جوان آنلاین: در دل هیاهوی بازار، میان چکش و میخ و آچار، جایی هست که صدای سکه مهم نیست؛ صدای دل است که شنیده میشود. آنجا که دستها نه برای چانهزنی که برای گرهگشایی بالا میرود؛ آنجا که پول نه ابزار سود که واسطهای برای نجات و ساختن است. صندوق اندوخته غدیر، یادگاری از همت بازاریانی است که باور دارند کسب حلال، اگر با نیت خیر آمیخته شود، خودش جهاد است. از میان مغازهها و پاساژ بازار ابزارفروشان، صندوقی سربرآورده که بیهیچ تابلویی، بیهیچ تبلیغی، فقط با اتکا به اعتماد، غیرت و همدلی، میلیاردها تومان به دست نیازمندان واقعی رسانده و این تازه بخشی از ماجراست.
در سایه حجرههای بازار ابزارفروشان، صندوقی هست که نه نامش را کسی روی تابلو میبیند، نه مدیرانش دنبال دیدهشدن هستند، اما رد خیرش را میتوان در لبخند یک تازه داماد، در سلامتی بیماری بهبودیافته و در مغازهای که تازه چراغش روشن شده دید. صندوق اندوخته غدیر، حالا پنج دهه است که بیوقفه از دل بازار امید میپاشد در زندگی آدمها. صندوقی که تنها در یکسال، بیش از ۱۱۰ میلیارد تومان وام داد، بیهیچ حمایتی، بیهیچ ادعایی.
صندوق اندوخته غدیر در سال ۱۳۵۳ تأسیس شد؛ سالهایی که هنوز نه خبری از وامهای کلان بانکی بود، نه پیچوخمهای بروکراتیک. در آن روزها بازاریان صنف ابزارفروشان، در فاصله میدان امامخمینی (ره) تا حسنآباد تصمیم گرفتند دست در دست هم صندوقی مردمی و مستقل راهاندازی کنند. صندوقی برای روز مبادا، برای گرهگشایی، برای حفظ آبروی آدمها.
رشد تدریجی، پشتوانه مردمی
از همان آغاز، صندوق با مشارکت تدریجی کسبه جان گرفت. نه رانت بود، نه حمایت بیرونی، فقط اعتماد. حالا با گذشت ۵۰ سال، اگرچه تعداد دقیق اعضای دائم مشخص نیست، اما کافی است بدانید که در سال ۱۴۰۳، بیش از ۱۱۰ میلیارد تومان وام از همین صندوق به افراد واجد شرایط پرداخت شده است.
پشتوانه؟ نه بانک، نه دولت، فقط همین بازاریهایی که سالهاست نشان دادهاند دستودلبازی تنها شعار نیست، سلوک است. کسانی در همین بازارها که روزی خود وامگیرنده بودند، امروز به پشتوانه همان کمکها، کارآفرین شدهاند و حالا خودشان از تأمینکنندگان سرمایه صندوق هستند.
صندوقی که کار هم ایجاد کرده
برخلاف بسیاری از نهادهای مردمنهاد که تمام بار خود را بر دوش نیروهای داوطلب میگذارند، صندوق اندوخته غدیر امروز هشت نیروی ثابت حقوقبگیر دارد. به گفته آقای صلحجو، مدیرعامل صندوق «تا دو سال پیش، وامها کاملاً بدون کارمزد بود، اما برای تأمین حقوق این هشت نفر، تنها ۳درصد کارمزد گرفته میشود. حتی این میزان هم صرفاً برای سرپا نگهداشتن مجموعه است، نه برای سود و منافع.»
وامهایی برای زندگی، نه فقط عدد و رقم
وامهایی که در صندوق غدیر پرداخت میشود، محدود به رقم خاص یا موضوع مشخصی نیست. از هزینه جهیزیه و ازدواج گرفته تا ودیعه خانه، هزینه تحصیل، درمان، کارآفرینی، حتی توسعه کسبوکارهای خانگی؛ صندوق هرجا که نیاز دیده، وارد عمل شده است، اما آنچه این صندوق را از سایر صندوقهای مشابه متمایز میکند، نحوه شناسایی و راستیآزمایی نیازهاست. برای دریافت وام، مصاحبهای انجام میشود تا نیاز واقعی فرد مشخص شود و کمک دقیقاً همانجا صرف شود که باید.
