بارها گفته شده که کشور ایران حداقل طی 300 سال گذشته آغازگر هیچ جنگی نبوده اما در عین حال ایرانیان مردمان شجاع و باغیرتی هستند که به گواهی تاریخ هیچگاه در برابر ستمکاران و ظالمین زمانه زانو نزدهاند و هنگام مواجهه با دشمنان اشغالگر حتی بسیار جلوتر از دولتهایشان حرکت کرده و با مقاومت در برابر تعدی دشمنان، حماسههای افتخارآفرین متعددی را خلق کردهاند.
پس از انقلاب اسلامی و با تغییر شرایط، اینبار مردم همگام با دولت به دفاع از دین و مملکت خود برخاستهاند و با حضور مؤثر در صحنههایی مانند؛ مبارزه با دشمن در طول هشت سال دفاع مقدس، مبارزه با ضدانقلاب و اشرار، مقابله با ترور و اقدامات تخریبی دشمنان، مقابله با آشوب و اغتشاش و سایر توطئههای دشمنان، صحنههای بدیعی از مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و ظالمین را به نمایش گذاشتند.
اینک بار دیگر در آستانه نبرد مجدد با دشمن صهیونیستی این سوألات مطرح است که آیا نبرد مجدد رخ خواهد داد و نتیجه نبرد احتمالی با صهیونیستها به کجا منتهی خواهد شد، در یاداشت ذیل تلاش خواهد شد تا با استناد به شواهد و قرائن موجود، نتیجه نهایی این نبرد بیان شود.
در یادداشت قبل نیز اشاره شد که تمامی آیات و روایات اسلامی و حتی غیراسلامی و همچنین تحلیل و تفسیرهای سیاسی و نظامی بیانگر این نکته است که هرچند ممکن است این جنگ تلفات و خساراتی را هم در پی داشته باشد، اما قطعاً پیروزی نهایی از آن سپاه اسلام است.
بیشک اگر دشمنان میتوانستند به زعم خودشان همان چند روز اول کار را تمام کرده بودند، اما اخبار و اطلاعات دریافتی و قرائنی نظیر عبور موشکهای ایرانی از سیستم پدافندی چند لایه آنها و یا ناتوانی در انجام عملیات گسترده پس از حدود یک هفته درگیری نشان میدهد که دشمن صهیونیستی کاملاً مستأصل و درمانده شده و حتی با تزریق تسلیحات و مهمات جدید دیگر توانایی بازسازی اساسی و کامل توان نظامی خود و امکان پیروزی در جنگ احتمالی را نخواهد داشت.
در نبرد اخیر دشمن فراموش کرد که توان دفاعیش در پی چندین ماه جنگ با جبهه مقاومت کاملاً مستهلک شده و لذا سرمست از ترور فرماندهان و دانشمندان ایرانی و سایر اعضای جبهه مقاومت و جنایاتی که در غزه مرتکب شده و به واسطه گسترش دامنه نفوذش در سوریه که خود قربانی توطئه دشمنان و آشوبهای داخلی است و در ضعیفترین وضعیت ممکن قرار دارد، تصور نمیکرد که این جنگ بیش از سه روز ادامه پیدا کند اما به تعبیر رهبر معظم انقلاب نفهمید وقتی نتوانسته اهداف خودش در غزه را محقق نماید و یا حملات موشکی یمن را متوقف نماید، قادر نخواهد بود در برابر حملات سهمگین ایران دوام بیاورد.
وقتی اصلیترین حامی صهیونیستها یعنی آمریکا که ادعای در اختیار داشتن بزرگترین و قدرتمندترین ارتش دنیا را دارد، نتوانست حملات دلیرمردان یمنی را تحمل کند و سرانجام تن به خفت شکست و فرار از منطقه داد، چگونه صهیونیستهای ترسو و بزدل فکر میکنند که میتوانند در برابر توان دفاعی قدرتمند و بعضاً ناشناخته ایران اسلامی ایستادگی کنند و پیروز شوند.
