با آنکه لبنان سرزمینی کوچک با منابع آشکار اندک است، اما همچنان یکی از حساسترین و پرمعناترین نقاط بر صفحهی ژئوپولیتیک خاورمیانه به شمار میرود. خطای بزرگ آن است که مسئلهی لبنان را در چارچوبی محدود از طایفهگرایی سیاسی یا فساد اداری خلاصه کنیم؛ اینها تنها علائم سطحیاند، حال آنکه ریشهی بیماری در لایهای بسیار ژرفتر نهفته است: جایگاه ژئوپولیتیکی خاصی که لبنان را به میدان تمامعیار نزاع قدرتهای جهانی بدل کرده است.
از کرانههای مدیترانه تا بلندای بقاع، لبنان در تقاطع پروژههای انرژی، گذرگاههای دریایی، شبکههای عظیم کابلهای ارتباطی جهانی و بندرهایی قرار گرفته که هر یک میتوانند بدیلی راهبردی برای مسیرهایی باشند که امروز در معرض تهدید و رقابتاند. از همینرو هر بحران داخلی، انعکاسی است از کشاکش قدرتهای جهانی بر سر مهار سرنوشت این سرزمین کوچک اما سرنوشتساز.
۱- گاز و شرق مدیترانه
در پسِ نزاع مرزی با دشمن صهیونیستی، پروندهای حیاتی نهفته است: انرژی. لبنان بر ذخایر مهمی از گاز تکیه دارد که میتواند او را به بازیگری تعیینکننده در معادلهی صادرات گاز به اروپا بدل کند، بهویژه در هنگامهای که قارهی پیر در جستوجوی جایگزینی برای گاز روسیه است. از همین منظر روشن میشود که چرا ایالات متحده بر توافق ترسیم مرزها شتاب کرد و چرا شرکتهای اروپایی میکوشند جای پایی در این جغرافیای کوچک اما اثرگذار بیابند.
۲- بنادر و گذرگاههای دریایی
انفجار بندر بیروت حادثهای صرفاً محلی نبود؛ آن بندر، شریان حیاتی اقتصاد لبنان به شمار میرفت. بدیل طبیعی آن، بندر طرابلس است که ژرفترین بندر شرق مدیترانه بوده و توانایی پذیرش بزرگترین کشتیهای اقیانوسپیما را دارد. تسلط بر این بنادر تنها مسئلهای لبنانی نیست، بلکه مستقیماً با موازنه تجارت میان آسیا و اروپا پیوند خورده است.
۳- کابلهای دریایی و ارتباطات
آنچه کمتر گفته میشود آن است که در برابر سواحل لبنان، شبکهای از مهمترین کابلهای اینترنت جهانی عبور میکند؛ کابلهایی که خاورمیانه را به اروپا پیوند میدهند. تسلط بر این زیرساخت حیاتی به معنای مهار بخشی از امنیت سایبری و اقتصاد دیجیتال جهان است. از همینرو لبنان، حتی اگر نامش در صدر خبرها نیاید، همچنان در کانون طوفان ژئوپولیتیک باقی میماند.
۴- میان محلی و جهانی
هرگاه لبنانیان بر سر قانون انتخابات یا تشکیل دولت نزاع میکنند، صحنه در حقیقت معنایی فراتر دارد: آمریکاییها لبنان را ضعیف و وابسته به غرب میخواهند، حال آنکه چین، روسیه و ایران میکوشند این کشور را به گذرگاهی برای پروژهی «کمربند و راه» و خطوط جایگزین انرژی بدل سازند. بدینسان آشکار میشود که آنچه رخ میدهد چیزی جز انعکاس نبردی وجودی بر سر هویت و نقش لبنان نیست.
لبنان تنها کشوری بحرانزده نیست، بلکه گرهگاه ژئوپولیتیکی است که هر قدرت جهانی میکوشد رمز آن را به سود خویش بگشاید. فهم این حقیقت نشان میدهد آنچه امروز تجربه میکنیم نه صرفاً بحرانی محلی، بلکه نتیجهی مستقیم کشاکش جهانی بر سر گاز، بنادر و کابلهای دریایی است. از این منظر، پاسداشت ثبات لبنان و استقلال تصمیم ملیاش نه فقط برای مردم این سرزمین، بلکه برای معادلات سراسر منطقه، امری حیاتی و سرنوشتساز است.