سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی؛ محمد شهبا، مترجم و پژوهشگر باسابقه در حوزه سینما معتقد است که سینمای ایران برای رشد و جهانی شدن نیاز به بازتعریف مبانی روایت دارد. او در گفتوگو با ایبنا، از سالها فعالیتش در ترجمه و تألیف کتابهایی در این حوزه میگوید و تأکید میکند که شناخت علمی روایت میتواند سینمای ایران را از بنبستهای محتوایی برهاند.
چه چیزی شما را به سمت ترجمه و پژوهش در حوزه روایتشناسی کشاند؟
رشته تحصیلی من سینما بوده و طبیعی است که روایتشناسی برایم مهم است. اولین دغدغهام کمبود منابع معتبر در این حوزه و در ایران بود. از سال ۱۳۸۲، اولین کتاب تخصصی روایت را با عنوان «نظریههای روایت» ترجمه کردم که توسط نشر هرمس منتشر شد و حالا به چاپ نهم رسیده است. کتابی حجیم و جامع است که نظریههای روایت را از گذشته تا امروز معرفی میکند.
پس از آن هم روند ترجمه و پژوهش را ادامه دادید؟
بله، بعد از آن تصمیم گرفتم وارد جزئیات شوم. کتاب «شکل و کارکرد روایت» از دیوید هرمن را ترجمه کردم که بر مبانی روایتشناسی ساختارگرا تمرکز دارد. این کتاب البته بسیار فنی است و مخاطب باید تا حدی با زبانشناسی آشنا باشد. سپس کتاب «روایت و راویها» را ترجمه کردم که از منظر شناختی به روایت نگاه میکند و خوشبختانه برنده جایزه کتاب فصل هم شد.
به نظر میرسد علاقهمند به پیوند روایت با علوم نوین هستید؟
کاملاً. برای همین کتاب «فیلم، فلسفه و علوم شناختی» را ترجمه کردم که به تأثیر رویکردهای علوم شناختی بر روایت در سینما میپردازد. بعدها نسخهای کاملتر از این کتاب با نشر مینوی خرد منتشر شد. هماکنون هم مشغول کار روی کتابی هستم که روایت را بهمثابه پایگاه داده (دیتابیس) میبیند؛ با مفاهیمی مثل تگگذاری، مارکگذاری و روایت تعاملی.
سینمای ایران از منظر روایت در چه وضعیتی قرار دارد؟
سینمای ایران ظرفیتهای خوبی دارد، اما به لحاظ روایت هنوز با چالشهایی مواجه است. روایت نه درست و غلط دارد، نه نمره قبولی و رد؛ مهم این است که چطور فیلمنامه با استفاده از دوربین، تدوین، موسیقی و فرم به تصویر درآید. اما مشکل اصلی اینجاست: فیلمهای ما فقط برای نمایش داخلی ساخته میشوند. در حالیکه سینما در کشورهای دیگر یک صنعت است، فیلم ایرانی اگر شش ماه در پاریس اکران شود، سود آن چطور به تهیهکننده برمیگردد؟
در حوزه آموزش فیلمنامهنویسی چه منابعی را پیشنهاد میکنید؟
یکی از مهمترین کتابهایی که ترجمه کردهام و واقعاً به آن باور دارم، «فیلمنامهنویسی متفاوت» است؛ چاپ پنجمش بهتازگی منتشر شده است. این کتاب به ساختارهای مختلف فیلمنامه، از دو پردهای تا پنج پردهای، ژانرها، فیلمنامههای شخصی، کوتاه، جشنوارهای و حتی سریالها میپردازد. کتابی جامع و قطور است و میتوان گفت هر آنچه درباره فیلمنامهنویسی بخواهید بدانید، در این کتاب است.
درباره ژانر، کاری هم انجام دادهاید؟
بله، کتاب ژانر در سینما را با دکتر وحیدالله موسویان نوشتیم که تألیفی است و سال گذشته به عنوان کتاب سال دانشگاه سوره برگزیده شد. شناخت ژانر برای فیلمنامهنویسی حیاتی است؛ چون هر ژانر، زبان خاص خودش را دارد. مثلاً ژانر کمدی عاشقانه ساختاری تقریباً ثابت دارد که از ابتدا تا امروز حفظ شده است.
نقش سیستم نظارتی را در شکلگیری فیلمنامه چگونه میبینید؟
در ایران فرآیند نگارش تا تولید فیلمنامه چندمرحلهای و کنترلشده است: ایده، طرح، خلاصه فیلمنامه، نسخه اول، بازنویسی، نظرات تهیهکننده و کارگردان، بازنویسی مجدد، بازبینی ارشاد و تغییرات نهایی. حتی در زمان فیلمبرداری هم ممکن است دیالوگی کوتاه یا بلند شود. این فرآیند پیچیده البته گاهی کمککننده است، ولی گاهی هم آزادی خلاقه را محدود میکند.
غیراز ترجمه کتابهای سینمایی چه فعالیتهای دیگری در زمینه سینما و تلویزیون انجام دادهاید؟
از سال ۱۳۷۲ در این حوزه فعالیت دارم. فیلمنامه، سریال و برنامه تلویزیونی نوشتهام، فیلم ساختهام و حتی مجری بودهام. شاید امروز کمتر کسی بداند، اما همان کتابهایی که ۳۰ سال پیش نوشتم هنوز هم کاربرد دارند و در حافظه مخاطب ماندهاند. مثل همان کتاب «میزانسن در سینما» که یک بار هم نسخه اصلاح شده و تکمیلی آن را نوشتم و به نشری که کتاب را چاپ کرده بود دادم اما در همان زمان دزد کامپیوتر آن نشر را برد و همه اطلاعات من از بین رفت. باید دوباره اطلاعات تکمیلی و اصلاحات این کتاب را تهیه کنم و آن را تجدید چاپ کنیم. با اینکه این کتاب مال ۳۰ سال پیش است اما هنوز هم کاربردی است اینجا است که من میگویم انتخاب کردم و انتخاب درستی کردم بین اینکه فیلمساز باشم یا مترجم کتابهای سینمایی ترجیح دادم به دلیل کمبود منابع فارسی در این زمینه مترجم شوم.
در پایان، برای مخاطبان علاقهمند به روایت و فیلمنامه چه پیامی دارید؟
ما فیلمساز و کارگردان زیاد داریم، اما مترجم و استاد متخصص در حوزه سینما و روایت و ژانر کم داریم. البته خیلیها کار ترجمه انجام دادهاند کسانی چون رابرت صافاریان، محمد گذرآبادی و عباس اکبری، فتاح محمدی و … در این حوزه کار کردهاند اما بازهم منابع زیادی وجود دارد. اگر کتابهایی که ترجمه یا تألیف کردهام حتی اندکی به درک روایت در ایران کمک کند، برای من افتخار بزرگی است. امیدوارم نسل جدید با پشتوانه علمی بهتر، سینمای ایران را وارد مرحله تازهای کند.
∎