به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، شهر «تیانجین» چین از امروز میزبان رهبران بیش از ۲۰ کشور جهان است تا مسیر شده برای ارتقای جایگاه و نقش این سازمان در آینده نظام جهانی را ترسیم و تثبیت کند. «مسعود پزشکیان» رئیس جمهور ایران هم به عنوان یکی از اعضای این نهاد، صبح امروز- یکشنبه ۹ شهریور- تهران را به مقصد چین ترک کرد تا در یکی از مهمترین اجلاسهای این سازمان حضور یافته و دیدگاههای خود را مطرح کند. سازمان همکاری شانگهای به عنوان نهادی اوراسیایی ابتدای قرن ۲۱ با هدف پایان دادن به اختلافات مرزی و حاکمیتی شکل گرفت و امروز با اهداف تقویت اعتماد متقابل و دوستی و اصول همسایگی، تحکیم همکاریهای چندوجهی برای حفظ و تقویت صلح و امنیت و ثبات در منطقه و ارتقای یک نظم جدید سیاسی و اقتصادی بینالمللی عقلانی، منصفانه و دموکراتیک، تلاش دارد تا دهه پیش رو را به نام خود در نظام بینالملل ثبت کند.
به منظور بررسی اهمیت و جایگاه این سازمان و الزامات همکاری ایران با این سازمان با «نوذر شفیعی» استاد دانشگاه و تحلیلگر روابط بینالملل به گفتوگو پرداختیم.
شانگهای هنوز نهادی نوظهور است و به مرحله بالندگی کامل نرسیده است
این استاد دانشگاه درباره اهمیت و جایگاه شانگهای در نظم جهانی امروز و میزان تاثیرگذاری آن بر مناسبات جهانی، گفت: دو رویکرد مهم و اصلی درباره نحوه اداره امور جهان وجود دارد. یک رویکرد، یکجانبهگرایی است؛ همان چیزی که آمریکاییها امروز تحت عنوان «صلح در پرتو قانون» یا شعار «اول آمریکا» دنبال میکنند. در این رویکرد، به سازمانهای منطقهای و بینالمللی و همچنین سایر قدرتهای مؤثر در سیستم بینالملل توجه و اهمیتی نمیشود. در واقع، یکجانبهگرایی روی دیگر سکه تکقطبی یا ابرقدرتی است. رویکرد دوم، چندجانبهگرایی است؛ این دیدگاه معتقد است برای اداره امور جهان باید چندجانبهگرایی در دستور کار قرار گیرد. یعنی کشورهای مؤثر در سیستم بینالملل و نهادهای مختلف منطقهای و بینالمللی، بهویژه سازمان ملل متحد، در تصمیمگیریهای مهم بینالمللی دخالت داده شوند. این رویکرد دموکراتیک است، زیرا باعث میشود بازیگران بیشتری در تصمیمگیریهای مهم بینالمللی شرکت کنند و کارآمد است، چون تصمیماتی که در پرتو چندجانبهگرایی اتخاذ میشود مشروعیت بیشتری دارند. پس این دو دیدگاه، دو رویکرد مهم در عرصه روابط بینالملل هستند.
سازمان شانگهای به دلیل تعداد زیاد اعضا و استقبال از اعضای جدید، گستردگی جغرافیایی، جمعیت تحت پوشش، تولید ناخالص داخلی و نیز عضویت دستکم چهار قدرت اتمی (مانند روسیه، هند و پاکستان) از اعتبار بالایی برخوردار است. همین اعتبار به آن امکان میدهد که در تحولات بینالمللی نقش مهمی ایفا کند.شفیعی با اشاره به اینکه اغلب کشورهای جهان و شاید تمامی آنها بهجز آمریکا ، همراه با تمامی سازمانهای بینالمللی و منطقهای، از رویکرد دوم حمایت میکنند، توضیح داد: در پرتو این تحلیل سازمان همکاری شانگهای در فعلوانفعالات بینالمللی در چارچوب رویکرد دوم قابل تحلیل است. این سازمان به دلیل تعداد زیاد اعضا و استقبال از اعضای جدید، گستردگی جغرافیایی، جمعیت تحت پوشش، تولید ناخالص داخلی و نیز عضویت دستکم چهار قدرت اتمی (مانند روسیه، هند و پاکستان) از اعتبار بالایی برخوردار است. همین اعتبار به آن امکان میدهد که در تحولات بینالمللی نقش مهمی ایفا کند.
