شناسهٔ خبر: 74684506 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

سبک زندگی نوجوان ایرانی در «حکایت‌های کمال»

مجموعه تلویزیونی «حکایت‌های کمال» که براساس داستان‌های خواندنی و خاطره‌انگیز محمد میرکیانی ساخته شده، در تازه‌ترین نظرسنجی‌های صدا و سیما توانسته عنوان پرمخاطب‌ترین سریال تلویزیونی را از آن خود کند.

صاحب‌خبر -

این مجموعه با محوریت سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی و بازآفرینی فضای گرم خانواده و محله ایرانی، ماجراهای نوجوانی به نام کمال را روایت می‌کند که در بستر فضای اجتماعی و فرهنگی دهه ۴۰ شمسی شکل گرفته است.
«حکایت‌های کمال» ضمن بازنمایی خفقان و ظلم رژیم پهلوی، با روایت قصه‌های تلخ و شیرین کمال و همراهی او با خانواده، دوستان و اهالی محل از صداقت، فداکاری، آرمان‌خواهی و نشاط نوجوانانه سخن می‌گوید و توانسته تصویری زنده و باورپذیر از روزهای پرالتهاب اما امیدبخش آن دوران ارائه دهد.
فصل اول این سریال که ۶سال پیش روی آنتن سیما رفت به دلیل وقفه چند ساله میان دو فصل، در سری جدید با تغییرات زیادی در گروه بازیگران همراه شد. این سریال ۳۷ قسمتی که هر شب حوالی ساعت ۲۱:۱۵ روی آنتن شبکه۲ می‌رود احتمالاً تا پایان هفته آینده، پخش آن به پایان می‌رسد. درباره جزئیات بیشتر ساخت مجموعه «حکایت‌های کمال» و احتمال ساخت فصل سوم سریال با «قدرت‌الله صلح میرزایی» کارگردان هر دو فصل این مجموعه تلویزیونی گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.

چرا میان فصل‌های اول و دوم این قدر فاصله افتاد؟

نگارش فیلم‌نامه فصل دوم، حدود سه سال زمان برد و تهیه‌کننده کار هم تغییر کرد. این تغییرات موجب فاصله افتادن بین ساخت فصل‌های اول و دوم شد در حالی که قرار بود از ابتدا «حکایت‌های کمال» در پنج فصل و ۱۰۲ قسمت ساخته شود چون کتاب هم ظرفیت ساخت سریال تا پنج فصل را دارد.
اما برای ساخت فصل سوم هنوز صحبتی نشده ولی دوست دارم فصل‌های بعدی «حکایت‌های کمال» ساخته شود چون سریالی است که مخاطبان زیادی را جذب کرده، حس نوستالژیکی دارد و دوران شاهنشاهی را به تصویر می‌کشد. همچنین مفاهیمی در قصه‌های سریال وجود دارد که برای مخاطبان امروز به درد بخور است. مردم ما در جنگ ۱۲روزه روزهای سختی را گذراندند، کما اینکه در طول این سال‌ها هم روزهای سختی را دیدند ولی با مقاومت، تاب‌آوری کردند و پای مملکتشان ماندند، ولی در دهه ۴۰ با اینکه کمبودها و مشکلات معیشتی مردم بسیار زیاد بود، رژیم شاهنشاهی هم فشارهای زیادی را وارد می‌کرد. من آن دهه را درک کردم و مشکلات را از نزدیک دیدم. ۹۵ درصد مردم برق و گاز و تلفن و جاده نداشتند و بیکاری بیداد می‌کرد ولی به برکت انقلاب اسلامی، رفاه و آسایش بیشتر شد.

قهرمان قصه در سریال یک نوجوان است، بازخوردها از سوی مخاطبان نوجوان سریال چه بوده است؟

من بازخوردهای خوبی را در میان آشنایان و اطرافیان گرفتم به ویژه در میان خانواده‌ها و نوجوانان. مفاهیم این سریال ارزشی بوده و توانسته مخاطبان را جذب کند.

