ظاهری می‌دانند که نشان‌دهنده یک گرایش تهاجمی است و به دشمنان ماده تبلیغاتی رایگان می‌دهد.

در این میان، جهان نبردهایی را که ترامپ در داخل و خارج از ایالات متحده به راه انداخته است، دنبال می‌کند، به طوری که تأثیرات آن بسیاری را تحت تأثیر قرار می‌دهد، حتی اگر مکان آنها از واشنگتن دور باشد.

 

اخبار مرتبط

انتهای پیام