وی افزود: با این حال، به نظر میرسد سازمان همکاری شانگهای هنوز نهادی نوظهور است و به مرحله بالندگی و بلوغ کامل نرسیده است. بنابراین، رهبران این سازمان اگر بخواهند نقش مؤثرتری در عرصه بینالمللی ایفا کنند، باید اراده سیاسی برای فعالتر کردن سازمان داشته باشند و از نگاه منفعلانه یا محافظهکارانه فاصله گرفته و به سمت رویکردی فعالانه و پیشگام حرکت کنند.
شانگهای به نهادی با دامنه فعالیت بینالمللی و موضوعات چندوجهی تبدیل میشود
این تحلیلگر روابط بینالملل درباره ماهیت شانگهای و ابعاد، وظایف و راهبردهایی که برای خود تعریف کرده است، گفت: سازمان همکاری شانگهای اساساً ریشه در یک تفکر چینی دارد. هدف اولیه آن کاهش تنش در مرزهای چین و جمهوریهای شوروی سابق بود. اما سازمانها تحت شرایط تکامل مییابند؛ هم از نظر ساختاری گستردهتر میشوند و هم وظایف و کارکردهایشان تغییر میکند. با توجه به اینکه چین به عنوان موتور محرکه اولیه و روسیه در گام بعدی نقش مهمی در این سازمان داشتهاند، مشخص است که این سازمان علاوه بر کارکردهای امنیتی اولیه به سمت کارکرد گستردهتر در مبارزه با تروریسم، افراطگرایی و تجزیهطلبی حرکت کند. پس از آن کارکردهای جدیدی تعریف شد و اعضای مؤثر سازمان خواستار نقشآفرینی آن در مسائل بینالمللی شدند.
شفیعی افزود: به همین دلیل، سازمان شانگهای هم به لحاظ تعداد اعضا افزایش پیدا کرده و هم از نظر کارکردها متنوعتر شده است. برخلاف منطقهگراییهای گذشته که محدود به یک قلمرو جغرافیایی یا مأموریت خاص بودند، سازمان همکاری شانگهای نمونهای از «منطقهگرایی نوین» است که مسیر آیندهاش باز است.
وی با اشاره به اینکه چنین سازمانی قطعاً در حوزههای مختلف، از جمله اقتصادی و امنیتی، ورود پیدا خواهد کرد؛ گفت: فعالیتهای این سازمان محدود به منطقه استقرارش نخواهد ماند، بلکه به سمت حوزههای فرامنطقهای نیز گسترش خواهد یافت. در نتیجه، سازمان همکاری شانگهای به نهادی با دامنه فعالیت بینالمللی و موضوعات چندوجهی تبدیل میشود.
تعارضها میتواند مانع پیشبرد کارکردهای سازمان بهصورت مؤثر شود
نوذر شفیعی درباره چالشهای پیشروی این سازمان با توجه به عضویت برخی کشورهایی که با یکدیگر چندان تجانس و همراهی ندارند، گفت: وقتی درباره موفقیت یا عدم موفقیت یک سازمان صحبت میشود، معمولاً چهار متغیر اساسی مورد توجه قرار میگیرد؛ تکمیل اقتصادی: اینکه اعضای یک سازمان تا چه اندازه میتوانند برای اقتصادهای یکدیگر سودمند باشند و خلأهای اقتصادی همدیگر را پر کنند.
با توجه به اینکه چین به عنوان موتور محرکه اولیه و روسیه در گام بعدی نقش مهمی در این سازمان داشتهاند، مشخص است که این سازمان علاوه بر کارکردهای امنیتی اولیه به سمت کارکرد گستردهتر در مبارزه با تروریسم، افراطگرایی و تجزیهطلبی حرکت کندساختار سیاسی مشابه: اینکه اعضای سازمان از نظر نوع نظام سیاسی تا چه حد شباهت دارند. هرچه این شباهت بیشتر باشد، احتمال موفقیت سازمان افزایش مییابد.
تجانس فرهنگی و اجتماعی: میزان شباهت اعضا از نظر دین، زبان، آداب و رسوم و فرهنگ. هرقدر تجانس فرهنگی و اجتماعی بالاتر باشد، شانس موفقیت سازمان بیشتر خواهد بود.
متغیر سازمانی (دبیرخانه): میزان توانایی دبیرخانه سازمان در تعیین دستور کار اجلاسها، پیگیری مصوبات و اجرایی کردن تصمیمها.