خیریه الجواد؛ بازوی درمانی صندوق
در کنار فعالیتهای مالی، صندوق اندوخته غدیر با همراهی یک نهاد موازی به نام خیریه الجواد، خدمات درمانی ارائه میکند. این خیریه به هیچکس پول نقد نمیدهد، اما صفر تا ۱۰۰ درمان افراد واجد شرایط را پوشش میدهد؛ از تهیه دارو گرفته تا جراحی و مراقبتهای تخصصی. بیماران از طریق مددکار معرفی میشوند و پس از تأیید، تحت حمایت کامل قرار میگیرند. صندوق اندوخته غدیر نمونهای واقعی از تعاون مردمی و جهاد بیادعاست. نهادهایی که بر ستونهای اعتماد و مشارکت مردم استوارند، میتوانند بدون وابستگی به دولت، سالها دوام بیاورند، کار خلق کنند، زندگی بسازند و آبرو نگه دارند. این صندوق و امثال آن، مصداق روشن «مشارکت اجتماعی آگاهانه»اند. آنجا که مردم دست به کار میشوند تا خود، جامعهشان را آباد کنند. در روز ۱۳ شهریور، روز تعاون و روز حرکتهای جهادی و امداد مردمی، باید از چنین نهادهایی نوشت؛ نه فقط برای ستایش، بلکه برای الگوبرداری در طول این سالها، صندوق اندوخته غدیر فقط وام نداده، بلکه خودش را وقف حفظ عزت آدمها کرده و همینجاست که صندوق، از یک نهاد مالی ساده، به یک پشتوانه عاطفی و اجتماعی برای اعضای خود تبدیل شده است.
قصههایی که شنیده نمیشوند، اما زندگی میسازند
یکی از اعضای قدیمی صندوق، برای تحصیل برادر کوچکترش پول در صندوق گذاشت و او را تشویق کرد تا به عنوان متقاضی وام ثبتنام کند، بدون اینکه حقیقت را بداند. وام به نام برادر پرداخت شد، اما اصل ماجرا در سکوت باقی ماند. نه غروری شکست، نه آبرویی رفت، اما آیندهای ساخته شد. آقای صلحجو با لبخند میگوید: «اینجا خیلی وقتها آدمها برای دیگران وام میگیرند، بیآنکه طرف مقابل بداند. کمک بیمنت، یعنی همین.»
آبرویی که با یک امضا حفظ شد
یکی از صحنههایی که هنوز در ذهن اعضای هیئتمدیره قدیمی مانده، مربوط به سالها پیش است. مردی شیکپوش با کلاه شاپو برای دریافت وام آمده بود. وقتی تقاضایش پذیرفته شد، مثل سکانسی از یک فیلم قدیمی کلاهش را برداشت، تعظیم کرد و گفت: «خدا آبروی شما را بخرد که آبروی مرا خریدید.» اینها فقط نقل قول نیستند، تکههایی از کرامت انسانی در دل بازارند.
وامگیرندهای که امروز کارآفرین است
بسیاری از اعضای فعلی، زمانی متقاضی وام بودند. با دریافت وامی ساده، کسبوکار راه انداختند. یکی مغازهاش را تجهیز کرد، یکی کارگاه خانگی راه انداخت و یکی با سرمایه اولیهای که از صندوق گرفت، حالا خودش از تأمینکنندگان اصلی سرمایه صندوق شده است. دیروز وامگیرنده، امروز وامدهنده شده است.
وامی که بیشتر شد، چون دل بیشتر لرزید:در یکی از پروندهها، با اینکه سقف مشخصی برای وام تعیین شده بود، مدیر صندوق پس از بررسی وضعیت متقاضی و شنیدن شرح حال او، دستور داد مبلغ وام بیشتر شود. نه فرمی پر شد، نه بخشنامهای اصلاح شد؛ فقط دل لرزید و دست جلو رفت.
روایت صندوق؛ بیتابلو، بیهیاهو، اما ریشهدار
صندوق اندوخته غدیر، همچنان با همان دفتر و قلم ساده، همان ساختار اعتمادمحور و همان روحیه انسانی پیش میرود. صندوقی که نه در اخبار هست، نه روی بیلبورد، اما هزاران نفر زندگیشان را مدیون آن هستند. این، یعنی نهاد مردمی واقعی.
۵۰ سال مشارکت بیادعای ابزارفروشان در دل بازار
وقتی کسبه واسطه حفظ آبروی دیگران میشوند
صاحبخبر -
∎