دکتر رسول رئیسجعفری، اقتصاددان، در نشستی با مرور سه تجربه بزرگ تاریخی ایرانیان در قرن بیستم، مشروطه، نهضت ملی شدن نفت و انقلاب ۵۷، تاکید کرد: بازخوانی این وقایع اگرچه یادآور ناکامی هاست، اما نباید به یاس و تقلیل گرایی منجر شود؛ چرا که جوهره اصلی آنها همان خواست همیشگی ملت ایران برای آزادی، دموکراسی و استقلال بوده است.
او با مرور تجربههای مشروطه، ملی شدن نفت و انقلاب ۵۷ گفت: «بعد از کودتای ۱۲۹۹، مجالس ایران به تدریج استقلال و وزن خود را از دست دادند؛ قوانین تصویبشده در دورههای نخست مشروطه با مجالس بعدی قابل مقایسه نبود و آرمانهای آزادیهای مدنی و حاکمیت قانون به حاشیه رفت. نتیجه، سیاستهای وابسته، قراردادهای تحمیلی خارجی و ناتوانی در دفاع از کشور در بزنگاههای تاریخی بود.» رئیسجعفری تأکید کرد که این شکستها نباید به معنای پایان آرمانها تلقی شود؛ بلکه نشان میدهد تنها مسیر واقعی توسعه ایران، پایبندی به همان اصول مشروطه و آزادیهای مدنی است.
داستان مصدق در خاطره نسل ما به شاهنامه آزادی تبدیل شده است
به گزارش جماران، دکتر رسول رئیس جعفری، اقتصاددان، در نشست «واکاوی سه تجربه آرمان خواهی و استقلال طلبی ایرانیان در قرن بیستم؛ روزنه های امید و کانون های بحران ساز» در موسسه مطالعات دین و اقتصاد سخن با اشاره بخش هایی از کتاب «خواب آشفته نفت» نوشته محمد علی موحد، خاطرنشان کرد: او در این کتاب آورده «داستان مصدق در خاطره نسل ما به شاهنامه آزادی تبدیل شده است. این ماجرا برای مردم ما نه صرفا یک حدیث تاریخی، بلکه یک سرود آزادی است. و سرود آزادی سر از قید زمان برمیکشد، چیزی را میسراید و چیزی را میستاید که هنوز اتفاق نیفتاده است و آرزو میشود که در آینده اتفاق بیفتد. سرود آزادی مشتاقی است؛ وجدان جامعه در گذشته چیزی را میبیند و نشانی از گمشده خود در آن میجوید. قصه گذشتهای به بنبست رسیده که امید فرجی را برای آینده رقم میزند و بازگو کردن آن بهانهای میشود برای بیان اشتیاق شورانگیز که تحقق چیزی بسیار عزیز را در امروز و فردا آرزومند است». این نوشته شاید متعلق به ۲۰ سال پیش باشد، زمانی که هنوز تب ملیگرایی به این اندازه جدی نبود.
وی افزود: ایشان بر این نکته تاکید دارند که شاهنامه در نگاه و اندیشه ایرانیان یک حدیث مفصل وطن دوستی و آرمان خواهی است که به دنبال تحقق آرمانها بوده است. ایشان داستان مصدق را نیز در همان چارچوب می بینند و معتقدند که اگرچه این داستان به شکست انجامید، اما چون برای همه ایرانیان عزیز است، آن را دوست دارند، تکرار می کنند و می ستایند، بنابراین همان روش و منش مصدق و جریان ملی شدن صنعت نفت، روزنه های امیدی برای آینده است.
مشروطه ناکام ماند اما آرمان هایش زنده ماندند
این اقتصاددان توضیح داد: مرحوم باستانی پاریزی معتقد بود که اهمیت تاریخ و اهمیت خواندن تاریخ به «تعمیم پذیری» آن است. اگر تاریخ تعمیم پذیر نباشد، چیزی جز یک قصه نیست. به این معنا که وقتی شما یک حادثه تاریخی را بررسی میکنید، در پی آن هستید که ببینید چه درسها و چه اتفاقاتی در آن قابل تعمیم به آینده است. دکتر موحد معتقد است که روزنه های امیدی در داستان مصدق وجود دارد، و آن را یکی از بزنگاه های تاریخی می دانند. یکی دیگر از بزنگاه های تاریخی، داستان مشروطه است که آن نیز شاید به نوعی با کودتای ۱۲۹۹ ناکام ماند و بسیاری از آرمانهایش متوقف شد تا دوباره داستان پس از ۱۳۲۰ پیش آمد.
