جوان آنلاین: فضای مجازی امروزه به یکی از مهمترین بسترهای اطلاعرسانی و همبستگی اجتماعی تبدیل شده است، اما در کنار فرصتهای بینظیرش، تهدیدها و چالشهایی نیز پیشروی فعالان جهادی قرار داده است. حجتالاسلام میثم غلامی، سرپرست پژوهشگاه فضای مجازی در این گفتوگو، ضمن بررسی مزایا و تهدیدهای فضای مجازی، بر اهمیت قانونگذاری و رعایت نکات فرهنگی و اخلاقی در تولید محتوا تأکید و راهکارهای عملی برای استفاده بهتر از این فضا را مطرح میکند. گفتوگو با حجتالاسلام غلامی را در ادامه میخوانید.
آیا اساساً فضای مجازی میتواند ظرفیتی مؤثر برای تقویت حرکتهای جهادی و امداد مردمی فراهم کند؟
فضای مجازی به خودی خود یک ابزار است، اینکه این ابزار در خدمت فعالیتهای جهادی و امدادی قرار بگیرد یا نه، بستگی به نوع بهرهبرداری از آن دارد. برای نمونه، یکی از دورههایی که اثر فضای مجازی در این زمینه کاملاً مشهود و قابل بررسی شد، دوران همهگیری کرونا بود. در آن دوره، به دلایل بهداشتی، ارتباطات انسانی بهشدت کاهش پیدا کرد، اما نیاز به ارتباط، همکاری و مشارکت، از بین نرفته بود بلکه فقط شکل آن تغییر کرد و به فضای مجازی منتقل شد. این را هم آمارها تأیید میکنند. مثلاً در دوران کرونا، حجم استفاده از شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای پیامرسان بهطور قابل توجهی افزایش یافت. مردم به سمت گروههای مجازی، کانالها، اینستاگرام، توییتر و حتی شبکههای داخلی رفتند تا خلأ ارتباط انسانی را جبران کنند. حال سؤال این است که این تغییر، به نفع فعالیتهای جهادی بود یا مانع آن شد؟ فضای مجازی در آن برهه بهصورت مشهود به تقویت حرکتهای امدادی و جهادی کمک کرد. ما شاهد پویشهای گسترده جمعآوری کمک، ساماندهی داوطلبان برای ضدعفونی معابر، ارسال بستههای معیشتی و حتی آموزشهای مجازی برای گروههای محروم بودیم. در واقع، کرونا مثل یک کاتالیزور عمل کرد، بسیاری از افرادی که تا پیش از آن، نسبت به استفاده از بستر مجازی در حوزه فعالیتهای جهادی تردید داشتند، با واقعیت تازهای روبهرو و به ناچار وارد این فضا شدند. این ورود ناگهانی، اما گسترده، باعث شد آموزشهای مجازی، اطلاعرسانی هدفمند، شبکهسازی اجتماعی و حتی خدماترسانی، با سرعت و مقیاسی جدید شکل بگیرد، در نتیجه نهتنها میتوان گفت فضای مجازی ظرفیت دارد، بلکه اگر درست مدیریت شود، میتواند تسریعکننده و تقویتکننده جدی حرکتهای مردمی و جهادی باشد.
چه ظرفیتهایی در بستر فضای مجازی ایجاد شد و چگونه شکل گرفتند؟
در دوران کرونا، نیازهایی بهوجود آمد که به شکل طبیعی باعث فعالشدن ظرفیتهای جدید در بستر فضای مجازی شد. برای مثال، معلمانی در مناطق محروم برای تهیه گوشی یا تبلت جهت آموزش دانشآموزانشان، از مردم درخواست کمک میکردند و این فرایند کاملاً در فضای مجازی اتفاق میافتاد. همینطور شاهد افزایش فعالیتهای خیریه در شبکههای اجتماعی بودیم و بستر جدیدی برای جذب مشارکتهای مردمی شکل گرفت که پیش از آن تا این حد پررنگ نبود. نمونه مهم دیگر، آزادی زندانیان به دلایل مالی بود؛ موجی که برخی هنرمندان ایجاد کردند، به جمعآوری چنددهمیلیارد تومان در فضای مجازی منجر شد، بدون نیاز به حضور فیزیکی یا رسانههای رسمی. از طرفی، برخی اپلیکیشنها در همین دوره یا پس از آن توسعه یافتند که کارشان تسهیل جمعسپاری مالی یا کمکرسانی هدفمند بود. در واقع کرونا مثل یک فضای آزمایشگاهی عمل کرد؛ جایی که بدون برنامهریزی رسمی، ایدهها و بسترهای مشارکتمحور در فضای مجازی امتحان شدند و جواب دادند. اینها حالا میتوانند الگویی برای دوران پساکرونا هم باشند؛ ظرفیتهایی که دیگر تنها پاسخ به یک بحران نبودند، بلکه تبدیل به فرصتهای ماندگار شدند.