نوجوان امروز چطور می‌تواند با نوجوان دهه ۴۰ همذات‌پنداری کند یا چه دغدغه‌های مشترکی با هم دارند؟

به نظرم نوجوانان امروز با شخصیت کمال همذات‌پنداری کرده و شیطنت‌ها و دلسوزی‌هایش را درک می‌کنند. این سریال، خانوادگی است و کودکان هم کنار والدینشان سریال را می‌بینند. نوجوانان دهه ۴۰ بسیار پرتلاش و حرف گوش کن بودند، از سنین پایین دوشادوش پدرشان کار کرده و احساس مسئولیت می‌کردند ولی الان فضای مجازی، کودکان و نوجوانان را غرق مسائل غیرواقعی و پوچ کرده است و نوجوانان بیشترین زمان و فراغتشان در موبایل‌هایشان می‌گذرد که موانع ارتباطی میان فرزند و والد را تشدید می‌کند. من سعی کردم سبک زندگی ایرانی را در «حکایت‌های کمال» نشان دهم. اینکه همسایه‌ها چطور به هم کمک می‌کنند و از درد هم خبردار می‌شوند. در آن دوران، اگر همسایه‌ای بیمار می‌شد، همسایه دیگر به کمک او می‌رفت و سبک زندگی این قدر اخلاقی و انسانی بود ولی الان کمرنگ شده است، باید تلاش کنیم این سنت‌های درست را احیا کنیم چون مردم ما از فرهنگ غنی دینی و انسانی برخوردار هستند و در ذاتشان این است که در مشکلات به داد هم برسند. وقتی کمال می‌بیند همکلاسی‌اش جوراب ندارد با اینکه خودش در تنگنا قرار دارد ولی برای آن دانش‌آموز، کفش و جوراب می‌برد، این ناشی از اخلاق و فرهنگ قرآنی است. حکایت‌های کمال به دنبال یادآوری این مبانی اخلاقی و انسانی است.

آیا حکایت‌های کمال به دنبال زنده کردن خاطره خوش قصه‌های مجید است؟

نه اتفاقاً. این دو سریال کاملاً با هم متفاوت هستند و قصه‌هایشان با هم فرق دارد. ضمن اینکه مخاطب امروز با مخاطب ۱۰سال پیش کاملاً فرق می‌کند چه برسد به مخاطب ۳۰سال پیش. ذائقه مخاطب امروز، لحظه‌ای است و خیلی زود تغییر می‌کند اما یکسری فضائل و رذائل اخلاقی در هر دوره‌ای ثابت است.
من سعی کردم در حکایت‌های کمال این موضوع را مد نظر قرار دهم و قصه‌های دهه ۴۰ شمسی را برای نوجوانان امروز روایت کنم. بچه‌های امروز بسیار درگیر فضای مجازی و شبکه‌های ارتباطی شده‌اند، در این سریال بنا داشتم به آن‌ها یادآوری کنم که نوجوانان دهه ۴۰ چطور روزگار می‌گذراندند. امکانات زندگی در آن دوران بسیار محدود و کم بود ولی می‌دانستیم چطور با این محدودیت‌ها زندگی کنیم. پس از خواندن کتاب حکایت‌های کمال احساس کردم چیزهایی در کتاب وجود دارد که مورد نیاز نسل امروز است. این روزها سبک زندگی قدیم و حتی برخی بازی‌های محلی در کنار مفاهیمی مثل فداکاری و ایثار کمرنگ‌ شده است. دوران نوجوانی خودم را به‌ خاطر دارم که با دوستانم از روستایی در همدان در آن سرما به ‌مدرسه می‌رفتیم. آن زمان با اینکه نوجوان بودیم ولی دوشادوش پدرانمان کار می‌کردیم. این موارد در زندگی امروز کمرنگ شده است.

واکنش بازیگران نوجوان سریال به اتفاق‌ها و فضای آن دوران چطور بود؟

برایشان بسیار جذاب بود. وقتی درشکه می‌دیدند یا شیوه آب حوض کشیدن و بازی‌های قدیمی را، بسیار کنجکاو می‌شدند. بچه‌های امروز وقتی به فقر و ظلمی که دهه ۴۰ وجود داشت نگاه می‌کنند قدردان امروز می‌شوند. نمی‌گویم مشکلات نیست ولی به بدی و سختی آن روزگار نیست.