تنها یک سال بعد از مشروطه، قدرتهای خارجی پیمان بستند و ایران را بین خود تقسیم کردند، بی آنکه اهمیتی به حاکمیت ملی ایران بدهند
به گفته رئیس جعفری؛ نکته مهم این است که در مشروطه چه اتفاقی افتاد، چه امیدهای فراوانی در میان ملت ایران وجود داشت و چرا ناکام ماند. تجربه دیگر نیز انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ است که امروز می توان گفت یاسی ایجاد شده. اینکه چه آرمانهایی وجود داشت، چرا تحقق نیافت و مرور این سه تجربه تاریخی تا چه حد مهم است. اتفاقاتی که در مشروطه رخ داد و آرمانهای کلیدی مشروطه خواهان، از استقلال اقتصادی گرفته تا حاکمیت قانون و دموکراسی و آزادی های مدنی، در سطح جهانی نیز با مخالفت روبرو شد. ابتدا روسیه و سپس انگلستان با کارشکنی وارد شدند. تنها یک سال بعد از مشروطه، قدرتهای خارجی پیمان بستند و ایران را بین خود تقسیم کردند، بی آنکه اهمیتی به حاکمیت ملی ایران بدهند.
او ادامه داد: مشروطه خود محصول تلاش نزدیک به ۱۰۰ ساله ایرانیان بود. تلاشی که از شکست در جنگهای ایران و روس و گفتوگوی معروف عباس میرزا با سفیر فرانسه آغاز شد؛ آنجا که می پرسد: «چرا آفتاب در غرب طور دیگری میتابد و شما به توسعه رسیدهاید، اما ما نرسیدهایم؟» این شناخت که مسئله، مسئله اندیشه ای و فکری است، تا تلاشهای اصلاحات سیاسی و اقتصادی رجال بزرگی چون قائم مقام، امیرکبیر و سپهسالار ادامه یافت. هرجا روزنه امیدی شکل می گرفت، یا به دست بیگانگان و یا به واسطه منافع داخلی ها خاموش می شد. بعد از انقلاب مشروطه، بلافاصله قرارداد ۱۹۰۷ بسته شد و ایران را تقسیم کردند. سپس قرارداد ۱۹۱۹ با فشار فراوان تحمیل شد. در همان زمان مرحوم مصدق در ژنو مشغول تحصیل بود. پسر ایشان روایت کرده که وقتی قرارداد ۱۹۱۹ امضا شد، مرحوم مصدق به همراه دوستانی چون محمود افشار و حمید سیاح بند به بند قرارداد را میخواندند و زار زار گریه میکردند، گویی مجلس روضه برپا بود.
وزن مجالس نخست مشروطه با مجالس بعدی قابل مقایسه نیست
رئیس جعفری با بیان اینکه اگرچه قرارداد ۱۹۱۹ به سرانجام نرسید، اما روح آن در کودتای ۱۲۹۹ عملی شد، اظهارداشت: کودتایی که به روشنی «کودتا» خوانده شد، بر خلاف ماجرای ۲۸ مرداد که هنوز برخی در محافل تردید میکنند که آیا کودتا بوده یا نه. اما درباره ۱۲۹۹ کمتر کسی سخن میگوید، در حالی که رسما اعلام کودتا شده بود. با کودتای ۱۲۹۹، همه آرمان های مشروطه مانند آزادی های مدنی، نهاد قانون گذاری و مجلس، به تدریج از بین رفت. اگر نمایندگان مجلس دوره های نخست مشروطه را با دوره های بعدی مقایسه کنید، می بینید چه تفاوتی وجود دارد. وزن قوانین تصویب شده در مجالس اول تا پنجم اصلا با دوره های بعد قابل مقایسه نیست. بلافاصله بعد از مشروطه، قرارداد 1907، 1919 و کودتای 1299 و بعد تغییر نظام حکومتی سیاسی از قاجار به پهلوی در این مقطع انجام شده است. رجال بزرگی چون مستوفی الممالک، مشیرالدوله، قوام، مصدق، مدرس و دیگران کم کم حذف شدند و میدان به دست نزدیکان سردار سپه افتاد. کار به جایی رسید که مرحوم تقی زاده در نطق خود درباره قرارداد دارسی و قرارداد جدید نفتی گفت «در دوره حکومت استبدادی ما فقط آلت فعل بودیم و هیچ اراده ای نداشتیم.»