فضای مجازی چگونه میتواند تسهیلکننده مواردی که مطرح شد، باشد؟ فرصتهای آن چیست؟
یکی از اتفاقات مهم در فضای مجازی، اطلاعرسانی سریع و گسترده است. این موضوع به راحتی در بسترهای دیگر فیزیکی امکانپذیر نیست. مثلاً فرض کنید در بستر عادی و غیرمجازی بخواهید کاری را اطلاعرسانی کنید، این کار زمانبر و هزینهبر است. هزینههای بالا برای تبلیغات مثل بیلبورد در سطح شهر فقط تعداد محدودی از افراد را درگیر میکند، اما پیامها در فضای مجازی میتوانند میلیونها بار بازنشر شوند و به تعداد بسیار بیشتری برسند. نکته بعدی گستردگی فضای مجازی است که نوعی عدالت را ایجاد میکند. مثلاً انگار همه مزایا و اخبار در تهران متمرکز است، ولی بعد از ظهور فضای مجازی، افراد بسیاری ترجیح دادهاند به شهرهای اطراف تهران یا شهرهای شمالی بروند. آنها میتوانند در شهرهای دیگر زندگی خوبی داشته باشند و همچنان ارتباطات کاری خود را حفظ کنند. این گستردگی باعث میشود افراد در دورافتادهترین مناطق هم بتوانند به شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی متصل شوند و عدالت در دسترسی برقرار شود. فضای مجازی همچنین نقش مهمی در اعتمادسازی دارد، به خصوص در حوزه خیریه و کمکهای جهادی. مثلاً قبلاً وقتی کسی میخواست پولی را به فردی مثل میثم غلامی بدهد تا در بشاگرد یا قلعهگنج خرج کند، باید اعتماد زیادی میکرد، اما الان با انتشار فیشهای پرداختی، عکس پروژهها و گزارش دقیق کارهای انجام شده، مردم میتوانند نتیجه کمکهای خود را مشاهده کنند. این امر باعث میشود افراد با اعتماد بیشتری وارد این فضا شوند و انتخاب کنند که به چه نوع کمکهایی علاقهمند هستند، مثلاً کمک به تهیه لوازم تحریر برای کودکان مناطق محروم یا سایر حوزهها. این امکان مشاهده نتیجه کار، اعتماد به همراه دارد و کمککننده دیگر فقط به حرف اکتفا نمیکند. مزیت مهم دیگر فضای مجازی جلوگیری از موازیکاری است. با اطلاعرسانی گسترده و عمومی، از انجام فعالیتهای تکراری و موازی جلوگیری میشود. مثلاً وقتی همه اطلاع دارند که فلان مؤسسه یا خیریه در حال کمک به کودکان سرطانی یا بیماران خاص است، کمککنندگان میتوانند به جای تکرار، به زمینههای دیگر یا مناطق محرومتر توجه کنند و منابع را به صورت هدفمند تخصیص دهند. یکی دیگر از نکات کلیدی، حذف واسطههاست. در فضاهای غیرمجازی قبلی، واسطهها وجود داشتند که ممکن بود هزینههایی به همراه داشته باشند یا درصدی از منابع را صرف خود کنند. در فضای مجازی این واسطهها تا حد زیادی حذف میشوند و کمکها و منابع مستقیم به دست نیازمندان میرسد؛ و در نهایت، بحث شفافیت است. در فضای مجازی افراد میتوانند فعالیتها را رصد کنند و مطمئن باشند که پول و منابع به درستی مصرف میشوند و نتیجه ملموسی دارند.