آمریکا علیرغم اینکه از همان ابتدای درگیریها با اعضای جبهه مقاومت از جمله؛ غزه، لبنان، یمن و ایران تمام توان خود را برای کمک به صهیونیستها و دفع حملات جبهه مقاومت به میدان آورد و با اینکه در آخرین نبرد عملاً همراه با برخی از کشورهای اروپایی وارد جنگ با ما شد، اما نتوانست موفقیت چندانی کسب نماید و لذا قطعاً برای قدرتنمایی در یک رویارویی مسنقیم نمیتواند درگیر یک جنگ جدی و درازمدت با جمهوری اسلامی ایران بشود.
آمریکاییها و همپالگیهای آنها خیلی خوب میدانند که ایران اطلاعات کافی از پایگاههای نظامی و سایر مراکز وابسته به آنها و میزان آسیبپذیری این مراکز در منطقه و حتی خود آمریکا را در اختیار دارد و همچنین میدانند که بروز هرگونه درگیری با ایران میتواند دامنه جنگ را به سایر کشورهای منطقه بکشاند و تمام تلاش آنها برای جذب سرمایهها و اجرای توافقات با کشورهای عرب منطقه را به باد فنا بدهد و لذا این موضوع نیز مانع دیگری است که امکان تداوم درگیری مستقیم آمریکا با ایران را تا حد زیادی از آنها سلب نموده است.
نکته دیگر اینکه اگرچه آمریکاییها ریسکپذیری در عملیات نظامی را اجتنابناپذیر میدانند، اما در عینحال براساس دکترینهای تعیین شده برای یانکیها تلفات و خسارت بیش از 3 درصد در عملیاتهای نظامی شکست محسوب میشود و این در حالی است که سردمداران این کشور به خوبی میدانند که در صورت ادامه جنگ مستقیم با ایران، تلفات و خسارات وارده به آنها کمتر از 60 درصد نخواهد بود و بهعنوان مثال کافیست تا یکی از موشکهای عمود پرواز ایران به یکی از ناوهای آمریکایی اصابت و آن را به دو نیمه تبدیل نماید تا تهمانده آبرو و حیثیت نداشته آنها به باد فنا برود.
گستردگی سرزمینی و موقعیت استراتژیک و موانع طبیعی ایران، شکست آمریکا در افغانستان و یمن، بُعد مسافت و ناممکن بودن امکان عملیات زمینی (صرفنظر از گروههای ضدانقلاب و تجزیهطلب و یا گروههای تروریستی و تکفیری) و همچنین مشکل اقتصادی آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز موانع دیگری هستند که اجازه انجام یک جنگ گسترده و درازمدت را از آنها سلب نموده و خود آنها نیز علیرغم تأکید بر اجتنابناپذیر بودن نبرد بارها اعتراف کردهاند که بروز این جنگ میتواند پایان عمر آنها باشد.
در مورد رژیم صهیونیستی نیز اگرچه در منطقه مستقر است و نسبت به آمریکا در نزدیکترین منطقه نبرد با ایران قرار دارد، اما همین حالا هم برای پشتیبانی از نیروهایش در حمله به ایران با مشکلات زیادی مواجه است و طبیعی است که این مشکل برای آمریکاییها که قرار است از آن سوی دنیا برای پشتیبانی از پایگاههای خود در منطقه ما حاضر شوند، بهمراتب سختتر خواهد بود و مشکلات بیشتری را به همراه خواهد داشت.
در عین حال آنها به خوبی میدانند که جمهوری اسلامی ایران از ذخائر کافی سلاح و مهمات برای دفاع یا تهاجم طولانیمدت برخوردار است و شدت یا کم و زیاد بودن تعداد پرتابهها دلیل کاملاً منطقی و موجه داشته و متناسب با شرایط جنگ بوده است.
البته مولفههای قدرت ایران تنها به قدرت نظامی محدود نمیشود و در صورت ادامه جنگ مستقیم، امکان استفاده از سایر اهرمهای قدرت نظیر؛ بستن تنگه هرمز و استفاده از ابزار نفت، رونمایی و استفاده از تسلیحات ناشناخته ایران، هدف قرار دادن پایگاههای آمریکا در منطقه و فرامنطقه، استفاده از ظرفیت اعضای جبهه مقاومت و نیز هستههای مقاومت همسو با ایران در سراسر دنیا و یا حتی استفاده از ظرفیت مؤلفهای مانند صدور فتوا برای ضربه زدن به منافع یانکیها چندان دور از انتظار نیست.