ایران در ۱۳۲۰ حتی یک روز نتوانست از خود دفاع کند
تاریخ نشان میدهد هر روزنه امید در ایران با عوامل داخلی و خارجی خاموش شد
وی یادآورشد: در نهایت، با رسیدن به سال ۱۳۲۰، کشوری که بیش از نیمی از بودجه اش صرف هزینه های نظامی می شد، حتی یک روز نتوانست از خود دفاع کند و عملا در برابر اشغال سه ابرقدرت جهان هیچ مقاومتی صورت نگرفت. این همان معیار دوگانه ای است که تاریخ نگاری ما گاه از انصاف دور میشود. کسانی که این استدلال را مطرح میکنند میگویند وقتی حکومت قاجار در دوره فتحعلیشاه حداقل دو دوره ۱۰ تا ۱۵ سال با روس ها جنگید تا به قرارداد ترکمنچای و گلستان منجر شد ، روسیه همان موقع در اروپا هم با فرانسه درگیر بود و با آنان سرشاخ میشد. یا مثلا در ماجرای جدا شدن هرات از ایران، هرات اشغال شده بود و داشت به دست ما بازمیگشت، انگلستان در خلیج فارس نیرو پیاده کرد و نگذاشت. یعنی ما در تک تک مواقعی که روحیه و روزنه ای از امید ایجاد می شد، یا توسط عوامل خارجی و یا توسط عوامل داخلی خودمان، این امیدها برای رسیدن به دموکراسی و توسعه بر باد میرفت.
این اقتصاددان با تاکید بر اینکه بعد از ۱۳۲۰، در داستان ملی شدن صنعت نفت، یکی از فرازهای مهم تاریخ ایران رقم خورد، یادآورشد: این روزها بحث ملی شدن صنعت نفت را از طرق مختلف زیر سوال می برند؛ بعضی می گویند اصلا از بیخ کار اشتباهی بود. برخی معتقدند چرا گفتید ملی شدن؟ نفت ملی نشد، بلکه دولتی شد و میگویند ملی شدن واقعی نفت بعد از قرارداد کنسرسیوم محمدرضا پهلوی اتفاق افتاد. گروهی دیگر به کل میتازند که جنبش ملی شدن صنعت نفت در آن ساختار هژمونی قدرت جهانی یک اشتباه بزرگ مصدق بود که نتیجه اش تعمیق دیکتاتوری پهلوی شد. یعنی از دو زاویه به آن آرمانخواهی ها حمله میکنند.
شاه حتی حقوق شخصی خود را به دلیل خدمات مصدق بخشید
امروز تلاش میشود روزنه امید ملی شدن نفت تخطئه شود
رئیس جعفری تاکید کرد: ملی شدن صنعت نفت چند سال قبل از ماجرای ۱۳۲۹ و تشکیل جبهه ملی آغاز شده بود. در کمیسیون نفتی که تشکیل شد، از ۱۲ نفر عضو فقط چهار نفر از جبهه ملی بودند. کمیسیون به اتفاق آرا به ملی شدن صنعت نفت رأی داد. مجلس نیز به اتفاق آرا رأی داد، مجلس سنا به اتفاق آرا تصویب و در نهایت شاه هم توشیح کرد. شاید هیچ اجماعی در تاریخ ایران به اندازه اجماع بر سر ملی شدن صنعت نفت در هیچ حادثه تاریخی وجود نداشته است. اگر امروز به این ملی شدن ایراد میگیرند، باید به یاد آورد که در آخرین روز دادگاه مرحوم مصدق، شاه نامهای به دادگاه فرستاد و نوشت: «به خاطر خدمات مصدق در ماجرای ملی شدن صنعت نفت، از حقوق قانونی خود و شکایت شخصیام میگذرم.» اما امروز گویی هدف پشت پرده ای وجود دارد که هر اقدام اصلاحی که روزنه ای از امید ایجاد کرده بود، باید تخطئه شود، بکوبند و بگویند که کل داستان از اساس غلط بوده است.