ماجرای تغییر بازیگر اصلی سریال در فصل دوم چه بود؟

به هر حال به خاطر فاصله زمانی میان ساخت فصل‌های اول و دوم، امکان بازی محمد شیرخانلو در فصل جدید نبود چون این بازیگر الان حدود ۲۰سال دارد ولی کمال در سریال، نوجوانی دوازده سیزده ساله است بنابراین ناچار به تغییر بازیگر اصلی شدیم. محمد خاکپیز هم با توجه به استعدادهایش، انتخاب خوبی برای این نقش بود. او از میان تعداد زیادی بازیگر نوجوان انتخاب شد و چند بار از او تست گرفتیم. به نظرم این بازیگر از پس این نقش برآمده است و بامزگی شخصیت کمال را دارد.

با توجه به شرایط سنی بازیگر اصلی سریال، خبری از ساخت فصل سوم هست؟

منتظر تصمیم مدیران تلویزیون هستیم. به هر حال وقتی سریالی با استقبال مخاطبان روبه‌رو می‌شود، ساخت فصل‌های بعدی آن بایستی در دستور کار مدیران سازمان قرار بگیرد. معتقدم مدیران صدا و سیما باید توجه جدی‌تری به قشر نوجوان داشته باشند.
من در آموزش و پرورش کار کردم و نیاز نوجوانان را می‌شناسم. بسیاری از افکار و رفتار در این سن شکل می‌گیرد. نوجوان امروز را باید پرسشگر و مطالبه‌گر تربیت کرد و یکی از ابزارهای اثرگذار در این باره، آثار نمایشی است.
وزارت آموزش و پرورش و صدا و سیما باید همکاری‌های بیشتری با هم داشته باشند تا سالانه ۲۰ فیلم و سریال کودک و نوجوان روی پرده و آنتن برود در حالی که تعداد آثار تولیدی بسیار کم و انگشت‌شمار است. حتی در نمایش خانگی هم این بی‌توجهی به آثار تولیدی برای قشر نوجوان وجود دارد در حالی که آثار کودک و نوجوان، مخاطبان بیشتری دارد چون به شکل خانوادگی آن را تماشا می‌کنند.

آیا فیلم‌نامه فصل سوم سریال را نوشته‌اید؟

من خط اصلی قصه را برای فصل سوم دارم. اگر سفارش ساخت فصل سوم را بدهند و در جزئیات هم دخالت نکنند، آماده نوشتن فیلم‌نامه فصل سوم سریال هستم. به نظرم تلویزیون باید رمان‌های پرفروش هر سال را بررسی کند و بر اساس آن سفارش تولید دهد چون مسیر میانبری برای ساخت یک اثر به شمار می‌رود.
یک نویسنده سال‌ها برای نوشتن کتابش وقت می‌گذارد و زحمت می‌کشد، بایستی از محصول این تلاش بهره برد. من آقای میرکیانی را به واسطه اینکه نویسنده کودک و نوجوان هستم از دهه ۶۰ می‌شناسم و نویسنده بسیار خوبی است. برای نوشتن فیلم‌نامه هم سعی کردم پرداخت بیشتر و جزئی‌تری روی قصه‌های کتاب داشته باشم.

با توجه به اینکه زمان‌بندی در سری‌سازی این سریال به دلیل سن بازیگران نوجوان آن مهم است، امیدی به ساخت فصل‌های بعدی دارید؟

به هر حال اگر بین ساخت فصل‌ها فاصله بیفتد ممکن است بازه زمانی نوجوانی بازیگر اصلی را از دست بدهیم. این سریال با اینکه جزو سریال‌های پرمخاطب سیما شده ولی از آثار کم‌هزینه تلویزیون در حوزه تاریخی بوده است، ما مشکلات زیادی به خاطر کمبود بودجه داشتیم. امیدوارم اگر قرار بر ساخت فصل سوم است، بودجه خوبی برای آن در نظر بگیرند. ضمن اینکه دکورهای خوبی برای این سریال ساخته شده است که بایستی از آن‌ها بیشترین بهره را برد.