وی با اشاره به اینکه متغیر سیاسی در پاسخ به پرسش نقش اصلی دارد، گفت: اگرچه در تعریف کلاسیک، منظور از متغیر سیاسی شباهت ساختارهای سیاسی است، اما میتوان آن را گستردهتر دید و به جهانبینی و دیدگاه کشورهای عضو نیز تعمیم داد. اینجاست که سازمان همکاری شانگهای ممکن است با چالش روبهرو شود. همانطور که اشاره کردید، برخی معتقدند این سازمان در تقابل با ناتو یا ایالات متحده آمریکا شکل گرفته است. در این صورت، عضویت هند که جزء غرب سیاسی محسوب میشود، میتواند کارکردهای سازمان را مختل کند. به همین دلیل، گاهی از هند بهعنوان «اسب تروای آمریکا» در سازمان همکاری شانگهای یاد میشود. افزون بر این، اختلافات دیرینه هند و پاکستان نیز بر مشکلات سازمان میافزاید.
شفیعی افزود: با وجود این دیدگاه بدبینانه، نگاه دیگری هم وجود دارد که معتقد است عضویت کشورها در یک سازمان میتواند رفتار آنها را تنظیم و تعدیل کند. بهجای تعارض، همکاری جایگزین میشود و منافع اعضا به شکل جمعی تعریف میشود، نه به زیان یکدیگر. بر اساس این نگاه، خود سازمان میتواند به بستری برای همگرایی و کاهش تنش میان اعضا تبدیل شود. واقعیت این است که تا امروز، سازمان همکاری شانگهای میان این دو جریان فکری، یکی بدبینانه و دیگری خوشبینانه، در نوسان است. به عبارت دیگر، در شرایطی از «خوف و رجا» قرار دارد: هم امید به آینده دارد و هم نگرانی از تأثیرگذاری مخرب تعارضات اعضا، مانند اختلافات هند و چین یا هند و پاکستان. این تعارضها میتواند مانع پیشبرد کارکردهای سازمان بهصورت مؤثر شود.
دستاوردهای عینی و اقتصادی ایران از عضویت در شانگهای تاکنون محدود بوده است
این تحلیلگر مسائل بینالملل درباره عضویت در شانگهای برای ایران چه مزیتهایی در حوزه های مختلف هم گفت: ایران بهعنوان یک واحد ملی دارای سطح و میزانی از قدرت ملی است، وقتی با کشورهای دیگر روابط دوجانبه برقرار میکند، قدرت تازهای به نام «قدرت رابطهای» به دست میآورد و زمانی که عضو یک سازمان میشود، نوع دیگری از قدرت را کسب میکند که «قدرت نهادی» نام دارد. بنابراین، عضویت ایران در شانگهای میتواند به شکلگیری قدرت نهادی برای کشور منجر شود. اما این بدان معنا نیست که هر کشوری صرفاً با عضویت در یک سازمان فوراً قدرت جدیدی به دست میآورد. بهرهبرداری واقعی از ظرفیت سازمان وابسته به شرایط کشور عضو است. در حال حاضر، ایران به دلیل قرار داشتن تحت تحریم، نمیتواند بهطور کامل از ظرفیتهای شانگهای استفاده کند. علاوه بر این، بسیاری از اعضای شانگهای، با وجود مواضع سیاسی خود، کشورهای محافظهکار هستند و امکان بهرهبرداری مؤثر ایران از این نهاد را فراهم نمیکنند.
عضویت ایران در شانگهای میتواند به شکلگیری قدرت نهادی برای کشور منجر شود. اما بهرهبرداری واقعی از ظرفیت سازمان وابسته به شرایط کشور عضو است. در حال حاضر، ایران به دلیل قرار داشتن تحت تحریم، نمیتواند بهطور کامل از ظرفیتهای شانگهای استفاده کند.شفیعی افزود: بررسی آمار و ارقام نشان میدهد دستاوردهای عینی و عملی و اقتصادی ایران از عضویت در شانگهای محدود بوده و این عضویت بیشتر جنبه سیاسی داشته است. بنابراین، اگر ایران بخواهد از این ظرفیت بهطور واقعی بهرهمند شود، ابتدا باید روابط بینالمللی و چالشهای منطقهای و جهانی خود را حل کند. تنها در این صورت است که میتوان انتظار داشت عضویت در شانگهای دستاوردهای عملی و اقتصادی به همراه داشته باشد.
وی تصریح کرد: در غیر این صورت، دستاوردهای ایران بیشتر سیاسی خواهد بود؛ از جمله احتمالاً محکوم کردن اقدامات آمریکا یا اسرائیل علیه ایران. همچنین این عضویت کارکرد تبلیغاتی دارد و مقامات ایرانی مانند رئیسجمهور میتوانند در نشستهای شانگهای مواضع سیاسی ایران را درباره مسائل مختلف، همچون جنگ ۱۲ روزه اخیر، مطرح کرده و انتظار حمایت یا محکومیت این اقدام را از سوی اعضا داشته باشد.