تقلیل داستان مصدق به دعوای خاندان ها تاریخ را تحریف می کند
وی گفت: این همان چیزی است که مرحوم موحد از آن به عنوان «شاهنامه آزادی» و «سرود مشتاقی» یاد میکرد؛ اما امروز میخواهند آن امید فرج را از میان ببرند. همانطور که ایشان میگفت قصه گذشته ای به بنبست رسیده، اما امید فرجی را برای آینده رقم میزند. اکنون میخواهند طوری جلوه دهند که انگار کل ماجرا نادرست بوده است. مصدق در ۷۰ سالگی رهبر ملی شدن صنعت نفت شد. او یک سابقه طولانی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی درخشان داشت. شما ناگهان کل داستان را تقلیل میدهید به دعوای خاندان قجر و پهلوی! این تقلیل گرایی آنقدر سخیف است که هیچ نتیجهای از آن به دست نمی آید. مهم ترین حوادث سیاسی و اقتصادی تاریخ ایران را به نزاع دو خاندان فرو می کاهید.
تقلیل تاریخ انقلاب ۵۷ فهم واقعیت آرمان ها را مخدوش می کند
رئیس جعفری اضافه کرد: در داستان انقلاب اسلامی ۵۷ هم همین تقلیل گرایی را میبینیم. امروز برخی میگویند از اساس، عده ای عقلشان را از دست داده بودند، از روی شکم سیری و بی درکی از توسعه به خیابان ها آمدند، خواستند برگردند به سنتهای ۱۴۰۰ سال پیش. طوری درباره آن دوران حرف می زنند که گویی مسئله فقط دعوای چند نفر بود که از توسعه بدشان میآمد و مردم را سحر کرده بودند. در حالی که این مبارزه طولانی، ریشه در آرمان های تاریخی ملت ایران داشت؛ استقلال اقتصادی، آزادیهای مدنی و دموکراسی. تقلیل آن به «شورش چند نفر» هیچ کمکی به فهم تاریخ نمیکند. مشروطه هم همینطور. امروز میگویند کل مشروطه اشتباه بود. نهضت ملی شدن صنعت نفت، دعوای قجر و پهلوی بود. انقلاب ۵۷، شورش عدهای از سر شکمسیری بود. اما این تقلیل تاریخ به تحلیل های جزئی هیچ راهگشایی برای آینده ندارد و از درون آن هیچ سندی برای توسعه بیرون نمی آید.
مبنای توسعه کشور را تلاش های ۱۰۰ ساله مشروطه قرار دهیم
این اقتصاددان اظهارداشت: به جای آنکه مبنای توسعه کشور را تلاش های ۱۰۰ ساله مشروطه قرار دهیم و بگوییم ایران مدرن از مشروطه آغاز شد، مبنا را تغییر سلطنت در ۱۳۰۴ قرار می دهند. این یک آفت بزرگ است. چون ناخواسته، راهکار تجویزی برای آینده متفاوت می شود. اگر مبنای ایران مدرن را مشروطه بدانیم، راهکار آینده بازگشت به آزادی های مدنی، رای و نظر مردم، دموکراسی و حاکمیت قانون خواهد بود؛ اما اگر مبنا را آغاز سلطنت پهلوی بدانیم، راهکار آینده ممکن است به این نتیجه برسد که «یک دیکتاتور خیرخواه» می تواند مشکلات را حل کند. در این صورت، آن اصول انقلاب مشروطه و قانون اساسی مشروطه کنار گذاشته میشود. گاهی به کسانی که موافق شیوه حکمرانی پهلوی هستند میگویم این شیوه چه نسبتی با قانون اساسی مشروطه داشت؟ هیچ. خودشان هم هیچ گاه چنین ادعایی نکردند. پس این الگو نمیتواند راهگشای آینده باشد.
هرجا به آرمان های انقلاب پایبند بوده ایم، دستاوردهای ملموس داشتیم
وی ادامه داد: تصور این است که اگرچه بسیاری از تلاش ها مثل انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی ۵۷ نتوانسته به آرمان های اساسی خود برسد و شکست خورده، اما این به معنای شکست آرمان ها نیست. و به معنای ناامیدی از مسیر دموکراسی خواهی و بازگشت به رای و نظر مردم هم نیست. در نقد این سه واقعه تاریخی، ناخواسته یاس به مردم تزریق می شود و گفته می شود که از این مسیرها به توسعه نخواهیم رسید. در حالی که دستاوردهای بسیار آشکاری هم داریم؛ در مشروطه، حاکمیت قانون؛ در نهضت ملی شدن نفت، دستاوردهای غیرنفتی مصدق؛ در انقلاب ۵۷ نیز هرجا که به آرمانهای انقلاب پایبند بودهایم، دستاوردهای ملموس دیده ایم. پرسش کلیدی این است آنجا که شکست خوردیم، نتیجه عمل کردن به آرمانها بود یا نتیجه عمل نکردن به آنها؟