فضای مجازی علاوه بر فرصتها و مزایای زیادی که دارد، چه تهدیدها و چالشهایی هم به همراه دارد؟ برای مدیریت این تهدیدها چه نیازهایی وجود دارد؟
یکی از مشکلات اصلی، نبود قانونگذاری مشخص و جامع در این حوزه است. به عنوان مثال، دیشب داشتم یک کانال پرفالوور در تلگرام را نگاه میکردم که چند پست متوالی گذاشته بود، در حالی که میدانم هزینه هر پست تبلیغاتی در چنین کانالهایی ممکن است ۱۰۰ یا ۲۰۰ میلیون تومان باشد. این کانال، عکس نوزادی را منتشر کرده بود با صورت محو شده و درخواست کمک مالی کرده بود و شماره کارت و شماره شبا گذاشته بود. در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که کار خیرخواهانهای است، اما سؤال مهم این است که چه تضمینی وجود دارد که این پولها درست هزینه شود؟ چه مرجعی وجود دارد که جلوی سوءاستفادهها را بگیرد؟ متأسفانه در حال حاضر هیچ قانونی برای کنترل این نوع فعالیتها وجود ندارد و هر کسی میتواند بدون نظارت، پول جمع کند. همچنین در مواقع بحران، افراد یا گروهها بدون هیچ مجوز و چارچوب قانونی شروع به راهاندازی کمپینهای جمعآوری کمک میکنند که این موضوع میتواند بحرانهای بیشتری ایجاد کند. نبود قوانین شفاف و الزامآور، باعث شده فضای مجازی تبدیل به بستری شود برای فعالیتهایی که ممکن است به جای کمک، به مردم آسیب برساند یا موجب بیاعتمادی شود. در بسیاری از کشورهای دیگر، قوانین سختگیرانهای برای مقابله با اخبار جعلی، فیک نیوز و سوءاستفادههای مالی وضع شده است و نهادهای مربوط به شدت بر اجرای این قوانین نظارت دارند. ما نیز به چنین قانونگذاری جدی و شفافی در حوزه فضای مجازی نیازمندیم تا فعالیتها سامان پیدا کنند و سوءاستفادهها به حداقل برسد.
از نظر شما، چه نکات فرهنگی و اخلاقی باید در تولید محتوا برای حرکتهای جهادی در فضای مجازی مورد توجه قرار گیرد؟ آیا باید به طور مطلق از چهرهسازی پرهیز کرد و تأکید صرف بر روح جمعی و احساس مسئولیت عمومی داشت؟
این موضوع به هیچوجه ساده نیست و نمیتوان یک پاسخ کلی و قطعی به آن داد. نکته مهم این است که همیشه نباید به صورت مطلق گفت «چهرهسازی نکنیم» یا «چهرهسازی مشکلساز است». در خیلی از موارد، خود فرد یا گروه جهادی با ظاهر شدن و شناخته شدن میتواند حس اعتماد و ارتباط عمیقتری با مخاطب ایجاد کند. مثلاً فردی مثل اسماعیل آذری را در نظر بگیرید که با همه پیچیدگیهای سیاسی و ملاحظاتی که ممکن است وجود داشته باشد، در منطقهای بسیار سخت و پیچیده مثل کهگیلویه فعالیت کرده و توانسته است محرومیت را کاهش دهد. یکی از واقعیتهای فضای مجازی و ارتباط با مردم این است که گاهی وقتی یک فرد شناخته شده یا چهره مطرح میشود، کمکهای بیشتری جذب و اعتماد عمومی راحتتر جلب میشود. به عنوان مثال، سازمانهایی مثل «محک» که در حوزه کودکان سرطانی فعالیت میکنند، بخشی از موفقیت خود را مدیون برندینگ قوی و حضور چهرههای شناخته شده در فضای عمومی هستند که حسن نیت و اثر کارشان را اثبات کردهاند. این موضوع نشان میدهد چهرهسازی به خودی خود نه بد است و نه همیشه مضر، پس نکته کلیدی این است که باید به اثرگذاری واقعی و ماندگار توجه کرد و همزمان، رعایت اخلاق و فرهنگ را در تولید محتوا جدی گرفت. نه صرفاً پرهیز مطلق از چهرهسازی و نه ترویج صرف آن، بلکه توازنی معقول که هم اعتماد عمومی را جلب کند و هم ارزشهای اخلاقی و فرهنگی حفظ شود.