علاوه براین از همان آغاز جنایات صهیونیستها علیه مردم مظلوم و بیدفاع فلسطین و لبنان و یمن، نفرت افکار عمومی مردم جهان به شکل کاملاً محسوس در نقاط مختلف جهان حتی در قلب اروپا و آمریکا بروز و ظهور یافته و این تنفر دامن آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی را هم بهعنوان اصلیترین پشتیبان اشغالگران قدس شریف در بر گرفته و لذا ادامه تهاجم آمریکا علیه ایران میتواند به شعلهور ساختن این آتش زیر خاکستر منجر و به بروز آشوب و اغتشاش حتی در خود آمریکا منتهی شود.
به عبارت دیگر اکنون تیغ سپاه اسلام زیر گلوی معاویه قرار دارد و لذا به هیچ وجه نباید در آخرین گام زیر بار صلح تحمیلی رفت، به همین دلیل یکی از سؤالاتی که این روزها در محافل و مجالس مختلف زیاد شنیده میشود این است که با توجه به وضعیت متزلزل دشمن و آتشبس ناپایدار بین ایران و رژیم اشغالگر قدس، حال چه باید کرد و در این شرایط مردم چه نقش و وظیفهای بر عهده دارند؟
در پاسخ به این سؤال باتوجه به تجارب گذشته و اظهارات پنهان و آشکار قبلی و اعترافات رسمی اخیر سردمداران بیشرم نظام سلطه بهویژه آمریکای جهانخوار و صهیونیستهای جنایتکار نباید فراموش کنیم که تحمل ایران مستقل برای آنها ناممکن است و به زعم خودشان به کمتر از نابودی و تجزیه خاک ایران راضی نیستند و لذا دیر یا زود، نبرد نهایی به وقوع خواهد پیوست، بنابراین چند گزینه در پیش روی ما قرار دارد که مهمترین آنها به ترتیب اولویت عبارتند از؛
راهبرد اول؛ از آنجا که کارشناسان نظامی حمله را بهترین دفاع میدانند، لذا بهترین گزینه انجام عملیات پیشدستانه و گرفتن فرصت از دشمن در یک عملیات غافلگیرانه است، چرا که درصد موفقیت در چنین عملیاتی بسیار زیاد و تقریباً تضمین شده است که البته ممکن است با برخی واکنشهای منفی کشورها و سوءاستفاده برخی دولتهای استکباری و متقابلا واکنش مثبت افکار عمومی جهان مواجه شود.
راهبرد دوم؛ ایستادگی و مقاومت شرافتمندانه و انجام عملیات دفاعی و مقابله به مثل پس از حمله دشمن تا کسب پیروزی نهایی که البته ممکن است در آغاز نبرد با غافلگیری نیروهای خودی همراه و مانند نبرد قبلی توأم با برخی خسارات باشد و حتی آسیبهای جدی را به توان دفاعی و زیرساختهای کشور وارد نماید.
راهبرد سوم؛ تسلیم بی قید و شرط و پذیرش بردگی و باج دادن به دشمن که میتواند مثل سوریه، عراق، افغانستان، لیبی و سایر کشورهای مشابه به ویرانی کامل زیرساختها و حتی تجزیه و نابودی کشور منتهی شود که بیشک هیچ ایرانی با غیرتی حاضر به پذیرش آن نیست.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که آمریکا و اروپا و بسیاری از دیگر کشورهای جهان به خاطر ماهیت ضداستکباری و استقلال طلبی ایران از بدو انقلاب عملاً وارد جنگ با ایران شدهاند و انقلاب اسلامی از همان ابتدا درگیر انواع توطئه از جمله 8 سال جنگ تحمیلی، شبیخون فرهنگی، تخریب، تحریم و ترور از سوی آنها بوده و اینک با حمایت آمریکا و اروپا از رژیم صهیونیستی، در واقع بار دیگر به شکل آشکار تمام دنیای کفر به مصاف جبهه حق آمده است و در واقع ایران اسلامی بار دیگر درگیر یک جنگ جهانی ناخواسته شده است، اما بیشک همچون گذشته در این نبرد نیز با اتکاء به عنایت الهی پیروز خواهد شد.